در این قسمت لغات منسوجات بخش 16 عرضه شده است.
لغات منسوجات صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات منسوجات / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات منسوجات بخش 16
نخ خام | Gray yarn |
نخ خمیره رنگی، نخ رنگ شده در مرحله ریسندگی | Spun dyed yarn |
نخ خیاطی | Sewing thread |
نخ خیاطی، نخ دوزندگی | Sewing cotton |
نخ خیلی کم تاب پنبه ای | Soft، soft yarn |
نخ درجه یک مصری | Maco |
نخ دست ریس، نخی که با وسایل ساده و ابتدایی ریسیده شود | Hand spun |
نخ دو یا چندلا | Ply yarn |
نخ دور طرح | Liner thread |
نخ دولا | Two fold yarn |
نخ دولا، قیطان دولا | Marline |
نخ دولا، قیطان دولا | Marling |
نخ دولای تاب روی تاب دو نخ که S-S یا Z-Z تاب دار شده اند | Double spun yarn |
نخ رایونی ریسیده شده | Spun rayon |
نخ رزرو، نخ ذخیره ماسوره رینگ | Backwind |
“نخ رنگ شده، پارچه ای که نخ آن قبلا”” رنگ شده باشد“ | Yarn dyed |
نخ رنگ شده، نخ رنگی | Dyed yarn |
نخ رنگرزی شده با پیگمنت، نخی که پلیمر آن با پیگمنت رنگ شده | Pigmented yarn |
نخ رنگرزی شده با رنگ ثابت | Fast dyed yarn |
نخ رنگی، نخی که از ایاف آن قل از ریسیده شدن رنگرزی شده است، رنگ کردن نخ قبل از بافت، رنگرزی نخ، رنگرزی شده با رنگ ثابت | Ingrain |
نخ روی ماسوره، نخ رزرو ماسوره، دسته ای از چند کلاف نخ | Bunch |
نخ روکش دار نخ پوشش دار | Coated yarn |
نخ ریس، ریسنده، نخ تاب، ماشین نخ ریسی | Spinner |
نخ ریسی | Spin out |
نخ ریسیده شده | Staple yarn |
نخ ریسی | Yarn making |
نخ ریسیده شده از پلیمر دو جزئی | Yarn bicomponent spun |
نخ ریسیده شده از پلیمر رنگ شده، نخی که رنگ به محلول یا مذاب پلیمر آن افزوده شده و سپس ریسیده شده است | Dope dyed yarn |
نخ زنجیره شده، شل پیچیده شدن یک نخ به دور نخ دیگر در قسمتی از نخ چند لا | Corkscrew twist |
نخ زنجیری، نخی فانتزی که در آن دو نخ ظریف دردو جهت مخالف به دور یک یا چند نخ ضخیم مرکزی پیچیده شده اند | Diamond yarn |
نخ زنجیری اسلاب دار | Knob yarn |
نخ زنده، نخ فعال | Lively yarn |
نخ ساده | Simple yarn |
نخ ساده، نخ مخلوط تک جنسی | Self-blended yarn |
نخ سست، نخ کم قدرت | weak yarn |
نخ سفیدگری شده، نخ سفید شده، پنبه ای | Bleached yarn |
نخ سه لایی دوزندگی | Cable thread |
نخ شانه شده | Combed yarn |
نخ شدن، تبدیل شدن به نخ | Neck to |
نخ شدن، محل اتصال چند ریسمان ژاکارد به یک قیطان، یقه، گردن | Neck |
نخ شناور، نخ بافت نرفته، نخ نبافت | Float |
نخ صنعتی | Industrial yarn |
نخ ضخیم | Heavy yarn |
نخ فاستونی تمام تاب کلاهکی | Cap spun worsted yarn |
نخ فاستونی رنگرزی شده در مرحله فتیله | Slubbing dyed yarn |
نخ فاستونی رینگ | Ring spun worsted yarn |
نخ فاستونی عالی | Botany yarn |
نخ فاستونی فلایر | Flyer spun worsted yarn |
نخ فانتزی | Novelty yarn |
نخ فانتزی | Spotted thread |
نخ فانتزی، نخ تزئینی | Fancy yarn |
نخ فانتزی، نخ تزیینی افکت | Effect yarn |
نخ فانتزی از ترکیب نخ ابریشمی خشن و دارای برجستگی با موهر یا فاستونی | Bourette yarn |
نخ فانتزی اسلاب دار نخ فانتزی که برجستگی های پولکی دارد | Flake yarn |
نخ فانتزی با حلقه تاب خورده | Snarl yarn |
نخ فانتزی با دو رنگ متضاد | Mottled yarn |
نخ فانتزی چند رنگ | Grandrelle yarn |
نخ فانتزی حلقه دار | Curl yarn |
نخ فانتزی دارای نقاط برجسته | Bead yarn |
نخ فانتزی دو لای دو کیفیتی، نخ آهار دار | Plated yarn |
نخ فانتزی گره دار | Nub yarn |
نخ فانتزی مارپیچ | Spiral yarn |
نخ فانتزی مارپیچ ظریف | Gimp yarn |
نخ فانتزی یک لا شبه چند لا | Mock twist |
نخ فروته نخ چند لایه ضخیم و فانتزی، نخ فانتزی حلقه دار | Loop yarn |
نخ فلامه نوعی نخ چند رنگ | Flamme |
نخ فلت یا تخت، نخی که فقط تاب اولیه تولید رادارد | Flat yarn |
نخ فلزی | Glace thread |
نخ فلزی | Tinsel thread |
نخ فیلامنتی، نخ یکسره | Filament yarn |
نخ فیلامنتی ابریشم درجه دو شل تاب جهت پود پارچه | Tram |
نخ فیلامنتی استرچ فنری شکل | Coil yarn |
نخ فیلامنتی پفکی | Torque yarn |
نخ فیلامنتی تکسچره شده، نخ پفکی | Textured filament yarn |
نخ فیلامنتی چین و چروک دار | Crimped yarn |
نخ فیلامنتی حلقه دار | Looped yarn |
نخ فیلامنتی صاف و بدون تاب | Flat filament yarn |
نخ فیلامنتی کاملا آرایش یافته | Foy |
نخ فیلامنتی کاملا آرایش یافته مخفف آن FOY می باشد | Fully oriented yarn |
نخ فیلامنتی کاملا کشش یافته | FDY |
نخ فیلامنتی کاملا کشیده شده | Fully drawn yarn |
نخ فیلامنتی کاملا کشیده نشده | Partially oriented yarn |
نخ فیلامنتی کاملا کشیده نشده | POY |
نخ فیلامنتی کشیده شده، نخ فیلامنتی آرایش یافته، نخ کشیده شده | Drawn yarn |
نخ فیلامنتی کشیده نشده | UDY |
نخ فیلامنتی کشیده نشده | Undrawn yarn |
نخ قیطان چپ راست گرفتن چله | Lease string |
نخ کشی | Sleying |
نخ کشی، عبور دادن نخهای تار از شانه | Slay to |
نخ کشی راست | Straight draft |
نخ کشی راست از ورد آخر به جلو | S straight draw |
نخ کشی راست یا متوالی | Straight drafting |
نخ کشی راست یا متوالی | Straight draw |
نخ کشی راست یا متوالی | Straight gate drafts |
نخ کشی راست یا متوالی | Straight over drafts |
نخ کشی ساتین | Sateen draft |
نخ کشی مخلوط، چله کشی مخلوط | Skip pass |
نخ کشی یک در میان، نخ کشی دو دستگاهی یک یک | Skip draft |
نخ کشیده شده | Stretched |
نخ کم تاب | Soft yarn |
نخ کناره، نخ حاشیه | Selvage yarn |
نخ کوک | Sewed yarn |
نخ گلدوزی | Embroidery thread |
نخ گلدوزی ابریشم خام تابیده | Filet |
نخ گیر راپیر، نخ گیر سر ماکوئی | Rapier clamp |
نخ لابر در پارچه، لابر شدن نخ چند لا در پارچه | Split yarn |
نخ لاستیکی ، نخ الاستیک | Rubber thread |
نخ لایی | Stuffing thread |
نخ لنو، نخی که در سوراخ میل میلک لنو وارد شده، نخی که لنو می بافد | Crossing thread |
نخ لنو، نخی که وارد سوراخ میل میلک لنو شده باشد | Doup end |
نخ مانند، رشته ای، باریک، نازک | Thready |
نخ مانند، شبیه نخ | Threadlike |
نخ ماهیگیری | Fishline |
نخ متراکم در پارچه، نخ فشرده در پارچه | Crammed yarn in fabric |
نخ محصول شانه، نخ شانه شده | Combed type yarn |
نخ محصول میول | Mule spun |
نخ مخلوط | Mixture yarn |
نخ مخلوط، نخی یک لا که از مخلوط کردن دو یا چند نوع لیف تولید می شود | Cross blended yarn |
نخ مخلوط پشم و پنبه با ماشین میول | Lankshire spun union yarn |
نخ مخلوط پشم و پنبه یا نایلون در سیستم ریسندگی پشم برای استقامت دادن به نخ پشمی آن را با مقدار کم پبنه یا نایلون مخلوط می کنند | Angola yarn |
نخ مخلوط تابیده شده، نخ تابیده شده از جند نوع لیف | Spun blend |
نخ مخلوط، نخ تابیده شده از مخلوط الیاف | union yarn |
نخ مرده، نخ تار فاقد الاستیسیته در اثر کشش زیاد در ماشین آهار چله | Dead yarn |
نخ مرینوس | Merino yarn |
نخ مرکب | Composite yarn |
نخ مرکب، نخ ترکیبی | Combination yarn |
نخ مغزی دار | Core yarn |
نخ مغزی ریسیده شده، نخ لاستیک | Core spun yarn / Corespun |
نخ ملانژ، نخ مخلوط | Melange yarn |
نخ مولینه نخ مرکب حاصل از دو نخ با رنگ متفاوت | Mouline |
نخ نایکنواخت | Twistty / Twist yarn |
نخ نبافت نخی که بدون تشکیل حلقه در پارچه قرار می گیرد | Laid in |
نخ نپ دار | Neppy yarn |
نخ نپیر، نخ ایجاد کننده دالبر در لبه تور | Nipper thread |
نخ نواری | Film yarn |
نخ نواری | Tape yarn |
نخ نواری، نوار پلیمر مصنوعی | Synthetic tape |
نخ نیمه حجیم | Bulky yarn |
نخ نیمه حجیم، نخ حجیم | Bulk yarn |
نخ های پودی | Picks of weft |
نخ های تار اصلی، نخهای غیر لنو، نخ های تاری که در بافت تور در وردهای معمولی وارد شده اند | Basic warp ends |
نخ های تار ضخیم تور زیگزاگ | Net warp threads |
نخ وال نخهای با تاب زیاد ولی کمتر از تاپ نخ کرپ | Voile yarn |
نخ ویژه تور بافی، نخ دولاییخیلی ظریف با کیفیت عالی و پرتاب و پرز سوز شده | Lace yarn |
نخ ویگونیه مخلوط پنبه و پشم تهیه شده در سیستم پشمی، نخ ویگوژن | Vigogne yarn |
نخ ویگونیه نخ مخلوط پشم و پنبه روش پشمی | Mixed shoddy yarn |
نخ یا پارچه پشمی که الیاف آن قبل از ریسندگی رنگ شده | Stock dyed |
نخ یک لا، تک نخ | Single yarn |
نخ یک لا تابی شده ابریشم | First time spinning |
نخ کاردی، نخ شانه نشده | Carded type yarn |
نخ کاردی، نخ شانه نشده، نخ کارد شده | Carded yarn |
نخ کاغذی | Fiber yarn |
“نخ کاملا”” حجیم، نخ پفکی“ | High bulk yarn |
نخ کتان، کتان، کتانی، الیاف کتان، جامه زبر و خشن | Linen |
نخ کتانی نامرغوب و خشن خشک ریسی شده | Tow yarn |
نخ کرپ، نخی که زیادتر از حد معمول تاب داده شده باشد و معمولا با پوششی از ژلاتین تثبیت گردد | Crepe yarn |
نخ کرپ حجیم | High bulk crepe |
نخ کش با دست، طراحی با دست، بوسیله دست | Manual drawing-in |
نخ کش شدن تریکو | Ravelling |
نخ کشسان، نخ انعطاف پذیر | Flexible cord |
نخ کشسان و ارتجاعی پوشش دار | Covered rubber yarn |
نخ کشی، چله کشی، طراحی، رد کردن نخ های تاراز میل میلکهای وردها و دندانه های شانه، رد کردن | Drawing in |
نخ کشی، گذراندن پارچه از بین غلتک | Threading up |
نخ کشی، متصل کردن، گذراندن نخ | Threading |
نخ کشی از شانه | Comb threading |
نخ کشی از شانه جلو ماشین آهار | Counting in |
نخ کشی با دست، طراحی با دست | Hand drawing in |
نخ کشی بخشی | Part set threading |
نخ کشی برجسته نوک تیز | Angled draft |
نخ کشی برگشته | Pointed draw |
نخ کشی برگشته یا متناوب | wave drafting |
نخ کشی بریده یا گروهی | Grouped draw |
نخ کشی بریده یا گروهی | Grouped drawing in |
نخ کشی تار | Drawing in the warp thread |
نخ کشی چله، نقشه چله کشی نحوه عبور نخ ها ی تار از وردهای ماشین بافندگی نقشه نخ کشی | Harness draft |
نخ کشی چند کاره | Manifold drow |
نخ کشی چند کاره نوعی نخ کشی که در بافت سرژه رپس بکار می رود | manifold drawing-in draft |
نخ کشی در وردها، نخ بندی دستی در پشت ماشین بافندگی | Draw in |
نخ کشی دو دستگاهی | Double pass |
نخ کشی راست از جلو به آخر | Z straight draw |
نخ کشی شانه در ماشین | Reed drawing in machine |
نخ کشی شکسته برگشته | Broken draw |
نخ کشی متناوب | Return pass |
نخ کشی متناوب شکسته | Broken pointed draw |
نخ کشی متوالی، چله کشی متوالی | Continuous pass |
نخ کشی مرکب | Combination draw |
نخ کشی نیمه | Half set threading |
نخ کشی کامل | Full set threading |
نخ کشیده شانه شده، نخ شناور خار زده شده، نخ آزاد پرزدار شده در پارچه | Brushed float |
نخ کلفت ریسی پشمی از الیاف کوتاه و ظریف پشم جهت کشبافی | Lamb’s wool yarn |
نخ کم تاب ابریشمی شامل 3تا 30 رشته ابریشم خام | Embroidery silk |
نخ کوک | Basting thread |
نخ،فتیله ویافیلامنت تابیده نشده-نخ،فتیله و فیلامنتی که قسمتی یا تمام تاب آن بازشده است | untwisted |
نخهای تار پرکننده | Stuffer |
نخی از پشم کشمیر که در سیستم پشمی ریسیده می شود | Cashmere yarn |
نخی شامل سه ریسمان با تاب S که هر ریسمان از 8-4 فیلامنت با تاب Z تشکیل شده است | Cordonnet |
نخی فانتزی با ظاهری سفت و خشن | Boucle yarn |
نخی که از دو سوم پشم و یک سوم پنبه تابیده شده باشد | Alaska |
نخی که از مخلوط دو یا چند لیف بدست آمده است | Blended yarn |
نخی که تاب زیادی داده شده، نخ زیاد تاب خورده | Overspun yarn |
نرخ بازیابی، میزان برگشت پذیری | Recovery rate |
نرخ تبخیر، سرعت تبخیر | Evaporation rate |
نرخ ثابت، سرعت ثابت | Constant rate |
نرخ ثابت اعمال نیرو -دستگاه CRL، دستگاه آزمایش الیاف که با نرخ ثابت ازدیاد نیرو کار می کند | Constant rate of loading |
نرخ ثابت کشیدگی، سرعت ثابت کشیدگی، نرخ ثابت درصد کشیدگی | Constant rate of extension |
نرخ جذب رطوبت، سرعت جذب مایعات توسط الیاف | Rate of absorption moisture |
نرخ جذب رطوبت، نرخ جذب مایعات توسط الیاف | Rate of absorption |
نرخ مالیات | Tax rate |
نردبان طنابی | Cable ladder |
نردبان طنابی | Jacob’s ladder |
نرم، براق، صیقلی، شفاف، صاف | Sleek |
نرم، پر مانند، پرز دار، کرکی | Fluffy |
نرم، ملایم، لطیف | Mild |
نرم افزار | Software |
نرم کننده، نرم کن، ماده نرم کننده پلاستیکها | Softener |
نرم و ملایم کردن، لطیف نمودن | Intenerate |
نرم و ملایم، لطیف | Inteneration |
نرم و کرک دار، پشم مانند، نرم و پشمالو | Fleecy |
نرم کردن آب، جدا نمودن املاح محلول کلسیم و منیزیم از آب | water softening |
نرم کردن از طریق جذب رطوبت | Plasticizing |
نرم کردن پارچه پس از عملیات تکمیل | Top softening |
نرم کردن لاستیک | Mastication |
نرم کننده، نرم کن | Aerator |
نرم کننده آب | water softener |
نرم کننده اپوکسی | Epoxy plasticizer |
نرم کننده پلی استری | Polyester plasticizer |
نرم کننده پلیمر | Polymer plasticizer |
نرم کننده پلیمریزه شده | Polymerized plasticizer |
نرم کننده مقاوم در برابر آتش | Flame retardant |
نرم کننده ویژه دمای کم | Low temperature plasticizer |
نرمال، طبیعی، عادی، هنجار | Normal |
نرمالیته | Normality |
نزدیک شدن، رسیدن | Approach |
نزول کردن، پایین آمدن | Descend |
نساجی، منسوج، بافت | Textile |
نسبت ازدیاد طول به طول اصلی، تغییر بعد نسبی کششی | Tensile strain |
نسبت اصطکاک | Frictional coefficient |
نسبت برداشت، جذب واقعی در آهار | Addon |
نسبت تغییر بعد، سرعت تغییر بعد، نرخ تغییر بعد | Rate of strain |
نسبت تقاطع پیچش در دستگاه رینگ | Cross ratio |
نسبت تورم | Swelling ratio |
نسبت حجم محلول حمام به وزن کالا | L.R |
نسبت حجمی | Volume ratio |
نسبت رنگ | Dye proportion |
نسبت زیاد حجم حمام به وزن کالا، رنگرزی و سایر عملیات کالای نساجی با مقدار زیاد محلول نسبت به وزن کالا | Long liquor |
نسبت عبور، نسبت انتقال | Transmission ratio |
نسبت محوری | Axial ratio |
نسبت مولی | Molar ratio |
نسبت نگهداری الیاف روی سیلندر در هر دورگردش سیلندر کاردینگ | Residual ratio |
نسبتا | Relatively |
نسبتا، بطور متوسط | Comparatively |
نسبتا ضخیم، نسبتا غلیظ | Thickish |
نسبتا ضخیم، نسبتا غلیظ | Thickly |
نسبتهای مضرابی | Multiple proportions |
نسبی | Relative |
نسبیت، نسبت، سهم، درصد | Ratio |
نسوز، ضد آتش | Refractory |
نسیه، معامله غیر نقدی | Credit sale |
نشاسته، آملیوم | Amylum |
نشاسته، آهار | Starch |
نشاسته اصلاح شده | Thin boiling starch |
نشاسته اصلاح شده به روش شیمیایی | Chemically modified starch |
نشاسته اصلاح شده به روش فیزیکی | Physically modified starch |
نشاسته ای | Amylaceous |
نشاسته ای | Amyloid |
نشاسته ای، دارای نشاسته، آهاری، آهار دار | Starchy |
نشاسته تاپیوکا | Tapioca starch |
نشاسته تاپیوکا که از گیاهی در برزیل بدست می آید | Cassava |
نشاسته تغییر یافته، نشاسته اصلاح شده | Modified starch |
نشاسته خام | Thick boiling starch |
نشاسته ذرت | Corn starch |
نشاسته ذرت | Maize starch |
نشاسته ساگو | Sago starch |
نشاسته سیب زمینی | Farina |
نشاسته سیب زمینی | Farmina |
نشاسته سیب زمینی | Potato starch |
نشاسته مومی | waxy starch |
نشاسته یوکا | Yucca |
نشان، علامت | Sign |
نشر، باز تاب، انعکاس، پدیده | Emission |
نصب و مونتاژ ماشین آلات | Installation |
نصب ورد روی ماشین بافندگی ژاکارد جهت افزایش ظرفیت آن | Shaft lashing |
نصب کردن | Erection |
نصف جوراب | Half hose |
نصف شدن ضخامت نخ پود در پارچه | Singling |
نظارت، بازرسی، کنترل معاینه، وسیله کنترل تامین کشیدگی نخ، ترمز متوقف کردن | Control |
نظم الیاف در فتیله ونخ | Orientation of fibers |
نظم فضایی مولکول ، نحوه قرار گیری گروه های جانبی نسبت به زنجیره اصلی | Tacticity |
نفت خام، ماده نفتی، مشتقات نفتی، نفت، بنزین | Petroleum |
نفتل | Naphtol, Naphthol |
نفتله کردن | Naphtol impregnation |
نفتله کردن کالا | Grounding |
نفشه ضریه، نقشه حرکت وردها | Chain draft |
نفوذ | Permeation |
نفوذ، تراوش | Infiltration |
نفوذ، جذب انتخابی، میل جذبی، تمایل به جذب | Substantivity |
نفوذ، فرو رفتگی، نفوذ پذیری، رسوخ | Penetration |
نفوذ، قابل انتشار، پراکندگی، انتشار | Diffusion |
نفوذ اولیه IYM | Initial young modulus |
نفوذ پذیر | Permeable |
نفوذ پذیر | Pervious |
نفوذ پذیری بخار آب | water vapor permeability |
نفوذ پذیری، قابلیت نفوذ | Permeability |
نفوذ پذیری کم | Tight sand |
نفوذ خودبخودی | Auto-diffusion / Autodiffusion |
نفوذ سنج | Penetrometer |
نفوذ ناپذیر به هوا، بادگیر | Air tight |
نفوذ ناپذیری، سفتی، محکمی | Tightness |
نفوذ کردن | Pierce to |
نفوذناپذیری | Impermeability factor |
نقاش، رنگزن | Painter |
نقاط استوایی در ساختار مولکولی پنبه | Equatorial |
نقاط پیوستگی مانع لغزش نخ از حاشیه گل | Marginal binding points |
نقاط عبور نخ از روی هم در پارچه | Cross over points |
نقاط نا صاف | Voids |
نقاط ناصاف در نخ | Tight spots |
نقده دوزی، نوعی کار دستی طرح های خطی روی پارچه تور که داخل آنرا بریده اند | Cut work |
نقش پود موجی | weft ondule effect |
نقش تکرار نایکنواختی بالش حلاجی در فتیله کاردینگ | Picker pattern |
نقش چهارخانه رنگی خال نقشهای | Overplaid |
نقش و نگار پودی | Trapping weft up figure |
نقش و نگار پودی | weft trapping |
نقش و نگار تاری | wrap up figure |
نقشه، طرح، روش، طرح کردن، طرح ریزی، پلان | Plan |
نقشه بافت | weave plan |
نقشه پودی، موج زدگی پودی | Filling float |
نقشه پودی اشتباه، محل های لحیم شانه | Balks |
نقشه تار موجی | warp ondule effect |
نقشه تشکیل دهانه، نقشه ضربه | Shedding plan |
نقشه خرابی | Mis-stitching |
نقشه خرابی، خط لنگه در پارچه | wrap skip |
نقشه خرابی شکسته شدن نقشه بافت یا رنگ بندی نقشه پودی به علت اشتباه بافنده یا خرابی دابی یا کاغذ نقشه | Broken pattern |
نقشه خشتی، نقشه لوزی | Diaper |
نقشه خوانی | Reading in |
نقشه راهنما | Key map |
نقشه رنگ بندی تاری | warping plan |
نقشه رنگبندی پود | wefting plan |
نقشه شانه کشی، نخ کشی شانه | Reed draft |
نقشه شانه کشی، نقشه نخ کشی از شانه | Reeding plan |
نقشه شانه کشی، نقشه نخ کشی در شانه | Denting plan |
نقشه شانه کشی، نقشه نخ کشی شانه | Reed plan |
نقشه ضربه | Lifting plan |
نقشه ضربه | pegging plan |
نقشه ضربه | weaving plan |
نقشه طیف | Spectrogram |
نقشه نا همواری نخ | Roll pattern |
نقشه نخ کشی | Drafting plan |
نقشه نخ کشی | Draw in draft |
نقشه کشی، نقشه طراحی | Drawing in draft |
نقض کردن | Contradict |
نقطه اشباع الیاف که بیانگر ظرفیت جذب رنگ الیاف می باشد | S.P |
نقطه اشتعال | Flash، point |
نقطه اشتعال | Flash point |
نقطه اشتعال | Ignition point |
نقطه ایزوالکتریک پشم | Isoelectric point |
نقطه پایان، نقطه برقراری تعادل | End point |
نقطه پیوستگی | Binding point |
نقطه تاری، نقطه ای که در آن اولین ذرات ماده پاک کننده در آب نا محلول شده و آب را کدر می کند | Cloud point |
نقطه تبدیل شیشه ای، نقطه شیشه ای شدن | Vitrification |
نقطه تقاطع، هم سطح شدن تار ها یا وردها در ماشین بافندگی، تقاطع نخ روی نخ | Crossing |
نقطه تقاطع، هم سطح شدن تارها یا وردها در ماشین بافندگی، تقاطع نخ روی نخ قرار گرفتن یک یا چند نخ تاردر زیر یا روی یک یا چند نخ تار در زیر یا روی یک یا چند نخ تار جانبی در توربافی | Crossing of shed |
نقطه جوش | Boiling point |
نقطه جوش | Spot weld |
نقطه جوش، نقطه شروع جوشیدن | Bubble point |
نقطه ذوب | Fusing point |
نقطه ذوب | Fusion point |
نقطه ذوب | Melting point |
نقطه ذوب پائئین | Low titer |
نقطه گذرا تغییر خواص | Transition point |
نقطه ممیز | Decimal point |
نقطه میعان | Condensation point |
نقطه میعان، درجه حرارت لازم برای اشباع هوا از رطوبت موجود در آن | Dew point |
نقطه نرم شدگی ویکات حرارتی که در آن سوزنی با سطح مقطع تخت یک میلیمتر مربع تحت فشاری حدود یک تا پنج کیلوگرم در نمونه ترموپلاستیک به عمق یک میلیمتر فرو رود | Vicat |