در این قسمت لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 24 عرضه شده است.
لغات زمین شناسی – جغرافی صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات زمین شناسی – جغرافی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 24
جریان انتشار، جریان مواد | CIRCULATION |
جریان كناره ای | CONTOUR CURRENT |
جریان كوات، به جریان مایع موجود بین دو سطح اتلاق می شود بطوریكه این دوسطح متحرك باشند | COUETTE FLOW |
جریان هوا، جابجائی توده های هوای سرد وگرم راگویند | CIRCULATION OF AIR |
جسم كلوئیدی را كه به حالت انعقاد درآمده پس از انعقاد آب موجود از ماده كلوئیدی جدا می گردد | CAILLOT |
جلا داده، صاف | CLOSSING |
جلای صخره ها، سنگها، پاره سنگ ها | CLAP |
جوش آتشفشانی | CRUMB |
چاله بسته فرورفتگی بسته، قسمتی از زمینی كه از هر سو بوسیله، زمین های بلند محدود شده است | CLOSE DEPRESSION |
چاله هایی كه بوسیله آبهای ساحلی رودخانه ها بوجود می آید | CHAVE |
چاه آرتزین، چاهی است كه آب منحصراً از سفره های محصور تامین می شود | CONFINED WATER WELL |
چرت های موجود در آهك های دوره كربونیفر | CARBONOUS |
چرت، سنگ آتش زنه، سنگ چخماق | CHERT |
چرخه كادومین، چرخه كوهزایی پره كامبرین كه با فاز پایانی كادومین مشخص می گردد | CADOMIAN CYCLE |
چرخه كالدونین | CALEDONIAN CYCLE |
چرخه، دور | CYCLE |
چرنوزیوم، یك گروه از خاك های منطقه زونال كه افق سطحی آن ضخیم و تیره رنگ وگاهی اوقات سیاهرنگ می باشد و مقدار مواد آلی آن بسیار زیاد است | CHERNOZEM |
چسبندگی، جاذبه ملكولی | COHESION |
چسبیدگی، چسبندگی، كوهرانس | COHERENCE |
چسبیده، چسبیدگی ذرات به یكدیگر و تاثیر متقابل آنها راگویند | COHERENT |
چست نات، شاه بلوط | CHESTNUT |
چشم كراپودسی . به كنكرسیون های فروژینوزدار در لایه های متحدالمركز گفته می شود | CRAPAUDS EYES |
چشم گربه ای، منظور كانی كوارتز می باشد | CATS EYE |
چشمه ای كه آب نسبتاً گرمی داشته و در باتلاق ها و چمنزارها دیده می شود و در فصل زمستان یخ نمی زند | CHOUDANNA |
چگالش، تغلیظ، | CONDENSATION |
چگالش استتاری | CONDENSATION |
چگالی برخورد عده برخوردهایی كه در واحد حجم و واحد زمان ضمن عبور یك شار نوترونی از داخل یك جسم اتفاق می افتد | COLLISION DENSITY |
چگالی جریان | CURRENT DENSITY |
چمن اطراف بناها و ساختمان ها | CHAUMAT |
چمنزار مطلوب و نمناك با خاك های چسبیده اسفنجی | CAFFES |
چمنزارهای ارتفاعات را گویند، فضای كشت نشده | COUDERG |
چمنی كه خاك مرغوب دارد | COUENNE |
چند ضلعی كه محدود به خطوط منحنی است | CURVILINEAR POLYGON |
چند ضلعی محدب | CONCAVE POLYGON |
چند ضلعی مقعر | CONVEX POLYGON |
چهارمین شخمی كه به تاكستان ها داده می شود | CARTGER |
چیزی كه آهك دارد | CALCARIFEROUS |
چیزی كه از لابلای صافی بسیار تنگ و فشرده می گذرد | COLATURE |
چیزی كه به زمین بستگی دارد.یكی از الهه های متعدد زیرزمینی | CHTHONIEN |
چیزی كه در تمام سطح زمین وجود دارد | COSMOPOLITE |
چیزی كه مانند ستون بوده و به شكل عمودی ویا منشورهای عمودی با ستیغ های فرسایش یافته است | COLOMNAIRE |
چین پوششی | COVERING FOLD |
چین دار، خمیده، دارای چین و چروك | CRUMPLING |
چین غلافی، چین استوانه ای | CYLINDER FOLD |
چینه بندی چلیپائی، چینه بندی متقاطع | CROSS BEDDING |
چینه بندی متقاطع | CURRENT BEDDING |
چینه بندی مورب | CROSS LAMINATION |
چینه بندی هم شیب، لایه بندی موازی | CONFORMABLE STRATIFICATION |
حاشیه انجماد، حاشیه منجمد شده | CONGEALED BORDER |
حاشیه های موئینه ای، فرانژ موئینه ای، سفره آب زیرزمینی | CAPILLAIRE FRINGE |
حجره | CHAMBER |
حد تعادل كربنات ها | CARBONATE COMPENSATION DEEPTH |
حركت قاره ای | CONTINENTAL MOBILITY |
حشرات چهارپای حفار كه در باغ ها سبب سست ونرم بودن خاك می شوند و موجب قطع ریشه نباتات نیز می شوند | COURTILIERE |
حفاری ضربه ای | CABLE DRILLING |
حفره، فرورفتگی خاك های مرطوب | CROT |
حفره زیرزمینی، غار بزرگ | CAVERN |
حفره مرواریدی | CAVERN PEARL |
حفره، گودال دره كوچك با بستر مدور | CROUOS |
حفره، گودال، چاله ظرف آب | CROT |
حوضه زغالی، حوضه زغال سنگدار ناحیه ای كه برای بهره بردای زغال سنگ اختصاص دارد | COAL BASIN |
خاك آهكی | CALCAREOUS SOIL |
خاك توربی كلی دار | CLAY PEATY SOIL |
خاك جگن دار، خاك هوموس دار | CAREX EARTH |
خاك رس، نوعی خاك رس كه در ساختن كوزه و مواد سفالین از آن استفاده می كنند | CHINA CLAY |
خاك رس، خاك رس چسبنده | CLAY |
خاك رس، خاك رس آهك، خاك های فقیر كه اغلب به صورت لكه های جزیره مانند دیده می شوند | CHAMIANT |
خاك رس، ذرات كوچكی كه كم و بیش خاصیت چسبندگی داشته و در اثر مرطوب شدن خواص كلوئیدی از خود ظاهر می كند | CLAY |
خاك سرامیكی، خاكی كه در تهیه سرامیك وكوزه گری مورد بهره برداری قرار می گیرد | CERAMIC EARTH |
خاك سرد، اراضی سرد | COLD EARTH |
خاك سولونچاك نهانی، معمولاً در چنین خاك هائی نمك ها در درون خاك مشاهده می شوند، در چنین حالتی پلان آب در بخش عمقی خاك قرار دارد | CRYPTO SOLONCHAK |
خاك شاه بلوطی، خاك چست نات | CHESTNUT EARTH |
خاك قهوه ای آهكی | CALCAREOUS BROWN SOIL |
خاك قهوه ای بر روی سنگ بستر آهكی | CALCIC BROWN SOIL CALCAREOUS BROWN ON THE SOIL |
خاك قهوه ای شاه بلوطی، خاك بلوطی | CHESTNUT BROWN SOIL |
خاك كاپ، اصطلاح كانادایی قسمتی از خاك بین سنگ های صخره ای را گویند | CAP EARTH |
خاك كرونومورف، خاك هایی كه كیفیت تحول ژنتیكی آن به عامل زمان بستگی دارد كه رابطه نزدیكی با اقلیم دارد | CHRONOMORPH SOIL |
خاك كلوخه دار | CLAYEY EARTH |
خاك كوچكی كه بازمانده پوشش نباتی فشرده و متراكمی (بشكل بالش)می باشد كه در درز و شكاف صخره ها و سنگ ها به وجود می آید | CUSHION RENDZINA |
خاك كوزه گری | CERAMIST |
خاك كوزه گری | CERAMIC |
خاك منطقه سرد | COLD AREA SOIL |
خاك هائی كه محتوی رس و مقدار فراوان آهك می باشند | CALCEROUS MARL |
خاك های آهك، سیلیس | CALCAREOSILICIOUS SOIL |
خاك های آهكی | CALCIFEROUS |
خاك های آهكی سنگ دار را گویند | COSSE |
خاك های آهكی قابل نفوذ و گرم | CHAUFFERETTES |
خاك های پیچیده و كمپلكس را گویند | COMPLEX SOIL |
خاك های تورب زاری كه حاوی هوموس های خام است | CARR |
خاك های حمل شده ای كه در حاشیه یا كناره مزارع دیده می شود | CHEVASSINE |
خاك های راندزینی سنگ دار | CHARP |
خاك های رسی | CLAYEY EARTH |
خاك های رسی | CLYTE |
خاك های رسی سیلیس دار | CHALCAREOSILICIOUS CLAY |
خاك های رودخانه ای حاصلخیز | CHAMBON |
خاك های سنگی، خاك های سنگدار | CHANEPEIRA |
خاك های سولونچاك مرطوب وچمنی كه شوره در سطح خاك ها نمایان می شود | CHAK |
خاك های قرمز رنگ راگویند كه از تخریب و تجزیه سنگ های آذرین بدست می آید | CASCAJO |
خاك های قرمز موجود در اراضی آهكی را گویند | CAUSSANEL |
خاك های قرمزی كه بر روی گل های سفید قرار گرفته است | CAUSSONAL |
خاك های كارال | CHARRAL SOIL |
خاك های كه به صورت كلوخه های كوچك می باشند | CASSON |
خاك های كه توسط آب شسته وكشیده می شوند و تولید جریان های سیلابی را می كنند | CORRU |
خاك های لاتریتی را گویند كه از دگرسانی و هوازدگی سنگ های گنایس تولید می گردد | CABOOK |
خاك های ماسه ای را گویند كه خشك و قرمز رنگ است | CHOTTE |
خاك های مرطوب، اراضی مرطوب | CHOUCO |
خاك های مملو از درختان رزین دار كه می توان چنین زمین های را آباد كرد | CROT |
خاك هوموس دار | CHAUDRONNEOUS EARTH |
خاكی سنگریزه های كوچك دارد | CALCULOUS |
خانواده گیاهی كاروفیت ها | CHARACEA |
خزش، مورمورشدن، خزش كند و آرام اراضی سست و نرم همراه خاك های دربرگیرنده اش | CREEPING |
خشك شدن، نوعی چمن را گویند كه دارای خاك خشك می باشد | CREMADOU |
خشك و سخت | CASSE |
خط الرس زمین شخم خورده | CROTON |
خط ساحلی، كناره دریا، دریاكنار | COAST LINE |
خلل و فرج موئینه ای | CAPILLARY PORE SPACE |
خلیج كوچك با كناره های سنگی و شیب تند | CALANQUE |
خمیدگی انحنا | CURVE |
خمیدگی، پیچش، قوس | CURVATURE BENDING |
خنك كننده | COOLING |
خنك كننده، سرد كننده | COLLER |
خواص شیمیایی خاك | CHEMICAL SOIL PROPERTIES |
دالان كشیده و راست با شیب تند | CHABLOZ |
دانش شیمی خاك | CHEMICAL PEDOLOGY |
دایره ها، | CIRCLES |
در اراضی كه مورد آبیاری قرار می گیرند تخته های آبیاری با پشته های خاكی محافظت شده راگویند | CALANT |
در تاكستان های شیب دار، تخته سنگ های افقی كوچك وجود دارد كه سبب جلوگیری فرسایش و انحراف آب های دامنه ای می گردد | CHARROI |
در رگه های نیترات به لایه های ریگ و ماسه دار گفته می شود | CHUCA |
در رگه های نیترات، لایه های ماسه ای وكنگلومرائی را گویند | COSTRA |
در قسمتی از هوموس ها وجود دارد و به وسیله اسید راسب نمی گردد | CYTOSINE |
در مهندسی معدن به ظرفی كه بواسطه طناب در هوا حركت كرده و مواد را حمل می كندگفته می شود | CARRIER |
درجه حرارت بحرانی، دمای بحرانی | CRITICAL TEMPERATURE |
درز انقباض | CONTRACTION JOINT |
درز، شكاف، كافت | CREVICE |
درصد بحرانی | CRITICLA PERCENTAGE |
درلغت به معنی طرف سفالین است | CLYPAN |
دره عمیق، فرورفتگی های طویلی را گویند كه با دیواره های تند همراه است | COULOIR |
دره عمیق و طویل، تنگه طویل و عمیق، كانیون | CANYON |
دره كوچك، دره های كوچك با ته نسبتاً پهن كه از سمت چپ و راست وب الادست دارای شیبی تند بوده ودره های خشك را بوجود می آورد | COMB |
دریاچه آتشفشانی | CRATER LAKE |
دریچه با سطح سرآب ثابت | COSTANT |
دریچه چرخ زنجیری، نوعی دریچه غلطان است كه در آن غلطك های رهنمون همانند زنجیر به دنبال هم قرار گرفته است | CATERPILLAR GATE |
دستگاهی است كه برای اندازه گیری رطوبت خاك به كار می رود و بوسیله دستگاه الكتریكی انجام می گیرد | COLMAN AND HENDRICKS |
دستگاهی كه برای آنالیز گرانولومتری ذرات ریز مورد استفاده قرار می گیرد | COLLAN APPAREIL |
دسته درخت ها، درخت های فشرده و متراكم، انبوه درختان | CLUMP |
دشت، منطقه گسترده و بازآهكی را گویند | CAMPAIGN |
دشت های سنگی آهكی | CARSO |
دماغه | CAPE |
دو كفه ایها | CRYPTODONTES |
دودكش جین، ستون خاكی را گویند | CHIMNEY ROCK |
دوره اقلیمی | CLIMATIC CYCLE |
دوره كربونیفر | CARBONIFEROUS |
دولین | CHOURUN |
دهانه آتشفشانی، نام قسمت بالائی مجرای آتشفشان است | CRATER |
دهلیز بهمن | CHALANCHA |
دیاگرام سطری یا ستونی مركب | COMPOUND BAR CHART |
دیاگرام طبقه بندی یا نمودار طبقات، نموداری كه اجزا یك مجموعه و رابطه متقابل آنها را با یكدیگر نشان می دهد | CLASSIFICATION CHART |
دیك بزرگ، تیان، فرورفتگی نسبتا گردی كه در درون ماسه ها قرار دارد. | CALDARIA |
ذوب | CONGRUENT |
رانش موئینگی دفع موئینگی، دفع كاپیلاری | CAPILLARY REPULSION |
راه های شوسه سنگفرش شده را گویند | CAUSS |
رخ، سطح شكست، سطح تورق كیلواژ | CLEAVAGE PLANE |
رده، طبقه، نوعی طبقه بندی خاك در آمریكا | CATEGORY |
ردیفی از خاك های متفاوت كه معمولاً از مواد مادری مشابهی حاصل شده اند ولی پستی وبلندی وزهكشی آنها متفاوت است | CATENA |
رس | CLAYEY ARGILLE |
رس خاك های رسی | CONROI |
رس كلریتی، كلریت رس داری كه اگر ورقه های آن از یكدیگر جدا شوند | CHLORITIC CLAY |
رسانائی | CONDUCTIBILITY |
رسانائی موئینگی | CAPILLARITY CONDUCTIVITY |
رسوب آهك خام | CRAPA |
رسیف مرجانی | CORAL REEF |
رشته | CHEBKA |
رشته كوه، زنجیرهای كوهستانی | CHAIN |
رطوبت معادل گریز ار مركز | CENTRIFUGE MOISTURE EQUIVALENT |
رطوبت موئینه ای، رطوبتی كه در اثر كشش سطحی جذب ذرات شده و بصورت پیوسته وجود دارد و قابل استفاده گیاهان می باشد وبصورت آزد تحت تاثیر نیروی موئینه ای حركت می كند | CAPILLARY MOISTURE |
رگه هائی كه به اشكال گوناگون دیده می شود | CHINE |
رنگ شكلاتی | CHOCOLATE |
روانه های خاكی | COULAIA |
روزنه با فشردگی كامل | CONTRACTED ORIFICE |
روش آبیاری حوضچه های موازی خط تراز | CONTOUR CHECK METHOD |
روش همراه بخش و تزریق | COMBINED METHOD OF SPREADING AND INJECTION |
روشن، صاف، قسمتی از جنگل را گویند كه پوشش درختی آن كم بوده و اغلب پوشیده از خاكهای تخریب شده می باشد | CLEARING |
روشی است برای بررسی اراضی | CRUISE |
ریشه كنی با سوزاندن | CHAR PIT METHOD |
زغال سنگ | COAL CARBON |
زغال سنگ اسپور و تیره رنگ | CHANDELLE COAL |
زغال سنگ اسپور و تیره رنگ با سطح شكست صدفی | CANNEL |
زمخت، سنگلاخی | CRAFE |
زمین بارخیز | CONDEMINE |
زمین بایر را یه زیر كشت در آوردن | CERNAZ |
زمین بسیار حاصلخیز | CRETULEUX |
زمین سخت | CAUCHE EARTH |
زمین شناسی مقایسه ای | COMPARATIVE GEOLOGY |
زمین كشت نشده | CHAUMARD |
زمین مسطح جلگه، فلات، دشت | CAMPAIGN RUN |
زمین های آبرفتی و حاصلخیز | CAMOO |
زمین های دوره كرتاسه | CRETACEOUS EARTH |
زمین های سنگلاخی و خشك كه جیرجیرك ها در آن مشغول آوازه خوانی باشند! | CANTAGREL |
زمین های سیاه رنگ | COMBANIERAS |
زمین های لغزنده | COULA |
زمین های لغزنده | COULAGNA |
زمین های نرم سستی كه محتوی پاره سنگ های كوچك است و در رگه های نیترات سدیم مشاهده می شود | COBA |
زمینی كه از خرده سنگ های فراوان تشكیل یافته و از نقطه نظر شیمیایی اندكی حاصلخیز است | COTTILE |
زمینی كه بر اثر طغیانهای سیلابی كنده شده است | CHARRAGAL |
زمینی كه به كشت شاهدانه اختصاص دارد | CLIOS |
زمینی كه جوی یا نهر در آن جاری است | COULIERE |
زندگی مشترك | CENOTIC |
زنگار آهكی، در خاك های مدیترانه ای اندود نازك آهك را گویند | CALCAREOUS PATINA |
زهكش جمع كننده | CARRIER DRAIN |
زهكش عمودی | CHIMNEY DRAIN |
زیرزمین، سرداب، آبكند، گودال | CELLAR |
زیستمندانی كه در درون غارها و حفره های موجود در سنگ ها زندگی می كنند | CAVERNICOLE |
سائیدگی سطحی خاك | CHACROTTER |
سائیدن، سفت و متراكم شدن زمین در اثر تردد ارابه ها | CANRAYER |
ساخت كاتاكلاستیك | CATACLASTIC STRUCTURE |
ساخت كنگرسیون دار، ساخت كنگرسیونی | CONCRETIONARY STRUCTURE |
ساختمان، ساختمان و وضع طبیعی | CONSTITUTION |
ساختمان كلوخه ای | CLOD STRUCTURE |
ساختمان متلاشی شده، ساختمان تخریبی | COLLAPSE STRUCTURE |
ساختمان و وضع طبیعی | CONSTITUENT COMPONENT |
ساطور، تبر، آلتی كه برای شكستن و خرد كردن از آن استفاده می كنند | CHOPPER |
ستون فشرده و متراكم كه سنگ های آن متناسب با گراویه بوده و مقدار رس و ماسه در حدود 20تا35 درصد و با آب ولیمون نیز مخلوط می گردد. | CONCRETE EARTH |
ستیغ، بلندترین قسمت های یك رشته كوه را گویند | CREST |
سخت، متراكم، كمپاكت | COMPACT RAID |
سخت پوستان، رده بزرگی از بندپایان می باشند | CRUSTACEA |
سراتیت ها | CERADTITES |
سراتیت های گل سفید | CHALK CERATITIDAE |
سرامیك، غلاف های موجود در خاك های پخته را گویند | CASETTE |
سرزمین های وسیع | COTE |
سرعت بحرانی (آب زیرزمینی ) | CRITICAL VELOCITY |
سروسیت، كربنات سرب | CERUSITE |
سروسیت، كربنات سرب | CERUSSITE |
سری تیوم، از انواع شكم پایان كه دارای صدف كشیده بوده و گونه های بسیاری از آن از دوران سوم به حالت فسیل باقی مانده است | CERTHIUM |
سری حفره ها و چاله هائی كه اختلاف سطح آنها حدود یك متر و حدود چندین متر طول دارند و در نتیجه پوشش گیاهی تولید می شود | CULBUTES |
سری های چگالیده | CONDENSED SERIES |
سریت نام متداول و عمومی است كه به گونه ای از سری تیوم و اشكال مشابه اطلاق می گردد | CERITHE |
سریوم | CERIUM |
سزیوم | CESIUM |
سزیوم | CAESIUM |
سفره اسیر | CAPTIVE SHEET |
سلانتره ها، كیسه تنان، گروه بزرگی از جانوران بی مهره بوده كه عده ای در عهد حاضر وبرخی در دوره های گذشته زمین به صورت كلنی یا آزاد زندگی می كرده اند | COELENTERATA |
سلولز كربوهیدارات خالص | CELLULOSE |
سنستوم | COENOSTEUM |
سنگ آتش زنه | CAILLEU CORNU |
سنگ آهك | CALCAREOUS |
سنگ پوششی، پوش سنگ | CAPPING |
سنگ پوششی، پوش سنگ | CAP ROCK |
سنگ درون گیر، سنگهائی كه بوسیله توده های مذاب قطع شده باشد | COUNTRY ROCK |
سنگ روشن، سنگ اسیدی | CLEAR ROCK |
سنگ سترگ | CROMLECH |
سنگ سفید رنگ | CISSITE |
سنگ فرش | CAUSEWAY |
سنگ لوحی شیستی كه دارای صفحات صیقلی و صاف می باشد | CHIAPPA |
سنگ های آواری، سنگ های تخریبی | CLASTIC ROCKS |
سنگ های بلورین، سنگ های متبلور، به سنگ های اطلاق می گردد كه از پهلوی هم قرار گرفتن بلورها به وجود آمده باشد | CRYSTALLINE ROCKS |
سنگ های زیر خاكی | CLOBENC |
سنگ های سیمانته، سنگ هائی كه كانی ها ومواد سازنده آن بوسیله سیمانی بهمدیگر چسبیده اند | CEMENTED ROCKS |
سنگ های شیستی | CAGAREL |
سنگ های شیمیایی، سنگ های رسوبی را گویند | CHEMICAL ROCKS |
سنگ های كاتاكلاستیكی، سنگ هایی كه متحمل شكستگی شده و خرد و متلاشی شده اند | CATACLASTIC ROCKS |
سنگ های كربن دار، سنگ های زغالی | CARBONACEOUS ROCKS |
سنگ های كربنات دار غیرفعال كه دارای دانه های درشت و مقاوم بوده و تولید ماسه هائی را می كند كه در آب های انیدریك كربنیك دار محلول نمی باشد | CARBONATE (INACTIVE) |
سنگ های كنگرسیون دار | CONCRETIONARY ROCKS |
سنگ های متراكم و تل مانندی كه در اثر پدیده های سیلابی به وجود می آیند | COUMPEIRES |
سنگ های مقاوم، پایدار | CONSOLIDATED |
سنگ های مقاوم، پایدار | CONSOLIDATE |
سنگ های مكمل | COMPLEMENTARY ROCKS |
سنگریزه، اراضی سنگریزه دار | CAILLE |
سنگریزه، پاره سنگ، تخته سنگ زاویه دار | CANTO |
سنگریزه، كلوخه | COTOUL |
سنگریزه و پاره سنگ های كوچك وصاف | CAILLOT |
سنگریزه ها و ته مانده های گرد و مدور زغال سنگ را گویند | COAL BALLES |
سنگریزه های سخت وسیلیسی | CAIL |
سنگریزه های گرد | CONHO |
سنگریزه های گرد و مدور | CAILLOUASSE |
سنگریزه های گرد و مدور را گویند، زمین خشك و بایر | COUSSOU |
سنگریزه، كلوخه | COUADE |
سنگفرش، توده كردن، آنباشتن | CLAMPING RUBBLEWORK |
سنگواره درختی كه در نهشته ها و رسوبات دریائی (درون ماسه لای و لجن) قرار گرفته باشد | CANAILLON |
سنگهای الوان قیمتی | COLOURED STONE |
سنگی كه در جاده سازی مورد استفاده قرار می گیرد | CHALINE |
سنگی، مكان سنگی | CHAIROUS |
سنگی است بسیار متراكم وسخت ریزدانه كه از اوپال یا كالسدوئن تشكیل یافته است | CHERT |
سودای تجارتی، كربنات سدیم تجارتی | COMMERCIAL SODA |
سوراخ و منفذ پر از آب درخاك | CAFRE |
سوراخ یا فرورفتگی كه در اثر رد پای حیوان بر سطح گل و لای باقی می ماند. | CLLOC |
سولفید مس كریستالیزه شده در سیستم هگزاگونال را گویند | COVELLITE |
سه تاسه ها، آب باران | CETACEA |
سیبولن، مرمر سفید | CIPOLIN |
سیتم كلوئیدی، كمپلكس كلوئیدی | COLLOIDAL COMPLEX |
سیتوهوموس | CYTOHOMUS |
سیداروئید، گروهی از خارپوستان منظم از جنس سیداریس ها | CIDAROIDS |
سیرك، دره باریك | CIRQUE |
سیرنا، از دوكفه ایهای گروه ناجور دندان ها كه هم اكنون در آب های شیرین ولب شورزندگی می كنند | CYRENA |
سیكلوتم، سكانس رسوبی كه با یك دوره كوچك رسوبگذاری مطابقت دارد | CYCLOTHEME |
سیكلوستوما از سنگواره شكم پایان از كرتاسه تا حال وجود دارد | CYCLOSTOMA |
سیكلوسیلیكات | CYCLOSILICATE |
سیگل، ستون بالائی ماسه سنگ یا پودنگ | CIGLE |
سیلت پوششی، سیلتی كه فلات یا تپه ها را زیر پوشش خود قرار داده است | COVERED SILT |
سیلت شكاف دار | CRACKED SILT |
سیمان | CEMENMT |
سیمان شدن با سیلیس | CEMENTED PAN SILIFICATION |
سیمانی شدن، حالتی كه ماده یا یك جسم بصورت سیمانی در می آید كه بوسیله یك سیمان طبیعی یا مصنوعی روی می دهد | CEMENTATION |
سیمانی شده | CEMENTED |
سیمولیت | CIMOLITE |
سینابر | CINNBAR |
سینابر | CINABAR |
شابازیت، كابازیت | CHABAZITE CHABASITE |
شاتین، از تقسیمات چینه شناسی دوران سوم | CHATTIAN |
شاخه طنابداران، شاخه ای از جانوران می باشند كه در دورانی از زندگی دارای طناب پشتی هستند | CORDATA |