درک خلاقیت بین معلمین در حال خدمت و معلمین آتی
درک خلاقیت بین معلمین در حال خدمت و معلمین آتی – ایران ترجمه – Irantarjomeh
مقالات ترجمه شده آماده گروه آموزش
مقالات ترجمه شده آماده کل گروه های دانشگاهی
مقالات
قیمت
قیمت این مقاله: 58000 تومان
(ایران ترجمه - Irantarjomeh)
توضیح
بخش زیادی از این مقاله بصورت رایگان ذیلا قابل مطالعه می باشد.
قیمت
قیمت این مقاله: 58000 تومان (ایران ترجمه - Irantarjomeh)
توضیح
بخش زیادی از این مقاله بصورت رایگان ذیلا قابل مطالعه می باشد.
شماره | ۱۸ |
کد مقاله | EDU18 |
مترجم | گروه مترجمین ایران ترجمه – irantarjomeh |
نام فارسی | درک خلاقیت بین معلمین در حال خدمت و معلمین آتی |
نام انگلیسی | In-service and prospective teachers’ conceptions of creativity |
تعداد صفحه به فارسی | ۵۰ |
تعداد صفحه به انگلیسی | ۱۵ |
کلمات کلیدی به فارسی | ادارک های خلاقیت، تئوری های تلویحی خلاقیت، آموزش ابتدایی، معلمین در حال خدمت، معلمین آتی |
کلمات کلیدی به انگلیسی | Conceptions of creativityImplicit theories of creativityPrimary educationIn-service teachersProspective teachers |
مرجع به فارسی | دپارتمان علوم کامپیوتر و سیستم های اطلاعات، دانشگاه جیواسکیلا، فنلانددپارتمان علوم کامپیوتر، دانشگاه تمپری، فنلاندالزویر |
مرجع به انگلیسی | University of Jyväskylä, Department of Computer Science and Information Systems, FinlandUniversity of Tampere, Department of Computer Sciences, Finland; Elsevier |
کشور | فنلاند |
درک خلاقیت بین معلمین در حال خدمت و معلمین آتی
چکیده
معلمین نقش مهمی را در توسعه پتانسیل خلاقیت دانش آموزان مدارس ابتدایی با توجه به هر یک از روش های منفی یا مثبت به عهده دارند. هدف از مقاله جاری توجه به ادراکهای معلمین در حال خدمت و معلمین آتی در زمینه خلاقیت و پاسخ به سه سوال اصلی تحقیقاتی می باشد: به طور کلی ادراکها و تئوری های تلویحی مربوط به خلاقیت برای معلمین چیست؟ تفکرات و ادراکهای مدرسین با توجه به تئوری های تلویحی خلاقیت در مضمون آموزش ابتدایی چیست؟ و احساس مدرسینی که از آموزش کافی و تجهیزات مقتضی برخوردار می باشند در زمینه ایفای نقش کلیدی خود در توسعه پتانسیل خلاقیت دانش آموزان ایفا چگونه است؟ یک پرسشنامه خود سنجشی به عنوان ابزاری جهت جمع آوری داده های کمی و کیفی از ۱۳۲ معلم در حال خدمت و معلمین آتی در یونان مورد استفاده قرار گرفت. برحسب داده های انتخابی کمی ما در این بررسی این موضوع را مشخص می سازیم که اکثریت شرکت کنندگان گزارش نمودند که تسهیل رویه های خلاقانه دانش آموزان به عنوان یکی از وظایف معلمین به شمار می آید، اما آنها (خود معلمین) چندان از خود آموزشی و اعتماد کافی جهت درک این انتظار خاص برخوردار نمی باشند. نویسنده ها بدین نتیجه می رسند که تحقیقات آتی برای حاصل آوردن موارد ذیل الزامی خواهد بود: (۱) مشخص کردن ادراکهای بیشتر مدرسین در زمینه خلاقیت و (۲) درک و طبقه بندی نیازهای خاص مدرسین جهت ایجاد پتانسیل خلاقانه برای دانش آموزان مدارس ابتدایی.
کلمات کلیدی : ادارک های خلاقیت، تئوری های تلویحی خلاقیت، آموزش ابتدایی، معلمین در حال خدمت، معلمین آتی
درک خلاقیت بین معلمین در حال خدمت و معلمین آتی
۱- مقدمه و سابقه
ما در عصر خلاقانه اطلاعات، ارتباطات، و مشارکت زندگی می نماییم. خلاقیت به عنوان یک عنصر کلیدی برای حصول کامیابی و موفقیت اجتماعی و شخصی به شمار می آید. مثلث دانش شامل تحقیقات، آموزش و نوآوری، به عنوان یک عامل اصلی در اتحادیه اروپا جهت حاصل آوردن رویه های مطلوب اقتصادی لیسبون در کشورهای اروپایی می باشد. اهمیت مدرسه در زمینه رشد خلاقیت دانش آموزان به خوبی شناخته شده است و مضمون و محتوای خلاقیت در تسهیلات ابتدایی در خلال سالیان اخیر افزایش یافته است.
نقش معلمین در توسعه خلاقیت دانش آموزان دوره ابتدایی بسیار مهم می باشد چرا که آنها به عنوان مدلها و مربیان مهمی ایفای نقش نموده و زمان قابل توجهی را با دانشجویان سپری می نمایند. گاردنر (۱۹۹۳) بر روی نقش مهمی که معلمین و مربیان در زندگی دانشجویان و در زمینه ایجاد خلاقیت زیاد فردی به عهده دارند تاکید داشته و بر حسب نظر برکی (۲۰۰۵) مربیگری در ارتباط با توسعه مفاهیم فردی و سازمانی خواهد بود. در صورتیکه خواسته باشیم اقدام به توسعه سازمانی آموزش جهت حصول مدارس خلاقانه نماییم، ما نیاز به مدرسینی خواهیم داشت که قابلیت درگیر شدن در مفاهیم پیچیده خلاقیت و کاربرد آن را داشته باشند. با این وجود، چندین مورد اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و تسهیلی وجود دارد که مدرسین در کلاسهای حقیقی درس با آن روبرو خواهند شد. با این حال بر حسب نظر ویستبای و داوسون (۱۹۹۵) نوعی تضاد بین خود سنجی معلمین وجود دارد که بر حسب آن آنها اقدام به ارزش گذاری مبحث خلاقیت نموده و یافته های تحقیقاتی نیز موکد آن هستند که معلمین علاقه چندانی به ویژگی های شخصیتی در ارتباط با خلاقیت نظیر ریسک پذیری، تکانش و استقلال ندارند. بر حسب اظهارات ویستبای و داوسون (۱۹۹۵) علت این امر آن است که تلاش های عمده معلمین جهت حفظ نظم و دیسیپلین در کلاس درس وجود دارد. به علاوه، ترانس و سفتر (۱۹۸۶) گزارش دادند که معلمین در حقیقت از تجهیزات کافی جهت ایجاد تسهیلات لازم برای دانش آموزان و ایجاد پتانسیل خلاقانه لازم برخوردار نمی باشند چرا که همانگونه که ماک (۱۹۸۷) خاطر نشان می سازد دانش اندکی در زمینه مفاهیم خلاقیت در اختیار معلمین از طریق دوره های آموزشی مختلف گذاشته می شود.
کلمه خلاقیت از طرف دیگر به صورت مکرر در مضامین و محتویات آموزشی و همچنین در مباحث روزمره با تعاریف مبهم به کار گرفته می شود. بنابراین، نیاز اصلی جهت آنچه حقیقتا باید در اختیار مدرسین قرار گیرد به همراه معنی حقیقی این موارد و همچنین مشخص نمودن تئوری های تلویحی به هنگام استفاده از کلمه خلاقیت و ارتباط و وابستگی ریشه ای آن وجود خواهد داشت. این مورد در صورتیکه خواسته باشیم مدرسین را در موارد ذیل مورد تایید قرار دهیم حیاتی خواهد بود: (۱) میزان مهارت مدرسین و (۲) تمایل آنها جهت تجهیز پتانسیل خلاقانه دانشجویان. بر این مبنا، لازم است تا در ابتدا ادراکهای مدرسین و تئوری های تلویحی خلاقیت شناخته شوند.
تئوری های تلویحی و ادراکهای مدرسین در زمینه خلاقیت توجه محققین را به خود جلب نموده است. در اواسط دهه ۱۹۸۰ این توجه بیشتر شده است و محققین پیشرو مشخص ساختند که افراد قابلیت استفاده از این استعداد را دارا می باشند اما تئوری های موجود در زمینه مشخص نمودن و تشریح خلاقیت هم در خود افراد و هم در افراد دیگر می بایست به خوبی به کار گرفته شوند. بر حسب نظر استرنبرگ (۱۹۸۵)، تئوری های تلویحی- در چارچوب و امتداد فرهنگ ها- دارای معنای تئوریکی و عملی زیادی هستند چرا که آنها در زمینه فرمول بندی نگرش های شایع فرهنگی در مبحث خلاقیت مشارکت داشته و این موضوع را مشخص می سازند که مفهوم خلاقیت در نظر مردم در یک زمان و مکان مشخص چیست. ظرف اصلی تئوری های تلویحی آن است که آنها به جای تشریح رفتارها و بایدها تنها به بیان این موضوع اکتفا نموده و بنابراین چنین مواردی می بایست به وسیله موضوعات مرتبط و صریح مربوطه تکمیل گردد.
در محدوده چارچوب آموزش، تئوری های تلویحی مدرسین به عنوان یک مفهوم کاملا مهم مشخص شده است. بر حسب نظر رانکو، جانسون و بیر، (۱۹۹۳)، تئوریهای تلویحی وابسته به طرز فکر معلمین- چه به صورت عمدی و یا غیر عمدی- به عنوان یک سری از نمونه ها در برابر رفتار خلاقانه دانش آموزان و عملکردهای آنها مطرح و مورد قضاوت واقع می شوند. ادراکهای مدرسین و تئوری های تلویحی آنها می تواند سبب تسهیل یا حتی بازداشتن رفتار خلاقانه در دانش آموزان شود چرا که روش هایی که بر مبنای آنها معلمین اقدام به نظم بخشیدن به کلاس خود می نمایند عمدتا تاثیر گرفته از آن چیزی می باشد که آنها از آن اطلاع دارند و یا بدان اعتقاد دارند. بنابراین، تئوری های تلویحی مدرسین را می بایست در هر گونه برنامه آموزشی و راهکارهای مربوطه که هدف از آنها توسعه خلاقیت دانش آموزان است را در نظر گرفت. به علاوه، تئوری های تلویحی مدرسین بازتاب دهنده نوع دانش و تاکتیک با ارزشی است که خود حاصل آمده از تجربیات حقیقی کلاس درس می باشد.
…
درک خلاقیت بین معلمین در حال خدمت و معلمین آتی
۱-۱٫ تعریف خلاقیت در چارچوب آموزش اولیه یا مقدماتی
اجماعی در بین محققین وجود دارد که بر مبنای آن خلاقیت به طور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفته است اما این واجه در حقیقت به عنوان یک مورد مبهم به شمار می آید و ما به هنگامی که خواسته باشیم معنای آن را در عباراتی بیان نماییم با مشکلاتی روبرو خواهیم شد. واجه خلاقیت همان گونه که در زندگی روزمره ما مورد استفاده قرار می گیرد، و همچنین در رشته های آکادمیک، به فرایندها، شخص، محصول یا محتوا، و یا چندین مورد از این عوامل اشاره دارد و حتی بسیاری از آنها ممکن است دارای تعاریف ضد و نقیضی نیز باشند. با این وجود، محققین خلاقیت، به طور کلی بر این موضوع توافق دارند که خلاقیت به عنوان فرایندی مطرح است که منجر به حصول نتیجه ای می گردد که خود به صورت جدید، اصلی، غیر متعارف می باشد و به وسیله متخصصین به عنوان یک موضوع مفید و متناسب و با ارزش شناخته می شود.
…
۲-۱٫ انواع و سطوح خلاقیت
محققین در رشته خلاقیت انسانی اقدام به فرمول بندی تمایزات صریح بین دو نوع اصلی از خلاقیت نموده اند. اولین نوع خلاقیت (استعداد خاص و موارد دیگر) به آن دسته از اشخاصی کاربرد خواهد داشت که در تعامل با یک فیلد یا رشته خاص به کار پرداخته و مشارکت آنها به وسیله اجتماع نیز شناسایی شده است. این ادراک سازی مربوط به خلاقیت بر روی ارزش فرد خلاق و محصولات خلاق تاکید دارد. البته این مورد دارای تلویحات محدودی بر محتوای مدرسه ابتدایی است. در مقابل، نوع دوم خلاقیت (توسعه پتانسیل های درونی و موارد مشابه) به صورت مشارکتی و آنی، منوط به دانش فرهنگی به اشتراک گذاشته شده خواهد بود. این نوع از خلاقیت را می توان به طور گسترده ای در مضمون دبستان ابتدایی به کار گرفت، چرا که این مورد به عنوان یک پتانسیل ذاتی در کلیه اشخاص وجود دارد.
۳-۱٫ محیط تحقیقاتی: خلاقیت در آموزش ابتدایی یونان
توسعه پتانسیل خلاقانه دانش آموزان مدارس ابتدایی یونان وابسته به نقطه مرکزی اهداف آموزشی می باشد همان گونه که در قوانین مصوبه جاری و قبلی (قوانین سال ۱۵۶۶- ۱۹۸۵) و دستورالعمل ملی کاریکولا (۲۰۰۳) مشخص شده است. با این وجود، علیرغم اعلام این موضوع جهت حصول آموزش خلاقانه، رویه های روزمره در مدارس ابتدایی یونان بسیار متفاوت می باشند. بر حسب نظر پاراسکوپلوس (۲۰۰۴) دلایل اصلی چنین امری عبارتند از: (۱) امتحانات کتبی (از دوران آموزش ابتدایی تا دوره دبیرستانی یا دوره سوم آموزش) که در حقیقت به تفکر واگرایانه و حفظ مطالب بها می دهد، (۲) برنامه های درسی با عدم انعطاف و گستردگی مطلوب و (۳) عدم آموزش های مکفی در زمینه خلاقیت به مدرسین. به علاوه، واجه خلاقیت به طور گسترده ای برای موارد رسمی و غیر رسمی به کار گرفته شده است، اما همان گونه که قبلا ذکر شد، با توجه به تعاریف مبهم و بدون داشتن هر گونه توضیحات خاص با توجه به پیاده سازی این مورد در محتوای مدرسه ای خود به وجود آورنده مشکلاتی می باشد. به طور مثال، در چارچوب برنامه های اصلاحی کراستماتیک (CTCF) برای آموزش اجباری، واجه مربوط بدان و هم ریشه های آن حدودا ۳۰۰ بار تکرار شده است. با این وجود CTCF ارائه دهنده یک تعریف عملیاتی اساسی برای این واژه نمی باشد. مهمتر آنکه، CTCF ارائه دهنده دستورالعمل های صریحی در این زمینه نمی باشد که چگونه باید خلاقیت را رشد داد یا چگونه باید دانست که این هدف مبهم را باید حاصل آورد. به علاوه، CTCF به صورت گاهگاهی به عبارت خلاقیت به عنوان یک دیدگاه تفکرانه مطلوب رجوع می نماید، همراه با یک ویژگی از فعالیت های خاص (نظیر فعالت های خلاقانه).
با نگاهی نزدیکتر و بررسی خلاقیت موضوع محور، می توان به چارچوب ارائه شده برای موسیقی اشاره داشت. در این مشخصه، عبارت خلاقیت نیز برای ۵۰ بار تکرار شده و مدرسین می بایست جهت ارزیابی دانش آموزان خود با توجه به دستاوردهای خلاقانه آنها اقدام نمایند. با این حال، CTCFM ارائه دهنده یک تعریف عملیاتی وابسته به خلاقیت و یا دستورالعملهای مرتبط با ارتقاء و ارزیابی آن نمی باشد. بنابراین، این عبارت به روشی گمراه کننده به عنوان یک آرزو به جای یک هدف آموزشی ملموس و امکان پذیر مورد استفاده قرار گرفته است.
عدم وجود یک دیدگاه به خوبی تعریف شده و هدف محور در این مستندات رسمی آموزشی سبب بروز مشکلاتی در زمینه درک طبیعت و سطح خلاقیت شده است. در نتیجه، عدم درک این موضوع خود سبب ناکارآمد بودن و عدم انگیزه کاری برای معلمین در زمینه درک خلاقیت در مدارس گردیده است. کامفیلیس (۲۰۰۸) محققین دیگر نیز عدم مشابهت های یکسانی را بین اهداف مدرسه ای و اهداف مرتبط با نوآوری در سیستم های دیگر آموزشی را مشخص نمودند. در هر مورد، توسعه از انگیزه به یک ایده- در مضمون ایجاد خلاقیت ما در آموزش دبستانی- و در نهایت به سمت نوآوری حقیقی نیازمند برقراری ارتباطات در زمینه های مختلف دارد.
درک خلاقیت بین معلمین در حال خدمت و معلمین آتی
۲- روش
۱-۲٫ مشارکت کنندگان
این نمونه شامل ۷۰ مدرس در حال خدمت می باشند که در مدارس ابتدایی دولتی یونان در منطقه آتن مشغول به تدریس هستند و همچنین دربردارنده ۶۹ آموزگار آتی است که مشغول به فراگیری در دانشگاه ملی و کالج آموزش ابتدایی آتن هستند (N=132) کلیه مدرسین آتی در دوره نهایی یا نیم فصل هشتم دانشگاه خود به سر می برند و آنها رویه های آموزشی الزامی را در مدارس آموزش ابتدایی گذرانده اند. این مطالعه پس از کسب دو مجوز رسمی از موسسه علوم آموزش یونان (برای مدرسین در حال خدمت) و مجمع کالج آموزش ابتدایی دانشگاه ملی آتن (برای مدرسین آتی) انجام گردید. مشارکت کنندگان در این مطالعه بر حسب انتخاب اختیاری برگزیده شدند. اکثریت شرکت کنندگان (۷/۶۹ درصد مدرسین در حال خدمت و ۷/۸۸ درصد مدرسین آتی) زن می باشند. این مورد سازگار و به عنوان شاخص آموزش ابتدایی در یونان و کل دنیا به شمار می آید. در نهایت، ۲/۵۷ درصد مشارکت کنندگان اظهار داشته اند که متمایل به کسب اطلاع در زمینه نتایج تحقیقاتی به وسیله ایمیل می باشند. اطلاعات نفوس شناسی خلاصه شده در زمینه شرکت کنندگان در جدول ۳ نشان داده شده است.
…
درک خلاقیت بین معلمین در حال خدمت و معلمین آتی
۵- تحقیقات آتی و نظرات نهایی
مطالعه ما نشان می دهد که تنها یک شرکت کننده در بین ۵ نفر (۳/۲۲%) احساس می نماید که از آموزش مکفی جهت ایجاد خلاقیت در دانش آموزان برخوردار می باشد. این یافته در تضاد با عقیده پذیرفته شده شایع است که بر مبنای آن خلاقیت می بایست به عنوان یک مؤلفه اصلی در زمینه حرفه معلمین مطرح باشد. تحقیقات آتی جهت بررسی این موضوع که آیا آموزش اولیه و در حال خدمت معلمین برای ارتقای مفهوم خلاقیت در عمل موثر می باشد یا خیر مورد نیاز خواهد بود.
مورد دیگری که می بایست متعاقبا مورد بررسی قرار گیرد مقایسه بین ادراکها و فرضیه های خلاقیت معلمین یونان و موارد مشابه از ملیت ها، فرهنگ ها و سیستم های آموزشی دیگر می باشد. گزارش مربوط به یافته های ما که قبلا ارائه شده است معرف یک مقایسه خلاصه با توجه به یافته های تحقیقاتی در نواحی جغرافیایی و محیط های فرهنگی دیگر می باشد. با این وجود، نیاز متعاقبی برای تکرار مطالعه ما در کشورهای دیگر و با بهره گیری از نمونه های بزرگتر وجود دارد تا آنکه یک نگرش وسیع تر برای این مسایل را تحت پوشش قرار دهد. ما هم اکنون به سمت این هدف از طریق سعی در شامل نمودن معلمین مدارس ابتدایی فنلاند در حرکت می باشیم. این مطالعات بین فرهنگی از هر زمان بیشتری و در صورتیکه نقش معلمین در ارتقای خلاقیت دانش آموزان را در نظر بگیریم بیشتر الزامی خواهند بود و در این راستا راهکارهای گسترده ملی و اروپایی وجود دارند که هدف از آنها حاصل آوردن این مطلوب به منظور توسعه انسانی و رشد نوآوری است.
تحقیق جاری ما همچنین شامل مقایسه معلمین در حال خدمت و مدرسین آتی و مفاهیم و ادراکهای آنها در مقایسه با معلمینی می باشد که موضوعات خاصی را همچون موسیقی، زبان خارجی، ورزش و تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات را آموزش می دهند. به علاوه، ما سعی در بررسی نقش برنامه های درسی و کتابهای درسی در تسهیل و توسعه تفکر خلاقانه و عمل بدان در بین دانش آموزان می باشیم. بر این مبنا ما تحقیق متعاقب را نه تنها در مضمون ادراکهای خلاقیت معلمین در حال خدمت و معلمین آتی پیشنهاد می نماییم، بلکه تفکرات آنها و احتمالا نوسانات آنها در خلال یک مدت طولانی تر را نیز مدنظر قرار می دهیم. نیاز جهت اعمال بررسی های طولی در اینجا به منظور تعیین ماهیت یافته های تحقیقاتی و ترسیم اهداف ذاتی و نتیجه گیری هایی که از ابهام کمتری برخوردار باشند در این مبحث که چگونه تفکرات معلمین بر روی مسئله خلاقیت در خلال زمان در نقاط مختلف و محیط های مدرسه ای متفاوت در طی حیات حرفه ای آنها تغییر می نماید مطرح شده است.
هدف بیشتر ما در زمینه تحقیق جاری از طریق گروه های کانونی درک این مسئله است که آیا ارتباطی بین ادراکهای معلمین و تحقیق علمی خلاقیت وجود دارد یا خیر. به علاوه هدف ما درک این مسئله است که چگونه ادراکهای معلمین در زمینه خلاقیت بر روی رشد خلاقیت در دانش آموزان آنها تاثیر گذار است. به علاوه بررسی ادراکهای دانش آموزان در زمینه خلاقیت به طور کلی و نقطه نظرات آنها در باب مسایل خاص، نظیر دیدگاه آنها در زمینه خلاقیت و مواردی که آنها به عنوان یک مضمون خاصی مدرسه ای تلقی نمی نمایند نیز از جمله موارد مدنظر است. در آخر که البته نباید اهمیت آن را کمتر از موارد دیگر دانست بررسی متعاقب جهت مشخص نمودن نقش عوامل مهم دیگر نظیر همتایان، والدین و مربیان در توسعه خلاقیت دانش آموزان نیز از جمله موارد مطرح شده می باشد.
یک سیستم خلاقانه تر آموزش ابتدایی به نظر به عنوان موردی مطرح است که به وسیله کلیه اشخاص (نظیر سیاست گذاران، معلمین، والدین و دانش آموزان) به عنوان یک چیز مطلوب مطرح شده است. با این وجود، تعارضاتی بین این موارد به چشم می خورد و به علاوه محدودیت هایی نیز در تئوری، خط مشی ها، اهداف و رویه ها وجود دارد. یکی از این محدودیت ها شکاف تحقیقاتی در زمینه ادراکها و ارزش های آموزشی معلمینی می باشد که می بایست وظیفه پیاده سازی خط مشی ها و راهکارها جهت پرورش خلاقیت در آموزش ابتدایی را به عهده داشته باشند. دیگر محدودیت ها شامل عدم وجود یک تعریف قابل پذیرش کلی و سازگار در زمینه خلاقیت، عدم وجود برنامه های آموزشی در حال خدمت کافی برای معلمین و برنامه های مبهم و متمرکز آموزشی می باشد.
ما اکیدا عقیده داریم که آموزش خلاقانه نه تنها نباید به عنوان یک موضوع خاص در برنامه درسی مطرح باشد بلکه باید به عنوان یک تابع کلی آموزشی و یک محتوای جامع در زمینه مهارت ها و دانش به صورت کاملا محرز از دیگر موضوعات مدرسه ای مشخص گردد. ارتقای فرم های دموکراتیک خلاقیت به طور موثر نیاز به یک استراتژی و تفکر خلاقانه و ابتکاری دارد، نوعی از تفکر که قابلیت ارتقای برنامه های درسی مدرسه ای به صورت انعطاف پذیر را داشته باشد و بتواند روش های فراگیری نوآورانه و استراتژی های جدید همراه با تجدید سازمان کوتاه مدت و دراز مدت اهداف آموزشی و مراقبت های پیوسته برای فراگیری افراد و سازمان ها به منظور حصول تغییر پیوسته، ثبات و رشد را به حساب آورد.
معلمین قبلا با نیازهای اجتماعی جهت حصول خلاقیت و آموزش کارای بیشتر روبرو بوده اند، اما آنها احساس نمی کردند که آموزش مکفی و ادوات متناسب و کافی جهت حاصل آوردن این اهداف برخوردار می باشند. بنابراین، ما در ابتدا باید نسبت به اصول یک تصویر شفاف در زمینه ادراکهای معلمین و تئوری های تلویحی خلاقیت اقدام نماییم و سپس سعی در پاسخ دادن به سوال حیاتی و مهم در این عرصه نماییم: «معلمین به کدام یک از رویه های آموزشی اولیه و در حال خدمت و همچنین ابزارهای پشتیبانی نیاز دارند تا آنکه قادر باشند نه تنها خلاقیت دانش آموزان را بر انگیزند بلکه بتوانند قابلیت توسعه حرفه ای پیوسته خود را نیز کسب نمایند؟»
درک خلاقیت بین معلمین در حال خدمت و معلمین آتی