| کسر نوترون تأخیری |
| نسبت میانگین شمار نوترونهای تأخیری به میانگین شمار کل نوترونها (آنی به اضافه تأخیری) در هر شکافت. |
Delayed Neutron Precursor | |
| هستة پیشرو نوترون تأخیری |
| نوکلییدی که هستههای آن یک واپاشی بتا انجام میدهند که گسیل نوترون را به دنبال دارد. |
| دلتا 28 |
| |
| پرتو دلتا |
| الکترونهایی که توسط تابش یونساز از اتمها به بیرون پرتاب شده و قادر به یونسازی بیشتر هستند. |
| راکتور نمایشی |
| راکتوری که برای نشان دادن امکانات فنی و بررسی پتانسیل اقتصادی یک نوع راکتور معین طراحی شده باشد.یادآوری ـ این راکتور میتواند در بعضی موارد به عنوان یک راکتور نمونه نخستین نیز مورد استفاده قرار گیرد. |
Departure From Nucleate Boiling | |
| انحراف از نطفة جوش |
| تغییر از نطفة جوش به غلیان لایهای که در آن لایة بخار ایجاد شده بین سطح داغ و مایع خنکساز، انتقال گرما را از سطح به مایع طوری کاهش میدهد که بیشینهای در منحنی چگالی شار گرما بر حسب اختلاف دما رخ دهد. |
Departure From Nucleate Boiling Heat Flux | |
| شار گرمایی انحراف از نطفة جوش |
| چگالی شار گرمایی موضعی بین یک سطح و مایع خنککننده که بیشینهای را در منحنی چگالی شار گرمایی نسبت به اختلاف دما به دست میدهد؛ این بیشینه، به تغییر از نطفه جوش به غلیان لایهای ارتباط دارد. |
| مادة فقیرشده |
| مادهای که فقیرسازی روی آن انجام شده باشد. |
| اورانیوم فقیر شده |
| اورانیومی که در آن مقدار ایزوتوپ اورانیوم- 235 کمتر از مقدار آن در اورانیوم طبیعی باشد. |
| منطقة فقیر شده |
| علم مواد مجموعهای از تهیجاها در مرکز تیزة جابجایی. |
| فقیرسازی |
| کاهش فراوانی یک یا چند ایزوتوپ معین در ماده یا یکی از اجزاء تشکیلدهندة آن. |
| هزینة فقیرسازی |
| اقتصاد بهای سوخت شامل مصرف سوخت، اتلاف در فرابری سوخت هستهای و کاهش ارزش سوخت ناشی از تغییر در ترکیب ایزوتوپی آن (شامل ارزش پلوتونیوم). |
| حادثة مبنای طراحی |
| حادثة پذیرهای (فرضی مسلم) که مشخصة سیستم منبع بخار هستهای یا تأسیسات انرژی هستهای میباشد و به صورت کاملاً روشن از نقطه نظر پیامدهای پرتوشناختی روی کارکنان و جمعیت همسایه در نظر گرفته میشود. |
| اطلاعات طراحی |
| پادمان اطلاعات مربوط به یک مادة هستهای که طبق توافق مشمول پادمان بوده و مشخصههای تجهیزات مربوط به پادمان این مواد. |
| زمان کشف |
| پادمان زمان بین انحراف مادة هستهای و کشف این انحراف. |
| آسیب |
| جمعیت “چشمداشت” ریاضی آسیب که در اثر قرار گرفتن در معرض تابش پیش میآید؛ این کمیت نه تنها احتمال هر نوع اثر زیانبخش، بلکه شدت آن را هم در نظر میگیرد.یادآوری ـ اثرات زیانبخش، تأثیر روی سلامتی و اثرات دیگر را شامل میشود. |
| دوترون |
| هستة ایزوتوپ هیدروژن با عدد جرمی 2 (دوتریوم). |
| اثر دیامغناطیسی |
| گرایش یک میدان مغناطیسی در حال برهمکنش با یک سیستم، به کاهش شدتش که ناشی از تولید جریانهای گردشی درون سیستم است. |
| حلقة دیامغناطیسی |
| حلقة قرار داده شده در پیرامون ستون پلاسما به منظور کسب اطلاع در مورد پلاسمای با فشار متغیر، به وسیلة تغییرات القای مغناطیسی در ستون. |
| پلاسمای دیامغناطیسی |
| پلاسمایی با خاصیت کاهندگی شار مغناطیسی گذرنده از آن به وسیلة ایجاد یک جریان القایی که این جریان، یک شار مغناطیسی مخالف با شار مغناطیسی اعمال شدة اولیه برقرار میکند. |
| سپیدایی (آلبدوی) دیفرانسیلی |
| کسری از تابش فرودی که در یک جهت معین از سطح بازتابیده میشود.رجوع شود به: Albedo |
Differential Cross-Section | |
| سطح مقطع دیفرانسیلی |
| سطح مقطع برهمکنش دربرگیرندة یک یا چند ذرة خروجی که دارای جهت یا انرژی مشخص در واحد بازة زاویة فضایی یا انرژی باشند. |
| سپیدایی (آلبدوی) دیفرانسیلی دز |
| نسبت دز ناشی از تابش بازتابیده از سطح در یک جهت معین به دز ناشی از تابش فرودی. |
Differential Energy Flux Density | |
| چگالی شار انرژی دیفرانسیلی |
| آن بخش از چگالی شار انرژی حاصل از ذرات دارای جهت مشخص، انرژی مشخص و یا هر دوی آنها، در بازة واحد زاویة فضایی، انرژی و یا هر دوی آنها. |
Differential Particle Flux Density | |
| چگالی شار ذرات دیفرانسیلی |
| آن بخش از چگالی شار ذرات حاصل از ذرات دارای جهت مشخص، انرژی مشخص و یا هر دوی آنها، در بازة واحد زاویة فضایی، انرژی و یا هر دوی آنها. |
| راکتیویتة دیفرانسیلی |
| تغییر راکتیویته در واحد طول حرکت میلة کنترل.رجوع شود به: Integral Reactivity |
| پخشکننده |
| جداسازی ایزوتوپها مجموعة دربرگیرندة واحدهای جداکنندة یک مرحله از آبشار پخش گازی. |
| سطح پخش |
| یک ششم میانگین مربعات جابجایی ذراتی از نوع و ردة مشخص، از لحظة پدید آمدن تا لحظة ناپدید شدن (در محدودة نوع و ردة خود) در یک محیط همگن نامتناهی. |
| سد پخش |
| ساختاری متخلخل که اندازة کوچک منافذ آن، جریان عادی گاز را محدود میکند ولی جریان پخشی گاز را اجازه میدهد و بدین وسیله، از اختلاف جرم برای جداسازی ایزوتوپها استفاده میشود. |
Diffusion Coefficient For Neutron Fluxdensity | |
| ضریب پخش برای چگالی شار نوترون |
| ضریب تناسب بین چگالی جریان نوترون و گرادیان منفی چگالی شار نوترون. |
Diffusion Coefficient For Neutron Number Density | |
| ضریب پخش برای چگالی شمار نوترون |
| ضریب تناسب بین چگالی جریان نوترون و گرادیان منفی چگالی شمار نوترون. |
| خنکسازی پخشی |
| کاهش انرژی میانگین نوترونهای در حال پخش در یک مجتمع متناهی، ناشی از نشت ترجیحی نوترونهای با انرژیهای بالاتر. |
| معادلة پخش |
| معادلة دیفرانسیل جزئی، بیانگر پخش ذرات تک انرژی مطابق با نظریة پخش. |
| گرمسازی پخشی |
| افزایش انرژی میانگین نوترونهای درحال پخش در یک مجتمع، ناشی از سختگردانی بینابی و یا پخش ترجیحی نوترونهای با انرژی بالاتر از یک چشمة نوترون خارجی. |
| طول پخش |
| ریشة دوم سطح پخش. |
| نظریة پخش |
| نظریهای تقریبی برای پخش ذرات، به ویژه نوترونها، بر مبنای این فرض که در یک محیط همگن، چگالی جریان با گرادیان چگالی شار ذرات متناسب است.رجوع شود به: Diffusion Coefficient For Neutron Flux Density ، Transport Theory |
| بهرة شکافت مستقیم |
| کسر شکافتهایی که قبل از وقوع هر گونه واپاشی بتا یا گاما موجب تولید نوکلییدی ویژه میشوند |
| نگهداری مستقیم |
| نگهداری با ابزار دستی، به جای نگهداری با استفاده از دستگاههای کنترل از راه دور. |
| راکتور چرخه ـ مستقیم |
| راکتوری که درآن، خنککنندة اولیه مستقیماً برای تولید توان مفید به کار گرفته میشود. |
Directly Ionizing Particle | |
| ذرة مستقیم یونساز |
| ذرة بارداری (الکترون، پروتون، ذرة آلفا و غیره) که دارای انرژی جنبشی کافی برای ایجاد یونش در اثر برخورد میباشد. |
Directly Ionizing Radiation | |
| تابش مستقیم یونساز |
| تابشی متشکل از ذرات مستقیم یونساز. |
| ضریب عدم مزیت |
| نسبت میانگین چگالی شار نوترون در یک ماده به چگالی مزبور در سوخت، در یک سلول راکتور.یادآوری ـ معمولا ًاین اصطلاح به چگالی شار نوترون حرارتی و به کندکننده اشاره دارد. |
| بشقابیسازی |
| گودی کم عمق در یک یا هر دو سطح انتهایی قرصهای سوخت که به منظور کاهش انبساط طولی ستون قرص ایجاد شده باشد. |
| ثابت فروپاشی |
| |
| انرژی فروپاشی |
| مقدار انرژی آزاد شده در یک فروپاشی هستهای معین. |
| آهنگ فروپاشی |
| شمار فروپاشیهای هستهای خود به خود كه در مقدار معینی از ماده در فاصله زمانی به قدر کافی كوچك رخ میدهد، تقسیم برآن فاصلة زمانی.یادآوری 1 فعالیت معمولاً بر حسب بكرل بیان میشود که قبلاً بر حسب كوری بیان میشد. 2 فعالیت گاهی برای تعیین تعداد رادیونوكلییدها به كار میرود. |
| بینظمی |
| فرایندی که توسط آن، اتمها در یک شبکة بلوری از مکانهای خود جابجا و یا در میان آن مکانها بازآرایی میشوند؛ به عنوان مثال توسط تابش یونساز. |
| سوخت پاشنده |
| سوخت هستهای به شکل ذرات ریز که در میان مواد دیگر پاشیده میشود. |
| تیزة جابجایی |
| آسیب ناشی از تابش< تیزهای که عمدتاً شامل بیشترین قسمت از اتمهای جابجا شدة موقت یا دائم است. |
| ضریب توزیع |
| حفاظت در برابر تابش ضریبی که برای محاسبة معادل دز جهت برقراری شرایط توزیع غیر یکنواخت رادیونوکلییدهای انباشته در بدن به کار میرود. |
| واگرایی |
| افزایش آهنگ واکنش نسبت به زمان. |
| واکنش واگرا |
| واکنش زنجیرهای هستهای که در آن شمار واکنشهایی که مستقیماً از یک واکنش به وجود آمدهاند، به طور متوسط بزرگتر از واحد است. |
| منحرفکننده |
| یکی از اجزای دستگاه گرماهستهای چنبرهای که به منظور انحراف ذرات باردار از پوستة خارجی محفظة تخلیه به یک محفظة مجزا به کار میرود. این ذرات در آنجا به شدت با سدی برخورد میکنند و پس از خنثی شدن به بیرون تخلیه میگردند.یادآوری ـ منحرفکننده به دو منظور به کار میرود:ـ حذف ذرات پرانرژیتر در پلاسما که میتوانند به طور جدی باعث گسیل ذرات ثانویة خنثی و سرد و پرتوهای ایکس برخوردی با دیوارهها شوند (پراکنش). ـ حذف ناخالصیها به محض به وجود آمدن. |
| همبستگی دی ان بی |
| همبستگی تجربی بین شار گرمایی بحرانی و پارامترهای متعددی که کانال خنککننده را مشخص میسازند. |
| شار گرمایی دی ان بی |
| چگالی شار گرمایی موضعی بین یک سطح و مایع خنککننده که بیشینهای را در منحنی چگالی شار گرمایی نسبت به اختلاف دما به دست میدهد؛ این بیشینه، به تغییر از نطفه جوش به غلیان لایهای ارتباط دارد. |
| نسبت |
| نسبت بین شار گرمایی بحرانی و چگالی توان سطحی حقیقی، در نقطهای مفروض بر روی غلاف سوخت. |
| دلار |
| فناوری راکتور واحد راکتیویته برابر با مقدار راکتیویتة لازم برای بحرانی کردن راکتور، تنها با نوترونهای آنی و بنابراین، برابر با کسر نوترون تأخیری موثر برای آن راکتور. |
| پهنشدگی دوپلر |
| بیناب نمایی پهنشدگی مشاهده شدة خط بیناب ناشی از اثر حرکت گرمایی مولکولها ، اتمها و یا هستهها. |
| ضریب دوپلر |
| بخشی از ضریب دمای راکتیویته که از پهن شدگی دوپلر پدید میآید. |
| اثر دوپلر |
| تغییر در طول موج مشاهده شدة تابش، ناشی از حرکت چشمة آن نسبت به ناظر. |
Doppler-Averaged Cross-Section | |
| سطح مقطع میانگین دوپلر |
| میانگین سطح مقطع بر روی انرژی، با به کارگیری ضرایب وزنی مناسب که اثر حرکت گرمایی ذرات هدف را به حساب میآورد. یادآوری ـ حاصلضرب سطح مقطع میانگین به دست آمده و چگالی شار در یک سیستم آزمایشگاهی، منجر به آهنگ واکنش صحیح میشود. |
| دز |
| مقدار تابش یا انرژی جذب شده. یادآوری 1- برای اهداف خاص این کمیت باید به طور مناسب تعریف شود.یادآوری 2- اصطلاح “دز” با معانی خاص گوناگونی به کار رفته است، مانند دزجذبی، پرتوگیری و شاریدگی؛ اما چنین کاربردهایی توصیه نمیشود. |
| سپیدایی (آلبدوی) دز |
| نسبت دزهای تابش بازتابیده به تابش فرودی در یک سطح. |
| دز اجباری |
| انتگرال زمانی نامتناهی از میانگین آهنگ دز در یک جمعیت معین، ناشی از یک عمل، تصمیم، کار یا فعالیت پرتوی مشخص همراه با احتمال خطر پرتوگیری؛ مانند رها شدن مادة پرتوزا.یادآوری ـ دز اجباری میتواند مربوط به یک جمعیت محدود و یا کل جمعیت دنیا باشد و لازم نیست سال به سال همان گروه جمعیت را در نظر گرفت. ممکن است یک دز جمعی اجباری متناظر تعریف شود. |
| معادل دز |
| حفاظت در برابر تابش حاصلضرب دز جذبی، ضریب کیفی، ضریب توزیع و سایر ضرایب تعدیلکنندة لازم برای ارزیابی اثرات تابشدهی بر اشخاص پرتو دیده، به طوری که مشخصههای مختلف پرتوگیری در نظر گرفته شوند.یادآوری ـ این کمیت معمولاً برحسب سیورت بیان میشود (قبلاً برحسب رم بیان میشد). |
Dose Equivalent Commitment | |
| معادل دز اجباری |
| |
| دزسنج |
| دستگاهی برای اندازهگیری و یا ارزیابی دز جذبی. |
| دزسنج |
| دستگاهی برای اندازهگیری و یا ارزیابی دز جذبی. |
| دزسنجی |
| تعیین دز جذبی یا معادل دز حاصل از پرتوگیری از تابش یونساز. |
Double Differential Cross-Section | |
| سطح مقطع دیفرانسیلی دوگانه |
| سطح مقطع دیفرانسیلی نسبت به، هم زاویة فضایی و هم انرژی. |
Double Spherical Harmonics Method | |
| روش هماهنگهای کروی دوگانه |
| روشی تقریبی برای حل معادلة ترابرد که به روش هماهنگهای کروی وابسته است و مبتنی بر دو بسط بستگی زاویهای چگالی دیفرانسیلی شار ذرات، یکی در جهت جلو و دیگری در جهت عقب میباشد.یادآوری ـ این روش بیشتر در مواقعی به کار میرود که تغییر بارزی در مشخصههای نوترون در عبور از یک مرز وجود داشته باشد. |
| زمان دوبرابر شدن |
| |
| فضای پایینرو |
| فضای موجود در یک راکتور که در آن خنککنندة گردشی، رو به پایین جریان مییابد.یادآوری ـ در دیگ راکتور آب سبک، این فضایی است بین دیگ راکتور و مخزن کندکننده. |
| پخش تخلیهای |
| پخش غیرعادی ذرات پلاسما در سرتاسر میدان مغناطیسی.یادآوری 1- ضریب پخش با عکس شدت میدان مغناطیسی متناسب است.یادآوری 2- سازوکار پخش اساساً بر پایة میدانهای الکتریکی نوسانی میباشد، مانند آنچه در امواج سوقی روی میدهد. |
| ناپایداری سوقی |
| ردهای ازمیکروناپایداریها، ناشی از سوق دیامغناطیسی پلاسما که از گرادیانهای چگالی فضایی و دما در یک میدان مغناطیسی به وجود میآیند.یادآوری ـ این ناپایداریها از آن جهت عمومیاند که در هر پلاسمای محصور شدهای، بدون در نظر گرفتن هندسة خاص آرایش آنها، میتوانند رخ دهند. |
| سطح سوق |
| سطحی که مرکز هدایت یک ذره، تحت قوانین ناوردایی بیدررو، بر روی آن حرکت میکند.یادآوری ـ درحد دمای صفر درجه، این سطح مساوی سطح مغناطیسی است. |
| موج سوقی |
| موجی که در پلاسما به وجود میآید و نشاندهندة گرادیانهای دما، چگالی یا میدان مغناطیسی است.یادآوری ـ این امواج که نقش مهمی در فرایندهای جمعی در پلاسما دارند، همراه با رخداد ناپایداریهای سوقی میباشند؛ به خصوص در نواحی فصل مشترک پلاسما ـ خلأ و پلاسما ـ دیواره. |
Drift-Cyclotron Resonance Instability | |
| ناپایداری تشدید سیکلوترونی سوقی |
| ناپایداری سوقی الکترواستاتیکی در بازة بسامدی، شامل بسامد سیکلوترونی یون، جایی که ناوردایی بیدررو از بین میرود. یادآوری ـ بیشینه آهنگ رشد این ناپایداری وقتی است که بسامد موج سوقی عرضی، در تشدید با مضارب بسامد سیکلوترونی یون باشد. |
Drift-Dissipative Instability | |
| ناپایداری اتلاف سوقی |
| گروهی ازماکروناپایداریهای الکترواستاتیکی مشابه با مدهای عمومی؛ اما آهنگ رشد آن بیشتر از این که مربوط به ذرات تشدیدی باشد، وابسته به برخوردهاست. یادآوری ـ چنین ناپایداریی ناشی از این حقیقت است که افت و خیزهای چگالی و پتانسیل در اثر برخورد، خارج از فاز قرار میگیرند و این باعث به وجود آمدن یک موج در حال رشد میشود. |
| سوخت محرک |
| سوخت هستهای در منطقة محرک. |
| منطقة محرک |
| منطقهای که اساساً موجب تداوم واکنش زنجیرهای در قلب راکتور چند منطقهای میشود. |
| خشک شدن |
| جوشیدن بر روی سطحی داغ همراه با کمبود مایع در سراسر کانال خنککننده و البته نزدیک به سطح. |
| چاه خشک |
| راکتورآب جوشان فضایی در پوشش ایمنی راکتور که وقتی بخار به طور اتفاقی از مدار خنککنندة اولیه آزاد شود، به درون آن پخش میگردد. |
Dual Temperature Exchange Separation Process | |
| فرایند جداسازی تبادلی دودمایی |
| جداسازی ایزوتوپها فرایند جداسازی ایزوتوپها بر مبنای این واقعیت که وقتی دو ترکیب شیمیایی مختلف از یک عنصر با هم در تماساند، ایزوتوپ سنگینتر در ترکیبی که کمتر فراّر است متمرکز میشود، جایی که دما پایینتر است.یادآوری ـ این فرایند در تولید آب سنگین به کار میرود. |
| راکتور چرخه ـ دوگانه |
| راکتوری که درآن، قدرت مفید با بهرهگیری از گرمای حاصل از دو مدار خنککنندة اولیه و ثانویه به دست میآید. |
| چرخة دوفشاری |
| چرخة بخاری که درآن، تولید و بهکارگیری بخار در دو فشار مختلف صورت میگیرد. |
| مجتمع بدلی |
| مجتمعی بدون سوخت هستهای که به منظور جایگزین کردن یا نمایاندن مجتمع سوخت در نظر گرفته شود. |
| جزء سوخت بدلی |
| جزئی بدون سوخت هستهای که به منظور جایگزین کردن یا نمایاندن جزء سوخت در نظر گرفته شود. |