| عدد اتمی مؤثر |
| میانگین وزنی اعداد اتمی عناصر تشکیلدهندة یک ماده. یادآوری ـ وزندهی به طرق مختلفی بسته به نوع برهمکنش مورد نظر میتواند انجام گیرد؛ مثلاً در اثر فوتوالکتریک یا تولید تابش ترمزی. |
| قطع مؤثر کادمیوم |
| مقدار انرژی تعیین شده در یک آرایش آزمایشی معین، در شرایطی که اگر به جای پوشش کادمیومی اطراف آشکارساز، پوششی بدلی را که برای نوترونهای با انرژی کمتر از این مقدار کدر و برای نوترونهای با انرژی بیشتر از آن شفاف است قرار دهیم، پاسخ آشکارساز تغییر نکند. |
Effective Delayed Neutron Fraction | |
| کسر نوترون تأخیری مؤثر |
| نسبت میانگین شمار شکافتهای ایجاد شده توسط نوترونهای تأخیری به میانگین شمار کل شکافتهای ایجاد شده توسط نوترونهای تأخیری به اضافة نوترونهای آنی. یادآوری ـ کسر نوترون تأخیری مؤثر، معمولاً از کسر نوترون تأخیری واقعی بزرگتر است. |
Effective Dose Equivalent | |
| معادل دز مؤثر |
| HE کمیتی است که با جمع زیر بیان میشود |
| نیمعمر مؤثر |
| زمان لازم برای این که مقدار یک رادیونوکلیید خاص در یک سیستم، در نتیجة واپاشی پرتوزا و فرایندهای دیگر نظیر حذف زیستشناختی و مصرف سوخت، به نصف مقدارش کاهش یابد، وقتی که آهنگ کاهش تقریباً نمایی است. |
| کیلوگرم مؤثر |
| پادمان حاصلضرب جرم مواد هستهای و ضریب سنجش مربوطه برحسب کیلوگرم.یادآوری 1- ضریب سنجش ــ برای پولوتونیوم : ۱،ــ برای اورانیوم با غنای ۰۱/۰ (1%) و بیشتر: مجذور غنای آن،ــ برای اورانیوم با غنای کمتر از 01/۰ (1%) و بیشتر از 005/0 (5/0% ) : ۰۰۰۱/ ۰ وــ برای اورانیوم فقیرشده با غنای ۰۰۵/ ۰ (۰/۵% ) و کمتر از آن و برای توریوم : 00005/0 است.یادآوری 2- اصطلاح “کیلوگرم مؤثر” امروزه به کار نمیرود؛ به هرحال این اصطلاح در گذشته به کار میرفته و در موافقتنامههای قانونی موجود، وجود دارد. |
| جرم مؤثر |
| پادمان حاصلضرب جرم مواد هستهای و ضریب سنجش مربوطه برحسب کیلوگرم.یادآوری 1- ضریب سنجش ــ برای پولوتونیوم : ۱،ــ برای اورانیوم با غنای ۰۱/۰ (1%) و بیشتر: مجذور غنای آن،ــ برای اورانیوم با غنای کمتر از 01/۰ (1%) و بیشتر از 005/0 (5/0% ) : ۰۰۰۱/ ۰ وــ برای اورانیوم فقیرشده با غنای ۰۰۵/ ۰ (۰/۵% ) و کمتر از آن و برای توریوم : 00005/0 است.یادآوری 2- اصطلاح “کیلوگرم مؤثر” امروزه به کار نمیرود؛ به هرحال این اصطلاح در گذشته به کار میرفته و در موافقتنامههای قانونی موجود، وجود دارد. |
Effective Multiplication Factor | |
| ضریب تکثیر مؤثر |
| |
Effective Resonance Integral | |
| انتگرال تشدید مؤثر |
| انتگرال تشدیدی که در آن، یک سطح مقطع مؤثر جایگزین سطح مقطع میشود و هنگامی که چگالی شار با معکوس انرژی نوترون تغییر نمیکند، آهنگ واکنش واقعی را به دست میدهد. |
Effective Thermal Cross-Section | |
| سطح مقطع حرارتی مؤثر |
| سطح مقطع پنداری برای یک برهمکنش معین که وقتی در چگالی شار قراردادی ضرب شود، آهنگ واکنش صحیح را به دست میدهد. یادآوری ـ معمولاً استفاده از این اصطلاح، به گیراندازی و شکافت در سیستمهای خوب کندشده محدود میشود. |
| پراکندگی کشسان |
| پراکندگی که در آن، انرژی جنبشی کل تغییر نکند. |
Electromagnetic Separation Process | |
| فرایند جداسازی الکترومغناطیسی |
| جداسازی ایزوتوپها فرایند جداسازی که از تغییر انحنای مسیر یون با نسبت جرم به بار، در یک میدان مغناطیسی، بهره میگیرد |
| الکترون |
| |
| گاز الکترون |
| گاز فرضی که در آن الکترونها بدون برهمکنش با یکدیگر فرض شده و همة ذرات سنگین به حالت سکون در نظر گرفته میشوند. |
Electron Plasma Frequency | |
| بسامد پلاسمای الکترون |
| |
| الکترون ولت |
| |
Electrostatic Accelerator | |
| شتابدهندة الکترواستاتیکی |
| شتابدهندهای که در آن، از شدت میدان الکتریکی حاصل از یک اختلاف پتانسیل ثابت استفاده میشود. این اختلاف پتانسیل از انتقال بارهای الکتریکی و تجمعشان بر روی الکترود عایقبندی شده به دست میآید. |
| سیستم خنککنندة اضطراری |
| سیستمی به منظور تضمین برداشت پسگرما از قلب راکتور پس از بروز نقص در خنکسازی عادی راکتور؛ مثلاً در حادثة از دست رفتن خنککنندة اولیه. |
| خنکسازی اضطراری قلب |
| برداشت پستوان یک راکتور پس از حادثة از دست رفتن خنککننده. |
| دز اضطراری |
| دز جذبی پیش آمده در مواقعی که از بیشینه معادل دز مجاز با انجام کاری غیرعادی، به منظور حفاظت از افراد و یا اموال با ارزش، آگاهانه تجاوز کند. |
| خاموشسازی اضطراری |
| عمل خاموش کردن ناگهانی راکتور به منظور پیشگیری از وضعیتی خطرناک یا به حداقل رساندن آن. |
| حد خاموشسازی اضطراری |
| مقدار حدی یک پارامتر عملیاتی که رسیدن به آن حد، موجب خاموشی سریع راکتور میشود. |
| آهنگ گسیل |
| شمار ذراتی از نوع و انرژی معین که از یک چشمة تابش مشخص، در واحد زمان خارج میشوند. |
| موجودی پایانی |
| پادمان مقدار مواد در دسترس پس از پایان یک دورة زمانی مشخص. |
| نوار انرژی |
| مجموعهای از ترازهای انرژی مجزا ولی بسیار نزدیک به هم، با شمار مساوی با شمار اتمها، که از هر یک از حالتهای کوانتومی اتمهای یک جسم، وقتی از وضعیت گازی غیرتبهگن به حالت جامد چگالیده شوند، به وجود میآید. |
| شاریدگی انرژی |
| مجموع انرژیهای تمام ذرات فرودی، به جز انرژی سکون، بر کرهای به قدر کافی کوچک به مرکز نقطة مفروضی در فضا، طی بازة زمانی معین، تقسیم بر سطح مقطع آن کره. یادآوری ـ این کمیت با انتگرال زمانی چگالی شار انرژی برابر است. |
| آهنگ شاریدگی انرژی |
| مجموع انرژیهای تمام ذرات فرودی، به جز انرژی سکون، بر کرهای به قدر کافی کوچک به مرکز نقطة مفروضی در فضا، در واحد زمان، تقسیم بر سطح مقطع آن کره.یادآوری ـ این کمیت با حاصلضرب چگالی شار ذرات و انرژی میانگین ذرات برابر است. |
| چگالی شار انرژی |
| مجموع انرژیهای تمام ذرات فرودی، به جز انرژی سکون، بر کرهای به قدر کافی کوچک به مرکز نقطة مفروضی در فضا، در واحد زمان، تقسیم بر سطح مقطع آن کره.یادآوری ـ این کمیت با حاصلضرب چگالی شار ذرات و انرژی میانگین ذرات برابر است. |
Energy Imparted To Matter | |
| انرژی داده شده به ماده |
| اختلاف بین مجموع انرژیهای تمام ذرات یونساز وارد شده به یک حجم و مجموع انرژیهای تمام ذراتی که از آن خارج میشوند، منهای انرژی معادل هرگونه افزایش در جرم سکون حاصل از واکنشهای هستهای یا واکنشهای ذرات بنیادی در حجم مذکور.یادآوری ـ این مقدار با دز جذبی انتگرالی در حجم مذکور برابر است. |
| زمان اتلاف انرژی |
| زمانیکه پلاسما (توسط تابش و یا سازوکارهای دیگر) مقداری انرژی، معادل با میانگین انرژی جنبشی خود را از دست میدهد. |
| زمان جایگزینی انرژی |
| زمانیکه پلاسما (توسط تابش و یا سازوکارهای دیگر) مقداری انرژی، معادل با میانگین انرژی جنبشی خود را از دست میدهد. |
Energy-Transfer Coefficient | |
| ضریب انتقال انرژی |
| مجموع انرژیهای جنبشی تمام ذرات باردار آزاد شده در لایة نازکی از یک جسم، تقسیم بر ضخامت لایه و تقسیم بر مجموع انرژیهای جنبشی ذرات فرودی در یک باریکة موازی از ذرات غیر مستقیم یونساز مشخص که به طور عمودی بر لایه فرود میآیند. یادآوری ـ ضریب انتقال انرژی تابعی از انرژی تابش است. |
Engineering Safety System | |
| سیستم ایمنی طراحی شده |
| سیستم ایمنی تعبیه شده، به خصوص به منظور محدود کردن پیامدهای یک حادثه در راکتور. |
| پخش فزاینده |
| پخش ذرات پلاسما در سراسر میدان مغناطیسی، سریعتر از پخش در اثر برخوردها.مثال ـ پخش بوهم و پخش متلاطم.یادآوری ـ در برخی موارد، پخش مزبور در نتیجة ناپایداری پلاسما ایجاد میشود. |
| سوخت غنی شده |
| سوخت هستهای شامل اورانیوم که در آن، یک یا چند ایزوتوپ شکافای اورانیوم، غنیسازی شده و یا نوکلییدهای شکافا با خواص شیمیایی متفاوت به آن اضافه شده باشند. |
| مادة غنی شده |
| مادهای که فراوانی یک یا چند ایزوتوپ خاص در یکی از اجزای تشکیلدهندة آن، بیشتر از مقدار طبیعی خود باشد. |
| اورانیوم غنی شده |
| اورانیومی که در آن، ایزوتوپ اورانیم ـ ۲۳۵، غنی شده و یا شامل اورانیوم ـ 2۳۳ باشد. |
| غنیسازی |
| هر فرایندی که توسط آن، مقدار ایزوتوپ خاص از عنصری افزایش یابد. |
| غنا |
| کسری از اتمهای یک ایزوتوپ خاص یک عنصر در مخلوطی از ایزوتوپهای همان عنصر، وقتی این کسر بیش از مقدار آن در مخلوط طبیعی باشد.یادآوری ـ غنا به معنای ضریب غنیسازی و یا ضریب غنیسازی منهای یک (درجه غنیسازی) نیز به کار میرفته است. این کاربردها توصیه نمیشوند. |
| ضریب غنیسازی |
| نسبت کسری از اتمهای یک ایزوتوپ خاص در یک مخلوط غنیشدة آن ایزوتوپ، به کسر اتمهای همان ایزوتوپ در ترکیب طبیعی آن. |
| گیراندازی انتروپی |
| گیراندازی یک باریکة منظم از ذرات در یک آرایش میدان مغناطیسی (مثلاً هندسة کوههای) از طریق فرایند کترهای کردن حرکت منظم ذرات، که منجر به افزایش انتروپی سیستم میشود. |
| نوترون فوق کادمیوم |
| نوترونی با انرژی جنبشی بیشتر از قطع مؤثر کادمیوم. |
Epicadmium Resonance Integral | |
| انتگرال تشدید فوق کادمیوم |
| انتگرال تشدیدی که قطع مؤثر کادمیوم را به عنوان حد پایین انرژی دربردارد. |
| نوترون فوق حرارتی |
| نوترونی با انرژی جنبشی بیشتر از انرژی حاصل از اغتشاش حرارتی. یادآوری ـ این اصطلاح اغلب به انرژیهایی که درست بالاتر از انرژی حرارتی، یعنی انرژیهای قابل مقایسه با انرژیهای حاصل از پیوندهای شیمیایی، باشند محدود میشود. |
| راکتور فوق حرارتی |
| راکتوری که در آن، شکافت عمدتاً به وسیلة نوترونهای فوق حرارتی ایجاد میشود. |
| قلب ترازمند |
| قلب راکتور که سوخت آن، قسمتی از چرخة سوختی است که سوخت اضافه شده و سوخت برداشتة شده در آن دارای ترکیبات ثابت هستند. |
| چرخة ترازمند |
| اقتصاد چرخةسوخت فرضی در یک نیروگاه هستهای که در آن، مواد تغذیه و پسماند دارای ترکیباتی ثابت باشند. |
| زمان ترازمندی |
| جداسازی ایزوتوپها زمان لازم برای این که کسر مولی در هر مرحلة جداسازی آبشاری به مقدار مانای خود برسد. |
| فاكتور اتا |
| شمار میانگین نوترونهای شکافت اولیه (شامل نوترونهای تأخیری) که به ازای هر نوترون جذب شده به وسیلة نوکلیید قابل شکافت یا سوخت هستهای، بنا به مورد، گسیل شود.یادآوری ـ این بهره تابعی از انرژی نوترونهای جذب شده است. |
| راکتیویتة اضافی |
| بیشینه راکتیویتة دستیافتنی در هر زمان، با تنظیم اعضاء کنترل. |
Excess Resonance Integral | |
| انتگرال تشدید اضافی |
| انتگرال تشدیدی که درآن، سطح مقطع، بخشی را که به طور معکوس با سرعت نوترون تغییر میکند، در برندارد. |
| تقطیر تبادلی |
| جداسازی ایزوتوپها فرایندی برای جداسازی ایزوتوپها به وسیلة تقطیر یک ترکیب که بخار تفکیک شدهای به دست میدهد. |
| حریم |
| منطقة در نظر گرفته شده اطراف یک تأسیسات هستهای (822) یا چشمة تابش دیگری که دسترسی به آن تنها تحت شرایط کنترل شده مجاز باشد و معمولاً در این مناطق اسکان ممنوع است. |
Exhaust Air Decontamination System | |
| سیستم رفع آلودگی هوای خروجی |
| سیستمی برای جداسازی آلودگی پرتوزا از هوای خروجی ناحیة کنترل شدة یک تأسیسات هستهای (822). |
| روزنة آزمایشی |
| روزنهای در حفاظ راکتور به درون راکتور که در آن، تابشدهیها انجام میگیرند. |
| راکتور تجربی |
| راکتوری که عمدتاً برای به دست آوردن دادههایی در زمینة فیزیک راکتور یا مهندسی راکتور به منظور طراحی راکتور یا تکامل نوع راکتور، به کار میرود.یادآوری ـ راکتورهای موجود در این رده شامل:الف ) راکتور صفر قدرت (که ممکن است راکتور پژوهشی نیز باشد)،ب) راکتور برای آزمایش وج) راکتور نمونة نخستین هستند. |
| جذب نمایی |
| |
| مجتمع نمایی |
| مجتمعی زیربحرانی که برای یک آزمایش نمایی به کار گرفته شود. |
| تضعیف نمایی |
| |
| واپاشی نمایی |
| |
| آزمایش نمایی |
| آزمایش انجام شده برروی مجتمع زیربحرانی از مواد راکتور با یک چشمة نوترون مستقل که به منظور تعیین مشخصههای نوترون موجود در آرایشی از این مواد به کار میرود. با قرار دادن معمول چشمة نوترون (به نحوی که نوترونهای حرارتی از یکی از سطوح مکعب یا از انتهای یک استوانه وارد شوند)، چگالی شار نوترون در مجتمع، به صورت نمایی و نسبت به فاصله از مرز چشمه، کاهش پیدا میکند. |
| پیل نمایی |
| مجتمعی زیربحرانی که برای یک آزمایش نمایی به کار گرفته شود. |
| پرتودهی/ پرتوگیری |
| فرود تابش بر مادة جاندار یا بیجان، به طور اتفاقی یا عمدی. رجوع شود به: Irradiation |
| پرتودهی |
| مجموع بارهای الکتریکی کلیة یونهای همعلامت ایجاد شده در هوا توسط تابش ایکس یا گاما، هنگامی که همة الکترونهای آزاد شده توسط فوتونها در یک عنصرحجمی به قدر کافی کوچک هوا به طور کامل متوقف شوند، تقسیم بر جرم هوای آن عنصر حجمی. یادآوری ـ این کمیت معمولاً برحسب کولن بر کیلوگرم بیان میشود (در گذشته برحسب رونتگن بیان میشد). |
| پرتودهی سنج |
| دستگاهی که برای اندازهگیری پرتودهی استفاده میشود. |
| آهنگ پرتودهی |
| نمو پرتودهی طی بازة زمانی به قدر کافی کوچک، تقسیم بر مقدار بازة زمانی. |
| چرخة استخراج |
| بازفرابری سوخت یک سری از مراحل که شامل استخراج با حلال، تهیسازی و در پارهای موارد، شستشو میشود. |
| مرز برونیابی شده |
| سطحی فرضی اطراف یک مجتمع که فاصلة آن از مجتمع، در تمام نقاط برابر فاصلة برونیابی است. |
| فاصلة برونیابی |
| فاصلهای فراتر از مرز یک محیط تا نقطهای که در آن، چگالی شار نوترون مجانبی به سمت صفر میرود، در صورتی که این چگالی توسط همان تابع درون مرز، در نظریة یکگروهی ترابرد نوترون نمایش داده شود. یادآوری ـ چگالی شار مجانبی، چگالی شار دور از مرزها و دور از چشمههای موضعی و جذبکنندههای موضعی است. |