کتاب حاکمیت شرکتی و مدیریت ریسک ۶

کتاب حاکمیت شرکتی و مدیریت ریسک ۶ – ایران ترجمه – Irantarjomeh

مقالات ترجمه شده آماده گروه  مدیریت – بازرگانی

مقالات ترجمه شده آماده کل گروه های دانشگاهی

مقالات

چگونگی سفارش مقاله

الف – پرداخت وجه بحساب وب سایت ایران ترجمه(شماره حساب)ب- اطلاع جزئیات به ایمیل irantarjomeh@gmail.comشامل: مبلغ پرداختی – شماره فیش / ارجاع و تاریخ پرداخت – مقاله مورد نظر --مقالات آماده سفارش داده شده پس از تایید به ایمیل شما ارسال خواهند شد.

کل کتاب

کتاب حاکمیت شرکتی و مدیریت ریسک ۶

کتاب حاکمیت شرکتی و مدیریت ریسک ۶

۶- حاکمیت شرکتی و افراد ذینفع

۶-۱٫ تعریف افراد ذینفع

با توجه به گسترش حاکمیت شرکتی و درج وضعیت کلیه افراد ذینفع در آن، لازم است تا این نکته را دقیقا مدنظر قرار دهیم که افراد ذینفع چه کسانی هستند. در این مبحث چندین تعریف وجود دارد. شایع ترین این تعاریف عبارتند از:

• آن دسته از گروه هایی که بدون پشتیبانی آنها سازمان قابلیت تداوم حیات را نخواهد داشت.

• هرگروه از فردی که بر روی اهداف و دستاوردهای سازمان تاثیرگذار بوده و یا از آنها تاثیر می پذیرند.

• هر گروه یا فردی که دارای منفعتی در هر یک از تصمیمات یا فعالیت های یک سازمان می باشد.

ما از این تعاریف می توانیم مشاهده نماییم که اشخاص زیادی ممکن است به عنوان افراد ذینفع یک سازمان به حساب آیند. شایع ترین گروه ها که ما آنها را به عنوان افراد ذینفع قلمداد می کنیم عبارتند از:

• سهامداران

• مستخدمین

• مشتریان

• مدیران

• سرمایه گذاران

• تامین کنندگان

به علاوه برخی از گروه های عمومی تری نیز وجود دارند که غالبا می توان آنها را در این مبحث جای داد:

• دولت

• جامعه

• اجتماع محلی

۶-۲٫ تعمیق تعریف افراد ذینفع

بسیاری از اشخاص در نظر می گیرند که تنها افراد خاصی ممکن است به عنوان افراد ذینفع سازمانی تلقی شوند. برخی نیز این تعریف را تعمیق داده و بیان می دارند که محیط نیز ممکن است به واسطه فعالیت های سازمانی تحت تاثیر قرار گیرد. این تاثیرات فعالیت های سازمانی ممکن است دارای فرم ها یا قالب های متعددی همانند موارد ذیل باشند:

۶-۳٫ گروههای ذینفع متعدد

بررسی این گروه های ذینفع به صورت مجزا یک امر معمول به حساب می آید. با این وجود باید این نکته را ذکر کرد که هر شخص ممکن است به چندین گروه ذینفع در یک زمان تعلق داشته باشد. به طور مثال یک فرد خاص ممکن است به عنوان مشتری یک سازمان تلقی گردد و همچنین مستخدم و عضو یک جامعه محلی و یک اجتماع بزرگتر به حساب آید. وی همچنین ممکن است سهامدار یا عضو یک انجمن محیط زیست محلی باشد و بنابراین دارای علایق زیست محیطی باشد. به احتمال قوی آن شخص همچنین دارای نگرانی های آتی نیز خواهد بود، آن هم از طرف خود یا از طرف کودکان خود.

بنابراین می توان مشاهده نمود که ملاحظه هریک از گروه های ذینفع به صورت مجزا چندان مفید نبوده و می بایست آنها را بر حسب اهداف مجزا نمود. واقعیت البته بسیار پیچیده تر بوده و غالبا فشارهای متعارضی بین اشخاص وجود دارد چرا که آنها به گروه های ذینفع مختلفی تعلق دارند.

۶-۴٫ دسته بندی گروه های ذینفع

دو روش جهت دسته بندی گروه های ذینفع وجود دارد:

۶-۴-۱٫ روش داخلی در برابر روش خارجی

افراد ذینفع داخلی شامل اشخاص یک سازمان مثل مستخدمین یا مدیران می باشند در حالیکه افراد ذینفع خارجی گروه هایی همانند تامین کنندگان یا مشتریانی هستند که به طور کلی به عنوان بخشی از سازمان تلقی نمی شوند. با وجود آنکه این دسته بندی مناسب است در یک سازمان مدرن متمایز ساختن این دو دسته، و به هنگامی که مستخدمین ممکن است خود به عنوان تامین کنندگان سازمان دیگری در داخل همان گروه به حساب آیند، مشکل است. به علاوه این مورد نیز به طور فزاینده ای به عنوان یک امر شایع تلقی می گردد تا آنکه تامین کنندگان و کل زنجیره تامین را به عنوان یک بخش جدا ناپذیر سازمان تلقی نمود. بنابراین، چنین نوع دسته بندی هایی اهمیت خود را از دست می دهند.

۶-۴-۲٫ اختیاری در برابر غیر اختیاری

افراد ذینفع اختیاری می توانند این مورد را انتخاب نمایند که آیا خواستار عضویت به عنوان یک فرد ذینفع در یک سازمان می باشند یا خیر در حالیکه افراد ذینفع غیر اختیاری از این توانایی برخوردار نیستند. به طور مثال یک مستخدم ممکن است تصمیم بگیرد تا نسبت به ترک سازمان اقدام نماید و بنابراین به عنوان یک فرد ذینفع اختیاری به حساب می اید. جامعه محلی یا محیط قابلیت اتخاذ تصمیم در این ارتباط را نداشته و می بایست آنها را به عنوان گروه های ذینفع غیر اختیاری نامید.

کتاب حاکمیت شرکتی و مدیریت ریسک ۶