کارآفرینی جوامع درآمد اندک و متوسط
کارآفرینی جوامع درآمد اندک و متوسط – ایران ترجمه – Irantarjomeh
مقالات ترجمه شده آماده گروه مدیریت – بازرگانی
مقالات ترجمه شده آماده کل گروه های دانشگاهی
مقالات
قیمت
قیمت این مقاله: 38000 تومان (ایران ترجمه - Irantarjomeh)
توضیح
بخش زیادی از این مقاله بصورت رایگان ذیلا قابل مطالعه می باشد.
شماره | ۳۶ |
کد مقاله | MNG36 |
مترجم | گروه مترجمین ایران ترجمه – irantarjomeh |
نام فارسی | کارآفرینی در جوامع دارای درآمد اندک و متوسط |
نام انگلیسی | Entrepreneurship in Low- and Moderate – Income Communities |
تعداد صفحه به فارسی | ۲۲ |
تعداد صفحه به انگلیسی | ۱۱ |
کلمات کلیدی به فارسی | کارآفرینی، درآمد |
کلمات کلیدی به انگلیسی | Entrepreneurship, Income |
مرجع به فارسی | کلیدیادمیستون |
مرجع به انگلیسی | Kelly D. Edmiston |
کشور | ایالات متحده |
کارآفرینی در جوامع دارای درآمد اندک و متوسط
در طی دهههای اخیر، برنامهها و سیاستهای متعددی به منظور کمک به خانوادههایی که دارای درآمد اندک و متوسط(LMI) میباشند، بوجود آمده است برخی از این تلاشها، مخصوصاً آنهایی که در مورد خانوادههای بسیار فقیر اجرا گردیده است، باعث بوجود آمدن تغییرات اساسی و ارتقای وضعیت زندگی این خانوادهها گردیده است. با این وجود، از نقطه نظر تاریخی، اغلب تلاشهای جهت پشتیبانی از این اشخاص تاثیر اندکی در جهت تهیه نیازهای اساسی این دسته از افراد داشته است، نیازهایی از قبیل، پوشاک و پناهگاه. طرفداران این گروهها که نسبت به شناسایی چنین مواردی اقدام نمودهاند، بطور فزایندهای تلاش مینمایند تا نسبت ارتقای پایدار وضعیت مالی این افراد به وسیله کمک به آنها درجهت به وجود آوردن و حفظ درآمد اقدام نمایند (شرادن، ۱۹۹۱). نمونهای از این تلاشها شامل برنامههای مبتنی بر وسایل خانه و توسعه حسابهای انفرادی میباشد. از جمله دیگر راههای مهم برای تحصیل ثروت ویا درآمد کاربرد کارآفرینی است.
با وجود آنکه تعریف جامعی در این خصوص وجود ندارد، اغلب اشخاص معتقدند که یک کارآفرین کسی است که نسبت به آغاز یک شغل اقدام نموده و همچنین پذیرای اغلب ریسکها و خطرات میباشد که در مسیر راهاندازی چنین شغلی بوجود میآید. برخی از این اشخاص عقیده دارند که برای آنکه فردی را به عنوان یک کارآفرین تلقی نمود میبایست آن فرد بتواند نسبت به بوجود آوردن محصول یا خدمات جدید و ارائه آن به بازار اقدام نماید، اما دیگران اعتقاد دارند هر شخص خود اشتغالی میتواند به عنوان یک کارآفرین باشد. در مضامین مرتبط با تحصیل درآمد اندک و متوسط، بهتر است نسبت به تعریف جامعی از این مقوله اقدام شود که در آن بطور کل اشخاص خود اشتغال جای گرفته باشند. بر اساس شواهد موجود، کارآفرینی یکی از روشهای جایگزین مهم برای کسب درآمد و عایدی برای بسیاری اشخاص بی بضاعت میباشد. تجزیه و تحلیلی که از دادههای مطالعه پویای کارآفرین (PSED) به دست آمده است اینگونه عنوان میدارد که ۳۸% از کارآفرینان در حال پیدایش، که بعنوان اشخاصی تعریف میگردند که بصورت فعال در امری بوجود آوردن مشاغل مخاطره آمیز اشتغال دارند، در خانوادههای دارای درآمد اندک و متوسط زندگی میکنند. البته لازم به ذکر است که در حدود ۴۵ درصد از این تعداد در خانوادههای با درآمد اندک زندگی میکنند. همچنین، در حدود ۸ درصد از کارآفرینان در حال ظهور نیز در خانوادههایی زندگی میکنند که سطح درآمد آنها زیر خط فقر میباشد.
به کار گیری فرآیند کارآفرینی در جوامع دارای سطح درآمد اندک و متوسط میتواند منجر به افزایش سطح درآمد آنها تا میزان دو برابر شود. بسیاری از موسساتی که ارائه خدمات و فروشگاههای خرده فروشی موجود در نواحی دارای درآمد سطح بالا، نظیر سوپرمارکتها معمولاًً در دسترس خانوادههای دارای سطح درآمد پایین و متوسط نمیباشند، چرا که معمولاً چنین فروشگاههای بزرگی در محلهای سطح پایین جامعه وجود ندارد بسیاری از این اقشار از چالشهای مرتبط با حمل و نقل و آمد شد رنج میبرند (کوتریل و فرانک لین ۱۹۹۵). فعالیتهای کارآفرینی نه تنها موجب به وجود آمدن درآمد برای کارآفرینان و احتمالاً افراد دیگر در جامعه میگردد، بلکه این فعالیتها موجب مهیا نمودن کالاها و خدمات مورد نیاز اجتماع نیز میشود. کارآفرینان نمیبایست الزاماً افرادی از قشر دارای درآمدی پایین یا متوسط باشند تا بتوانند نسبت به تحصیل سود دوبل، به واسطه آنچه در بالا تشکیل شد، سود ببرند. بر این اساس، میتوان نسبت به تحصیل منافع و مزیتهای مرتبط از طریق شرکتهای کارآفرینی که در جوامع دارای درآمد اندک و متوسط واقع میباشند ولی به وسیله اشخاص دارای درآمد بالا مدیریت میشوند، نیز استفاده نمود.
علاوه بر این، لازم است تا خاطر نشان شود که میتوان نسبت به حصول منفعتهای بیشتری از طریق کارآفرینی اقدام نمود اشخاص خود اشتغال بطور متوسط دارای درآمد بیشتری در مقایسه با کارگران و کارکنان حقوق بگیر میباشند (فرانزک، ۲۰۰۵)، وخود اشتغالی میتواند بعنوان یک مولفه مهم در جهت تحرک و پویایی مطرح باشد. علاوه بر این، منفعتهای زیادی را میتوان از این طریق حاصل نمود. اشخاص خود اشتغال دارای کنترل بیشتری در مسایل جاری زندگی خود بوده و غالباً از زندگی خود در مقایسه با کارگران یا کارکنان حقوق بگیر رضایت دارند(بلنچ فلاور، ۲۰۰۴). همچنین، خود اشتغالی ممکن است به عنوان تنها گزینه معقول برای کسب درآمد بسیاری از اشخاص طبقه دارای درآمد اندک و متوسط مطرح باشد.
کارآفرینی در جوامع دارای درآمد اندک و متوسط
با وجود آنکه مزایای کارآفرینی در بسیاری از جوامع دارای درآمد اندک و متوسط میتواند زیاد باشد، لازم به ذکر است که موانع بیشماری نیز در سر راه کارآفرینان وجود دارد به طور مثال اشخاص دارای درآمد اندک و متوسط میزان اندکی از ثروت ملی را در اختیار دارند. این امر میتواند برای نیل موفقیت کارآفرینی مهم باشد، چراکه داشتن سرمایه کافی به منزله شروع مشاغل تازه بوده و از این طریق میتوان اطمینان کافی را در طی مرحله گذار از سیستم حقوق بگیری به خود اشتغالی به دست آورده و این مورد همچنین به عنوان یک سیگنال مثبت برای دیگر سرمایه گذاران بالقوه نیز مطرح خواهد بود(کیم و دیگران، ۲۰۰۴). با وجود آنکه در این خصوص مباحث زیادی مطرح میباشد، تحقیقات انجام شده اینگونه عنوان میدارد که کمبود سرمایه مالی بعنوان یکی از عوامل عمده بازدارنده در امر کارآفرینی مطرح میباشد(کیم ودیگران، ۲۰۰۴، دون و هلتز ایکین، ۲۰۰۰، ایوان و جووانوویک، ۱۹۸۹).
سرمایه انسانی نیز بعنوان یکی از چالشهای موجود در جوامع دارای درآمد کوچک و متوسط مطرح میباشد. دست آورهای تحصیلی در بین اقشار این جامعه معمولاً به میزان قابل توجهی کمتر از اقشار دارای درآمد سطح بالا میباشد(زان و اسکرینر، ۲۰۰۴). افراد دارای درآمد اندک و متوسط، همچنین از تجربه کاری کمتری نیز برخوردار میباشند. تحقیقات انجام شده اینگونه اذعان میدارد که سرمایه انسانی، به شکل تجارب کاری و تحصیلی، بصورت مثبتی مرتبط با ادامه زیست و عملکرد شرکتهای اقتصادی نوپا میباشد(براش ومنولوا، ۲۰۰۴، کوپر و جیمنو گزکن، ۱۹۹۲).
بارت، یاگو و زیبمن اذعان نمودهاند که اغلب مقولههای آنها در خصوص تعیین کارآفرینی این نکته را در بردارند که محدودیتهای نقدینگی به عنوان یک مانع مهم وعمده در نظر میباشد. با توجه به سوابق آمارهای سرشماری، نوسندگان دریافتهاند که میانگین سهم وامهای اعطا شده به جوامع دارای سطح درآمد اندک و متوسط بیش از ۴۰% کمتر از میانگین سهم اشخاص این جامعه در میزان جمعیتی آن میباشد. به هنگامی که آنها اعتقاد دارند که چنین محاسباتی را میتوان به عنوان برآوردهای ساده یا خام در خصوص تبعیضات مرتبط با وام در نظر گرفت، آنها اینگونه اذعان میدارند که تعداد ذکر شده در این تحقیقات را میتوان بعنوان یک معیار مفید در جهت فهم دلایل تمایز اساسی در توزیع وامها بین جمیعت دارای درآمد اندک و متوسط ذکر کرد. در حقیقت این میانگین اطلاعات اندکی را در رابطه با توزیع وامها که دارای تمایز بسیار زیادی در بین جمعیت شهروندان میباشد، در اختیار ما میگذارد. در موارد اندکی، جوامع دارای سطح درآمد اندک ومتوسط میتوانند سهمی از وامهای تجاری را بیش از سهم اقشار دیگر جمعیت شهروندان دریافت دارند، ولی لازم به ذکر است که بطور کلی این سهم معمولاً کمتر از دیگر اقشار جامعه میباشد.
یکی از مباحث قابل بحث در خصوص برآورد بهتری در زمینه تبعیضات موجود در خصوص توزیع این وامها را میتوان در مبحث سهم کلی اشخاص طبقه درآمدی اندک و متوسط در مجموع درآمد جامعه به دست آورد. در این محاسبات، بارس، یاگو و زیبمن حالت واژگونی را به دست آورده: سهم وامهای تجاری در مناطق دارای درآمد اندک ومتوسط بیش از سهم درآمدی آنها میباشد. اما دوباره، توزیع دارای گوناگونی بسیاری در بین شهروندان و اقشار مختلف میباشد و۱۳% از جوامع دارای سطح درآمدی اندک و متوسط بر این اساس دارای سطح مثبتی از میزان دریافت وام میباشند.
در ادامه مقاله آنها، بارس، یاهو و زیگمن مقوله مرتبط با موارد مشخصهای کارآفرینی و آغاز مطالعه بر روی مسائلی که آنها بعنوان «پدیده غیر مستقیم» خواندهاند را تحت بررسی قرار دادند. با استفاده از رگراسیون اعداد (سهام) موسسات تجاری کوچک و مجموع موسسات براساس فاکتورهای بیشمار، آنها نسبت به تعیین چندین مورد از عوامل تعیین کننده بالقوه کارآفرینی که بصورت آماری از اهمیت برخوردار بودند اقدام نمودند، که در خلال آنها بسیاری از متغیرهای مالی منظور شده بود. هیچ کدام از فرمولاسیونهای برآورد آنها در خصوص تاثیرات تحریفی وام به میزان قابل توجهی جهت توزیع کلیه مولفهها کافی نمیبود، ولی این فرمولاسیونها با کاربرد جمعیت در مقسوم علیه بصورت مثبت منطبق با موارد برآورد شده با صفر و ۱ الی ۱۰ کارمند بوده و بصورت مثبت منطبق با بیش از ۱۰۰ کارمند میگردید. برآورد مبتنی بر درآمد تاثیرات تحریفی وام در هیچ یک از رگراسیونها دارای اهمیت چندانی نمیباشند.
مقاله بارس، یاهو و زیگمن و جکسون، کریگ و تامسون هر دو بر روی میزان مشخصی از دسترسی مالی برای مشاغل کوچک تاکید دارند. دیود آدرسچ و اریک لهمان تاثیری را که به منبع مهم دیگری، دانش، دسترسی دارد و در خصوص عملکرد سرمایههای متهور کارآفرینی و مشاغل کوچک میباشد را مورد بررسی قرار دادند. آنها نگرش گستردهتری از کارآفرینی را در ارتباط با آنچه نقطه نظر آنها در مورد عملکرد شرکتهای نوظهور، بجای موارد موجود در جوامع دارای درآمد اندک و متوسط بود را مدنظر قرار دادند. با این وجود آنها در خصوص نگاه خود بر مقوله شرکتهای نوظهور دانشمدار نگرش محدودی داشتند.
آدرسچ و لهمان اینگونه فرض نمودند که عملکرد شرکتهای نوظهور دانشمدار، همانگونه که بوسیله رشد اشتغال و عملکرد بازار سهام مشخص میشود، میبایست برای شرکتهایی که قادرند به نهایت دانش دسترسی داشته باشند در حد نهایت و مطلوب آن وجود داشته باشد. برخی از تحقیقات موجود ارتباطی را بین مجاورت با دانشگاهها و فعالیتهای نوظهور در شرکتهای تجاری دریافته، اما این مقاله از آنجایی که به بررسی ارتباط بین مجاورت جغرافیایی با دانشگاهها و عملکرد کارآفرینی شرکتهای واحد میپردازد، بعنوان یک مقوله منحصر بفرد مدنظر است. البته نویسندگان دریافتند که پتانسیل این ارتباط منوط به سطح خروجی تحقیقات دانشگاهی، نوع خروجیهای تحقیقاتی و قدرت مکانیزمهای مرتبط میباشد.
کارآفرینی در جوامع دارای درآمد اندک و متوسط
در بررسی شرکتهای نوظهور دانشمدار در آلمان که اقدام به عرضه سهام خود نمودهاند، آدرسچ و لهمان نسبت به ارائه پشتیبانی تجربی برای فرضیه خود که بر آن اساس مجاورت با دانشگاهها باعث تقویت عملکرد کارآفرینی میشود، اقدام نمودند. در اولین مجموعه از مشخصههای گردآوری شده آنها نسبت به کنترل ماهیت درونی این شرکتها اقدام نموده و بر این اساس دریافتند که نرخ رشد ثبت شده کارکنان بیشتر از بالاترین نرخ مشخص شده در خصوص مجاورت با دانشگاهها میباشد. پشتیبانی مشابهی نیز بوسیله بررسیهای مرتبط با عملکرد بازار سهام این شرکتهای نوپا بدست آمد. با استفاده از تکنیکهای رگراسیون چارکی، نویسندگان این مقاله دریافتند که سودهای ثبت شده سالیانه غیر طبیعی (افزایش در قیمت سهام از زمان عرضه آن با توجه به رشد در قیمت سهام بصورت کلی در مقوله خاص) برای شرکتهای نوپا بصورت مثبتی مرتبط با مجاورت جغرافیایی با دانشگاهها میباشد. این ارتباط در علوم طبیعی در مقایسه با علوم اجتماعی بیشتر میباشد.
نقطه اتکاء کلی این مقولهها بنظر آن میباشد که پرورش کارآفرینی در جوامع دارای درآمد اندک و متوسط بعنوان یک وظیفه آسان مدنظر نخواهد بود. بسیاری از مشکلاتی که منجر به عدم اشتغال و دستمزدهای پایین در این جوامع میشوند، ممکن است بعنوان مشکلات پیش روی کارآفرینی نیز بشمار آید. البته در این خصوص امیدهایی وجود داشته و بر این اساس بخشهای عمومی و غیرانتفاعی قادر به ایفای نقش کمکی خود میباشند.
یکی از بهترین کارهای بخش عمومی به منظور پرورش کارآفرینی میتوان انجام دهد حذف مقررات نامربوط و برداشت موانع متفاوت میباشد. سرمایه مالی یکی از موارد اساسی بشمار آمده و تلاشهای انجام شده در جهت کمک به کارآفرینان در کسب سرمایه مالی به نظر در برخی از مواقع موثر بوده است. وام SBA مرتبط با درآمد بیشتر و میزان اشتغال بیشتر بوده و در نظر است تا تاثیر خاصی در جوامع دارای درآمد اندک و متوسط داشته باشد. با توجه به عرضه سهام مرتبط با درآمد شخصی، جوامع دارای درآمد اندک و متوسط همچنین میزان معقولی از سهم مرتبط با وامهای تجاری را دریافت میدارند، البته باید در نظر داشت که تفاوت گستردهای در این بخش در ارتباط با درآمد شخصی در جامعه وجود دارد و فعالیت وام تجاری معمولا در جوامع دارای درآمد اندک و متوسط بصورت کلی منطبق با سهم جمعیتی آنها میباشد. در این خصوص کارآفرینی دارای یک نقش برجسته در بازسازی جوامع رو به اضمحلال میباشد.
در حالی که این ۵ مقاله نقطه نظرات و بینشهای مهمی را در خصوص کارآفرینی در جوامع دارای درآمد اندک و متوسط ارائه مینمایند، آنها تنها به سطح ظاهری این مقولهها دسترسی یافتهاند. امید بر این است که این کنفرانس منجر به وجود آمدن تحقیقات بیشتر در زمینه کارآفرینی در جوامع دارای درآمد اندک و متوسط شده و بر این اساس چارچوب مهمی را برای مباحث مربوطه بنیان گذارد.
کارآفرینی در جوامع دارای درآمد اندک و متوسط
واژه نامه Vocabulary
کم درآمد | Low income |
خطمشی | Policy |
تلاش | Effort |
دستمزد | Wage |
فقر | Poverty |
سود | Benefit |
حقوق | Salary |
سرمایه | Capital |
فعالیت اقتصادی متهورانه | Venture |
جامعه | Community |
رقابتی | Competitive |
ارزان | Cheap |
جهانی | Global |
نیروی کار | Labor force |
رو به زوال گذاشتن | Deteriorate |