در این قسمت لغات هسته ای – اتمی بخش 2 عرضه شده است.
لغات هسته ای – اتمی صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات هسته ای – اتمی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات هسته ای – اتمی بخش 2
سن | Age |
سپیدایی (آلبدو)نوترون احتمال آن كه نوترون تلاقیكننده با سطحی، از همان سطح بازگردد. | Albedo |
سرعت آلفوِنسرعت فاز موج آلفون كه به شدت میدان مغناطیسی و چگالی ذرات بستگی دارد. یادآوری ـ در یك پلاسمای چگال یا در یك میدان مغناطیسی ضعیف، مقدار تقریبی سرعت مزبور در دستگاه SI با فرمول | Alfvén Velocity |
موج آلفوِنموجی با بسامد بسیار كمتر از بسامد سیكلوترونی یون كه در پلاسما یا یك شارة رسانای غوطهور در میدان مغناطیسی ایجاد شده و به وسیلة حركت عرضی خطوط نیرو به همراه پلاسما مشخص میشود.یادآوری ـ این امواج هیدرومغناطیس عرضی با سرعت آلفون انتشار مییابند. | Alfvén Wave |
ناپایداری موج آلفوِنمیكروناپایداری الكترومغناطیسی ایجاد شده وقتی که انرژی ذرات در راستای میدان مغناطیسی بیشتر از مقدار آن در صفحة عمود بر میدان باشد. این میکروناپایداری درنتیجة نیروی گریز از مركزی است كه روی پلاسمای روان در راستای خطوط خمیدة میدان اثر میكند و موجب نوسان کل طرح میدان به جلو یا عقب میگردد. یادآوری ـ مد سریعی ناشی از یك ناهمسانگردی بزرگ كه دربرگیرندة تمام پلاسما است و نیز یك ناپایداری موج آلفون كند در ناهمسانگردیهای كوچك وجود دارند. | Alfvén-Wave Instability |
آلوبارهاشكلهایی از یك عنصر كه به واسطة تركیبهای ایزوتوپی متفاوت، جرمهای اتمی نسبی مختلفی دارند. | Allobars |
واپاشی آلفاواپاشی پرتوزا كه در آن یك ذرة آلفا گسیل میشود، عدد اتمی هسته دو واحد و عدد جرمی آن چهار واحد كاهش مییابد. | Alpha Decay |
ذرة آلفا | Alpha Particle |
نسبت آلفانسبت آلفای هستة شكافا نسبت سطح مقطع گیراندازی تابشی به سطح مقطع شكافت. | Alpha Ratio |
پخش دوگانة قطبیفرایند پخش كه در آن به واسطة حضور میدانهای بار ـ فضا، بارهای منفی و مثبت با آهنگ یكسانی به وسیلة الكترونها و یونها حمل میشوند.یادآوری ـ این پدیده با این واقعیت توضیح داده میشود كه ذرات متمایل به پخش سریعتر (معمولاً الكترونها) به وسیلة میدان الكتریكی ناشی از بار ـ فضا نگهداشته میشوند. این میدانها داخل هر پلاسمایی خود تولید بوده و خنثایی بار را فراهم میكنند. | Ambipolar Diffusion |
سطح مقطع زاویهایسطح مقطع دیفرانسیلی نسبت به زاویة فضایی. | Angular Cross-Section |
چگالی زاویهای شار ذراتچگالی دیفرانسیلی شار ذرات نسبت به زاویة فضایی. | Angular Particle Flux Density |
بازپختآسیب ناشی از تابش گرمسازی و خنكسازی یك مادة جامد تحت شرایط كنترلشده. مثال ـ كاهش تردی گرافیت كندكننده در راكتور هستهای برای كم كردن تنشهای ناشی از تابش. | Annealing |
نابودیالكترون برهمكنش بین یك پوزیترون و یك الكترون كه در آن هر دو ذره ناپدید شده و انرژی آنها، از جمله انرژی سكون، به تابش الكترومغناطیسی (موسوم به تابش نابودی) تبدیل میشود. | Annihilation |
تابش نابودیالكترون تابش الكترومغناطیسی ایجاد شده به وسیلة نابودی. | Annihilation Radiation |
جایگزین سالانهفناوری راكتور میانگین سالانة مقدار سوخت جدید كه جایگزین سوخت مصرف شده در هر راكتور میشود. | Annual Throughput |
پخش غیرعادیپخش ذرات پلاسما در سراسر میدان مغناطیسی، سریعتر از پخش در اثر برخوردها.مثال ـ پخش بوهم و پخش متلاطم.یادآوری ـ در برخی موارد، پخش مزبور در نتیجة ناپایداری پلاسما ایجاد میشود. | Anomalous Diffusion |
نزدیکی به حالت بحرانیمجموعهای از افزایشهای كوچك در راكتیویتة یك سیستم زیربحرانی، به وسیلة تغییرات كوچك متوالی در یكی از پارامترهای آن که از طریق برونیابی یک برآورد ایمن از مقداری از آن پارامتر که سیستم را بحرانی میسازد، به دست میآید. | Approach To Criticality |
نسبت منظرنسبت شعاع بزرگ به شعاع كوچك یك چنبره در آرایشی با تقارن محوری. | Aspect Ratio |
اتمواحد ماده شامل یك هستة منفرد كه با تعدادی الكترون، برابر با تعداد پروتونهای هسته، احاطه شده باشد. | Atom |
تضعیفكاهش كمیت تابش در گذر تابش از ماده در اثر كلیه برهمكنشها با آن ماده. یادآوری ـ تضعیف معمولاً شامل تضعیف هندسی نمیشود. | Attenuation |
ضریب تضعیف | Attenuation Coefficient |
فاکتور تضعیففاکتوری كه كمیت تابش توسط آن و به علت قرار گرفتن جسم تضعیفكننده بین چشمة تابش و نقطة مورد نظر در یك آرایش معین كاهش پیدا میكند. | Attenuation Factor |
ممیزیپادمان بازنگری، مقایسه و ارزیابی مستقل سوابق تأسیسات و گزارشهای رسمی، به قصد گزارش و تا حد مربوط تأیید مقدار مواد اعلام شده در این سوابق و گزارشها. | Audit |
فاصلة افزایشفاصلهای فراتر از مرز یک محیط تا نقطهای که در آن، چگالی شار نوترون مجانبی به سمت صفر میرود، در صورتی که این چگالی توسط همان تابع درون مرز، در نظریة یکگروهی ترابرد نوترون نمایش داده شود. یادآوری ـ چگالی شار مجانبی، چگالی شار دور از مرزها و دور از چشمههای موضعی و جذبکنندههای موضعی است. | Augmentation Distance |
خودپرتونگاریایجاد یك پرتونگاشت از مادة پرتوزای یك جسم، كه با قرار دادن سطح جسم در مجاورت امولسیون عکاسی انجام میشود | Autoradiography |
ضریب دسترسیانرژی قابل حصول در یك فاصلة زمانی معین، تقسیم بر حاصلضرب توان بیشینه و فاصلة زمانی. رجوع شود به: Capacity Factor، Load Factor ، Plant Load Factor ، Utilization Factor | Availability Factor |
فاكتور دسترسپذیریانرژی قابل حصول در یك فاصلة زمانی معین، تقسیم بر حاصلضرب توان بیشینه و فاصلة زمانی. رجوع شود به: Capacity Factor، Load Factor ، Plant Load Factor ، Utilization Factor | Availability Factor |
میانگین انرژی صرف شده در یک گازبرای تشکیل هر جفت یون | Average Energy Expended In A Gas Per Ion Pair Formed |
میانگین کاهش لگاریتمی انرژیمقدار میانگین كاهش لگاریتم انرژی نوترون بهازای هر برخورد كشسان با هستههایی كه انرژی جنبشی آنها در مقایسه با انرژی جنبشی نوترونها ناچیز باشد. | Average Logarithmic Energy Decrement |
ضریب قلهسازی محورینسبت چگالی توان موضعی بیشینه به چگالی توان میانگین در راستای محوری. رجوع شود به: Flux Peaking Factor یادآوری ـ این توان میتواند چگالی توان سطحی یا چگالی توان خطی در یك كانال سوخت یا میانگین شعاعی آن در راكتور باشد. | Axial Peaking Factor |
تنگش سمتینوعی تنگش پلاسما كه در آن، جریان عبوری از درون پلاسما، سمتی و میدان مغناطیسی، طولی است. | Azimuthal Pinch |
زم ینهس یگنالها با منشائ ی غ یر از تابش ی كه با ید آشكار شود. یادآور ی ـ زم ینه ممكن است اشاره كند به: الف) س یگنالها ی ناش ی از تابش چشمهها ی داخل یا خارج آشكارساز، غ یر از آنها ی ی كه مورد نظر اندازهگ یر ی هستند.ب ) س یگنالها ی ناش ی از اتصال كوتاه مدارها ی الكترون یك ی س یستم آشكارساز و منابع تغذ یه آنها. | Background |
تابش زم ینهتابش یونساز تابش از هر چشمها ی، طب یع ی یا مصنوع ی، غ یر از تابش ی كه برا ی آشكارساز ی یا اندازهگ یر ی مطلوب است. | Background Radiation |
پسپراکندگ یبرا ی یك رو یداد منفرد پراكندگ ی یك ذره به وس یلة ماده با زوا یا ی ب یش از 90 درجه نسبت به جهت اول یه. | Back-Scatter |
پسپراکندگ یبرا ی یك رو یداد منفرد پراكندگ ی یك ذره به وس یلة ماده با زوا یا ی ب یش از 90 درجه نسبت به جهت اول یه. | Back-Scattering |
شستشو ی معکوسبازفرابر ی سوخت فرا یند ی كه در آن، مادة برداشته شده به روش استخراج با حلال، از یك مح یط آل ی به محلول آب ی انتقال م ی یابد. | Backwash |
هندسة نامناسبهندسها ی كه در آن مقدار ز یاد ی از ماده ب ین چشمه و آشكارساز قرار م یگ یرد، به طور ی كه پراكندگ ی به جلو، بر خواندن آشكارساز اثر نم یگذارد ول ی جذب تأث یر دارد. | Bad Geometry |
ناپا یدار ی بالونوارماكروناپا یدار ی مگنتوه یدرود ینام یك ی الكترومغناط یس ی ا یجاد شده در یك آرا یش چنبرها ی به وس یلة تغ ی یر شكل ناش ی از خمش موضع ی خطوط م یدان مغناط یس ی در بخشها ی ی از سطح مغناط یس ی كه در آنها م یدان از پلاسما به سمت خارج كاهش م ی یابد. یادآور ی ـ ا ین تغ ی یر شكل، ناش ی از فشار پلاسماست و بنابرا ین م یتوان، با محدود كردن مقدار بتا یا شكلده ی مناسب به بخش ی از سطوح با فشار ثابت، از گسترش آن جلوگ یر ی كرد. | Ballooning Instability |
مدار موز یمدار موز ی ذرة به تله افتاده منحن ی حاصل از تصو یر مکان هندس ی مرکز هدا یت یک ذرة به تله افتاده ب ین دو ناح یه با م یدان مغناط یس ی قو یتر، رو ی صفحها ی كه از محور یك آرا یش چنبرها ی با تقارن محور ی م یگذرد. | Banana Orbit |
م یلهها ی همگروهگروه ی از م یلهها ی كنترل كه در ارتفاع یكسان ی قرار گرفته و همگ ی با هم كار م یكنند. | Banked Rods |
بارنB | Barn |
سدساختار ی متخلخل که اندازة کوچک منافذ آن، جر یان عاد ی گاز را محدود م یکند ول ی جر یان پخش ی گاز را اجازه م یدهد و بد ین وس یله، از اختلاف جرم برا ی جداساز ی ا یزوتوپها استفاده م یشود. | Barrier |
بتن بار یتدارحفاظ گذار ی نوع ی بتن سنگ ین حاو ی بار یت (كان ی متراكم بار یم) كه به منظور بهساز ی مشخصهها ی حفاظ به آن اضافه شده است. | Barytes Concrete |
س یمپ یچ ی به شکل درز توپ ب یسبالس یمپ یچ ی به شكل درز توپ تن یس.یادآور ی ـ وقت ی در چن ین س یمپ یچ ی جر یان جار ی م یشود، یك آرا یش B-كم ینه ا یجاد م یگردد. | Baseball-Seam Coil |
دستهپادمان بخش ی از مواد هستها ی كه به منظور حسابرس ی در یك نقطة اندازهگ یر ی كل ید ی به صورت یك واحد درآمده و ترك یب و مقدار آن به وس یلة یك مجموعة منفرد از مشخصهها یا مقاد یر تع ی ین م یشود. یادآور ی ـ مواد هستها ی م یتواند به صورت كل، یا شامل اقلام جداگانه باشد. | Batch |
دادهها ی دستهپادمان برا ی مواد هستها ی موجود در یك دسته، جرم كل ترك یب، جرم كل عناصر مواد هستها ی و ترك یب ا یزوتوپ ی عناصر شكافا برحسب مورد. | Batch Data |
روش دسته به دستهاقتصاد روش تع ی ین هز ینهها ی چرخة سوخت یك ن یروگاه هستها ی در یك چرخة ترازمند كه عبارت است از افزودن هز ینهها و كسر كردن موجود ی و اعمال آنها به هر دستة سوخت كه در قلب راكتور قرار داده م یشود. | Batch-By-Batch Method |
روزنة بار یکهروزنها ی رو ی بدنة حفاظ راكتور به داخل آن برا ی عبور بار یكها ی از تابش جهت آزما یشها ی خارج راكتور. | Beam Hole |
راکتور بار یکهراكتور ی و یژة تول ید بار یكهها ی نوترون که به منظور استفادهها ی پژوهش ی در ب یرون از راكتور طراح ی شده باشد. | Beam Reactor |
بکرلBq | Becquerel |
موجود ی آغاز یپادمان مقدار مواد موجود در ناح یها ی مع ین در آغاز یک دورة زمان ی مشخص. | Beginning Inventory |
واپاش ی بتاواپاش ی پرتوزا ی ی كه به گس یل ذرة بتا یا گ یرانداز ی الكترون مدار ی منجر م یشود. عدد اتم ی هسته یک واحد افزا یش یا کاهش م ی یابد ول ی عدد جرم ی آن تغ ی یر نم یكند. | Beta Decay |
ذرة بتاالكترون یا پوز یترون ی كه توسط هستة اتم یا نوترون در تبد یل هستها ی گس یل م یشود. | Beta Particle |
مقدار بتاΒ | Beta Value |
بتاتروننوع ی شتابدهندة الکترون که در آن الکترونها از طر یق م یدان مغناط یس ی متغ یر عمود بر صفحة مس یر، در یک مدار دا یرها ی باق ی م یمانند و شار فزا یندة م یدان مغناط یس ی داخل مدار، به الکترونها شتاب م یدهد. | Betatron |
شکافت دوتا ی یشکافت ی که در آن دو پارة شکافت تشک یل م یشود. | Binary Fission |
انرژ ی بستگ یانرژ ی خالص مورد ن یاز برا ی جدا کردن ذرها ی از یک س یستم. | Binding Energy |
کسر بستگ یحاصل تقس یم کاست ی جرم نسب ی نوکل ی ید بر عدد جرم ی آن. | Binding Fraction |
ن یمعمر ز یستشناخت یزمان لازم برا ی کاهش مقدار ی از مادها ی خاص در یک س یستم ز یستشناخت ی به نصف مقدار آن ط ی فرا یندها ی ز یستشناخت ی، در صورت ی که آهنگ کاهش تقر یباً نما ی ی باشد. | Biological Half-Life |
حفاظ ز یستشناخت یحفاظ ی که هدف اصل ی آن کاهش تابش یونساز به سطوح مجاز پرتوگ یر ی است. | Biological Shield |
قفس پرندهمحفظه و ساختار قفس ی شکل متصل به آن برا ی حفظ فاصله امن ب ین مادة شکافا با سا یر اجسام (از جمله مقاد یر د یگر مادة شکافا) که چنانچه به هم نزد یک شوند ممکن است حالت بحران ی پ یش ب یا ید. | Bird Cage |
س یمپ یچ ب یترس یمپ یچ ی با قابل یت تول ید م یدان مغناط یس ی قو ی، شامل پشتها ی از قرصها ی مس ی ش یاردار که به وس یلة مواد عا یق از هم جدا شده، با سوراخها ی ی در سراسر مجموعه برا ی عبور طول ی خنککننده. یادآور ی ـ عبور جر یان قو ی از س یمپ یچ، آن را در مقابل تنشها ی شد ید مکان یک ی و گرما ی ی مقاوم م یسازد. | Bitter Coil |
س یاهفناور ی راکتور دارا ی قابل یت جذب مؤثر تمام نوترونها ی فرود ی با انرژ ی مشخص، بر یک جسم یا یک مح یط. | Black |
پوششسوخت/ چرخة سوخت پوشش ی از مادة بارور که به منظور تبد یل یا به طور کل ی تغ ی یر ماه یت مادة غ یر بارور، اطراف یا درون قلب راکتور قرار داده م یشود. | Blanket |
س یستم ز یرکشس یستم ی برا ی فرونشاندن فشار در د یگ راکتور آب جوشان از طر یق تخل یة بخار از د یگ راکتور به چاه خشک و/ یا چاه مرطوب. | Blowdown System |
تحمل بدنمقدار کل یک راد یونوکل ی ید خاص در بدن انسان یا ح یوان (که ممکن است به صورت فعال یت ب یان شود). | Body Burden |
پخش بوهمپخش غ یرعاد ی ذرات پلاسما در سرتاسر م یدان مغناط یس ی. یادآور ی 1- ضر یب پخش با عکس شدت م یدان مغناط یس ی متناسب است. یادآور ی 2- سازوکار پخش اساساً بر پا یة م یدانها ی الکتر یک ی نوسان ی م یباشد، مانند آنچه در امواج سوق ی رو ی م یدهد. | Bohm Diffusion |
راکتور جوشانراکتور ی که به خنککنندة اول یة آن، امکان جوش یدن داده شود. | Boiling Reactor |
راکتور آب جوشانراکتور ی که برا ی برداشت گرما ی تول ید شده در آن، از تبخ یر آب ی که به عنوان خنککنندة راکتور عمل م یکند، استفاده شود. | Boiling Water Reactor |
پ یوندفناور ی راکتور تماس نزد یک سوخت با قوط ی یا غلاف. یادآور ی ـ وقت ی مواد به قدر ی نزد یک باشند که ن یروها ی ب ین اتم ی مؤثر واقع شوند، ا ین تماس موادشناخت ی و چنانچه کمتر نزد یک باشند، مکان یک ی نام یده م یشود. | Bond |
استخوان یابمادها ی که به وس یلة استخوان بس یار آسانتر از بافتها ی زنده د یگر جذب م یشود. | Bone-Seeker |
موجود ی دفتر یپادمان جمع جبر ی نت یجة آخر ین موجود ی ف یز یک ی گرفته شده در ناح یة موازنة مواد و تمام تغ ی یرات موجود ی که از زمان اخذ موجود ی مزبور پ یش آمده است. | Book Inventory |
جزء تقو یتکنندهم یلة سوخت که به طور موقت در قلب راکتور قرار داده م یشود تا چ یرگ ی بر زنون را فراهم کند. | Booster Element |
بورالپاشندگ ی کارب ید بور در آلوم ین یوم که به عنوان جذبکنندة نوترون به کار م یرود. | Boral |
کنترل با بورکنترل راکتور هستها ی، به عنوان مثال یک راکتور آب تحت فشار، به وس یلة مقاد یر متغ یر ی از بور جذبکنندة نوترون محلول در کندکننده یا خنککنندة راکتور. | Boron Control |
معادل بورمقدار بور فرض ی که به جذب (5) نوترونها ی ی برابر با جذب ناخالص ی مع ین ی از مواد راکتور، به و یژه سوخت، منجر م یشود. | Boron Equivalent |
م یلة ش یشها ی بورم یلة کنترل ش یشها ی حاو ی بور جذبکنندة نوترون. یادآور ی ـ ا ین م یله م یتواند به عنوان جذبکننده سوختن ی به کار رود. | Boron Glass Rod |
تزر یق بورافزودن محلول بور به خنککنندة راکتور به منظور کاهش راکت یو یته هنگام کار عاد ی یا خاموشساز ی اضطرار ی. | Boron Injection |
صفحة بورجذبکنندة نوترون به شکل ورقة فولاد ی حاو ی بور. یادآور ی ـ ا ین صفحه م یتواند به عنوان جذبکننده سوختن ی به کار رود. | Boron Plate |
آبانداز ی تحتان یتزر یق خنککننده از قسمت تحتان ی قلب راکتور در حادثة از دست رفتن خنککننده. | Bottom Flooding |
صفحة نگهدارندة تحتان یصفحة نگهدارنده دستة سوخت که معمولاً چند م یلة سوخت به آن متصل شدهاند و به عنوان م یلهها ی نگهدارنده عمل م یکنند و بق یه م یلهها ی سوخت رو ی ا ین صفحه قرار دارند.رجوع شود به: Top Tie Plate | Bottom Tie Plate |
سطح مقطع اتم مق ید | Bound-Atom Cross-Section |
خمشخم یدگ ی جزء سوخت یا مجتمع سوخت در اثر توز یع غ یر یکنواخت دما. | Bowing |
قانون براگ ـ گر یاصل ی که ب یان م یکند یونش ا یجاد شده به وس یلة م یدان یکنواخت تابش ا یکس یا گاما در یک کاواک کوچک پر از گاز در مح یط ی همگن، مع یار ی از دز جذب ی آن مح یط م یباشد. | Bragg-Gray Law |
واپاش ی شاخها یواپاش ی پرتوزا ی یک نوکل ی ید که م یتواند در دو یا چند مس یر مختلف انجام شود. | Branching Decay |
کسر شاخها یکسر ی از هستهها که در واپاش ی شاخها ی به طر یق خاص ی متلاش ی م یشوند. یادآور ی ـ ا ین کسر معمولاً برحسب درصد ب یان م یگردد. | Branching Fraction |
نسبت شاخها ینسبت کسرها ی شاخها ی در دو مد مع ین تلاش ی. | Branching Ratio |
مجتمع زا یندهاجزاء زا ینده گروهبند ی شده که هنگام بارگذار ی و تخل یه سوخت راکتور از یکد یگر جدا نم یشوند. | Breeder Assembly |
جزء زا یندهکوچکتر ین بخش گسستة یک راکتور زا ینده از نظر ساختار ی، که مادة بارور جزء اصل ی تشک یلدهندة آن است. | Breeder Element |
راکتور زا یندهراکتور ی که مواد شکافتپذ یر را ب یشتر از آنچه مصرف م یشود، تول ید م یکند. یادآور ی ـ نسبت تبد یل راکتور زا ینده بزرگتر از واحد است. | Breeder Reactor |
زا یندگ یتبد یل، درصورت ی که نسبت تبد یل بزرگتر از واحد باشد. | Breeding |
بهرة زا یندگ ینسبت زا یندگ ی منها ی یک. | Breeding Gain |
نسبت زا یندگ ینسبت تبد یل، درصورت ی که بزرگتر از واحد باشد. | Breeding Ratio |
فرمول برا یت ـ و یگنرفرمول ب یان سطح مقطع واکنش هستها ی در مجاورت یک یا چند تراز تشد ید. | Breit-Wigner Formula |
تابش ترمز یتابش الکترومغناط یس ی وابسته به شتاب مثبت یا منف ی ذرات باردار. | Bremsstrahlung |
بار یکة پهناندازهگ یر یها ی مربوط به تضع یف بار یکه بار یکها ی که در آن تابش ناپراکنده و ب یشترِ تابش پراکنده به آشکارساز م یرسند.رجوع شود به: Narrow Beam | Broad Beam |
منطقة م یان ی (بافر)منطقها ی در قلب راکتور چند منطقها ی که گذار ی هموار در مشخصهها ی نوترون ب ین دو منطقة متفاوت فراهم م یآورد. | Buffer Zone |
ضر یب انباشتنسبت مقدار کل یک کم یت تابش ی مع ین در هر نقطه از مح یط به آن مقدار ی که بدون برخورد به آن نقطه م یرسد. | Buildup Factor |
راکت یو یتة پ یشافزودهراکت یو یتة اضاف ی قلب پاک و سرد. | Built-In Reactivity |
ناپا یدار ی برآمدهناپا یدار ی مگنتوه یدرود ینام یك ی كه م یتواند در ستون پلاسما ی ی حامل جر یان محور ی قو ی، گسترش یابد. یادآور ی ـ با افزا یش انقباض ستون، م یدان مغناط یس ی قو یتر شده و در نت یجه پلاسما ب یشتر منقبض م یگردد؛ ا ین امر حت ی م یتواند منجر به قطع جر یان شود. | Bulge Instability |
غل یان تودها یغل یان، زمان ی که دما ی م یانگ ین رو ی ناح یة کانال خنککننده نزد یک نقطة جوش باشد. | Bulk Boiling |
قدرت دستهتوان تول ید شده به وس یلة دسته سوخت در یک کانال سوخت و یژه. | Bundle Power |
پسماند گورمنطقها ی مختصِ دورهشت پسماند پرتوزا با پوشش ی از خاک که به عنوان حفاظ در برابر تابش عمل م یکند. | Burial Ground |
جذبکنندة سوختن یجذبکنندة نوترون در یک راکتور که با جذب نوترون در ضمن کار راکتور به مصرف م یرسد. یادآور ی ـ به ا ین طر یق، کاهش راکت یو یته ناش ی از فرسا یش سوخت تا اندازها ی جبران م یشود. | Burnable Absorber |
سم سوختن یسم هستها ی که به منظور کمک به کنترل تغ ی یرات درازمدت راکت یو یته ناش ی از تداوم فرسا یش سوخت عمداً در راکتور قرار داده م یشود. | Burnable Poison |
راکتور سوزانندهراکتور ی که در آن تبد یل قابل توجه ی رخ ندهد. | Burner Reactor |
آشکارساز سوختگ ی موضع یابزار ا یمن ی که در حلقهها ی آزمون برا ی نشان دادن شروع شار گرما ی ی بحران ی استفاده م یشود. | Burnout Detector |
شار گرما ی ی سوختگ ی موضع یچگال ی شار گرما ی ی موضع ی که در آن، سوختگ ی موضع ی پ یش م یآ ید. | Burnout Heat Flux |
دما ی سوختگ ی موضع یفناور ی راکتور ترک یب ی از مقاد یر پارامترها ی انتقال گرما که در راکتور با خنککنندة ما یع به سوختگ ی موضع ی سوخت منجر م یشود. | Burnout Point |
فرسا یش سوختکاهش ا یجاد شده در غلظت هر نوکل ی ید، ناش ی از تبد یل هستها ی در ح ین کار راکتور.رجوع شود به: Specific Burnup | Burnup |
کسر فرسا یش سوختکسر ی از مقدار اول یة یک نوکل ی ید مع ین که به مصرف سوخت م یرسد. یادآور ی ـ ا ین کسر معمولاً به صورت درصد ب یان م یشود. | Burnup Fraction |