در این قسمت لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 35 عرضه شده است.
لغات زمین شناسی – جغرافی صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات زمین شناسی – جغرافی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 35
كازانیان | KAZANIAN |
كاموریت | KAMMERERITE |
كراتوفیر | KERATOPHYRE |
كراسنوزوم-رس قرمز رنگ | KRASNOZEM |
كریپتون | KRYPTON |
كشاورزی موقتی یر روی خاك های جنگلی تخریب شده كه تولید خاك های متراكم و حاصلخیز را میكند | KAINGINING |
كلفیت | KELPHITE |
كنیك باند | KINK BAND |
كنیك-نوعی چین جناغی | KINK |
كوپر-قسمت بالای تریاس | KEUPER |
كیانیت، نگاه كنید به دیستن | KYANITE |
كیتین | KITINE |
كیمبرجین-اشكوب ژوراسیك بالایی | KIMMERIDGIAN |
كیمبرلیت | KIMBERLITE |
گچ | KREIDE |
گل و لای | KOTH |
لس سفید رنگ | KVITLER |
لوله كلوین | KELVIN TUBE |
ماسه چسبنده | KLEBSAND |
متدی كه طبق آ میتوان ازت آلی و آمونیاك خاك را مشخص كرد | KJELDAHL METHOD |
مترادف آنیدریت | KARSTENIT |
مرتفعات گرد-انحنائ ساحل و كناره | KAM |
مكان سنگریزه دار | KIESELIG |
مناطق كارستی | KARSTIC |
نگاه كنید به بیتوم | KERABITUEM |
نودول-گرهك | KNOLL |
نوعی گیاه بالا رونده | KUDZU |
نهشته های رس | KAISO BED |
نهشته هایی كه دارای برامدگیهای سست و نرم میباشد | KOUDIA |
ویسكوزیته جنبشی | KINETIC VISCOSITY |
هوموس آهكی | KALKMULL |
یخ شانه ای -یخ پكتینی | KAMMEIS |
یكی از اشكوبهای پرمین | KOUNGOURIAN |
زمین خشكی، قسمتی از كره زمین كه از آب بیرون است | LAND |
آب آهك | LIME WATER |
آبشار گدازه، وقتی كه جریان های ملتهب گدازه از روی پرتگاه عبور كرده وبطرف پائین جریان پیدا می كنند این آبشارها بوجود می آید | LAVA CASCADE |
آماده سازی زمین | LAND PREPARATION |
آهك | LIME |
اثر حیات | LEBENS SPUR |
اراضی تورب زاری كه محیط آن نسبتاً سالم تر از نواحی زمین های مرتفع است وجهت كشت های جالیزی وصیفی كاری مورد بهره برداری قرار می گیرد | LOW EARTH |
ارتفاع یا بی بارومتری، روش تعیین كردن ارتفاعات مختلف از روی تغییرات فشار اتمسفر | LEVELING BAROMETRIC |
ارتفاع یابی در، در نقشه برداری تعیین سطوح نقاط مختلف یك قطعه زمین | LEVELING |
استالاكیت های گدازه ای، توده های استالاكیت شكلی كه در اثر ریزش مواد گدازه ای بداخل مجاری زیر سطح گدازه تشكیل می شوند | LAVA STALACTITES |
استلاگمیت های گدازه ای | LAVA STALAGMITES |
اصطلاحی كه به جانوران رسوب سازنده اطلاق می شود مانند مرجان ها وغیره | LITHOGENOUS |
اصطلاحی كه به سنگ های آذرین دانه ریز بلورین اطلاق می شود | LITHOIDAL |
اصل لوشاتلیه | LE CHATELIER PRINCIPLE |
افت، ضایعه، از دست دادن یا گم كردن | LOSS |
امتیاز، اجازه نامه | LEASE |
امواج طولی، امواج اولیه، امواج فشاری | LONGITUDINAL WAVES |
امواج كرانه ای، امواج ساحلی، امواجی كه بموازات ساحل حركت می كند | LITTORAL CURRENTS |
امواج لاو، امواج عرضی كه در حدفاصل بین دو محیط الاستیك حركت می كنند | LOVE WAVES |
امواجی كه بموازات ساحل حركت می كنند | LONGSHORE CURRENTS |
انرژی شبكه ای | LATTICE ENERGY |
انكلوزیون های مایع | LIQUID INCLUSIONS |
این اصطلاح معادل واژه براكیوپود می باشد | LAMP SHELL |
بادپناه | LEE SIDE |
بادپناه | LEE WARD |
بار رودخانه، مواد كه بوسیله آب رودخانه حمل می شود مانند گل ولای وماسه وغیره | LOAD |
بارهیدرواستاتیك | LIQUID HEAD |
بافت لیتوگرافیك | LITHOGRAPHIC TEXTURE |
برگ ثانوی، برگچه یك قسمت از برگ مركب | LEAFELT |
برگ درخت ورقه نازكی از یك فلز | LEAF |
برگ سنگ شده | LITHOPHYL |
بلور نازك وطویل یك كانی | LATH |
به سنگ تبدیل كردن | LAPIDIFY |
به نرم تنان وسایر جانورانی كه ایجاد سوراخ هائی در توده های مرجانی یا سنگ های دیگر می كنند اطلاق می شود | LITHOPHAGOUS |
بهمرفتگی خطی | LINEAR SHRINKAGE |
بی اكسید كربن | LEAD DIOXDE |
پایه، پا | LEG |
پس گرفتگی خشكی از دریا یا مرداب | LAND ACCRETION |
پنچه گرگیان | LYCOPODIACEAE |
پنچه گرگیان | LICHOPODIA |
پهلو، یال، حاشیه، بخشی از تئودولیت كه روی محور قرار داشته واز صفر تا 360 درجه بندی شده | LIMB |
پهنك | LEAF BLADE |
پهنك لامینا، لایه نازك وجداشدنی در سنگهای رسوبی | LAMINA |
تاول های گدازه ای برآمدگی های كوچك توخالی كه در سطح بعضی از جریان های گدازه ای ظاهر می شونداین برآمدگی ها بر اثر فرار گاز از گدازه بوجود می آیند | LAVA BLISTERS |
تپه های شنی كه در قسمت پناه دار یك حائل بوجود می آیند | LEE DUNE |
تخته پوش، مبارزه بر علیه فرسایش در مسیر آبكندها ومسیل ها را گویند | LAGGING |
تخریب جانبی | LATERAL EROSION |
تراز، سطح | LEVEL |
تزریق یا راندن یك توده، آذرین مذاب بداخل زمین یا لایه ها در یك مرحله | LEGATO INJECTION |
تشكیلات قرمز تحتانی | LOWER RED FORMATION |
تصحیحات طول در اثر نیروی مغناطیسی | LONGITUDE CORRECTION |
تطبیق محلی، مقایسه محلی، مقایسه رگه های ذغال سنگ یا كانه در یك ناحیه محدود | LOCAL CORRELATION |
تغییر شكل طولی | LONGITUDINAL STRAIN |
تغییرات خطی سرعت | LINEAR VARATION OF SPEED |
توده آبی كه بوسیله خشكی محصور واز دریا جدا شده باشد | LAND LOCKED |
توده ای از سنگ كه دارای فسیلهائی می باشد كه از خود سنگ مسن تر هستند | LENTILLE |
توده ای از ماسه كه عدسی شكل است | LENS SAND |
توده لپتوترمال، توده كانه ای كه در عمق ودرجه حرارت متوسط تشكیل شده باشند | LEPTOTHERMAL DEPOSIT |
توده نفوذی لایه لایه | LAYERED INTRUSION |
توده یا تیغه های شنی كه بموازت ساحل قرار گرفته اند | LONGSHORE BAR |
تورب متورق، تورب سیلت ولای دار كه متورق می گردد به رنگ قهوه ای یا شكلاتی است | LAMINATED PEAT |
توسعه حوزه محلی | LOCAL RANGE ZONE |
توف سنگی، كف سنگ ها یا توف هائیكه از قطعات بلورین سنگ بوجود آمده اند | LITHIC TUFF |
تونل گدازه ای مجرا یا تونلی كه در زیر سطح مواد مذاب بوجود می آید | LAVA TUNNEL |
ته نشین، نهشته | LAISSE |
تیغه های موازی، لامینار، ورقه ای، ساختمان ورقه ای خاك | LAMINAR |
جاده جنگلی، در مناطق جنگلی راه سنگفرش نشده وپر از علف وگیاه را گویند | LAIE |
جریان خطی یا یكنواخت گدازه، ساخت جریانی خطی | LINEAR FLOW STRUCTURE |
جریان گدازه، جریان مواد مذاب، رودخانه ای كه در اثر حركت مواد مذاب بیرون داده شده از یك آتشفشان بوجود می آید | LAVA FLOW |
جریان های محلی، جریان های طبیعی زمین | LOCAL CURRENTS |
جلا، شكل ظاهری سطح یك كانی در نور منعكس شده | LUSTER |
جهت امتداد طبقه | LINE OF BEARING |
جهت شیب ماگزیمم یك لایه | LINE OF DIP |
چاه سنگ آهك | LIMESTONE WELL |
چرخه كولابی، به مرحله انباشته شدن وپرشدگی یك مرداب بوسیله رسوبات وفرسایش بعدی این رسوبات توسط امواج آب دریا گفته می شود | LAGOON CYCLE |
چرخی كه بوسیله پارچه پوشانیده شده واز آن برای برش وصیقل دادن سنگ های قیمتی استفاده می كنند | LIST MILL |
چوب تابستانی | LATE WOOD |
چوب درجه بندی شده، برای اندازه گیری مسافت بین دو نقطه در روی سطح زمین | LEVEL ROD |
چوب سنگ شده، | LITHOXYLITE |
چوبی شدن | LIGHNIFICATION |
چوبی، دارای بافت چوبی | LIGNEOUS |
چین وزنی، چین در لایه های زیرین كه دراثر فشار یكنواخت طبقات فوقانی بوجود می آید | LOAD FOLD |
حالت یا فاز مایع، نمون مایع | LIQUID PHASE |
حد رطوبت خاك، حد رطوبتی كه در آن خاك از حالت پلاستیك جامد بصورت مایع روان در می آید این حالت را می توان بوسیله آزمایش تعیین كرد | LIQUID LIMIT |
حرارت نهان مقدار حرارتی كه تحت فشار ودرجه حرارت ثابت از یك جسم خارج یا توسط آن جسم جذب می شود | LATENT HEAT |
حركت ماسه های ساحلی قلوه سنگ وشن بموازات سواحل در اثر عمل امواج | LITTORAL DRIFT |
حوضه دریاچه ای | LAKE BASIN |
خاك رس لندن | LONDON CLAY |
خاك رسی كه خاصیت شكل پذیری آن بسیار كم است | LEAN CLAY |
خاك رسی كه خاصیت شكل پذیری آن زیاد است | LONG CLAY |
خاك ریز، بند، سد طبیعی یك رودخانه كه در اثر رسوبات وته نشست های ناشی از سیل بوجود می آید | LEVEE |
خاك سبك، خاك ماسه ای یا دانه درشت | LIGHT SOIL |
خاك سطحی | LIVING SOIL |
خاك قهوه ای آهكی | LIMESTONE BROWN SOIL |
خاك های آبرفتی طغیانی، گل لای محتوی رس آبی رنگ یا رس سیاهرنگ با بوی مركب | LAKOVIS |
خرد شدن قطعه سنگها در حین حمل بوسیله جریان آب رودخانه ها | LITHOFRACTION |
خرگوش شكلان، لاگومورف ها، راسته ای از حیوانات جونده پستانداركه دارای دو ردیف دندان ثنایای فوقانی پشت سرهم واز اولیگوسن به بعد شناخته شده اند | LAGOMORPHA |
خط مبناء، خط ماخذ | LINE BASE |
خط نصف النهار | LINE OF LONGITUDE |
خط یاحد اشباع | LINE OF SATURATION |
خطی | LINEAR |
خیز، ارتفاع تغییرمكان، ارتفاع برخاست | LIFT |
خیسانیدن، عمل حل كردن و وشستن كانی های قابل حل بوسیله جریان آب نفوذ كننده | LEACHING |
دارای برگ تیغه ای، تیغه هائی كه روی هم قرار گرفته اند | LAMELLAR |
دب اصغر | LITTLE BEAR |
در جنگل بانی به لایه ای از مواد آلی كه سطح زمین را پوشانیده است | LITTER |
درخشندگی، تشعشع آنی نور | LUMINESCENCE |
درزهای طولی | LONGITUDINAL JOINTS |
دریاچه، آبهای گسترده وملایمی را گویند كه بوسیله خشكی احاطه شده است | LAKE |
دریاچه ای كه در اثر لغرش یا ریزش تخته سنگ ها بوجود می آید | LAND SLIDE LAKE |
دریاچه شناسی | LIMNOLOGY |
دریاچه گدازه، دریاچه مواد مذاب | LAVA LAKE |
دستگاه اندازه گیری نفوذ آب در خام وسنجش مواد حل شده در خاك | LYSIMETER |
دشت گدازه ای، زمین تقریباً مسطح وهمواری كه از مواد مذاب پوشیده شده باشد | LAVA PLAIN |
دشت های كولابی، رسوبات صاف ومسطح شده مناطق كولابی را گویند | LAGOON PLAINS |
دگر شیبی محلی، دگرشبی كه محدود به یك ناحیه كوچك می باشد | LOCLAL UNCONFORMITY |
دگرگونی وزنی، تغییرات بوجود آمده در سنگها كه در اثر ازدیاد درجه حرارت وفشار كه در نتیجه ازدیاد عمق حاصل می شود | LOAD METAMORPHISM |
دگرگونی همبری، دگرگونی محلی، دگرگونی موضعی | LOCAL METAMORPHISM |
دلتای گدازه، دلتائی كه در اثر جریان پیدا كردن چریان های گدازه ای بداخل یك دریاچه بوجود می آید | LAVA DELTA |
دم برگ | LEAF STALK |
دودومان، نسبت، شجره | LINEAGE |
دوكفه ایها، لاملی برانش ها | LAMELLIBRANCHIATA |
ذغال سنگ برگ، ذغال سنگ قهوه ای رنگ كه قسمت اعظم آن از برگ درختان تشكیل یافته است | LEAF COAL |
ذغال سنگی كه مواد فرار آن بسیار كم است | LEAN COAL |
رادیولاریت | LADIOLARITE |
راهنمای نقشه | LEGEND |
رخساره سنگی، محیط های رسوبی مختلف، شامل مشخصات فیزیكی وحیاتی این محیط ها | LITHOFACIES |
رس آهكی، مخلوطی از خاك رس ماسه ومواد آلی كه آهكی می باشند | LOAM |
رس ورقه ای | LEAF CLAY |
رسوبات كرانه ای توده های رسوبی كه در ناحیه حداكثر ارتفاع آب دریا وحداقل ارتفاع سطح آب دریا وجود دارند | LITTORAL DEPOSITS |
رسوبگذاری آزمایشگاهی | LABORATORY SEDIMENTATION |
رسی | LUTACEOUS |
رگه، رگه كانی مخصوصاً یك كانه فلزی | LODE |
رگه مانند | LIANOUS |
رگه، لایه كانه در معدن، لایه های سنگ در یك معدن | LEDGE |
روانه های گلی، كوله های گلی | LAHAR |
رودخانه ای كه باندازه كافی مواد قابل حمل باخود دارد | LOADED STREAM |
رودخانه طولی، رودخانه ای كه مسیرش بموازات جهت لایه های ناحیه باشد | LONGITUDINAL STREAM |
رودخانه گم شده رودخانه ای در مناطق آهكی كه به داخل زمین فرو می رود | LOST RIVER |
ریف آهكی (انباشته ای از اسكلت آهكی وسایر اجزا جانورانی كه در دریا زندگی می كنند، این انباشته بصورت دیواره ای نمایان می شود | LIMESTONE REEF |
زمان گم شده، زمان ثبت نشده | LOST INTERVAL |
زمین سست، خاك دانه دانه كه بشود آن ره بوسیله بیل حفاری كرد تراكم نسبی آن كمتر از 90% است | LOOSE GROUND |
زمین لرزه های محلی | LOCAL EARTHQUAKES |
زمین لغزش، لغزش قطعه یا تخت سنگ ها | LAND SLIP |
زمین لغزش، فروریزش زمین، ریزش یا فرو ریزی تخته سنگ های كوه | LAND SLIDE |
زمین یائین، زمین پست | LOWLAND |
زنجیر مساحی، از یكصد قطعه درست شده است | LAND CHAIN |
زندگی در آب شیرین | LIMNIC COAL BASIN |
زهكش اراضی | LAND DRAIN |
ساحل آبرفتی، ساحلی كه از مواد آبرفتی تشكیل شده ودارای تعدادی مرداب باشد | LIMAN COAST |
ساحل چپ رودخانه | LEFT BANK |
ساختمان ورقه ای، نوعی ساختمان درسنگ ها كه موجب جدا شدن سنگها بصورت ورقه های نازك می گردد | LAMINATION |
سال نوری | LIGHT YEAR |
سرب | LEAD |
سرعت كم، سرعت پائین | LOW SPEED |
سطح اشباع | LEVEL OF SATURATION |
سطح تراز | LEVEL SURFACE |
سطح جانبی | LATERAL SURFACE |
سطح زمین | LAND SURFACE |
سطح مبنا ارتفاع یابی | LEVELING DATUM |
سفید (یونانی) | LEUCO |
سمت پناه دار، آن قسمتی كه از باد در پناه است | LEE |
سنگ | LABI |
سنگ آهك | LIMESTONE ROCK |
سنگ آهك، لیتوگرافیك سنگ چاپ | LITHOGRAPHIC LIMESTONE |
سنگ آهك، توده ای از سنگ یا رسوب كه قسمت اعظم آن از كربنات كلسیم ومقدار كمی سیلیكا(سیلیس)تشكیل شده باشد | LIME ROCK |
سنگ آهك، سنگ آهكی | LIMESTONE |
سنگ ارمنی، لازولیت سنگ لاجوردی | LAZULITE |
سنگ چال، سوراخ غول آهكی | LIMESTONE SINK |
سنگ كره، كره سنگ، لیتوسفر، قشر زمین یا سنگ های تشكیل دهنده قشر زمین قسمت سخت وسنگی كره زمین | LITHOSPHERE |
سنگ مانند | LITHOID |
سنگ مانند، یك پیشوند كه معنی سنگ یا شبیه بسنگ را می دهد | LITH |
سنگریزه | LAST |
سنگریزه درشت | LABYAS |
سنگی | LITHIC |
سنگی شدن | LAPIDIFICATION |
سنگی شدن، سخت شدن | LITHIFICATION |
سواحل گدازه ای، سواحلی كه در اثر سرد شدن مواد مذاب بوجود آمده اند | LAVA FLOW COAST |
سوخت مایع | LIQUID FUEL |
سوراخ، فرورفتگی كه پر از آب شده و بصورت یك دریاچه كوچك در آمده است | LOCH |
سوراخ غول | LIME SINK |
سوراخی كه در اثر عمل شستن یا حل كردن لایه های قشر زمین بوجود آمده باشد | LEACH HOLE |
شاخه ای از بافت آوندی شاخه كه به داخل برگ راه می یابد | LEAF TRACE |
شبكه | LATTICE |
شستن، حل كردن كانیها از كانه | LEACH |
شكستگی صفحه ای | LAMELLATED FRACTURE |
شكستگی متورق | LAMINAR FRACTURE |
شكل زمین شكل هندسی سطح زمین | LAND FORM |
ضریب بارلیسی، این ضریب در سال 1830 توسط lacey پیشنهاد شده | LACEYS SILT FACTOR |
طرح نقشه، یك طرح كامل | LAY OUT |
طرف یا جهتی كه از وزش باد محفوظ است | LEE WARD |
طول جغرافیایی | LONGITUDE |
طول عمر | LONGEVITY |
طول موج | LENGTH OF WAVE |
طولی | LONGITUDINAL |
طیف خطی | LINE SPECTRUM |
عامل لیتولوژیكی | LITHOLOGIC FACTOR |
عدسك، در ساقه های چوبی سوراخ های عدسی شكلی كه از آن تبادل گازی گیاه صورت می گیرد | LENTICAL |
عدسی شكل | LENBICULAR |
عدسی شكل | LENTIFORM |
عدسی یك توده كانه ویاكانی كه در قسمت های وسط ضخیم ولی در اطراف نازك میشود وشكل یك عدسی به خود می گیرد | LENS |
عرض جغرافیایی، حدو جغرافیایی از طول وعرض | LATITUDE |
علامت اختصاری عنصر لانتان | LA |
علامت تخته پهن | L |
علامت كارتوگرافی خاك های زیركشت | L |
علامت یا نشان پاشنه مانندی كه بوسیله ماسه سنگ روی رسوبات نرم گذاشته می شود | LOAD CAST |
عمر معدن(عبارت است از ذخیره قابل استخراج تقسیم بر تولید سالیانه آن ) | LIFE OF MINE |
عمل تشكیل لاتریت | LATERIZATION |
عنصر یا المان خطی | LINEAR ELEMENT |
غار گدازه، غارهائی كه در اثر جریان گدازه در زیر سطح آن بوجود می آیند | LAVA CAVE |
فرامینیفرهای درشت، فرامینیفرهای دارای ساختمان داخلی ساده | LARGER FORAMINIFERA |
فرم وشكل محلی | LOCAL PATTERN |
فروریزش زمین، فرولغزش زمین | LAND FALL |
فسیل زنده، یك جانور زنده كه اصل ونصب آن بجانوران دوران های خیلی قدیم می رسد جانوری كه تصویر میرو در دوران های گذشته از بین رفته است ولی امروز هم یافت می شود | LIVING FOSSIL |
فسیلی كه دارای مدت زمان حیات طولانی بوده ودر ضخامت زیادی از سنگ ها یافت می شود | LONG RANGE FOSSIL |
فشار جانبی تراكمی | LATERAL COMPRESSION |
فشار لیتواستاتیك | LITHOSTATIC PRESSURE |
فلات گدازه های، زمین مرتفع ومسطحی كه چندین كیلومتر مربع مساحت داشته وبوسیله لایه ای از مواد مذاب مدفون شده باشد | LAVA PLATEAU |
فلدسپار كلسیم، آنورتیت | LIME FELDSPAR |
فواره های مواد مذاب، فواره های گدازه ای | LAVA FOUNTAINS |
قانون اسنل، قانون توالی | LAW OF SUCCESSION |
قانون انطابق طبق این قانون لایه های زیرین مسن تر از لایه های فوقانی می باشند | LAW OF SUPERPOSITION |
قانون انعكاس، قانون بازتاب | LAW OF REFLECTION |
قانون انكسار | LAW OF REFRACTION |
قانون توالی جانوران وگیاهان | LAW OF FAUNA AND FLORAL SUCCESSION |
قانون جاذبه | LAW OF GRAVITY |
قانون جاذبه، قانون نیوتون | LAW OF UNIVERSAL GRAVITATION |
قسمت نرم موجود در یك رگه ذغال سنگ | LUM |
قطب نمای مساحی | LAND COMPASS |
قطعه خشكی كه دو قاره را بیكدیگر متصل و وسیله رفت وآمد حانوران دوران های گذشته را فراهم می كرده است | LAND BRIDGE |