در این قسمت لغات مکانیک بخش 5 عرضه شده است.
لغات مکانیک صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات مکانیک / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات مکانیک بخش 5
مدولاسیون/ تلفیق پهنای پالس | Pulse Width Modulation |
کموتاسیون، جابجاگرى | commutation |
بخش فشار ضعیف | low side |
بخش فشار قوی | high side |
دسته کموتاسیون / جابجاگری | commutation handler |
جابجاگری کردن، (دربرق ) هدایت و تغییر (یک یا چند جریان براى ایجاد جریان مداوم) | Commutate |
نیرویی برق رانی | EMF |
نیرویی برق رانی موثر | active emf |
نیروی برق وارانی | back-EMF |
بار اینرسی | inertial load |
قانون نیروی لورنتس | Lorentz’s force |
سرعت زاویه ای | angular velocity |
تابع انتقال | transfer function |
سیستم کنترل تعویض دنده | Shift control unit |
خطا | overshoot |
فرآیند شکلدهی از طریق لغزش هوا- یک فرآیند شکلدهی حرارتی است که در طی آن از فشار هوا برای تشکیل یک حباب استفاده شدهاست و سپس از خلاء برای شکلدهی پلاستیکها در برابر قالب استفاده میشود. | Air Slip Forming |
میلههای راهنما یا میلههای همراستا کننده- وسایلی که انطباق کامل یا همراستاسازی صحیح حفره را همانطور که قالب بسته میشود، تأمین میکنند. | Alignment Pins |
نوسانات ابعادی مجاز- ایجاد تفاوتهای ابعادی تعمدی و آگاهانه در ابعاد دو قطعه. | Allowances |
کوپلیمر متناوب- نوعی کوپلیمر که در ساختار شیمیایی آن، دو نوع منومر به طور یک در میان در طول زنجیر پلیمری تکرار شدهاند. | Alternating Copolymer |
انیل کردن (حرارت دادن) – فرآیندی که در آن ماده در درجه حرارتی نزدیک به نقطۀ ذوب ولی در زیر آن برای مدتی نگهداشته میشود تا تنش درونی بهوجود آمده در اثر عملیات فرآیندی بدون تغییر و انحراف در شکل قطعۀ نهایی رها گردد. | Annealing |
ضد تجمع بارهای ساکن- افزودنی که بارهای ساکن را بر روی سطح پلاستیک کاهش میدهد. | Antistatic |
دانسیته ظاهری- جرم واحد حجم یک ماده که در محاسبۀ آن فضاهای خالی ذاتی موجود در ماده در نظر گرفته میشود. | Apparent density |
چهار چوب یا اسکلت- زنجیر اصلی یک مولکول پلاستیکی. | Backbone |
قالبگیری بادی دو محوری- یک فرآیند قالبگیری بادی که مادۀ اکسترد شده را در دو جهت میکشد. | Biaxial blow molding |
عوامل بادکننده- نوعا، عوامل بادکننده مواد شیمیایی هستند که تجزیه میشوند تا حبابهای کوچک نیتروژن یا کربن دیاکسید را در پلاستیکهای مذاب ایجاد کنند. این فرآیند انواع گوناگون فومها را تولید میکند. | Blowing agents |
کلندر کردن- فرآیند شکلدهی یک ورقۀ پیوسته از طریق فشردن ماده در میان دو یا چند غلتک موازی برای بخشیدن پرداخت نهایی مطلوب به قطعه یا اطمینان از یکنواختی ضخامت آن. | Calendering |
ریختهگری سانتریفوژی- فرآیندی که بدان وسیله نوعا لولهها و تیوپهای بزرگ تولید میشود. | Centrifugal casting |
پلیمریزاسیونرشد زنجیر- نوعی از فرآیند پلیمریزاسیون که در آن زنجیرها از آغاز تاپایان و رسیدن به مرحلۀ تکمیل تقریبا به طور آنی و فوری رشد میکنند. | Chain growth polymerization |
پلیمریزاسیون تراکمی- نوعی فرآیند پلیمریزاسیون که از طریق انجام یک واکنش شیمیایی به وقوع میپیوند و طی این واکنش محصول جانبی نیز تولید میشود. | Condensation polymerization |
ترکدار شدن- ترکهای کوچکی که در امتداد خطوط تنش از طریق برش حلال (Solvent cutting) به وجود میآیند. | Crazing |
بلوری شدن- فرآیند یا حالتی فیزیکی در ساختار مولکولی برخی از پلاستیکها که بریکنواختی و فشردگی زنجیرهای مولکولی تشکیل دهندۀ پلیمر دلالت میکند. معمولا به تشکیل کریستالهای جامد دارای یک شکل هندسی معین اطلاق میگردد. | Crystallization |
عوامل پخت کننده- مواد شیمیایی که موجب میشوند تا در میان زنجیرهای پلیمری پلاستیکهای گرماسخت یا ترموست، اتصالات عرضی تشکیل شوند و یا آنها پخت گردند، عوامل پخت گفته میشود. | Curing agents |
سیانواکریلات- نوعی چسب ترموپلاستیکی که برپایۀ اکریلیکها ساخته شدهاست. | Cyanoacrylate |
میرایی یا جذب ارتعاش- تغییرات در خواص که در نتیجه شرایط بارگذاری دینامیکی (ارتعاشات) نتیجه میشود. میرایش مکانیزمی رابرای اتلاف انرژیبدون افزایش درجه حرارت اضافی فراهم میسازد و از شکست شکنندۀ زودرس جلوگیری میکند و در کارائی خستگی اهمیت دارد. | Damping |
مرکب پس دادن یا افست خشک- یک روش چاپ که در آن از جوهر خمیری استفاده میشود. | Dry offset |
ابونیت- شکل سخت و شکنندای از لاستیک وولکانیزه شده که درصد بالایی گوگرد دارد. | Ebonite |
الوتریاسیون- فرآیندی که در طی آن مواد آلودهکننده و ذرات نرم از جویباری از مواد پلاستیکی خرد شده به وسیلۀ خروجیهای کنترل شده جداسازی میشوند. | Elutriation |
استحکام یا مقاومت در برابر خستگی- بالاترین تنش چرخهای را یک ماده میتواند تحمل کند، قبل از اینکه شکست اتفاق بیفتد. | Fatigue strength |
عمق فرورفتگی- فاصلهای را که ابزار برش در هر چرخش به درون قطعه کار فرو میرود. | Feed |
گیره نگهدارنده یا فیکسچر- یک وسیلۀ به کار رفته برای نگهداری قطعه کار در حین فرآیند نمودن یا ساخت و تولید. | Fixture |
به تأخیر اندازهای شعله- مادهای که توانایی یک پلاستیک را برای پشتیبانی از احتراق و سوختن کاهش میدهد. | Flame retardant |
پلیسه- پلاستیکهای اضافی متصل شده به قالب را در امتداد خط تقسیم کننده گویند. بایستی این زوائد پلاستیکی اضافی زدوده شود تا یک پرداخت از قطعه نهایی به دست آید. | Flash |
گالالیت- یک پلاستیک ساخته شده از طریق سخت کردن کازئین با فرمآلدئید. | Galalith |
چاپاز طریق انتقال حرارت- یک روش چاپ که شبیه به استامپ زدن یا نقشزنی فویل داغ میباشد. | Heat-transfer printing |
هموپلیمر- پلیمر متشکل از منومرهای یکسان. | Homo-polymer / Homopolymer |
نقشزنی ورقۀ داغ- عملیات تزئین کردن برای نشانهگذاری پلاستیکها که در آن یک ورقه یا رنگ فلزی با دایهای فلزی حرارت داده شده برروی سطح پلاستیک استامپ شدهاست. کامپاندهای جوهری را نیز میتوان مورد استفاده قرار داد. | Hot-leaf stamping |
هیدرولیک- شاخهای از علم که با مایعات و سیالات در حال حرکت، انتقال، کنترل، جریان انرژی از طریق مایعات سروکار دارد. | Hydraulics |
استحکام در برابر ضربه- توانایی یک ماده برای تحمل شوک ناشی از بارگذاری. | Impact strength |
پیوند الحاقی- استفاده از امواج فراصوت یا اولتراسونیک برای قرار دادن اتصالات فلزی در درون پلاستیکها. | Insertion bonding |
ایزوتوپ- گروهی از اتمها یا نوکلیدها که دارای عدد اتمی یکسان ولی جرم اتمی متفاوت میباشند. | Isotope |
جیگ- وسیلهای برای هدایت صحیح و قرار دادن ابزارها بر روی … | Jig |
کرف- شکاف یا بریدگی ایجاد شده از طریق یک اره یا ابزار برش | Kerf |
ماندرل- شکل قالبی که دور آن الیاف پیچیده شده و ساختارهای کامپوزیتی پالترود شده شکلدهی میشوند. | Mandrel |
برگۀ دادههای مربوط به ایمنی مواد- منبع اطلاعات دربارۀ خطرات سلامتی که از طریق مواد شیمیایی صنعتی ایجاد شدهاست. | Material Safety Data Sheet) MSDS( |
یا ضایعات یا تلفات جامد شهری؛ این اصطلاح برای توصیف زبالهها و مواد اتلافی که از خانهها یا کارخانجات و صنایع جمعآوری شدهاند مورد استفاده قرار میگیرد. MSW را به درون مکانهایی برای دفن کردن هدایت میکنند مگر انکه برنامههای بازیافت مواد مفید را از زبالهها و مسیرها یا جویبارهای اتلافی خارج سازند. | Municipal Solid Waste (MSW) |
پاریسون- لولۀ پلاستیکی توخالی که از آن یک قطعه یا محصول بصورت بادی قالبگیری شدهاست. | Parison |
خطوط تقسیم کننده یا جدا کننده- به علائم یا نشانههای روی قالب یا فلز ریختهگری شده در جایی که دو نیمۀ قالب در حین بسته شدن به یکدیگر میرسند، گویند. | Parting lines |
فنولیک- یک رزین سنتتیک که از طریق تراکم یک الکلآروماتیک بایک آلدئید بویژه فنل با فرمآلدئید تهیه و تولید شدهاست. | Phenolic |
عملیات پلاسمایی- قرار دادن پلاستیکها در معرض تخلیۀ الکتریکی در یک محفظۀ بسته تحت خلاء. | Plasma treating |
پنیوماتیک- دستگاههایی که از طریق هوای کمپرس شده یا فشرده شده، فعال شده و کار میکنند. | Pneumatics |
پلیمریزاسیون- فرآیند رشد مولکولهای بزرگ از مولکولهای کوچکتر. | Polymerization |
پالفورمینگ- شکل دهی کششی، شکل اصلاح شده و تغییر یافتۀ پالتروژن، در پالفورمینگ از قالبها برای شکلدهی شکلهایی با “سطح مقطعهای عرضی گوناگون” استفاده میشود. | Pulforming |
كنترل فعال حركت بدنه | ABC : Active Body Control |
دیفرانسیل قفل شونده خودكار | ABD : Automatic Brake Differential |
سامانه ضد بلوكه (قفل شدن) ترمز | ABS : Antilock Brake System |
سامانه فعال كنترل سرعت پیمایش | ACC : Active Cruise Control System |
انجمن خودروسازان اروپا | ACEA : European Automakers Association |
سیستم فعال روشنایی پیچ ها بوسیله چراغ های جلو | ACHS : Active Cornering Head Lamp |
تنظیم خودكار چراغ های جلو | AHA: Automatic Headlight Arrangement |
كنترل اتوماتیك عملكرد موتور (جلوگیری از ضربه) | APC : Automatic Performance Control |
سامانه صوتی كمكی برای پارك كردن | APS : Acoustic Parking System |
سامانه ضد لغزش | ASR : Anti Spin Regulation |
سامانه سرویس فعال خودرو (اطلاع دهنده سرویس لازم برای موتور) | ASSYST : Active Service System |
سامانه چهار چرخ متحرك دائمی، محرک تمام چرخ ها | AWD :All Wheel Drive |
سامانه كمكی ترمز كه در مواقع ترمزگیری حداكثر فشار را به ترمزها وارد می آورد | BAS :Brake Assist Control |
واحد اسب بخار | BHP :Break Horse Power |
سامانه ای برای بالاتر بردن كارایی ترمزها در پیچ های تند | CBC :Cornering Brake Control |
قطعات باز شده یا منفصل یك محصول | CKD :Completely Knocked Down |
گاز طبیعی فشرده شده | CNG :Compressed Natural Gas |
سامانه راداری ضد تصادف | CRS :Collision Reduction System |
جعبه دنده با تعویض پیوسته | CVT :Continuously Variable Transmission |
میل سوپاپ دوتایی از بالا | DOHC :Double Over Head Camshaft |
كنترل سواری پویا (برای فنربندی های جدید) | DRC :Dynamic Ride Control |
كنترل ثبات پویا (با كمك ترمز) | DSC :Dynamic Stability Control |
سامانه سوخت رسانی الكترونیكی خودروهای دیزل | EDC :Electronic Diesel Control |
توزیع نیروی ترمز به صورت الكترونیكی | EBD :Electronic Brake force Distribution |
واحد كنترل الكترونیكی | ECU :Electrical Control Unit |
كنترل تزریق سوخت الكترونیكی | EFI :Electronic Fuel Injection |
چرخش دوباره گازهای اگزوز (با ورود مقداری از گازهای اگزوز به هوای ورودی دمای ویژه احتراق بالا می رود) | EGR :Exhaust Gas Recirculation |
تعویض دنده بادی با كنترل الكترونیكی | EPS :Electronic Pneumatic Shift |
برنامه ثبات الكترونیك (ایجاد پایداری مناسب در پیچ های تند و لغزنده) | ESP :Electronic Stability Program |
كنترل كشش الكترونیك (كه در سرعت بالای 40 كیلومتر وارد عمل شده و با قفل دیفرانسیل در ارتباط است) | ETC :Electronic Traction Control |
فدراسیون جهانی اتومبیل رانی (عبارت فرانسوی) | FIA :Federation Inrenationale de L’Automobile & quot |
سیستم چرخ متحرك جلو | FWD :Front Wheel Drive |
سیستم سوخت پاش مستقیم (بنزینی) | GDI :Gasoline Direct Injection |
كمپانی جنرال موتورز | GMC :General Motor Corporation |
سامانه مكان یابی جهانی | GPS :Global Positioning System |
خودرویی كه در كلاس خود بالاترین قدرت موتور و عملكرد را دارد | GT : grand touring car |
كنترل نزول از سراشیبی (با كاهش سرعت) | HDC :Hill Descent Control |
سامانه هوشمند حمل و نقل | ITS :Intelligent Transportation System |
تزریق سوخت گازوئیل فشار بالا (در این سیستم سوخت گازوئیل با فشار بسیار بالا به درون سیلندر تزریق می گردد تا بطور كامل پودر شده و احتراق به بهترین شكل ممكن انجام گیرد) | HDI :High Pressure Diesel Injection |
سازمان بین المللی استاندارد | ISO :International Standard Organization |
گاز طبیعی مایع شده | LNG :Liquefied Natural Gas |
گاز نفت مایع شده | LPG :Liquefied Petroleum Gas |
دیفرانسیل با لغزش محدود | LSD :Limited Slip Differential |
سیستم سوخت رسانی چند نقطه ای | MPFI :Multi Point Fuel Injection |
خودروی چند منظوره (دارای اتاقی كوچكتر از ون و مختص سرنشین) | MPV :Multi-purpose Vehicle |
خودرویی برای تمام سطوح | MTV :Most Terrain Vehicle |
انجمن ملی رقابت خودروهای تقویت شده | NASCAR :National Association For Stock Auto Racing |
سوپاپ در بالای موتور (سرسیلندر) | OHV :Over Head Valve |
مدیریت ارتباطات پورشه با شش سیستم پیشرفته | PCM :Porsche Communication Management |
مدیریت ثبات پورشه (سیستم م عبور كه با كم كردن گاز و یا ترمز كردن ، از چرخش و چپ شدن هودرو جلوگیری میكند ، اولین بار در پورشه توربو | PSM :Porsche Stability Management |
دور در دقیقه | RPM :Revolutions Per Minute |
سامانه چرخ متحرك عقب | RWD :Rear Wheel Drive |
انجمن مهندسین خودرو (آمریكا | SAE :Society of Automotive Engineers |
كنترل ترمز سنسوترونیك (كه با احساس شرایط ترمز كردن ، قدرت وارده را تنظیم میكند) | SBC : Sensotronic Brake Control |
سامانه حفاظت ضربه جانبی (شامل میله ها و تمهیداتی در درون درها) | SIPS :Side Impact Protection System |
جعبه دنده دستی با تعویض متوالی (در خودروهای سوپر اسپرت و خودروهای مسابقات رالی) | SMG :Sequential Manual Gearbox |
وجود یك میل سوپاپ در بالای سیلندر | SOHC :Single Over Head Camshaft(OHC |
سامانه ممانعت تكمیلی برای بالش های هوا | SRS :Supplementary Restraining System |
خودرویی با قابلیت های اسپرت (اتومبیل بیابانی با قابلیت استفاده روزمره در شهر) | SUV :Sport Utility Vehicle |
سامانه كنترل كشش | TCS :Traction Control System |
سامانه حفظ كنترل چسیندگی و لغزش در شرایط لغزنده | TSC :Traction Stability Control |
خودرو با آلایندگی بسیار كم | ULEV :Ultra Low Emission Vehicle |
در بعضی از خودروها كه موتور آنها در وسط اتومبیل قرار دارد برای سیستم خنك كاری طرفین قسمت عقب این خودروها دو دریچه هواگیری طراحی میكنند كه سیستم مذكرو وظیفه دارد این دریچه ها را بسته به دمای آب خنك كننده موتور در دورهای گوناگون باز كرده و باعث خنك شدن موتور شود | VACS :Variable Air Cooling System |
نوعی ترمز كمكی است كه با رگولاتور فشار دود اگزوز عمل میكند و برای اولین بار در خودروهای سنگین ولوو به كار رفته است | VEB :Volvo Engine Brake |
توربین با هندسه متغیر برای دستیابی به بهترین بازده محموعه پرخوران | VTG: Variable Turbine Geometry |
سیستم سوپاپ متغیر بالیستیك كه در این سیستم از میل سوپاپ استفاده شده و برجستگی های بر روی آن به گونه ای است كه در دورهای بسیار بالا عملكرد سوپاپ ها به صورت كاملا مستقل انجام می شود | VVB :Variable Valve Ballistic |
سیستم زمان بندی متغیر هوشمند سوپاپ ها | VVTI :Variable Valve Timing Intelligent |
این سیستم معمولا در صندلی های جلو بكار می رود و عملكرد آن به این صورت است كه بلافاصله پس از دریافت ضربه تصادف از پشت ، پشتی صندلی های جلو را به طرف عقب خوابانده و بدین وسیله مانع از وارد آمدن ضربات ناگهانی (شلاقی) به ناحیه گردن و ستون فقرات میشود | WIL: Whiplash Injury Lessening |
میللنگ: مهمترین عضو گردانده داخل موتور كارتر كه درون حركت چرخشی داشته و از طریق قسمتهای پلهای شكل خود به شاتونها متصل است. | Crank Shaft |
گیره سوسماری: گیرهای انبر مانند با دهانههای دندانهدار برای برقراری اتصالات موقت الكتریكی. | Crocodile Clip |
كد عیبیابی- كد شناسایی: كدهایی كه با اتصال كامپیوتر برنامهریزی شده برای تشخیص عیب موتور به موتور، میتوان به آنها دست یافت. این كدها، نمایانگر محل دارای مشكل در موتور هستند. | Diagnostic Code |
ترمز دیسكی: نوعی سیستم ترمز كه در آن با سایش لنتها بر روی یك صفحه دیسك متصل به چرخ، عمل ترمزگیری انجام میشود. | Disk Brake |
میل سوپاپ دوتایی: میل سوپاپ برخی موتورها دارای دو میل سوپاپ هستند كه یكی برای سوپاپهای هوا و یكی برای سوپاپهای خروج دود تعبیه شدهاند. | Double – Overhead Cam (DOHC) |
تسمه: نواری از جنس لاستیك كه برای به حركت در آوردن دینام، پمپ آب، پمپ هیدرولیك فرمان، كمپرسور كولر و نظایر آن، با استفاده از نیروی پولی میللنگ بهكار میرود. | Drive belt |
شافت محرك – پلوس: هرگونه شافتی كه برای انتقال حركت به كار میرود. از این واژه غالباً برای اشاره به شافت پلوس استفاده میشود. | Drive shaft |
ترمز كاسهای: نوعی ترمز كه از استوانه فلزی كاسهای شكلی استفاده میكند كه به سطح داخلی چرخ متصل شده است. هنگامی كه پدال ترمز فشرده میشود، لنتهای منحنی شكل به دیواره داخلی كاسه چرخ ساییده شده و باعث ایجاد حالت ترمز در چرخها میشوند. | Drum brake |
دریچهای كه برای وارد كردن گازهای خشك خروجی از موتور به مسیر جریان هوای ورودی به موتور تعبیه شده است. | EGR Valve |
واحد كنترل الكترونیكی: كامپیوتری كه سیستمهای جرقهزنی و تزریق سوخت یا سیستم ضدقفل ترمز و مانند آنها را كنترل و هدایت میكند. | )ECU) Electronic Control Unit |
سامانه كنترل كشش | (EFI) Electronic Fuel Injection |
تزریق سوخت الكترونیكی: نوعی سیستم سوخترسانی كامپیوتری كه سوخت را از طریق انژكتورها به محفظه احتراق میرساند. | (EFI) Electronic Fuel Injection |
ترمز اضطراری یا دستی: نوعی سیستم ترمز مستقل از ترمز هیدرولیكی اصلی كه میتواند در صورت بروز اشكال در ترمزهای اصلی برای كاهش سرعت یا متوقف كردن خودرو مورد استفاده قرار گیرد. این وسیله، بدون فشردن پدال ترمز باعث ساكن ماندن وسیله نقلیه میشود. ترمز دستی، شامل یك اهرم دستی است كه به صورت مكانیكی از طریق یكسری كابل و اتصالات، ترمزهای جلو یا عقب را به كار میاندازد. ترمز اضطراری به ترمز دستی یا ترمز پارك نیز معروف است. | Emergency Brake |
میزان حركت طولی بین دو قطعه. مثلاً، در مورد میللنگ، فاصلهای كه میللنگ در امتداد سیلندر به جلو و عقب حركت میكند را دامنه حركت آن میگویند. | End Float |
سیستم برنامهریزی موتور: نوعی سیستم كامپیوتری كه سیستم تزریق سوخت و سیستم احتراق را از طریق برنامهریزی جامع، هماهنگ میكند. | (EMS) Engine Management System |
منیفولد اگزوز: قطعهای با گذرگاههای متعدد كه گازهای خروجی از موتور از طریق آن، محفظه احتراق موتور را ترك كرده و وارد لوله اگزوز میشوند. | Exhaust Manifold |
كلاچ فن موتور: نوعی وسیله اتصالدهنده (كلاچ) كه حاوی مایعی لزج است و سرعتهای متغیری را برای فن موتور به نسبت سرعت موتور تأمین میكند. | Fan Clutch |
تیغه فیلر: ابزاری با یك نوار تیغهای نازك از جنس فولاد سخت با ضخامتهای مشخص و دقیق كه برای بررسی و یا اندازهگیری فاصلههای كوچك بین قطعات، مورد استفاده قرار میگیرد. | Feeler Blade |
زمانبندی احتراق: زمانبندی مربوط به احتراق و جرقهزنی سیلندرها كه از سیلندر شماره یك آغاز میشود. | Firing order |
فلایویل- چرخ طیار: نوعی چرخ دوار سنگین كه انرژی جنبشی را جذب و ذخیره میكند. وظیفه فلایویل كه به سر میللنگ متصل میشود، تعدیل لرزشها و ضربات ناشی از احتراق سیلندرها و یكنواخت كردن گردش شافت خروجی موتور است. | Fly Wheel |
خلاصی: میزان حركت و یا لقی یك اتصال یا مجموعهای از قطعات كه باعث ایجاد وقفه بین اعمال نیرو و حركت عملی میشود. مثلاً، میزان حركت پدال ترمز قبل از فعال شدن پیستونها، در سیلندرهای ترمز. | Free Play |
فیوز: قطعهای الكتریكی كه از یك مدار، در مقابل بار بیش از حد محافظت میكند. فیوز، حاوی قطعهای فلزی و نرم است كه برای عبور جریانی مشخص، تنظیم شده و در صورت عبور جریان بیش از مقدار تعیین شده، مدار را قطع میكند. | Fuse ، |
اتصال فیوزی: وسیلهای محافظتی برای مدار كه شامل فلزی هادی است و توسط عایقی مقاوم در برابر حرارت، احاطه شده است. فلز هادی، از سیمی كه تحت محافظت آن قرار دارد، نازكتر است و به همین دلیل، ضعیفترین نقطه مدار است. | Fusible Link |
دهانه شمع: فاصلهای كه جرقه باید در جهش از الكترود مركزی به الكترود جانبی نوك شمع، طی كند. همچنین، این واژه به فاصله بین پلاتین و یا به فاصله بین روتور و كوئل نیز گفته میشود. | GAP |
واشر: قطعهای نازك و نرم كه معمولاً از جنس نمد، فایبرگلاس، فیبر یا فلز نرم ساخته میشود و برای اطمینان از عدم نشتی بین دو سطح فلزی نصب میشود. مثلاً، واشر سرسیلندر، اتصال بین بلوك سیلندر و سرسیلندر را عایقبندی (آببندی) میكند. | Gasket |