در این قسمت لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 29 عرضه شده است.
لغات زمین شناسی – جغرافی صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات زمین شناسی – جغرافی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 29
حفره و گودالی كه در اثر سقوط بهمن بر روی زمین ایجاد می شود | EKHAVAUE |
حوضه رسوبی كم اكسیژن | EUXINIC BASIN |
خارپوستان | ECHINODERMATA |
خارج قسمت بارش گرمایی آمبرژه | EMBERGER. PLUVIOTHERMIC- QUOTIENT |
خارداران | ECHINOIDEA |
خاك آنورمال، آتشفشان خاموش | EXTINCT VOLCANO |
خاك ابتدایی، خاكهای خام | ELEMENTARY EARTH |
خاك الوویال | ELUVIAL SOIL |
خاك انگلیسی | ENGLISH. SOIL |
خاك انگلیسی | ENGLISH. EARTH |
خاك شكل نیافته، خاك رویانی، خاك رشد نكرده | EMBRYO SOIL |
خاك فاسد و غیر قابل بارور | EARTH SPOIL |
خاك فرسایشی، خاكهای تحلیل رفته | EROSION SOIL |
خاك فرسوده، خاكهای فرسایش یافته | ERODED SOIL |
خاك محیطی | ECTODINAMORPHIC SOIL |
خاك مصنوعی | ESGROND PLAGGENBODEN |
خاك یا تپه شاهد های چمنی | EARTH MOUND |
خاكریز، كوره، دیواره، سد حفاظتی | EMBANKMENT |
خاكریز-پشته، سد | EMBANKMENT FILL |
خاكهای جوان كه در آغاز مرحله پدوژنز تشكیل می گردد | EMBRYONNAIRE |
خاكهای راندزین اصلی با ویژگیهای مشخص | EURENDZINE |
خاكهای رسی خوب | EUGLEY |
خاكهای محلی | ELUVIUM |
خاكهایی كه در اثر عمل نیروهای درونی به وجود می آیند | ENDODYNAMOMORPHE |
خاكهایی كه غنی از مواد آلی و الاستیكی است | ELASTIC |
خروج، خارج شدن، دهانه خروجی كه گازهای اتشفشانی و یا آبهای گرم آبفشان از ان خارج می شود | EVENT |
خشكی زایی، جنبشهای شاقولی پیوسته | EPEIROGENY |
خوشكیدگی | EXSICCATION |
در برگیری، كشش | ENTRAINEMENT |
درز انبساط | EXPANSION JOINT |
درصد سدیم تعادلی | EXCHANGEABLE SODIUM PERCENTAGE (E. S. P ) |
درون خواری، درون تغذیه ای | ENDOTROPHE |
درون زاد، سنگهای درون زایی | ENDOGENOUS |
دره های روزادی، دره اپی ژنیك، دره ای كه درسطح بسیار نزدیك زمین تشكیل شده است | EPIGENETIC VALLEY |
دم اسبیان | EQUISETALES |
دوره ژیلبرت، دوره گیلبرت | EPOCH GILBERT |
دوره كامل تحول خاك | EVOLUTION OF THE SOIL CYCLE |
ذرات ریز خاك | EARTH FINE |
رابطه شرایط زندگی مشترك گیاهان | ECOPHYTOCENOTIC |
رابطه گیاه و خاك | EDAPHIC |
رخنمون نسبی سطح هموار یك سنگ گرانیتی | ESSEMILLER |
رسانایی الكتریكی | ELECTRICAL CONDUCTIVITY |
ریشه كردن، ریشه افشانی | ENGRAINED ROOTING |
ریولیت دانه ریز | EURITE |
زمین، خشكی | EARTH |
زمین بذر افشانی شده | EMBLAVURE |
زمین بكر، زمین خالص | EARTH |
زمین پولیقون، خاكهای پولیقون | EARTH POLYGON |
زمین شناسی تجربی | EXPRIMENTAL GEOLOGY |
زمین لرزه | EARTHQUAKE |
زمین لرزه، زلزله، پدیده های زمین لرزه | EARTHQUAKE |
زمین، كره زمین، ارض | EARTH |
زمینهای آبرفتی جدید كه تازه از زیر آب خارج شده اند و برای كشاورزی چندان مساعد نیست و بیشتر دارای خاكهای نمكی است و اغلب تیره اسفناجیان و مشابه آن می رویند | ENGANE |
زمینهای باتلاقی | EIGASSOUS |
زمینهای باتلاقی | ECROULIS |
زمینهای دارای آلكالیدهای فلزی | EARTY ALCALINO METAL |
زمینهای شیبدار و سست و نرم را گویند | EGRAVAT |
زمینهایی كه در معرض تابش آفتاب قرار گرفته و مملو از خس و خاشاك است | EYSAR |
زمینهایی كه دور آن پرچین و حصار كشیده اند، پرچینهای دیوار | ENCLOSURE |
زمینی، خاكی، مالكیت قلمرو وسیع، موجودی كه در دشت زندگی می كند، انسانی كه در مزرعه یا در دشت زندگی می كند | EARTHY |
زمینی، زیرزمینی، حفره، نقب | EARTH |
زمینی كه دارای سنگهای كوچك و سنگریزه دار است | EGROUETTE |
زیستمندانی كه در محیطهای متغیر اقلیمی می توانند زندگی كنند | EURYTHERME |
ساختمان | EDIFICATION |
ساختمان، بنا، كودهای متنوع را گویند كه به خاك می دهند | EDOFOCE |
سایش، فرسایش دهنده مانند باد و آب | EROSIVE |
سطح فرسایشی | EROSION SURFACE |
سطح هم نیرو، سطح هم پتانسیل، سطح هم درجه | EQUIPOTENTIAL SURFACE |
سفره سنگهای خروجی | ERUPTIVE ROCK SHEET |
سنگ آذرین خروجی | ERUPTIVE ROCK |
سنگ درون گیر | ENCLOSING ROCK |
سنگ ریزه های آهكی را گویند كه چندان زیاد نیستند، دارای دو افق A وB می باشند | EVOLUTION. RENDZINA |
سنگ زمرد، نوع سبز رنگ بریل | EMERALD |
سنگ سرگردان | ERRATIC BLOCK |
سنگ سمباده | EMERY STONE |
سنگ عقاب | EAGLESTONE |
سنگ عقاب | EAGLESTONE |
سنگهای آذرین خروجی | EXTRUSIVE ROCKS |
سنگهای آذرین خروجی | EFFUSIVE ROCKS |
سنگهای اریتی، سنگهای اریتیك | EURITIC ROCKS |
سنگهای اصلی (منظور سنگهای آذرین، رسوبی، دگرگونی) | ESSENTIAL ROCKS |
سنگهای خروجی | EXOGENOUS ROCKS |
سنگهای درونی | ENDOGENOUS ROCKS |
سنگهای سرگردان | ERRATIC BOULDER |
سنگهای سرگردان | ERRATICS |
سیرك فرسایشی | EROSION CIRQUE |
سیستم كلوئیدی، ماده ای كه شبیه امولوسیون است | ENCLOSURE |
سینیت گلی رنگ مصری، نوعی سینیتی كه در مصر یافت می شود | EGYPTIAN RED SYENITE |
شبه جزیره رودخانه ای | EMBAYEMENT |
شخم بد را گویند | EGAUBALER |
شكست بیرونی، اكستراكلاست | EXTRACLASTE |
شكستگی صاف، هموار | EVEN FRACTURE |
شكستن سنگریزه های زمین | ECAILLOUCHER |
شكلی كه تحت تاثیر نیروهای خارجی قرار می گیرد | ECTODYNAMOGENE |
شوره زدن | EFFLORESCENCE |
شیب فرسایشی، سنگریزه فرسایشی | EROSION TALUS |
شیب مؤثر | EFFECT GRADE |
ضریب انبساط | EXPANSION OF COEFFICIENT |
طغیان | EGANNA |
ظرفیت كلی مبادله | EXCHANGE TOTAL CAPACITY |
ظروف گلی، گل سفالی، ظروف سفالین | EARTHENWARE |
عبوریابی خارجی | EXTERNAL PIPING |
عقیق چشمی | EYE AGATE |
علامت بارندگی آمبرگر | EMBERGER INDICATION PLUVIOMETRIC |
عمل الكتروویسكوز | ELECTROVISCOUS EFFECT |
عنصر | ELEMENT |
غنی كردن، حاصلخیز كردن | ENRICHMENT |
فرسایش | EROSION |
فرسایش انتخابی | ELUTRIATION |
فرسایش ستونی یا استوانه ای، سنگهای ستونی، سنگهای رگه ای یا ستونی و یا سنگهای شیبدار معادن | EROSION COLUMN |
فرسایش مخفی | EROSION CRYPT |
فرسایش مناطق خشك، فرسایش صحرایی | EROSION DESERTIQUE |
فشار خاكی | EARTH PRESSURE |
فلورا و فونای (گیاهان و جانوران) میكروسكوپی خاك .جامعه موجودات زنده خاك | EDAPHON |
قابل تبادل | EXCHANGEABLE |
قدرت انتشار | EMISSIVE POWER |
قدرت مبادله ای، توان مبادله ای | EXCHANGE POWER |
قسمتهای بسیار خارجی یك زنجیره ژئوسنكلینالی كه در میوژئوسنكلینالها تشكیل یافته اند، چنین نمونه های ژئوسنكلینالی فاقد افیولیتها بوده و متحمل پدیده های دگرگونی نشده اند | EXTERNIDES |
قشری از نی جگن كه مانع تبخیر آب موجود در خاك است | EMBOLAGE |
قطبهای اولر | EULER POLES |
قطبهای اولر، قطب های اویلر | EULERIAN POLES |
قوس خارجی، پشته بیرونی | EXTRADOS |
كاتیون مبادله ای | EXCHANGING CATION |
كربنات آهك ناخالص، به رنگ خاكستری یا متمایل به زرد، كدر، محتوی آلومین و سیلیس و مقدار كمی قیر | EARTHY-MARL |
كرم سفید | EARTH DAG |
كشت تخریبی | EXHAUSTIVE FARMING |
كلمات پیشوندی است به معنای : روی، پهلوی، جلو، در میان، بیرون | EP |
كلمات پیشوندی است به معنای : روی، پهلوی، جلو، در میان، بیرون | EPI |
كلیماكس واقعی، درجه بندی واقعی | EUCLIMAX |
كنده شدن دانه های سنگی در اثر اصطكاك | EGROIGNER |
كنده كاری رویین | EPIGLYPTIC |
كود | EMADEMENT |
كوهستان | EJELD |
كیفیت ارگانیسمها و جانداران ویژه آبی كه در محیطهای مختلف نمكی دریاها می توانند زندگی كنند. | EURYHALIN |
گاز جوش | EFFERVESCENCE |
گرماگیر | ENDOTHERMIC |
گسترش، انبساط، انبساط حجم | EXPANSION |
لیمون های جدید، لسهای بادی | ERGERON |
ماده زمینی، ماده خاكی | EARTHY SUBSTANCE |
ماسه بادی، ماسه های بادی | EOLIAN SAND |
مبادله قلیایی | EXCHANGEABLE BASE |
مته دستی برای آزمایش خاك رس و خاك های معمولی كه بدون سنگریزه و پاره سنگ می باشند | EARTH AUGER |
مجتمع كاتیونهای تبادلی، مجموع كاتیونهای مبادله ای | EXCHANGEABLE CATIONS |
مجموعه روشهای آنالیز مقداری را گویند | ELECTROTITRATION |
محلول خارجی | EXSUDATION |
محیط | ENVIRONMENT |
مرداب، باتلاق، الود | ELODEA |
معدن زمرد | EMERALD MINE |
مقاومت مصالح، علامت و نشانه واحد مقیاس یونگ (الاستیسیته) | E |
مقیاس كشسانی، مقاومت مصالح | ELASTICITY MODULE |
مكان سنگلاخی و سنگی | ECHAILLON |
منطقه اپی پول هیدریك، منطقه روان آب | EPIPOLHYDRIC ZONE |
مواد بیرون ریخته، مواد دفع شده | EJECTA |
موادی كه از ماسه و لیمون تشكیل یافته و به مقدار خیلی كم با سنگریزه همراه است و پدید آورنده تپه های شنی است | EOLIAN DRIFT |
موقعیت زمین | EARTH STATE |
مول تیپ دلمه ای | EARTH MULL |
ناپدید شدن لایه های بیرون شده رخنمونها كه در زیر سایر تشكیلات قرار گرفته اند | ENNOYAGE |
نشانه و علامت افق آب شسته | E |
نقطه اعتدالین شب و روز، اعتدال شب و روز | EQUINOXES |
نقطه تعادل یونی | EQUIIONIC POINT |
نقطه ثابت ذوب، به یكباره منجمد شدن | EUTECTIC |
نگاه كنید به compact/lourd/argileux | EARTHWORK |
نمو روئین | EPIGENETIC |
نوعی از دو كفه ای هایی كه قشر صدفی آنها متقارن می باشد | EQUIVALVE |
نهر تخلیه | ESCAPE |
نهشته های تبخیری، رسوبات تبخیری | EVAPORATES |
نهشته های زمینی | EPIGENIC DEPOSIT |
نهشته های كشندان، خور، مدخل رودخانه بزرگ به دریا كه تشكیل خلیج را می كند | ESTUARIN BED |
نهشته های كشندان، خور، مدخل رودخانه بزرگ به دریا كه تشكیل خلیج را می كند | ESTUARIN DEPOSIT |
وابسته به لایه های سطحی آب كه جهت تامین رشد گیاهان سبز نور كافی به آن نفوذ می نماید | EUPHOTIC |
وارود، جریان آبی كه از یك رودخانه یزرگ یا دریاچه جدا می شود | EFFLUENT |
واریزه های ساقه و شاخه های كلوئیدی | ENTROC |
ورسكیان | ERICACEAE |
هم قدر، هم اندازه | EQUIVALENT |
همسان | EQUANTE |
هوموس زمینی | EARTH MULL |
یخرفت داخلی، مورنی كه در بخش داخلی یخچال وجود دارد | ENGLACIAL DRIFT |
یخرفت داخلی، مورنی كه در بخش داخلی یخچال وجود دارد | ENGLACIAL TILL |
یكی از فازهای تكتونیكی كربونیفر كه در انتهای نامورین و وستفالین اتفاق افتاده است | ERZGEBIRG PHASE |
صفحه شكست | FRACTURE PLANE |
چشمه، منبع | FOUNTAIN |
1- خاك یا سنگی كه آهن دارد، یا به صورت تركیبات آهن دو ظرفیتی (فرو) ویا سه ظرفیتی (فریك) می باشد.2-خاكی كه دارای هیدرات آهن است | FERRUGINOUS |
1- سنگهایی كه در اثر عمل یخ بستن شكسته می شوند. 2- به خاكهایی اطلاق می گردد كه آب را به شدت جذب می كنند، این خاكها كلا حاصل سنگهای محتلفی بوده كه تخلخل، مقاومت مكانیكی، كانیهای دگرگون دارند. | FROZEN |
1- گسلهای تغییر شكل یافته و عمودی را گویند كه در كنار سطح توپوگرافی به وسیله یك فشار افقی پسین به وجود آمده است.2- چینهای همراه با گسلهای تند و شیب دار | FOLD FAULT |
1- ماسه های بسیار دانه ریز، 2- شكستگی و ذرات خاكی را گویند كه اندازه قطر آنها بین 0.02 تا 2 میلیمتر است، 3-اراضی پهناور و بدون پوشش گیاهی4-ماسه های دریایی، 5-ماسه هایی را گویند كه برای پاك كردن دیگ و دیگچه بكارمی برند | FINE SAND |
1-برآمدگیهایی كه در اثر عمل انباشتن به وجود می آید.2- برجستگیهای كمانی شكل | FLANGE |
آب طنابی و رشته ای | FUNICULAR WATER |
آبرفتهای سنگ ریزه دار | FLUSSGRAND |
آبشار، شیب شكن | FALL |
آبیاری بارانی برای سطح غیر مشخص | FIELD SPRINKLER METHOD |
آبیاری حاصلخیزی، آبیاری با كود | FERT IRRIGATION |
آرد، گرد، پودر | FLOUR |
آزمایش آب شكنی یا آزمایش نهایی | FINAL TEST |
آهك اندودی | FINISHING LIMES |
آهكهای كربنات داری كه در اثر تماس با آب، آبكی می گردد. | FLUENT CHALK |
آهن دار | FERRIFEROUSE |
آهن سیانید دار، نمك اسید فرو سیانیك | FERRICYANIDE |
آهن كلسیم دار، آهن كلسیت دار، كانیهای آهن و كلسیم دار | FERROCALCITE |
آهن و منیزیم دار | FERROMAGNESIAN |
اثر شكافتگی اتمی، اثر شكستن هسته ای، اثر شكاف | FISSION TRACE |
اراضی بوریادار | FUSHS EARTH |
اراضی جنگلی | FOREST LAND |
ارزش هماوری، تمركز الكترولیتهای لازم برای تولید فلكولها و خاكدانه ها | FLOCCULATION VALUE |
از انواع خاكهای لسی كه اندازه قطر ذرات آن كوچكتر از 50 میكرون می باشد و بیشتر از كوارتز غباری با مقدار كمی از رس تشكیل یافته و در آبهائی كه از الكترولیت فقیر می باشند دیده می شود. در اثر افزایش آب سیال و خمیری می گردد. | FLIESSERDE |
اسپات فلوئور | FLOUR SPAR |
استهلاك جبهه ای، میرایی جبهه ای | FRONTAL AMORTIZEMENT |
استهلاك جبهه ای، میرایی جبهه ای | FRONTAL-AMORTISSEMENT |
اسید فولیك | FULVIC ACID |
اشكال زمین | FORM OF GROUND |
اصطكاك، مالش | FRICTION |
افت انرژی | FALL |
افقی كه سرشار از اكسید و هیدرات آهن باشد | FE HORIZON |
الیاف، نخ مانند | FIBROUS |
الیاف، نخ مانند | FIBRORADIA |
انجماد | FREEZING |
انجماد، یخ بستن | FREEZING. FROST |
انسان فونته شواد | FONTECHEVADE MAN |
اوپال آتشین | FLAME-OPAL |
اوپال آتشین | FIRE OPAL |
بادبزن، آبرفت، مخروط افكنه آبرفتی | FAN |
باروری، بارخیز و حاصلخیز | FERTILE |
بالا آمدگی در اثر پدیده یخبندان | FREEZING UP HEAVAL |
بالا آمدگی در اثر پدیده یخبندان | FROST UP HEAVAL |
بتون پوزولان | FILLER POUZZOLANE |
برش اصطكاكی | FRICTION BERCCIA |
برش روانه ای | FLOW(BRECCIA) |
برش های تكتونیكی | FRICTION BRECCIA |
برش های واریزه ای | FALL BRECCIA |
به شیار قائم و طویل موجود در سطح ستون یا سایر اعضای سازه ها اتلاق می شود | FLUTE |