در این قسمت لغات زیست شناسی بخش 1 عرضه شده است.
لغات زیست شناسی صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات زیست شناسی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات زیست شناسی بخش 1
یخ شکل جامد آب با تراکم تقریبی 0,9 گرم در هر سانتیمتر مکعب به گونه ای که روی آب شناور می ماند. یخ همچنین به شکل بلورهای کوچک مانند برف (Snow) – تگرگ (Hall) و یخ بندان (Frost) به وجود می آید. | Ice |
یخشار قسمت های شیب دار یک یخچال که تغییر ناگهانی شیب باعث شده است که شکاف های یخچالی در جهات مختلف پیش رفته و سطح یخ را از میان بریده و آن را به توده ای از برج های یخی تبدیل کنند. یخشار یخچال معروف خومبو در زیر قله اورست مشهور ترین مثال یخشار است. | Ice Fall |
برف بخار آب موجود در درجه های زیر صفر به شکل بلورهای یخ با ساختاری ظریف و پر مانند تشکیل می شوند به نام برف . برف ممکن است به شکل بلورهای منفرد و یا به صورت تکه های بزک که از طریق اختلاط تعداد زیادی بلور ایجاد شده بارش کند. برف غالبا در هنگام نزول خود به باران تبدیل می شود. | Snow |
نقاب توده ای برف که از بالای خشاب (خط الرس) یا یال جلوتر آمده باشد. | Cornice |
White-out برف گیجه حالتی از گیجی که به علت ریزش شدید یا پوشش کامل برف همراه با توفان به انسان دست می دهد و انسان نمی تواند جهت را به درستی تشخیص دهد. | |
برف چال / پهنه برف چاله های کم عمق در نواحی کوهستانی و سرزمین های پر فراز که برف از آن انباشته شده و دارای سطحی تقریبا هموار می گردد. | Snow Field |
یخرفت خرده سنگ و مواد دیگری که بر اثر عمل یخچال های طبیعی بر جای می ماند . یخرفت به گونه های کناری 0 میانی 0 زمینی و پایانه ای ( پیشانی ) تقسیم می شود . | Morain |
یخچال رودخانه ای از توده یخ ( گاهی به ضخامت 300 متر ) که از برف انباشته می شود . در سطح شیب دار بالای کوه ها یا گودال ها به وجود می آید. وزن برف باعث می شود تراکم این توده زیاد شود و به سوی دره های پایین تر به آرامی حرکت کند. سرعت آن از چند سانتی متر تا چند متر در روز متغییر است . حرکت یخچال بر روی زمین های نا صاف باعث به وجود آمدن شکاف های عمیق یا عوارضی چون یخشار و برج یخی روی سطح یخچال می شود. | Glacier |
شکاف یخچالی شکافی عمیق در سطح یخچال که به سبب فشار داخلی یخچال به جلو پیشروی می کند. شکاف یخچالی یکی از خطرناک ترین خطرات در کوهنوردی است . بعضی از آن ها بوسیله پل برفی یا تله برفی پنهان می شوند . اتاق برفی حفره ای که توسط کوهنورد در برف کنده می شود که می تواند برای بیتوته (بیواک) مورد استفاده قرار گیرد. | Crevasse |
برف کوریفقدان یا تیره شدن بینایی به دلیل انعکاس تابش شدید خورشید روی برف یا یخ . هرچند این عارضه موقتی است اما چنان دردناک است که کوهنورد را از ادامه برنامه باز می دارد. تله برفی ( Snow Trop) برفی ناپایدار و کم ضخامت که روی شکاف های برفی – توده های یخچالی را پوشانیده و در صورت گام نهادن بر روی آن می کند. | Snow blindness |
مه – تراكم حاصل از سرد شدن ذرات بخار آب در نزدیكی سطح زمین كه بصورت ذرات معلق در فضای سطحی مشاهده میگردند مه نامیده میشود. به عبارت دیگر مكانیزم تشكیل مه شبیه مكانیزم تشكیل ابرها میباشد اساساً بیان جدایی مه از ابر نیز مشكل است زیرا مهها در حقیقت ابرهای استراتوس هستند كه در سطح زمین و یا در طبقهایی بسیار نزدیك به زمین تشكیل میگردند. | Fog |
تبخیر – در مورد تبخیر از سطح آبها، درجه حرارت، شدت باد- و درجه نمناكی بزرگترین نقش را بازی میكنند در واقع تبخیر تابعی از شرایط حرارتی است علاوه بر عوامل اساسی یاد شده فوق، فشار بخار آب، خصوصیات آب، و عمق و درجه شوری آن نیز بر تبخیر اثر میگذارند. | Evaporation |
گرمای نهان تبخیر – برای تبخیر یك گرم آب در دمای صفر درجه سانتیگراد ششصد كالری گرما و در دمای صد درجه سانتیگراد پانصد و چهل كالری از گرما مورد نیاز است و چون دما عبارت است از «میانگین انرژی حركت مولكولی یك جسم» زمانی كه آب تبخیر میشود فقط ذراتی قادرند سطح آب را ترك كرده و به اتمسفر وارد شوند كه دارای سرعت فوق میانگین انرژی یاد شده باشند. از این رو حركت مولكولی كند شده و دمای سطح آب در حال تبخیر پایین میآید. انرژی گرمایی اضافی كه با ذرات تبخیر محل میگردند به عنوان (گرمای نهان تبخیر) نامیده میشود. این گرما در زمان تراكم رطوبت، از طریق توده آب متراكم و یا تشكیل ابرها به اتمسفر پس داده میشود. اهمیت جذب گرمای نهان در فرایند مهمی چون گرم شدن اتمسفر و نقش آن در بیلان گرمای اتمسفر روشن است . | Latent-heat-of vaporization |
ظرفیت- بخار آب موجود در اتمسفر به عنوان رطوبت هوا نامیده میشود. حداكثر بخار آبی كه هوا در دمای معینی میتواند دارا باشد به عنوان ظرفیت هوا نامیده میشود . | Capacity |
اشباع- اشباع عبارت است از حداكثر ظرفیت رطوبتی هوا در دمای معین بطور كلی هوا زمانی به حالت اشباع میرسد كه یا میزان بخار آب در آن به حداكثر ظرفیت خود برسد و یا از درجه حرارت آن تا نقطه شبنم كاسته شود. | Saturation |
نقطه شبنم -دمایی است كه در آن هوا به حد اشباع میرسد و به عبارت دیگر، در صورتی كه در فشار ثابت تغییری در نسبت مخلوط ایجاد نگردد ولی دمای هوا پایین آید دمای ویژه جدیدی حاصل خواهد شد كه بدان ، دمای نقطه شبنم گفته میشود. | Dewpoint |
نم مطلق -وزن بخار آب موجود بر حسب گرم در هر واحد حجمی از هوا (بر حسب متر مكعب یا سانتی متر مكعب ) را نم مطلق میگویند و میزان آن از استوا به سمت قطبها و از سواحل به درون خشكیها و از مناطق پست به سمت نواحی مرتفع كاسته میشود . | Absolute humidity |
نم ویژه – نسبت وزن بخار آب به وزن واحد هوایی را كه شامل آن است نم مخصوص میگویند و به صورت فرمول خلاصه زیر بیان میگردد. در این فرمول mw جرم بخار آب | Specific humidity |
نم نسبی- رطوبت نسبی عبارت است از نسبت میزان رطوبت مطلق موجود در هر حجمی از هوا با دما معینی، به حداكثر رطوبت مطلقی كه همان حجم از هوا در همان دما میتواند داشته باشد. به عبارت دیگر نسبت جرم بخار آب موجود در هر حجمی از هوا به جرم بخار آب موجود در همان حجم هوا را در حالت اشباع «نم نسبی» میگویند. مثلاً اگر یك كیلوگرم از هوا در دما و فشار معینی قابلیت جذب حداكثر تا ۳۰ گرم بخار آب را داشته باشد ولی فقط دارای ۱۰گرم رطوبت باشد دمای نم نسبی معادل ۵۰ درصد است. | Relative humidity |
فشار بخار آب – در هر دمایی بخار آب موجود در هوا دارای فشاری است كه به عنوان فشار بخار آب نامیده میشود . میزان در ارتباط با عرض و فصل در حدود ۰/۲ میلی بار از سیبری شمالی در دی ماه تا ۳۰ میلی بار در مناطق حاره در تیر ماه تغییر میكند. | Vapor pressure |
تصعید- زمانی كه درجه حرارت هوا زیر نقطه انجماد باشد، بخار آب ممكن است مستقیماً به یخ تبدیل گردد این فرایند تصعید نامیده میشود. | Sublimation |
شبنم – شبنم رطوبتی است متراكم كه به صورت قطراتی روی اشیاء و سطوح مختلف مشاهده میگردد در شبهای صاف و آرام، زمین از طریق تشعشع خود، به سرعت سرد میشود و در نتیجه درجه حرارت آن از هوای مجاور كمتر میشود در نتیجه هوای اطراف كه خنك شده، در نتیجه تماس با زمین تا نقطه شبنم سرد میشود لازم به یادآوری است كه به احتمال قوی این امر در لایه بسیار نازكی از هوا و حدود چند سانتیمتر قبل از برخورد با زمین بوقوع میپیوندد. در نتیجه سرد شدن زیادی در زیر نقطه شبنم، بخار آب مازاد در هوا متراكم میشود. | Dew |
ژاله – شرایط ژاله و شبنم عملاً با یك استثناء همسانند.شبنم زمانی كه پدیده تراكم در روی اشیاء سرد فوق نقطه انجماد بوجود آید تشكیل میشود در صورتی كه ژاله زمانی كه تراكم در زیر دماهای نقطه انجماد رخ میدهد تشكیل میشود.تحت چنان شرایطی، رطوبت هوا، مستقیماً از حالت بخار به حالت جامد، بدون گذشتن از حالت مایع، تغییر شكل میدهد.به این ترتیب ژاله پدیده متبلوری است كه به شكل فلس- سوزن- و پرمرغ در شبهای سرد، در روی سطح زمین و اشیاء بوجود میآید. | Frost |
مه یخ زده – در برخورد قطرات ریز یك توده هوای مه دار با اشیاء جامدی كه دارای دمای زیر نقطه انجمادند، ته نشینی از كریستالهای یخ سفید و زبر تشكیل میشود كه به آن مه یخ زده میگویند. | Rime |
نمک زایی | Salinisation / Salinization |
نمک زدایی شده | Desalinised / desalinized |
نمک زدایی، شستشوی نمک | Desalinisation / Desalinization |
پراکنش دانه | seed dispersal |
نوع کشت شده | CULTIVAR |
فرمانرو، سلسله، ابرشاخه | Kingdom |
راسته، نژاد، دودمان | Phylum |
راسته، رتبه | Order |
رده، کلاس | Class |
خانواده | Family |
جنس | Genus |
گونه | Species |
اندازه به هنگام زایمان (حیوانات) | Litter size |
برگریخت | Litter |
خلق و خوی | Temperament |
اهلیت | Domestication |
خرخاکی | sow bugs |
چرخه بکارگیری و بازیافت | Cycled and recycled |
تغذیه گیاهی | plant nutrition |
شبکه غذایی | food web |
چرخه مواد، چرخه ماده | Cycling of matter(s) |
مارماهی | eel |
لاکتوباسیلوس | Lactobacillus |
رئوتری | Reuteri |
رئوتری لاکتوباسیلوس | Lactobacillus reuteri |
بتاگلوکاناز میکربی شکمبه | Rumen Microbial β-Glucanase |
شکمبه | Rumen |
بتاگلوکاناز | β-Glucanase |
واجد، شامل | harboring |
املاح صفرایی | bile salt |
زیست یار | Probiotic |
چینه دان | crop |
زایش چسبناک | sticky dropping |
جانوران نشخوار کننده | Ruminant |
جانوران غیر نشخوار کننده | Non- Ruminant |
جدایه، جدا شده | isolated |
جوجه | Broiler |
تغییر شکل دهنده | Transformant |
بافر فسفات نمكی | (Phosphate Buffered Saline (PBS) |
بخش، قسمت | aliquots |
آکس گال | oxgall |
بیماری عفونی بورس | Infectious bursal disease |
مایکوپلاسما | Mycoplasma |
مایکوپلاسما گالیناروم | Mycoplasma gallinarum |
سینوویت | synovitis |
مواد هضم شده | digesta |
جریان مواد هضم شده | digesta flow |
ژژنوم، تهی روده | jejunum |
روده کور | cecum |
كلرامفنیكل | chloramphenicol |
گلوتارآلدئید | Glutaraldehyde |
ساینده | Abrasive |
کجروی- عدم تمرکز | Aberration |
سکوی شستشو | Ablution bench |
سایش | Abrasion |
رطوبت مطلق | Absolute humidity |
ریزی مطلق | Absolute roughness |
قابلیت جذب | Absorbability |
چاه جاذب | Absorbing well |
جذب سنجی | Absorptiometry |
جذب | Absorption |
سرعت جذب | Absorption rate |
نسبت جذب | Absorptivity |
استخر ته نشینی- شتاب دهنده | Accelerator |
میزان دریافت مجاز روزانه | Acceptable daily intake |
سازش با محیط- اقلیم پذیری | Acclimatization |
ضریب تجمع | Accumulation factor |
باران اسیدی | Acid rain |
قدرت اسیدی | Acidity |
اسید شویی | Acidizing |
عمل تداخل سطحی | Across surface interface |
اشعه نافذ- پرتوی نافذ | Acting rays |
آلومینوم فعال | Activated alumina |
صافی حیاتی- صافی زیستی | Activated bio – filter (AFB) |
کربن فعال | Activated carbon |
ذغال فعال | Activated charcoal |
لحن فعال | Activated sludge |
پسماند رادیواکتیو- پسمانده فعال | Active deposit |
همسار کردن- تطبیق کردن | Adapt |
تطبیق- سازش | Adaptation |
مواد افزودنی | Additives |
چسبندگی | Adhesion |
چسبنده – چسبدار | Adhesive |
آدیاباتیک- بی درو | Adiabatic |
سرریز فایل تنظیم | Adjustable weir |
مخلوط | Admixture |
ماده جذب شده | Adsorbate |
جاذب | Adsorbent |
ظرفیت جذب | Adsorptive capacity |
خصوصیات جذب سطحی | Adsorptive properties |
تصفیه پیشرفته | Advanced treatment |
بره های هوازی تثبیت فاضلاب | Aerobic waste stabilizationponds |
برکه هوا دهی | Aerated lagoon |
هوا دهی | Aeration |
روش هوادهی | Aeration method |
مخزن هوا دهی | Aeration tank |
هواده | Aerator |
عکسبرداری هوایی | Aerial photography |
نقشه برداری هوایی | Aerial surveying |
هوازی | Aerobic |
باکتریهای هوازی | Aerobic bacteria |
تصفیه بیولوِژیکی به طریق هوای | Aerobic biological treatment |
هضم هوازی | Aerobic digestion |
استخرهای هوازی بدون برگشت لجن | Aerobic flow – through ponds |
برکه هوازی | Aerobic lagoon |
استخرهای هوازی با برگشت لجن | Aerobic ponds with solid recycle |
کشش- پیوستگی | Affinity |
پس سوز | After burner |
عامل بیماریزا | Agent |
جمع کننده – متراکم کننده | Agglomerate |
تراکم- تجمع ذرات | Agglomeration |
آب خورنده | Aggressive water |
بهم زن | Agitator |
زهکشی زمینهای کشاورزی | Agricultural drain |
فاضلاب کشاورزی | Agricultural waste water |
هوابرد- انتقال از راه هوا | Air – borne |
عوامل انرژی زا منتقله به وسیله هوا | Air – borne allergen |
روش حفاری دورانی با هوای فشرده | Air – rotary method |
حباب هوا | Air bubble |
جریان هوا | Air circulation |
پالاینده هوا | Air cleaner |
وسایل تصفیه هوا | Air cleaning devices |
صافی هوا | Air collector |
تهویه مطبوع | Air conditioning |
هوا ده عمقی | Air diffuser |
ضد عفونی هوا | Air disinfection |
خشک کردن در هوا | Air drying |
نسبت هوا به سوخت | Air fuel ratio |
شتر گلو | Air gap |
پمپ مکش- پمپ حبابی | Air lift pump |
هوا بند | Air lock (air tight) |
بسته هوا | Air parcel |
آلودگی هوا | Air pollution |
قانون کیفیت هوا | Air quality act |
حذف آمونیاک به طریق هوا دهی | Air stripping of ammonia |
شیر هواگیر | Air valve |
مخزن هوا | Air vessel |
توانایی- بازتابی- صیقلیت | Albedo |
توده جلبکی | Algal bloom |
برکه حاوی جلبک | Algal pond |
جلبک | Alga |
جلبک کش | Algicide |
قلیائیت | Alkalinity |
آبرفتی- رسوبی | Alluvial |
مخروطه افکنه | Alluvial fan |
چاه آبرفتی | Alluvial well |
آبرفت- رسوب | Alluvium |
جریان برق متناوب | Alternate current (AC) |
میزبانهای تناوبی | Alternate hosts |
میزبانهای جانشینی | Alternative hosts |
شیر کنترل ارتفاع آب | Altitude valve |
سولفات آلومینیوم | Alum |
کانالهای کیسه هوایی | Alveolar ducts |
کیسه های هوایی ریه | Alveoli |
هوا آزای | Ambient air |
اصلاحیه | Amendment |
دستگاه آمونیاک سازی | Ammoniator |
مستهلک کردن سرمایه | Amortization |
غیر هوازی | Anaerobic |
تصفیه بیولوژیکی بی هوازی | Anaerobic biological treatment |
تجزیه بی هوازی | Anaerobic decomposition |
هضم بی هوازی | Anaerobic digestion |
آنالیز- تجزیه و تحلیل | Analysis |
منحنی باد- باد نگاشت | Anemogram |
باد سنج | Anemometer |
شیر زاویه دار یکطرفه | Angle check valve |
شیر زاویه ای | Angle valve |
فاقد آب | Anhydrous |
رشد سالیانه | Annul increase |
فقدان اکسیژن | Anoxia |
ذغال آنتراسیت | Anthracitic coal |
ضد انعقاد | Anti-coagulant |
ترکیبات ضد میکروبی | Anti-microbial constituents |
ضد عفونی کننده | Anti-septic |
مواد کف زدا | Antifoaming agents |
مستراح های مخزن آبی | Aqua – privies |
کشت در محیط آبی | Aqua culture |
آبزی | Aquatic |
برکه گیاهان آبزی | Aquatic plants ponds |
مجرای آب | Aqueduct |
تعلیق آب | Aqueous suspension |
سفره آبدار- طبقه آبدار | Aquifers |
حوضچه هوا دهی | Aeration basin |
ترتیب نمونه برداری | Arrange of sampling |
چشمه آرتزین | Artesian spring |
چاه آرتزین | Artesian well |
جوی مصنوعی | Artificial canal |
لوله آزبست سیمان | Asbestos – cement pipe |
ایرانیت- آزبست سیمان | Asbestos cement |
الیاف آزبست | Asbestos fiber |
خاکستر | Ash |
تحلیل بردن | Assimilate |
ظرفیت جذب و همانند سازی | Assimilating capacity |
همانند سازی | Assimilation |
فرضیه | Assumption |
آلاینده های اتمسفر | Atmospheric pollutants |
منابع آب جوی | Atmospheric water resources |
کمیته انرژی اتمی | Atomic energy commission |
ریز پاش | Atomizer |
کاهش تضعیف | Attenuation |
مته دستی برای حفر زمین | Auger |
خود خوری | (Autolysis(self – digestion |
دستگاه نمونه بردار اتوماتیک | Automatic sampler |
شیر خودکار | Automatic valve |
کلر قابل استفاده- کلر موجود | Available chlorine |
مقدار فاضلاب متوسط روزانه | Average daily flow |
میانگین زمان | Average time |
پمپ دورانی محوری | Axial impeller pump |
سیفون معکوس | Back Siphon |
شستشوی معکوس | Back wash |
مانداب | Back water |
کیفیت میکروبی | Bacterial quality |
باکتری کش | Bactericide |
آزمایش میکروبی | Bacteriological examination |
ممانعت کننده از رشد میکروبها | Bacteriostatic |
صفحه مانع- راه بند | Baffle |
جعبه صافی | Bag house |
حوض یکنواخت سازی | Balancing tank |
شیر یکطرفه گلوله ای | Ball check valve |
ماسه رودخانه | Bank sand |
آشغالگیر میله ای | Bar rack |
آب بند | Barrage |
راه بند | Barrier |
قلیائیت | Basicity |
حوضچه آبگیر | Basin |
منقطع | Batch |
فرایند مقطع | Batch process |
چاه های مرکب | Battery of well |
همزن | Beater |
دهانه شیپوری | Bell mouth |
نوعی فیلتر پارچه ای برای بی آّب کردن لجن | Belt filter press |
خاک بنتونیت | Bentonite clay |
بهترین مقطع هیدرولیکی | Best hydraulic section |
مهندسی زیستی | Bio – engineering |
ضد حیات | Biocide |
قابل تجزیه بیولوژیکی | Biodegradable |
صافی های بیولوژیکی، بیوفیلتر | Biofilter |
فرایند لخته سازی زیستی | Bio-flocculation process |
دستگاه های بیولوژیکی | Biological discs |
حذف بیولوژیک | Biological removal |