مقالات ترجمه شده دانشگاهی ایران

لغات حسابداری بخش 34

در این قسمت  لغات حسابداری بخش 34 عرضه شده است.

 

لغات حسابداری صفحه اصلی – کلیک کنید

خرید لغات حسابداری / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته

 

لغات حسابداری - ایران ترجمه

لغات حسابداری بخش 34
o
پانزدهمین حرف الفبای انگلیسی
o notation
نماد o
obelisk
چندوجهی مربع القاعده، هرم ناقص
obey
تبعیت کردن، پیروی کردن
object
شیء، جسم، موضوع، هدف، مقصد، مقصود، چیز، شکل، منحنی
object language
زبان موضوعی
object of experiment
هدف آزمایش
object program
برنامه مقصد، برنامه ریزی مقصد
object variable
متغیر شیء
objective
عینی، هدف، منظور، مقصود، برونی، عملی
objective contour
نمودار تابع هدف
objective criterion
معیار عینی، ضابطه عینی
objective function
تابع هدف
objective probability
احتمال ابژکتیو
objects of experiment
هدف های آزمایش
oblate
جمع شده
oblate ellipsoid
بیضوی پخ
oblate spheroid
کره وار پخت
obligation
تکلیف، التزام، بدهی، مسئولیت، تعهد
obligatory
ضروری، الزامی
oblique
مورب، مایل، کج
oblique angle
زاویه ناقائمه، زاویه حاد یا منفرجه، زاویه غیر قائمه
oblique asymptote
مجانب مایل
oblique axonometry
محورسنجی مایل
oblique circular cone
مخروط مایل دوار، مخروط مستدیر مایل
oblique circular cylinder
استوانه مستدیر مایل
oblique cone
مخروط مایل
oblique coordinates
مختصات مایل
oblique cutting
برشکاری مورب
oblique cylinder
استوانه مایل، ستون کژ
oblique line
خط مایل
oblique parallelepiped
متوازی السطوح مایل
oblique plane
صفحه مایل
oblique prism
منشور مایل
oblique projection
تصویر مایل
oblique pyramid
هرم مایل
oblique triangle
مثلث نا قائمه
obliquely
به صورت مایل، به طور اریب یا مایل
obliqueness
کجی، تمایل
obliquity
میل، انحراف
oblong
مستطیل
oblong number
عدد غیری
obovate
مقطع طولی تخم مرغ
obscure
پیچیده و مبهم
observability
قابلیت رؤیت
observable
چشمگیر، قابل ملاحظه
observable variate
متغیر مشاهده شدنی
observation
مشاهده کردن، تنظیم، معاینه، کنترل، دقت، مشاهده، دیده بانی، ملاحظه، نتیجه، رصد
observation outcomes
نتایج مشاهدات
observational
مشاهده ای
observatory
رصد خانه
observe
حفظ کردن، مشاهده کردن، ملاحظه کردن، برقرار بودن، رعایت شدن، نگریستن
observe frequencies
فراوانی های آزمایشی، فراوانی های واقعی
observe frequency
فراوانی مشاهده شده
observe value
مقدار مشاهده شده
observed frequency
فراوانی مشاهده شده، فراوانی مشهود
observer
ناظر، شنونده، شاهد، راصد
obsolescence
قدیمی شدن، کهنگی و منسوخ شدن، کهنگی و فرسودگی
obsolescent technology
تکنولوژی ناباب
obstacle
سد، مانع
obtain
به دست آوردن، حاصل کردن، کسب کردن
obtuse
منفرجه، منفرجه الزاویه، منفرج الزاویه
obtuse angle
زاویه منفرجه
obtuse angled triangle
مثلث منفرجه الزوایا
obtuse triangle
مثلث منفرجه، مثلث منفرجه الزاویه
obverse
طرف مقابل، معکوس، نقیض
obvert
نقض کردن، نمای چیزی را عوض کردن
obverted contrapositive
عکس نقیض
obviate
رفع کردن، رفع نیاز کردن
obvious
روشن، آشکار، معلوم، واضح، بدیهی
obviously
واضح است که، آشکارا، به طور آشکار
occasion
موقع، مورد، فرصت
occupancy problem
مسأله اشغال کردن
occupancy theory
نظریه اشتغال
occupation
اشغال، تصرف
occupational hazards
خطرات شغلی
occupational safety
ایمنی حرفه ای
occupy
فراگرفتن، اشغال کردن، قرارداشتن، اختیار کردن، تصرف کردن
occur
برخورد کردن، اتفاق افتادن، ظاهر شدن، پیش آمدن، واقع شدن، رخ دادن
occur on
فرد بودن
occurrence
رخداد، وقوع، رخداد، رویداد
occurrence of an event
وقوع یک پیشامد، وقوع یک پدیده
Octa / octal
هشت، پیشوندی به معنای هشت
octad
هشت تائی، هشت
octagon
هشت ضلعی
octagonal
هشت ضلعی شکل، هشت گوشه ای
octagonal group
گروه هشت وجهی
octagonal ingot
شمش هشت ضلعی
octahedral group
گروه هشت وجهی
octahedron
هشت وجهی
octal
مربوط به هشت، هشت تائی
octal number system
دستگاه هشت هشتی اعداد
octamerous
هشت هشت، هشت جزئی، دارای ساختمانی با اجزاء هشت تائی
octangular
هشت گوشه
octant
هشت یک، یک هشتم
octic
هشتمین
octic group
گروه هشتمین
octillion
اکتیلیون عدد 1027 در دستگاه آمریکایی و 1048 در دستگاه انگلیسی
octo
هشت
odd
فرد
odd function
تابع فرد
odd integer
عدد صحیح فرد
odd inversion
انعکاس فرد
odd number
عدد فرد، طاق
odd permutation
جایگشت فرد
odd polynomial
چندجمله ای فرد
oddness
فرد بودن
odds
بخت، شانس
odds ratio
کسر برتری
oddy odd
فردالفرد
of a through b
از a تا b
of characteristic
از مشخص
of class
از رده ی
of degree n
از درجه n
of finite characteristic
از مشخص متناهی
of integration
انتگرالگیری
of linear transformations
تبدیل های خطی
of maximum length
با بیشترین طول
of order n
از مرتبه n
of pertaining to
در رابطه با، مربوط به
of which
در حالتی که، در حالی که، حال آن که
of which n
n تا از آنها
of which two
که دو تای آنها
off
مبداء، منشاء، قطع، خاموش، باز، عضوهای غیر واقع بر، روی … نباشد
off line
بدون ارتباط مستقیم، خارج از خط، خط خاموش، قطع، برون خطی
off peak hour
ساعت عادی مصرف برق
off time
مرخصی، زمان توقف، زمان خاموشی، وقت آزاد
offer
داشته باشد، پیشنهاد، عرضه
office supplies
ملزومات اداری
official structure
ساختار اداری، ساختار رسمی، سازمان رسمی، ساخت سازمان رسمی
offset
خارج از مرکز، خارج از خط، زانو، متنافر، خنثی کردن، متعادل ساختن، انحراف، جبران کردن
offspring
فرزند
oft recurring statement
گزاره دائما در حال تکرار
often
بیشتر، اغلب، بسیار اتفاق می افتد
ogives
نمودار های اجایو
oil circulation system
سیستم گردش روغن
oil cushion
بالشتک روغنی
old
قبلی
old coordinate system
دستگاه مختصات پیشین، دستگاه هماراهای پیشین
omission
قلم افتادگی، حذف
omit
حذف کردن
on
روی
on a circle
واقع روی یک دایره، روی یک دایره، بر یک دایره، واقع بر دایره
on a keyboard
در یک صفحه کلید
on a line
در یک خط
on and off
متناوب، نوبتی، قطع و وصل
on line
ارتباط مستقیم، با ارتباط مستقیم، در خط، در مدار، درون خطی، روی خط
on line terminal
پایانه پیوسته
on passing to
درباره ی
on the basis of
با توجه به
on the contrary
برخلاف، برعکس
once
زمانی که، یکبار، همین که
once again
مجدد، بار دیگر
ond limit
حد یکطرفی
ond sided derivative
مشتق یکطرفی
ond surface
رویه یکجانبه
one
یک
one can
می توان
one dimension set
مجموعه یک بعدی
one dimensional
یک بعدی
one dimensional distribution law
قانون توزیع یک متغیره، قانون توزیع یک بعدی
one dimensional probability distribution
توزیع احتمال یک بعدی
one dimensional random variable
کمیت تصادفی یک بعدی
one dimensional space
فضای یک بعدی
one element
مجموعه تک عنصری
one element set
مجموعه یک یک عنصری
one hundred percent inspection
بازرسی صددرصد
one layout
آرایش یکطرفه
one line
روی خط
one many relation
نسبت یک به چند
one material problem
مسأله تک محصولی
one off production
تولید تکی
one one
یک به یک
one or more
یک یا چند
one parameter family
خانواده یک پارامتری
one parameter group
گروه یک پارامتری
one parameter subgroup
زیرگروه یک پارامتری
one point compactification
فشرده سازی یک نقطه ای
one point compactification
فشرده سازی یک نقطه ای
one point confidence set
مجموعه اعتماد یک نقطه ای
one possibility
یک راه ممکن
one sample problem
مساله یک نمونه ای
one sample runs test
آزمون سری های یک نمونه ای
one sample sign test
آزمون علامت یک نمونه ای
one sheet
یک پارچه، یک پارچه ای
one sheet hyperboloid
هذلولیوار یکپارچه
one shot
یک باره ای
one shot sampling
نمونه گیری یکباره ای
one sided
یکطرفه، یک پهلو، یک جانبه
one sided Bayesian interval
فاصله بیزی یکطرفه
one sided continuity
پیوستگی یکطرفه
one sided derivative
مشتق یکطرفه
one sided limit
حد یکطرفه
one sided limits
حدود یکطرفه
one sided surface
سطح یکطرفه
one sided test
آزمون یکطرفه
one single strand machine
ماشین یک رشته ای
one space
فضای یک بعدی
one step
تک گام
one step method
روش تک گامی
one step transition matrix
ماتریس انتقال وضعیت یک مرحله ای
one tailed
یکطرفه، یک دامنه، یک دنبالی
one tailed test
آزمون یک دامنه ای،
one to one
یک به یک
one to one continuous function
تابع پیوسته یک به یک
one to one correspondence
تناظر یک به یک
one to one function
تابع یک به یک
one to one mapping
گسترش دوسویی، نگاشت یک به یک
one to one onto
دوسویی، یک به یک پوشا
one to one relation
رابطه دو سویی، رابطه یک به یک
one to one transformation
تبدیل دو سویی، تبدیل یک به یک
one valued
یک مقداری، یک ارزشی
one valued function
تابع تک مقداری، تابع یک مقداری، تابع یک ارزشی
one way
یکطرفه، یک راهه، یک جانبه، یکراهی
one way analysis of variance
تحلیل واریانس یک عاملی، تحلیل واریانس یکطرفه
one way classification
طبقه بندی یکطرفه
oneness
وحدانیت، یگانگی
ones
اینها، آنها
only if
فقط وقتی که، فقط اگر
onto
بر روی، پوشا
onto function
تابع پوشا، تابع به رو، تابع پوششی
onto mapping
نگاشت پوشا، نگاشت بروی
onto transformation
تبدیل پوشا
opaque
ناشفاف، تیره، کدر، مات
operation table
جدول عمل
opcode
کد عمل، عملیاتی
open
باز
open ball
گوی باز
open base
پایه باز
open closed interval
بازه باز-بسته
open cover
پوشش باز
open covering
پوشش باز
open covering of a set
پوشش باز مجموعه
open curve
خم باز، منحنی باز، منحنی غیر بسته
open disc
قرص باز
open end budget
بودجه نامحدود
open ended
راه به در
open ended questionnaire
پرسشنامه آزاد
open half space
نیم فضای باز
open interval
بازه باز
open loop
حلقه باز، مدار باز
open manifold
خمینه باز
open mapping
نگاشت باز
open mapping theorem
قضیه نگاشت باز
open multi-dimensional interval
سنگفرش باز
open neighborhood
همسایگی باز
open region
ناحیه باز
open sentence
گزاره نما، گزاره باز
open sequence system
سیستم با توالی باز
open set
مجموعه باز
open set of point
مجموعه باز نقاط
open simplex
سادک باز
open statement
گزاره باز، گزاره نما
open subgroup
زیرگروه باز
open system
نظام باز، سیستم باز
open train
نورد یک رشته ای
open traverse
خط شکسته باز
open unit interval
بازه یکه باز
opening
فرجه
opening inventory
موجودی کالای ابتدای دوره
opening
سوراخ
operand
عامل، کارگزار، عملوند
operate
عمل کردن
operating
عملکرد، عامل
operating characteristic
مشخصه عملکرد،
operating characteristic curve
خم مشخصه عملکرد، منحنی مشخصه عمل، منحنی مشخصه عملکرد، منحنی مشخصه عملیاتی
operating cost
هزینه بهره برداری، هزینه عملیاتی، هزینه راهبری
operating efficiency
کارایی عملیاتی
operating expense
هزینه عملکرد، هزینه عملیات بهره برداری، هزینه عملیات
operating function
تابع عمل کننده
operating leverage
اهرم عملیاتی
operating managers
مدیران عملیاتی
operating manual
راهنمایی عملیاتی، کتاب دستی عملیاتی، دستور کار، دستورالعمل
operating system
سیستم تنظیم کننده، سیستم کارنمایی، سیستم عامل
operation
عمل
operation characteristic curve
منحنی مشخصه عمل
operation of a group
عمل گروه
operation process chart
نمودار فراگرد عملیاتی، نمودار فرآیند عملیات، جدول اجرای عملیات
operation research
پژوهش عملیاتی، بررسی عملیات، تحقیق عملیات، پژوهش عملیات
operation sheet
برگه عملیات، فرم عملیات
operation symbol
علامت عمل، علامت رمز
operational
عملی، عملگری
operational calculus
حساب عملی، حساب عملگری
operational method
روش عملگری، روش عملی
operational method
روش عملگری
operational planning
طرحریزی عملیاتی، برنامه ریزی عملیات
operational research
پژوهش عملیات، تحقیق عملیات، بررسی عملیات
operational symbol
نماد عملیاتی
operations of arithmetic
عملیات محاسباتی
operations research
تحقیق در عملیات
operations set
مجموعه عملیات
operative
عملگر، عامل، عمل کننده، عملی، کارگر، مؤثر، فراونده
operator
عملگر
operator algebra
جبر عملگر ها
operator of integration
عملگر انتگرال گیری
operator ring
حلقه عملگر ها
opponent
حریف، هماورد
opportunity cost
هزینه فرصت، هزینه فرصت از دست رفته
opportunity curve
منحنی فرصت
opportunity loss
زیان غفلت، زیان از دست رفتن فرصت، فرصت از دست رفته، زیان فرصت
opportunity studies
شناسایی و بررسی امکانات
oppose
مخالفت کردن، ضدیت کردن، مقابله کردن
opposite
مقابل، متقابل، مخالف، روبرو
opposite angles
زاویه مقابل، زاویه های متقابل، زوایای روبرو، زوایای متقابل
opposite arrow
فلش متقابل، پیکان متقابل
opposite number
عدد مخالف
opposite of
مخالف
opposite orientation
سوی متقابل
opposite sense inequalities
نامساوی های مختلف الجهت
opposite sides
اضلاع روبرو
opposite vector
بردار متقابل
oppositely
متقابلا
opposition
مقابلت، تقابل
optical
مربوط به چشم، چشمی
optical comparator
مقایسه گر نوری، کمپراتور نوری
optical property of conics
ویژگی اپتیکی مقطع های مخروطی، خاصیت نوری مقاطع مخروطی
optical property of conies
ویژگی اپتیکی مقطع های مخروطی
optics
اپتیک، نورشناسی، فیزیک نور، عمل نور، علم مناظر
optimal
مطلوب، اپتیمال، بهین
optimal basic feasible solution
جواب شدنی پایه بهینه
optimal basis
پایه بهینه
optimal block design
طرح بلوکی اپتیمال
optimal bounded variables
متغیر های کراندار بهینه
optimal control
کنترل اپتیمال
optimal control problem
مسأله کنترل بهینه
optimal decision
تصمیم اپتیمال
optimal extreme point
نقطه رأسی بهینه
optimal feasible solution
جواب ممکن بهینه
optimal frequency
فرکانس بهینه، بسامد، تواتر بهینه
optimal location problem nonbasic
مسأله موقعیت بهینه
optimal point
نقطه مطلوب
optimal policy
سیاست بهینه
optimal solution
جواب بهینه
optimal strategy
استراتژی بهینه
optimal system
دستگاه اپتیمال
optimality
اپتیمم بودن، بهینگی
optimality at
بهینگی در
optimality condition
شرط بهینگی
optimality conditions criterion nonbasic
معیار/شرایط بهینگی، غیر پایه
optimality criterion
معیار بهینگی
optimistic
خوشبینانه
optimistic estimate
تخمین خوشبینانه، براورد خوشبینانه
optimistic time
زمان خوشبینی کامل، زمان خوشبینانه
optimization
اپتیمم سازی، بهینه سازی
optimization problem
مساله بهینه سازی
optimization theory
نظریه اپتیمم سازی، نظریه بهینه سازی
optimize
بهینه یافتن، بهینه ساختن، بهینه کردن
optimizing
بهینه سازی
optimum
اپتیمم، حداکثر، بهترین، مطلوب، بهینه، بهترین، حد بهینه، بهین، حد متناسب، دلخواه، وضع مطلوب، حد مطلوب، مناسب، به حد مطلوب
optimum allocation
تخصیص اپتیمم
optimum design
طراحی بهینه، طرح بهینه
optimum maintenance program
برنامه نگهداری بهینه
optimum output
بازده مطلوب
optimum plant size
اندازه بهینه واحد تولید
optimum point
نقطه بهینه
optimum policy
سیاست بهینه
optimum size of clusters
اندازه بهینه خوشه ها
optimum work period
مناسبترین طول زمان کار، طول دوره کار مطلوب
option
اختیار معامله، انتخاب معامله، خیار، شق، حق انتخاب، اختیار
option sampling
نمونه گیری اختیاری
optional sampling
نمونه گیری اختیاری
optional time
زمان اختیاری
or
یا
or else
یا به طریق دیگر، یا به طریقی دیگر
or equal to
یا مساوی
or function
تابع یا
or if
و اگر، و هرگاه
or simply
یا به صورت ساده تر
orb
جسم کروی، گوی، بدور چیزی
orbed
کروی، گرد
orbicularity
به طور کروی، به طور مدور، کروی بودن، کیفیت گرد
orbiculate
کروی، گرد، مدور
orbit
دایره وار، حرکت کردن، بدور مداری گشتن، قلمرو، مدار، مسیر
orbit determination
تعیین مدار
orbit of x under g
مدار x بوسیله g
orbit space
فضای مداری
orbital
مداری، مدار، مسیر، مسیری
orbital elements
عنصر های مداری
orbital motion
حرکت مداری
orbital velocity
سرعت مداری
orbiting rocket
موشک مدار گرد
order
مرتبه
order axioms
اصول موضوع ترتیب، اصل های موضوع ترتیب
order confirmation
تأیید سفارش
order form
برگه سفارش، فرم سفارش، فرم سفارشدهی
order interval
فاصله سفارش
order mapping
نگاشت ترتیب
order of a branch point
مرتبه نقطه شاخه ای
order of a contact
مرتبه تماس
order of a cyclic group
مرتبه یک گروه دوره ای
order of a derivative
مرتبه مشتق
order of a determinant
مرتبه یک دترمینان
order of a differential equation
مرتبه معادله دیفرانسیل
order of a group
مرتبه گروه، مرتبه یک گروه، رتبه یک گروه
order of a Lipchitz mapping
درجه یک نگاشت لیپ شیتز، قدرنسبت نگاشت لیپ شیتسی
order of a matrix
مرتبه ماتریس
order of a multiplicity
مرتبه تکرار
order of a pole
مرتبه قطب، مرتبه یک قطب
order of a polynomial
مرتبه چندجمله ای
order of a radical
مرتبه رادیکال، فرجه یک رادیکال
order of a root
مرتبه ریشه، مرتبه تکرار یک ریشه، رتبه یک ریشه
order of a subgroup
مرتبه یک زیرگروه
order of a zero
مرتبه یک صفر
order of an algebraic curve or surface
مرتبه منحنی یا سطح جبری
order of an element
مرتبه عنصر، دوره یک عنصر
order of an equation
درجه یک معادله
order of an infinitesimal
مرتبه یک بینهایت کوچک
order of an infinity
درجه یک بینهایت بزرگ
order of contact
مرتبه تماس
order of convergence
مرتبه همگرایی
order of elements of a group
رتبه عناصر یک گروه
order of group
درجه گروه، مرتبه گروه
order of magnitude
درجه قدرت، درجه بزرگی، مرتبه بزرگی
order of matrix
مرتبه ماتریس
order of multiplicity
مرتبه تکرار
order of the number line
ترتیب روی محور اعداد
order point system
سیستم نقطه سفارش
order preserving
حافظ ترتیب
order preserving function
تابع حافظ ترتیب
order properties
ویژگی های ترتیب
order properties of the real numbers
خواص ترتیبی اعداد حقیقی
order relation
رابطه ترتیب، رابطه ترتیبی، ترتیب
order relative to
مرتبه نسبت به
order reversing
قلب کننده ترتیب، عاکس ترتیب
order size
اندازه سفارش، مقدار سفارش
order statistic
آمار ترتیبی، آماره ترتیبی
order topology
توپولوژی ترتیبی، توپولوژی ترتیب
order type
نوع ترتیب
ordered
مرتب
ordered additive group
گروه جمعی مرتب
ordered basis
پایه مرتب
ordered couple
زوج مرتب
ordered element
عضو مرتب
ordered field
هیئت مرتب، میدان مرتب، هیأت مرتب
ordered group
گروه مرتب
ordered mapping
نگاشت مرتب
ordered n tuple
n تایی مرتب
ordered n tuples
n تایی مرتب،
ordered number
اعداد مرتب
ordered numbers
اعداد مرتب
ordered pair
جفت مرتب، زوج مرتب
ordered partition
افراز مرتب
ordered partitions
افراز های مرتب
ordered product
حاصلضرب مرتب شده
ordered quadruple
چارتایی مرتب، چهارتائی مرتب
ordered relation
رابطه ترتیب
ordered ring
حلقه مرتب
ordered rooted tree
درخت ریشه دار مرتب
ordered sample
نمونه مرتب
ordered samples
نمونه های مرتب
ordered set
دسته مرتب، مجموعه مرتب
ordered sets
مجموعه های مرتب
ordered subset
زیرمجموعه مرتب
ordered triple
سه تایی مرتب
ordered union
اجتماع ترتیبی
ordering
مرتب کردن، ترتیب، ترتیبی، مرتب سازی، رابطه ترتیبی
ordering axiom
اصل موضوع ترتیب
ordering cost
هزینه سفارش
ordering relation
رابطه ترتیبی، نسبت ترتیبی
ordering time
زمان سفارش
orderings
ترتیب ها
orderless
بی ترتیب، بی نظم
orderly
به طور مرتب، مرتبا
ordinal
ترتیبی، عدد ترتیبی
ordinal measurement
اندازه گیری رتبه ای
ordinal number
عدد ترتیبی
ordinal number
عدد ترتیبی
ordinal numbers
اعداد ترتیبی
ordinal product
حاصلضرب ترتیبی
ordinal scale
مقیاس رتبه ای
ordinal sum
حاصل جمع ترتیبی
ordinals arithmetic
حساب اعداد ترتیبی
ordinals product
ضرب اعداد ترتیبی
ordinals sum
حاصلجمع اعداد ترتیبی
ordinary
عادی
ordinary case cycloid curve
خم چرخنما حالت معمولی
ordinary depreciation
استهلاک عادی
ordinary derivative
مشتق معمولی
ordinary differential equation
معادله دیفرانسیل معمولی
ordinary differential equation of the first order
معادله دیفرانسیل معمولی مرتبه اول
ordinary differential operator
عملگر دیفرانسیل معمولی
ordinary discontinuity
ناپیوستگی معمولی
ordinary double point
نقطه مضاعف معمولی
ordinary fraction
کسر معمولی، کسر متعارفی
ordinary interest
بهره ساده، بهره عادی
ordinary point
نقطه معمولی
ordinary point of a curve
نقطه عادی یک منحنی، نقطه ساده خم، نقطه معمولی خم
ordinary point of an analytic set
نقطه ساده مجموعه تحلیلی
ordinary rooted tree
درخت ریشه دار معمولی
ordinary share
سهم معمولی، سهم عادی
ordinary singularity
تکینی معمولی
ordinate
رست، عرض، عرض یک نقطه در صفحه مختصات
ordinate of a point
عرض نقطه
ordinate set
مجموعه عرضی، مجموعه عرض
ordination
طبقه بندی، دسته بندی
organic
آلی، حیاتی، مربوط به حیات
organization
تشکیلات، مؤسسه، سازماندهی، سازمان
organization chart
نمودار سازمانی، نمودار سازمان
organization level
رده سازمانی، سطح سازمانی، طبقه سازمانی
organization planning
طرحریزی سازمانی
organization unit
واحد سازمان
organizational chart
نمودار سازمانی
organizational level
رده سازمانی، سطح سازمانی
organizational pyramid
هرم سازمانی
organizational structure
ساخت سازمانی
organize
سازمان دادن، مرتب کردن
organizing
تشکیل سازمان، سازماندهی
orient
جهت یابی کردن، رسم شدن، جهت تعیین کردن، جهت انتخاب کردن
orientable
جهت پذیر، سو پذیر
orientable surface
رویه جهت پذیر
orientable topological manifold
خمینه توپولوژیک جهت پذیر
orientable trajectory
مسیر جهت پذیر
orientation
جهت
orientation of a topological manifold
جهت دهی خمینه توپولوژیک
orientation preserving
جهت نگهدار، حافظ جهت
orientation preserving mapping
نگاشت جهت برگردان، نگاشت جهت نگهدار
orientation reversing
جهت برگردان، حافظ جهت
orientation reversing mapping
نگاشت جهت برگردان
oriented
جهت دار، سو دار
oriented atlas
اطلس جهت دار
oriented curve
خم جهت دار
oriented manifold
خمینه جهت دار
oriented plane
هامن جهت دار
oriented simplex
سادک جهتدار
oriented surface
رویه جهت دار
oriented tangent line
خط مماس جهت دار
orienting
جهتدهی، جهت دادن
orifice
سوراخ، روزنه، دهانه، محل بازشدن، دریچه ورودی، مجرا، ورودی
origin
مبدا
origin of a ray
مبدأ پرتو، مبداء یک شعاع، مبداء یک نیم خط
origin of a reference
مبداء یک چارچوب
origin of Cartesian coordinates
مبداء دستگاه مختصات دکارتی
origin of coordinates
مبداء مختصات
origin of vector
مبداء بردار
origin orthocenter
پیشوندی به معنای راست و مستقیم، محل برخورد سه ارتفاع مثلث
original
نسخه اصلی، نمونه اصلی، اصلی، اولیه، آغازین، آغازی
original assumption
فرض اصلی
original axiom
اصل موضوع اولیه
original diagram
نمودار اولیه
original matrix
ماتری اصلی
original observations
مشاهدات اصلی
original scores
نمره های اصلی، نمره های خام
original set
مجموعه اصلی
original statement
گزاره اصلی
original tree
درخت اصلی، درخت اولیه
originally
در ابتدا، در آغاز
orthic triangle
پادک، مثلث پادک
Ortho-complement
متمم قائم
orthocenter
نقطه تقاطع سه ارتفاع یک مثلث
orthodromie
ارتودرومی
orthogonal
متعامد
orthogonal affinity
تبدیل آفین قائم
orthogonal axonometry
محور سنجی قائم
orthogonal basis
پایه متعامد
orthogonal circles
دوایر متعامد
orthogonal complement
متمم متعامد، متمم قائم، مکمل عمودی
orthogonal complement group
گروه مکمل متعامد
orthogonal complement group projection
تصویر گروه مکمل متعامد
orthogonal component
مؤلفه قائم
orthogonal contacts
مقایسه های متعامد
orthogonal coordinate system
دستگاه مختصات متعامد، دستگاه مختصات قائم
orthogonal coordinates
مختصات متعامد
orthogonal curves
خم های بر هم عمود
orthogonal curvilinear coordinates
مختصات خمیده خطی متعامد
orthogonal curvilinear coordinates
مختصات خمیده خطی متعامد
orthogonal cutting
بریدن متعامد، برشکاری متعامد
orthogonal decomposition theorem
قضیه تجزیه متعامد
orthogonal expansion
بسط متعامد
orthogonal functions
تابع های متعامد
orthogonal group
گروه متعامد
orthogonal transformation group
گروه متعامد
orthogonal latin squares
مربع های لاتین متعامد
orthogonal linear transformation
تبدیل خطی متعامد
orthogonal lines
خط های متعامد
orthogonal matrices
ماتریس های عمودی، ماتریس های قائم
orthogonal matrix
ماتریس متعامد
orthogonal polynomial
چندجمله ای متعامد
orthogonal polynomials
چندجمله ای های متعامد
orthogonal projection
تصویر متعامد
orthogonal series of functions
سری متعامد تابع ها
orthogonal set
مجموعه متعامد
orthogonal similarity
تشابه متعامد
orthogonal system
دستگاه متعامد
orthogonal system of curves on a surface
دستگاه منحنی های متعامد روی یک سطح
orthogonal system of functions
دستگاه توابع متعامد
orthogonal to
عمود بر
orthogonal trajectories
مسیر های متعامد
orthogonal trajectory
مسیر قائم
orthogonal transformation
تبدیل عمودی
orthogonal transformation group
گروه تبدیل متعامد
orthogonal trihedron
کنج سه قائمه، سه وجهی سه قائم
orthogonal trajectories
مسیر های عمودی، مسیر های قائم
orthogonal vector
بردار متعامد
orthogonal vectors
بردار های عمود بر هم، بردار های متعامد
orthogonality
تعامد
orthogonality condition
شرط متعامد بودن
orthogonality relation
رابطه تعامد
orthogonality relations
روابط تعامد
orthogonalization
تعامد سازی، عمود سازی، متعامد سازی
orthogonalization process
فرآیند عمودسازی، فرآیند متعامد سازی، پروسه متعامد سازی
orthogonalization theorem
قضیه عمود سازی، قضیه متعامد سازی
orthographic
دارای خطوط عمودی، دارای زوایای قائمه، قائم
orthographic projection
تصویر قائم
orthonormal
متعامد یکه، راست هنجار، متعامد
orthonormal basis
پایه متعامد یکه
orthonormal coordinates
مختصات یکامتعامد
orthonormal functions
تابع های یکامتعامد
orthonormal plane
صفحه مختصات قائم
orthonormal set
مجموعه متعامد یکه
orthonormal system
دستگها متعامد بهنجار، دستگاه متعامد یکه، دستگاه یکامتعامد
orthonormal vectors
بردار های یکا متعامد
orthonormality
یکامتعامد بودن
orthonormalization
یکا متعامد سازی
orthonormalize
متعامد و یکه کردن، یکامتعامد سازی، متعامد سازی کردن
orthonormalized eigen-function
ویژه تابع یکامتعامد شده
orthotropic
دارای محور اصلی کمابیش قائم
oscillate
نوسان کردن
oscillate boundedly
با دامنه محدود نوسان کردن، دارای نوسان محدود بودن
oscillate unboundedly
با دامنه نامحدود نوسان کردن، دارای نوسان نامحدود بودن
oscillating
نوسانی
oscillating series
سری نوسانی
oscillation
نوسان
oscillation of a function
نوسان تابع
oscillation of a function at a point
نوسان تابع در یک نقطه
oscillator
نوسانساز، نوسانگر
oscillatory
نوسانی
oscillatory function
تابع نوسانی
oscillatory motion
حرکت نوسانی
oscillatory phenomenon
پدیده نوسانی
oscillation
حرکت نوسانی، ارزش، نوسان
oscillograph
نوسان نگار
oscilloscope
نوسان نما
osculate
بوسیدن
osculating
بوسان
osculating circle
دایره بوسان
osculating parabola
سهمی بوسان
osculating plane
صفحه بوسان
osculating sphere
کره بوسان
osculating sphere of a space curve at a point
کره بوسان یک منحنی فضائی در یک نقطه
osculation
بوسیدن
osculation circle
دایره بوسان
osculation plane
صفحه بوسان
osculation point
نقطه بوسان
osculator
بوسان
osculatory
بوسان
ostrogradski theorem
قضیه انتگرادسکی
other
آخر، دیگر، سایر
other than
به غیر از، غیر از، متفاوت با، مخالف
other than itself
غیر از خودش
otherwise
روش دوم، روش دیگر، در غیر این صورت، خلاف آن
ounce
اونس، واحد وزن انگلیسی معادل یک شانزدهم
out
خارج، بیرون، از
out of bowl tooling
ابزاربندی برون کاسه ای
out of phase
خارج از فاز
out of stock
غیر موجود
outcome
برآمد، پیشامد ساده، رویداد، پی آمد، نتجیه، حاصل، برآمد، رویداد
outcomes favorable to events
نتایج مساعد بر حادثه
outcomes of trials
نتایج آزمایش ها
outdegree
درجه خروجی
outer
خارجی
outer automorphism
خوددیسگی بیرونی، خودریختی برونی
outer composition
ترکیب خارجی
outer content
محتوای خارجی
outer harmonic measure
اندازه همساز برونی
outer Jordan content
محتوای ژردان خارجی
outer measure
اندازه برونی، اندازه خارجی
outer operation
عمل خارجی
outer product
حاصل ضرب خارجی، حاصل ضرب برداری
outer product of two vectors
حاصل ضرب خارجی دو بردار، حاصل ضرب برداری دو بردار
outer region
ناحیه خارجی
outer sum
مجموع خارجی
outflow
جریان
outgoing
خروجی
outlet
دریچه خروجی، مجرای خروجی، خروجی، دررو
outlier
دور افتاده
outline
طرح، توضیح دادن، گرداگرد، شرح دادن، طرح کردن، پیرامون، رئوس مطالب، زمینه، مرز
output
عدد خروجی، خروجی، بازده، ستاده، برونداد، محصول، گرفته شده، حاصل، توان خروجی، ظرفیت، صادره، نتیجه، به دست آمده، صادرات
output bit
بیت خروجی
output data
داده های خروجی، اطلاعات خروجی، داده خروجی
output report
گزارش خروجی، گزارش خارج شده از سیستم
outside
بیرون، بیرونی، خارج، خارج از…، بیرون از…
outside caliper
پرگار خارج، پرگار خارجی، اندازه گیر خارجی، اندازه گیر قسمت خارجی، قطرسنج خارجی
outward
برونسو، خارجی، به طرف خارج، ظاهری، بیرونی، برونگرا
outward vector
بردار برونگرا
oval
خاگی، تخم مرغی، بادامی
oval of Cassini
مرغانه کاسینی
ovally
به شکل تخم مرغ
ovoid / ovaloid
تخم مرغی
ovals of Cassini
منحنی تخم مرغی شکل
over
روی، در، بالا، بالائی، رویی، زیل، به پایان رساندن
over a
در a، روی a
over a set a
روی مجموعه a
over all
کل، سطح، همه
over come
بر طرف کردن
over critical damping
میرائی فوق بحرانی
over flow
سرریز
over loading
سربار گذاری
over relaxation
فوق رهایی
over ring
حلقه فراگیر
over shoot
جهش
over step
بر پله
over stimate
کران بالا
over which
که در آن
over write
پاک شدن
overall control
کنترل سراسری
overall
روی هم، جامع، سرتاسر، کل، همه سطح کل
overall development plan
برنامه کلی توسعه
overcritical damping
میرایی فوق بحرانی
overdamped
فوق میرائی، میرائی زیاد
overdamped oscillation
نوسان فوق میرا
overdamping
میرائی شدید
over delivery
اضافه تحویل، تحویل بیش از اندازه
overdetermined system
دستگاه فرامعین
overestimate
فزون برآورد، تخمین اضافی
over field
زبرهیأت
overflow
تجاوز از حد، هزینه عمومی، سرریز، هزینه غیر تولیدی
overhaul
پیاده کردن دستگاه، تعویض دوره ای، تعمیر دوره ای، تعمیر کلی، امتحان کردن، تعمیر کردن، تعمیرات اساسی
overhead
سرانه
overhead cost
هزینه بالاسری، هزینه سربار
overhead tool block
قلمگیر بالاسری، کشوی ابزار بالاسر
overheating
حرارت دادن بیش از حد
overlap
تداخل کردن
overlapping
پوشاندن، رویهم ریخته، روی هم افتادگی، همپوشی، تداخل، همپوشانی، سررفتن
overlapping circles
دوایر متقاطع
overlapping intervals
بازه های متداخل
overlapping loop
حلقه روی هم افتاده
overlapping network
شبکه همپوش
overlapping sets
مجموعه های متقاطع
overly
کاملا
override
پاک کردن
overspread
پوشاندن، گسترده، سراسری
over thwart
به طور متقاطع، متقاطع، در عرض، عرضی
overtime
اضافه کاری، ساعت فوق العاده، کار اضافی، اضافه کار
overtime premium
فوق العاده اضافه کاری
لغات حسابداری بخش 34
Irantarjomeh
لطفا به جای کپی مقالات با خرید آنها به قیمتی بسیار متناسب مشخص شده ما را در ارانه هر چه بیشتر مقالات و مضامین ترجمه شده علمی و بهبود محتویات سایت ایران ترجمه یاری دهید.