در این قسمت لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 38 عرضه شده است.
لغات زمین شناسی – جغرافی صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات زمین شناسی – جغرافی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 38
ماگزیمم، حداكثر | MAXIMUM |
مانند فلز، فلز مانند | METALLIFORM |
مایلونیت، دانه های كانی كه در اثر حركت صفحات یك گسل یا روراندگی روی یكدیگر بوجود می آیند | MYLONITES |
متا آرژلیت | META ARGILLITE |
متا آركوز | META ARKOSE |
متا انتراسیت | META ANTHRACITE |
متا بازالت، بازالت دگرگون شده | METABASALT |
متا تروفی، نوعی دگرگونی كه در اثر مبادله مولكول های یك جسم انجام می شود | METATROPHY |
متا، پیشوندی كه بر دگرگون شدن سنگ ها دلالت می كند | META |
متابازیت، یك اصطلاح كلی برای سنگهای آذرین قلیائی | METABASITE |
متابنتونیت، بنتونیت دگرگون شده | METABENTONITE |
متادولومیت، دولومیت دگرگون شده | METADOLOMITE |
متادیوریت، دیوریت دگرگون شده، گابرو یا دیاباز دگرگون شده | METADIORITE |
متاژنر، تناوب نسلها | METAGENESIS |
متاژنیك | METAGENIC |
متاسوماتیت، یك سنگ كه در آن یك ماده كانی كاملاً جای ماده یا كانی دیگر را گرفته باشد | METASOMATITE |
متاسوماتیسم، تغییر تركیب شیمیائی سنگ ها، دگرگونی توام با جانشینی، تشكیل كانه در اثر جانشینی | METASOMATISM |
متاسیلیكات ها | METASILICATES |
متاكلاز | METACLASE |
متاگرانیت، گرانیت هائی كه در اثر عمل دگرگونی بوجود می آیند | METAGRANITE |
متالورژی، فلز شناسی، علم استخراج وذوب فلزات وآمادن آنها برای مراحل بعدی | METALLURGY |
متالوژنی، رشته ای از علم زمین شناسی كه تخصص به مطالعه پیدایش كانه ها دارد | METALLOGENY |
متان | METHANE |
مترادف تاسمانیت | MERSY ‘YELLOW COAL’ |
متوسط آماری | MEAN VALUE |
متوسط، میانی | MESIC |
مته بزرگ چاه كنی كه برای آزمایش خاك ها بكار برده می شود | MISER |
محدوده معدن | MINING CONCESSION |
محور تنش اصلی ماگزیمم | MAXIMUM PRINCIPLE STRESS AXIS |
محیط های حد واسط | MIXED ENVIRONMENTS |
محیط های دریائی | MARINE ENVIRONMENTS |
محیط، متوسط | MEDIUM |
محیط (فرانسه) | MILIEU |
مخخف میلیون الكترون ولت | MEV. |
مخروط آتشفشانی كوچك | MONTICLE |
مخلوط | MIXTURE |
مدانو (تپه شنی در كنار ساحل) | MEDANO |
مدینین، سیلورین تحتانی | MEDINIAN |
مذاب | MOLTEN |
مرطوب، زمین مرطوب | MOIST |
مرغسانان | MONOTREM |
مریخ | MARS |
مریستم، توده ای از سلول های در حال رشد یا رشد كننده قدرت كه قدرت تقسیم شدن مكرر دارند | MERISTEM |
مزوترمال، شرایط رسوب یا تشكیل كانه در درجه حرارت و عمق متوسط | MESOTHERMAL |
مزوفیت، گیاهی كه در شرایط رطوبت متوسط می روید | MESOPHYTE |
مزوفیل | MESOPHYLL |
مزوكراتیك سنگ های آذرین كه مقدار تیره رنگ آنها بین 30 تا 60 درصد است | MESOCRATIC |
مزوكریپتوزوئیك، ماقبل كامبرین میانی، پركامبرین میانی | MESOCRYPTOZOIC |
مزولیت، یكی از كانی های گروه زئولیت | MESOLITE |
مسیری كه امواج زلزله آن را در حداقل زمان لازم طی می كند | MINIMUM TIME PATH |
مصالح، جنس | MATERIAL |
مطالعه بوسیله مدل، مطالعه روی مدل | MODEL STUDY |
مطالعه فسیل های بزرگ | MEGA PALEONTOLOGY |
مطالعه میكروسكپی كانیهای غیر شفاف در زیر نور منعكس شده | MINERALOGRAPHY |
مطالعه، میكروسكپی سنگ ها، كانیها وفسیلها | MICROSCOPIC EXAMINATION |
معادل مكانیكی حرارت | MECHANICAL EQUIVALENT OF HEAT |
معادله جرم انرژی | MASS EQUATION ENERGY |
معادن، كان | MINE |
معدنی شدن، تبدیل بكانی | MINERALIZATION |
مغره رود پیچ، تپه ها وپستی بلندی های مركزی كه توسط پیج وخم رودخانه احاطه شده اند | MEANDER CORE |
مقاومت سنج، دستگاه الكتریكی كه برای اندازه گیری مقاومت زمین بكار برده می شود | MEGGER |
مقدار حركت | MOMENTUM |
مقیاس سختی موهس، جدول سختی موهس | MOHS SCALE OF HARDNESS |
مكانیسم گسلش | MECHANISM OF FAULTING |
مگاپرفیر، سنگی كه ساختمان پرفیری آن بسیار آشكار است | MEGAPORPHYRY |
مگاسیل، یك میلیون دور | MEGACYCLE |
ملا، پیش وندی كه معنی رنگ تیره را می دهد | MELA |
ملادیوریت، سنگ دیوریت، تیره رنگ، دیوریتی كه درصد كانیهای تیره آن زیاد باشد | MELADIORITE |
ملاط، خمیره، زمینه دانه ریز، ماده ای كه دانه های تشكیل دهنده یك سنگ را بهم می چسباند | MATRIX |
ملافیر این اصطلاح بعضی اوقات به بازالت ها واندزیت های هوازده اطلاق می شود | MELAPHYRE |
ملافیر، سنگ تیره | MELAPHYRE |
ملانوكراتیك، بسنگ های آذرین تیره رنگ اطلاق می شود | MELANOCRATIC |
ملانیت نوع سیاه رنگ اندرادیت گارنت | MELANITE |
ملكول، كوچكترین قسمت یك ماده | MOLECULE |
ملكول گرم | MOLE |
ملكول های تك اتمی | MONOATOMIC MOLECULES |
ملیتیت كانی وابسته به فلدسپاتوئیدها | MELITITE |
ممان اینرسی، عزم لختی، گشت آوری جبری | MOMENT OF INTERTIA |
منابع معدنی | MINERAL RESOURCES |
مندیپ، تپه ای در نواحی ساحلی كه زمانی بصورت جزیره دور از ساحل بوده است | MENDIP |
منشاء و نمو بلورها | MINEROGENESIS |
منطقه دگرگونی | METAMORPHIC ZONE |
منطقه میانی دگرگونی، ناحیه عمق متوسط | MESOZONE |
منطقه نسبتاً باریك و طویلی كه دارای آنومالی منفی ثقلی می باشد | MEINESZ ZONE |
منوین، كامبرین میانی | MENEVIAN |
موتاسیون، جهش | MUTATION |
موتاسیون، جهش | MUTUAL CONTACT ZONE |
موتاسیونیسم | MUTAITIONISM |
مورفولوژی، ریخت شناسی، مشاهده شكل و فرم پستی وبلندی زمین، مطالعه شكل و فرم زمین و جانوران | MORPHOLOGY |
مورگانیت، بریل قرمز و صورتی رنگ | MORGANITE |
مورگانین، قسمت بالائی كربنیفر فوقانی | MORGANIAN |
مورن میانی، مورون وسطی | MEDIAL MORAINE |
موریاسیت، انیدرید بلوری | MURIACITE |
موریون كوارتز قهوه ای خاكستری | MORION |
موزائیك، نقشه ای كه از پهلوی هم چسبانیدن نقشه های هوائی بوجود می آید | MOSAIC |
موژریت، نوعی الیوین بازالت | MUGEARITE |
موسكویت | MIRROR STONE |
موسكویت گنیس، نوعی گنیس كه كانیهای مشخص آن میكای سفید می باشد | MUSCOVITE GNEISS |
موسكویت، میكای سفید رنگ | MUSCOVITE |
موشل كالك | MUSCHEL KALK |
مولاس، ماسه سنگ نرم وسبز رنگ كه همراه با مارل وكنگلومرا می باشد | MOLASSE |
مونازیت | MONAZITE |
مونت موریونیت | MONTMORILLONITE |
مونتی سیلت | MONTICELLITE |
مونزونیت، سنگ آذرین درشتی كه از كانی های ارتوكلاز، پلاژوكلاز و مقدار كمی كوارتز تشكیل شده باشد | MONZONITE |
مویا، گل آتشفشانی | MOYA |
مهاجرت رود پیچ، حركت پیچ وخم روخانه بپائین رود | MANDER MIGERATION |
مهاجرت نفت، حركت نفت در داخل لایه های نفوذپذیر | MIGRATION OF OIL |
مهندس گل | MUD ENGINEER |
مهندسی معدن | MINING ENGINEERING |
میان بر | MESOCARP |
میان پوست | MESODERM |
میان زیان | MESOZOA |
میان كره | MESOSPHERE |
میانی، مربوط به منطقه میانی دگرگونی | MESO |
میرابیلیت | MIRABILITE |
میسورین | MISSOURIAN |
میسی سی پین | MISSISSIPPIAN |
میكا | MICA |
میكاشیست، شیست میكادار | MICA SCHIST |
میكرواسپروفیل | MICROSPOROPHYLL |
میكروپالئونتولوژی، دیرین شناسی ذره بینی | MICROPALEONTOLOGY |
میكروسینیت، سینیت دانه ریز | MICROSYENITE |
میكروفنوكریست، فنوكریست دانه ریز | MICROPHENOCRYST |
میكروكلین، یكی از اعضاء گروه فلدسپار | MICROCLINE |
میكروگرانیت، گرانیت، دانه ریز، ریزخارا، نوعی گرانیت دانه ریز كه بصورت رگه یافت می شود | MICROGRANITE |
میكرومتریك (مطالعه اجزاءدانه های بسیار ریز) | MICROMETRIC |
میكرون (واحد طول برابر است با یك میلیونیم متر) | MICRON |
میكریت، سنگ آهكی كه از كلسیتهای دانه ریز تشكیل شده باشد | MICRITE |
میگماتیت، سنگی كه از تناوب لایه های گرانیتی و شیستی بوجود آمده باشد | MIGMATITE |
میگماتیتی شدن، علمی كه در آن سنگ های دگرگونی تبدیل بمیگماتیت می شوند | MIGMATIZATION |
میل دارسی، واحد اندازه گیری نفوذپذیری | MILLIDARCY |
میل، واحد طول برابر با 5280 فوت | MILE |
میلی بار، واحد فشار هوا برابر است با یكهزارم بار، این واحد در هواشناسی بكار برده می شود | MILLIBAR |
میلی گال، واحدی كه در روش های ثقلی بكار برده می شود | MILLIGAL |
مینای لكه دار | MOTTLED ENAMEL |
مینت، ارتوكلاز، بیوتیت لامپروفیر | MINETTE |
میندل، دومین یخبندان پلایستوسن | MINDEL |
مینراگرافی | MINERAGRAPHY |
میوتین، قسمت زیرین میوسن تحتانی | MEOTIAN |
میوز تقسیم كاهشی | MEIOSIS |
میوژئوسینكلین | MEOGEOSYNCLINE |
میوسن | MIOCENE |
میهارایت، نوهی هیپرستین بازالت كوارتزدار | MIHARAITE |
ناپیوستگی یا انفصال موهوروویچی | MOHOROVICIC DISCONTINUITY |
ناحیه كوهستان، منطقه كوهستانی | MOUNTAINOUS REGION |
نرم تنان، جانوران نرم تن بدون مهره مانند شكم پائیان | MOLLUSCA |
نسبت ملكولی، تركیبات شیمیایی مختلف در یك سنگ | MOLECULAR PROPORTION |
نصف النهار زمین | MERIDIAN ON THE EARTH |
نصف النهار زمینی | MERIDIAN TERRESTRIAL |
نفت معدنی، نفت خام | MINERAL OIL |
نقشه برداری از كف دریا | MARINE SURVEYING |
نقطه ذوب | MELTING POINT |
نمكزارهای حاشیه ای | MARGINAL SALT PAN |
نمودار گیری تفضیلی جانبی | MICROLATEROLOG |
نمودارگیری تفضیلی | MICROLOGGING |
نوتكرنگ | MONOCHROMATIC LIGHT |
نوع قیمتی فلدسپار، كه دارای جلای آبی تا نقره ای رنگ می باشد | MOONSTONE |
نوعی از بندپائیان | MEROSTOME |
نوعی پنبه كوهی، كه شباهت به چوب پنبه دارد | MOUNTAIN CORK |
نوعی زیركن بیرنگ | MATURA DIAMOND |
نوعی كنگلومرا كه قلوه سنگ های آن كاملاً گرد شده اند | MATURE CONGLOMERATE |
نهشت های دریائی، رسوبات دریائی | MARINE DEPOSITS |
نهشت های مزوترمال | MESOTHERMAL DEPOSITS |
نیمه بلورین، هیپوكریستالین | MEROCRYSTALLINE |
نیمه متقارن | MEROSYMMETRIC |
وابسته به نیروی خراب كننده، ماگزیمم یك زمین لرزه | MEIZOSEISMAL |
واحد تراوائی ها ماینزر، كه برای آب های زیرزمینی به كار برده می شود و برحسب واحدهای گالون، روز و فوت مربع بیان می شود | MEINZER UNIT |
واحد هدایت الكتریكی | MHO |
وزن مخصوص حداكثر و حداقل خاك | MAXIMUM AND MINIMUM DENSITIES |
هاگدان بزرگ، هاگدانی كه هاگ های بزرگ تولید می كند | MEGASPORANGIUM |
هاله دگرگونی، توده یا منطقه دگرگون شده كه یك توده آذرین را احاطه كرده است | METAMORPHIC AUREOLE |
هماتیت میكادار | MICACEOUS HEMATITE |
هواشناس | METEOROLOGIST |
یخ رفت موران، سنگ وخاكی كه از توده یخ غلطان بجای مانده باشد | MORAINE |
یك برگ یا اندام دیگری كه هاگدانهای بزرگ روی آن می روند | MEGASPOROPHYLL |
یك جانور پریاخته | METAZOAN |
یك شكاف در یك ناحیه آتشفشانی جدید | MOFETTE |
یك لایه كه بین دو رگه ذغال سنگ قرار گرفته است | MIDDLE MAN |
یك ماده رنگین قهوه ای زرد رنگ كه در اثر وجود اكسید آهن بوجود می آید | MARS BROWN |
یكهزارم اینچ | MIL |
آب زیرزمینی، غیر آرتزین، آب زیرزمینی غیر محصور | NONARTESIAN GROUND WATER |
آب زیرزمینی طبیعی | NATIVE GROUND WATER |
آب طبیعی، آب چشمه، رودخانه وباران | NATURAL WATER |
آغشته به بنزین یا نفتا كردن | NAPHTALIZE |
آهن طبیعی، آهن خالص | NATIVE IRON |
اجسام كروی شكل، غده ای شكل، سنگ های كروی شكلی كه سختر از لایه ای می باشند كه آنها در برگرفته است | NODULE |
اختلالات منفی، انومالی منفی | NEGATIVE ANOMALY |
ارزش حراراتی خالص | NET CALORIFIC VALUE |
اسفالت طبیعی، قیر طبیعی كه در سنگ های متخلخل مانند ماسه سنگ یافت می شود | NATIVE ASPHALT |
اسمی، لفظی | NOMINAL |
اسید نیتریك | NITRIC ACID |
الیوین | NIGHT EMERALD |
انتخاب طبیعی، قانون تنازع بقاء این قانون توسط داروین بیان گردید | NATURAL SELECTION |
بار طبیعی رودخانه مواد معلق طبیعی گل ولای كه بوسیله یك رودخانه حمل می شوند | NATURAL LOAD |
باریك شدن، باریك شدگی | NECKING |
بازالت نفلین دار | NEPHELINE BASALT |
بالغ، جوان، مربوط به دوران رشد یك صدف | NEALOGIC |
بلور منفی، بلوریكه از لحاظ نوری منفی باشد | NEGATIVE CRYSTAL |
بندر طبیعی | NATURAL HARBOUR |
بنزین طبیعی، هیدروكربورهائی كه در گازهای طبیعی مرطوب یافت می شوند | NATURAL GASOLINE |
پتانسیل طبیعی زمین | NATURAL EARTH POTENTIAL |
تاریخ علوم طبیعی، علم مطالعه تمام موجودات طبیعی، گیاهان، جانوران | NATURAL HISTORY |
تخلیه طبیعی آب | NATURAL DISCHARGE |
تكه یا قطعه بزرگ طلای طبیعی كه بوسیله جریان آب رودخانه مدور شده باشد | NUGGET |
تلاش خنثی، تلاش خنثی، فشار آب داخل روزنه های خاك | NEUTRAL STRESS |
تنش عممود یا نرمال | NORMAL STRESS |
ثقل طبیعی، مقدار نیروی ثقل بموازات سطح دریا | NORMAL GRAVITY |
جداشدگی عادی | NORMAL SEPARATION |
جریان نزدیك ساحل | NEARSHORE CIRCULATION |
جریان های طبیعی زمین | NATURAL EARTH CURRENTS |
جغرافیای طبیعی | NATURAL GEOGRAPHY |
جلای غیر فلزی | NON METALLIC LUSTER |
جوان، صدف جوان، مراحل اولیه زندگی یك صدف قبل از ظهر صفات جدید | NEPIONIC |
جوانی، یا مراحل بوجود آمدن یا تشكیل صفات مختلف در یك جانور را بیان می كند | NEANIC |
جیوه خالص، جیوه طبیعی | NATIVE MERCURY |
چاه طبیعی، فرورفتگی طبیعی كه تا منطقه اشباع ادامه دارد | NATURAL WELL |
چاه غیر آرتزین، چاهی كه سطح آب آن از سطح سفره آب زیرزمینی بالاتر نمی آید | NONARTESIAN WELL |
چرت گره مانند، چرت كروی شكل | NODULAR CHERT |
چین معمولی، چین متقارن | NORMAL FOLD |
حرارت احتراق خالص | NET HEAT OF COMBUSTION |
حركت منفی، فرو نشستن حقیقی یا نسبی | NEGATIVE MOVEMENT |
خاك خنثی، خاكی كه ph آن 7 است | NEUTRAL SOIL |
خاك غیر چسبنده، مانند شن وسنگریزه | NON COHESIVE SOIL |
خط دور نقشه، خطی كه یك نقشه را احاطه می كند، خطی كه دور یك نقشه كشیده می شود | NEATLINE |
در نقشه برداری اختلاف عرض، جغرافیائی كه بطرف شمال اندازه گیری می شود | NORTHING |
درزهای غیر سیستماتیك | NON SYSTEMATIC JOINTS |
دریاچه هائیكه در فرورفتگی های موجود در زمین های تازه سر از آب در آورده وجود دارد | NEWLAND LAKE |
دگرشیبی زاویه ای | NONCONFORMITY |
دماغه، بیرون آمدگی زمین در دریا | NESS |
دودكش آتشفشانی، توده آذرین استوانه ای شكل كه قبلاً مجرای خروجی گدازه از آتشفشان بوده است | NECK |
ردیف بندی عادی، چینه شناسی | NORMAL SUCCESSION |
رودخانه طبیعی | NATURAL STREAM |
رورانده سفره، چین برگشته یا چین واروشده، قطعه سنگی كه به طرف جلو رانده شده | NAPPE |
زمین شناسی هسته ای | NUCLEAR GEOLOGY |
زیست كردن روی مواد آلی مرده | NECROPHAGOUS |
ساحل غرق شونده، ساحلی كه در حال غرق شدن است | NEGATIVE SHORELINE |
ساخت گره مانند | NODULAR STRUCTURE |
ساختمان سوزنی، ساخت سوزنی بلورها و كانیها | NEEDLE STRUCTURE |
ساختمان شبكه ای تكتوسیلیكات ها | NETWORK STRUCTURE |
ساختمان طاقدیس شكلی كه یكطرف آن بسته و طرف دیگر آن باز است، دماغه چین | NOSE |
سحابی | NEBULA |
سرپانتین اصیل، نوعی سرپانتین شفاف وسبز رنگ | NOBEL SERPENTINE |
سلسله اعصاب | NERVOUS SYSTEM |
سنگ آهك نومولیت دار | NUMMULITE LIMESTONE |
سنگ های خنثی | NEUTRAL ROCKS |
سنگ های رسوبی غیر آواری | NONCLASTIC ROCKS |
سنگ های قیر طبیعی | NATURAL ROCK ASPHALT |
سنگهای حد واسط، سنگهای خنثی | NEUTRAL ROCKS |
سوزن (توده های برجسته وسوزنی شكل سنگ) | NEEDLE |
سیستم جریان های نزدیك به ساحل | NEARSHORE CURRENT SYSTEM |
سیكل یا دوره فرسایش طبیعی | NORMAL CYCLE |
سیل گیر طبیعی، سد یا دیواره كناره رودخانه ها كه در اثر رسوب گل های آن به وجود می آید | NATURAL LEVEE |
سیمانی كه از سنگ آهك های رسی تشكیل می شود | NATURAL ROCK CEMENT |
شالوده طبیعی، فونداسیون طبیعی | NATURAL FOUNDATION |
شبكه | NETWORK |
شبكه، تور، خالص | NET |
شروع نمو بلور در یك یا چند نقطه | NUCLEATION |
شكفتن هسته ای، گسستن هسته، واكنشی كه در اثر آن یك هسته اتمی سنگین بدو هسته سبك تر تبدیل می شود | NUCLEAR FISSION |
شمع زنی، حفر سوراخ در زمین یا دیوار جهت كوبیدن شمع | NEEDLING |
شیب طبیعی زمین | NATURAL SLOPE |
شیب كلی، شیب ناحیه ای سنگ های لایه لایه در یك منطقه وسیع | NORMAL DIP |
صدا، اختلالات حاصل در اثر غیر یكنواخت بودن رسوبات سطحی ونیمه عمیق، این اصطلاح در اكتشاف ژئومغناطیسی و الكتریكی بكار برده می شود | NOISE |
صدف، قسمت سفید شیری رنگ داخل صدف جانوران دریائی | NACRE |
صدفی رنگ، دارای جلای صدفی | NACREOUS |
صورت، كسر | NUMERATOR |
طبقه بندی طبیعی | NATURAL CLASSIFICATION |
طبیعی | NATURAL |
طبیعی، عادی، قائم | NORMAL |
طلای خالص، طلای طبیعی | NATIVE GOLD |
عنصری كه به صورت خالص در طبیعت یافت می شود | NATIVE |