مقالات ترجمه شده دانشگاهی ایران

لغات سیاسی – بخش 6

در این قسمت  لغات سیاسی بخش 6 عرضه شده است.

 

لغات سیاسی صفحه اصلی – کلیک کنید

خرید لغات سیاسی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته

 

لغات سیاسی - ایران ترجمه - Irantarjomeh

لغات سیاسی بخش 6
قطعنامه 10 ماده ای
10 Article resolution
تلاش نافرجام
abortive attempt
کودتای نافرجام
abortive coup
لغو
abrogation
امتناع کردن
abstain
سوء استفاده کردن
Abuse
سازش کردن
accommodate
خطاب کردن
Address
زمان بعد از…
aftermath
فرودگاه نظامی
Air Field
سیادت هوایی
Air Supremacy
ناو هواپیما بر
air-craft carrier
اظهار نشده
alleged
اختصاص دادن
allocate
متحد
ally
نابود کردن
annihilate
درخواست
appeal
مصوبه، تصویب
approval
مربوط به آبزیان
aquatic
بازداشت خودسرانه بدون محاکمه
Arbitrary detention without trial
هیات حل اختلاف
Arbitration Body
باستان شناس
archeologist
لشکر زرهی
armed division
حکم بازداشت
arrest warrant
آتشبار
artillery fire
آمال و گرایشها
aspiration and tendencies
قساوت
atrocity
دستیابی
attaining
اختیار/مجوز داشتن
authorize
تراز تجاری
balance of trade
منع سقط جنین
bar abortion
سرباز خانه
barrack
رگبار، حمله مداوم
barrage
گردان نظامی
battalion
تقویت کردن
beef up
بی بهره بودن
bereft
محاصره کردن
besiege
مات و مبهوت
bewilder
طرفداری
bias
اتحادیه
bloc
جاسازی بمب
bomb installation
تقویت کردن
Boost
درگیریهای مرزی
Border Conflicts (Clashes)
مرزبانان
border patrols
رشوه خواری
bribery
تیپ
brigade
وحشی گری، بی رحمی
brutality
کسر بودجه
budget deficit
نادیده گرفتن
Bypass
ترمیم کابینه
Cabinet Reshuffle
دانشجوی دانشگاه افسری
cadet
پینه
callous
حکم اعدام
capital punishment
سیاست زور و چماق
carrot and stick policy
فاجعه
catastrophe
فاجعه آمیز
catastrophic
حتمی، قطعا
categorically
گریز از مرکز
centrifuge
هرج و مرج
chaos
رییس ستاد
chief of staff
کارکنان دولت
civil servants
نقل کردن
cite
خدمات دولتی
civil service
غیر نظامی
civilian
بمب خوشه ای
cluster bomb
ائتلاف
coalition
دولت ائتلافی
coalition government
متقارن شدن
coincide
همگانی
collective
کشورهای وابسته
Colonial States
مقابله کردن
combat
مرتکب شدن
commit
وجه اشتراک
commonality
تخفیف در مجازات/محکومیت
commute sentence
علاقه داشتن
compassionate
تالیف کردن
compile
مطابق بودن با
comply with
هم قطار
comrade
اردوگاه کار اجباری
concentration camp
محکوم کردن
condemn
محافظه کار
conservative
موسس
constituent
قانون اساسی
constitution
آلودگی
contamination
قاره
continent
طرحهای احتمالی
contingency planning
مذاکرات متناقص
contrast negotiations
کمک، همکاری
contribution
قشون
corps
ضد حمله
counter attack
پنهانی
covert
آتش متقابل
crossfire
حیاتی، سرنوشت ساز
crucial
جنگ صلیبی
Crusade
منجر شدن
culminate
برنامه های آموزشی
curricula
تغییرات فاحش
dramatic changes
حکم اعدام
death sentence
مذاکره کردن
debate
آوار
debris
قرض، بدهی
debt
مقروض
deed stricken
اعتقاد داشتن
deem
پدافند
defend
گروه نمایندگان
delegation
عملیات مین زدایی
demining operation
محکوم کردن
denounce
سازمان، وزارتخانه
department
نیروهای اعزامی
deplored forces
معاون وزیر امور خارجه
Deputy Foreign Minister
تحلیل رفتن
deteriorate
خلع سلاح کردن
disarm
بی نظمی
disorder
لشکر
division
حمایت داخلی
domestic support
اهدا کننده
donor
سیاست دوجانبه
double standard policy
مالیات مضاعف
double taxation
رییس جمهور سابق
Dove
پیش پرداخت
Down Payment
پانسمان زخم
Dress my wound.
خشکسالی
drought
اسکله، بار انداز
duck
عوارض و مالیات
duties (tolls) and taxes
موازنه اقتصادی
economic balance
وخامت اوضاع اقتصادی
economic gravity
توجیه اقتصادی
economic viability
آدمک
effigy
خود محور
egoism
شکست انتخاباتی
election defeat
از بین بردن
eliminate
اختلاس
embezzlement
ذاتی
Eminent
برجسته
Eminent
پوچی
emptiness
به اجرا گذاشتن
enforce
زیاد کردن، بالا بردن
enhance
بهره مند از
enjoyed by
واگذار کردن
entrust
فرستاده
envoy
تبرئه کردن
equity
دوران
era
برچیدن
eradicate
فوران کردن
erupt
قومی، بومی
ethnic
فرات
Euphrates
تخلیه
evacuation
شورای اجرایی
executive council
استفاده از حق خود
exercise own right
هشیار بودن
exercise vigilance
عجیب و غریب
exotic
شورای تشخیص مصلحت
Expediency Council
اعزامی
expeditionary
بیرون راندن
expel
اظهار نگرانی
express concern
اظهار رضایت
express satisfaction
افراط گرا
extremist
پارچه
fabric
گروهها یا فرقه های سیاسی
faction
محاکمه منصفانه
fair trail
احساس گناه
felling of guilt
گلیم خود را از آب بیرون کشیدن
fend for oneself
ساختار اعتبار مالی
finance mechanism
قاطعانه
firmly
کودتای نافرجام
foil coup
تریبون
forum
جنبش آزادی
freedom movement
گرایش
fringe
ناکام، ناامید
frustrated
فراری
fugitive
اجرای کامل قطعنامه
Full implementation of resolution
تصفیه خانه پالایش گاز
fume treatment plant
بیهودگی، بیچارگی
Futility
فاصله
gap
قدردانی
gratitude
گناه کبیره
grave sin
دادستان مدعی العموم
General Persecutor
نسل کشی
genocide
اقتصاد جهانی
Global Economy
مساعدت
good office
حکومت آشتی ملی
government of national reconciliation
نارنجک
grenade
نقض شدید حقوق بشر
Gross human right violation
دادگاه لاهه
Hague
تقدیر کردن
hail
برادر ناتنی
half-brother
تحویل دادن، واگذار کردن
hand over
پناه دادن
harbor
پناهگاه، پناه دادن
harbor
محکومیت شدید
harsh sentence
پناهگاه
haven
نوعی بمب
HAWK
بلند پایه
high-ranking
جلوگیری کردن، مانع شدن
hinder
تحت تاثیر قرار گرفتن
hit
همه سوزی، هولوکاست
holocaust
قتل نفس
homicide
گروگان
hostage
فعالیتهای ددمنشانه
hostile activities
تحقیر آمیز
humiliating
آزار و اذیت
humiliation
ممنوع، غیر قانونی
illicit
مبارزه با بی سوادی
Illiteracy Campaign
توهم
illusion
فوری
imminent
تاثیر منفی
impact
بی طرف
impartial
استیضاح
impeachment
اجرا کردن
implement
فقیر
impoverished
در تبعید
in exile
مراسم افتتاحیه
inauguration ceremony
گنجاندن
incorporate
حمله ناگهانی، شبیخون
incursion
اجتناب ناپذیر
inevitable
لشکر پیاده
infantry division
نفوذ کردن
infiltrate
تورم و رکود
inflation and recession
اقدام
initiative
خوردگی درونی
inner corrosion
برپا ساختن
institutionalize
حق بیمه
insurance coverage
ادغام
integration
اطلاعات
Intelligence
دولت موقت
Interim Government
محافل بین المللی
International Bodies (Circles)
ناظران بین المللی
International Monitors
مداخله کردن
intrude
به خطر انداختن
jeopardize
شادمانی بسیار، شعف
jubilation
هیات منصفه
Jury Panel
توجیه
justification
گسترده
large scale
اخراج کردن
lay off
جناح چپ
Left Wing
حبس ابد
life imprisonment
حبس ابد
life sentence
مواد مذاب و خاکستر
liquid rock and ash
ایستگاه شنود
Listening Post
گروه فشار
lobby
توپخانه دوربرد
long-range canon
وفاداری
loyalty
شروع حمله
lunch an attack
اطلاع دادن
make announcement
خواسته نامعقول داشتن
make unreasonable demand
مین ضد نفر
Man Mine
قتل غیر عمد
manslaughter
کشتار جمعی
mass destruction
کشورهای عضو
member countries
زخم روحی
mentally scarred
جرگه سالاری
meritocracy
کودتای نظامی
military coup
میدان مین
Mine Field
گمراه
misdirected
بدبختی
miserable
میانه رو
moderate
آتش خمپاره
mortar fire
شورش (سربازان) در نطفه خفه شد
Mutiny was nipped in the bud
احترام متقابل
mutual respect
جبهه ملی
National Front
از ترس در پناهگاه پنهان شدن
night cowering in shelter
بی طرف
non-aligned
معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای
Non-proliferation Treaty
مرکز
nucleus
به شرط فاش نشدن نام
on condition of anonymity
جلسه علنی
open session
مردم مستضعف
oppressed people
شیوع، آغاز ناگهانی
out break
هراس زده
panic stricken
رژه
parade
شرکت کننده
participant
هموار کردن راه
pave the way
زندان با اعمال شاقه
penal servitude
کوکتل مولوتوف
petrol bomb
محور اصلی
pivot
مصیبت، طاعون
plague
نیروگاه
plant
بمب گذاری
plant bomb
مین گذاری
plant mine
پاسگاه پلیس
Police Post
آگاهی سیاسی
political consciousness
صندوق اخذ رای
Polling Booth
ایستگاه اخذ رای
Polling Station
خشخاش
poppy
ایجاد کردن
pose
فرستادن
pour
نیروگاه برق
power plant
دادستان
Persecutor Lawyer
ریاست داشتن
preside over
کنوانسیون نامزدی ریاست جمهوری
Presidential nominating Convention
حق تقدم
priority
پروژه ها به اتمام رسید
projects were lunched
رژیم دست نشانده
protégé regime
مسلم
proven
دولت ائتلافی
provisional government
برانگیختن
provoke
رادیو عمومی
public radio
رژیم دست نشانده
puppet regime
معامله املاک
real estate transaction
برداشت محصول
reap
شورشیان
rebellions
امتناع
rebuff
رکود
recession
در مقیاس ریشتر
rector scale
ترمیم کردن
redress
هنگ
regiment
اعاده
reinstate
مداوم، پیگیر
relentless
بی میلی، رویگردانی
reluctance
اصلاحی
remedial
نفرت
remorse
خلع قدرت کردن
remove someone from power
بازسازی
renovation
سرشار از… بودن
replete with
دافعه
repulsive
نیروی امداد
rescue worker
نیروی امداد
rescuer
برقراری آرامش
restore calm
برقراری نظم
restore order
برقراری صلح
restore peace
خودداری، کنترل
restraint
از سر گیری گفتگوها
resume talks
انتقام
revenge
احیا، تجدید
revival
جناح راست
Right Wing
رقیب
rival
دوره ای
rotating
درجا کار کردن
run idle
اخراج کردن
sack
پناه دادن، پناهگاه
sanctuary
رفتار خصمانه
savage oppression
رسوایی
scandal
جای زخم (سوختگی)
Scar
منظور کردن
schedule
آموزشی
scholastic
سرزنش کردن
scold
جراحت
scourge
حکم تفتیش
search warrant
فرقه مذهبی
sect
درخواست پناهندگی سیاسی
seek asylum
درخواست کمکهای بین المللی
seek international support
تصرف
seizure
عزت نفس
self esteem
احترام به خود، شرافت نفس، مناعت طبع، عزت نفس
self-respect
تامین کردن منافع
serve the interest
توقیف
setback
تصفیه خانه فاضلاب
sewage treatment plant
دولت سایه
shadow Government
گدا محله، بیغوله
shantytown
ترکش خمپاره
shrapnel
گلوله توپ
shell
محکم کردن
shore up
کسری
short fall
مهارت
sleight
تحقیر
slight
تک تیر انداز
sniper
عدالت اجتماعی
Social Justice
بهینه سازی خاک
soil treatment
همبستگی
solidarity
زندان تک سلولی
solidarity confinement
جنبش همبستگی
solidarity movement
گسترش خشونت
spread of violence
جوخه
Squad
تلفات
squandering
رادیو دولتی
state radio
دزدکی
stealth
ذخیره
stock pile
موثر کردن
streamline
کوشش کردن
strive
حمله بی وقفه
sustain attack
مین روبی
sweep mine
عقب نشینی تاکتیکی
tactical retreat
پا عقب گذاشتن به نفع کسی
take a back
برداشتن گامهای موثر
take major steps
غلبه کردن
take over
اپراتور تانک
Tank operator
باریک شدن
taper
لایحه جمع آوری مالیات
Tax Collection Bill
تنش
tension
دوره
tenure
دوره
term
به طور کامل
thorough
دجله
Tigress
نامزد شدن
to be slated
افزایش دادن
to further
جنگ برانگیختن
to raid a war to lunch
شخصیتهای اصلی
Top Figures
فروپاشی
track down
خیانت
treason
نفربر
troop carrier
صلح موقت
Truce
کمیته صلح و آشتی
Truce and Reconciliation Committee
کنگره امریکا
U.S legislation
سازش ناپذیر
uncompromising
کشف کردن
uncover
به بهانه
under the pretext of
شایسته نبودن
undeserved
توزیع نابرابر ثروت
unequal distribution of wealth
بی سابقه
unprecedented
آب تصفیه نشده
untreated water
آسیب ناپذیر
invulnerable
بی ارزش
unworthy
بهبود، پیشرفت
upgrade
آشوب
upheaval
ریشه کن کردن
uproot
به هم زدن، اختلال
upset
ترغیب کردن
urge
احکام صادره از طرف دادگاه صالحه
verdict from competent court
صحت چیزی را تایید کردن
Verify
قابل اجرا
viable
بی ثبات
volatile
جنگ قریب الوقوع (متصور) است
War is imminent
جنگ زده
war shattered
جنگ زده
war torn
دادگاه جنایات جنگی
war-criminal court
تصفیه خانه آب
water treatment plant
بازرسی تسلیحاتی
weapon inspection
رفاه
welfare
پاک کردن
wiping out
عقب نشینی
withdraw
جلسه اختتامیه
Wrap up session
مشروطه
constitutional
حکومت مشروطه، اصل مشروطیت
constitutionalism
مشروطیت ، مطابقت با قانون اساسی
constitutionality
لغات سیاسی بخش 6
Irantarjomeh
لطفا به جای کپی مقالات با خرید آنها به قیمتی بسیار متناسب مشخص شده ما را در ارانه هر چه بیشتر مقالات و مضامین ترجمه شده علمی و بهبود محتویات سایت ایران ترجمه یاری دهید.