در این قسمت لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 26 عرضه شده است.
لغات زمین شناسی – جغرافی صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات زمین شناسی – جغرافی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 26
كنگلومرا، جوش سنگ | CONGLOMERATE |
كنگلومرائی شدن | CONGLOMERATION |
كوارتز چشم گربه ای | CATS -EYE QUARTZ |
كوارتز لیموئی، كوارتز لیموئی و زرد رنگ و قیمتی | CITRINE QUARTZ |
كوئلن كانتیداسه ها | COELANCATHIDACEAE |
كوبلانسین، یكی از اشكوب های دونین | COBLENCIAN |
كوپاژ مصالح متراكم شده | COMPACTED YARDS |
كوپرولیت، بعضی از سنگ های آهكی سرشار از فضولات فسیلی سخت پوستان و بندپایان بوده و به صورت لایه های نازكی در درون سنگ های دیده می شود | COPROLITE |
كودزائی، تولید كود | COPROGENESE |
كودهای دانه ای | CRUD AMMONIAC |
كودیاسه ها، از جلبك های سبز دریائی كه در عهد حاضر رخساره های فراوان ساحلی را تشكیل می دهند | CODIACEAE |
كوردائیت ها | CORDAITES |
كوردیریت | CORDIERITE |
كوردیلر، طنابی | CODILLERA |
كورندون، در سیستم رومبئدریك | CORINDON |
كورندون، در سیستم رومبئدریك | CORUNDUM |
كورنیتی شدن | CONRNITISATION |
كوره آهنگری، تفاله آهن | CLINCKER |
كوفرمان، گروهی از آنزیم فعال را گویند اغلب بافلزات همراه هستند | COFERMENT |
كوكولیت، یكی از انواع سفید یا سبز رنگ كانی دیوپسید | COCCOLITE |
كوكولیتفوریداسه ها | COCCOLITHOPHORIDACEAC |
كولتی واتور | CULTIVATOR TILLER |
كولتی واتور كانادائی، نوعی ابزار دندانه ای است كه برای سست و نرم كردن بخش سطحی زمین به كار می رود | CANADIA CULTIVATOR |
كولوژل | COLLOGEL |
كوندرول، اجسام كروی شكل سیلیكات دار | CHONDRULE |
كوندریت، سنگ های شهابی كه محتوی توده های كروی شكل كانی های سیلیكاته یا فلزی باشند | CHONDRITE |
كونولیت، به توده های آذرینی گفته می شود كه صدها متر قطر داشته و دارای كناره های نامنظم می باشند | CHONOLITE |
كیتین زوئرها، ارگانیسم های كیتینی را گویند كه طبقه بندی نامشخصی دارند | CHITINOZOA |
كیروتریوم، نامی كه به آثار و رد بعضی از خزندگان اطلاق می گردد | CHIROTHERIUM |
گازكربنیك | CARBONIC GAZ |
گالری های گودی شكل در سنگ های آهكی را گویند، غارهای آهكی | CRAYERE |
گچ، گل سفید | CHALK |
گذرگاه های كوچك بهمن | CIALANCIOUN |
گردو | CALOT |
گروه كوفولیت ها، به مجموعه كانی های سازنده سنگ های ماگمائی گفته می شود كه چگالی آنها كمتر از 2/77 می باشد | COUPHOLITES GROUP |
گروهی از آمونیت ها را گویندكه در كرتاسه زیرین زندگی می كرده اند | CRIOCERATITEA |
گروهی از سخت پوستان كه فقط بصورت سنگواره یافت می شوند از اردویسین تا پرمین زندگی می كرده اند | CYSTIDEA |
گروهی از سخت پوستان مژه پای كه گونه معروف آن سرخاب یا كشتی چسب است | CIRRIPEDIA |
گروهی از ماهیان دریائی كه شباهت فراوانی به دوزیستان داشته اند | CROSSOPTERYGIENS |
گستره زمینی كه یك فرد می تواند شخم كند | CHARRUEE |
گل آلود كردن | CHAIRBOUILLER |
گل آلود كردن، زمین گل آلود | CROTTOUS |
گل سفید | CHALK |
گل سفید رس دار | CLAY CHALK |
گل سفید یا آهك هائی را گویند كه از قطعات كوچك تشكیل یافته است | CREUYE |
گنجایش جریان آب | CAPACITY OF WATERCOURSE |
گنچایش، ظرفیت، مقدار | CONTENT |
گودال بیشتر در خاك های مرطوب مشاهده می شود | CONQUE |
گودال ریزشی | COLO |
گودال زهكشی شده | CHAVESSINE |
گل آلود كردن | CHAIRBOUILLER |
گل آلود كردن، زمین گل آلود | CROTTOUS |
گل سفید | CHALK |
گل سفید رس دار | CLAY CHALK |
گل سفید یا آهك هائی را گویند كه از قطعات كوچك تشكیل یافته است | CREUYE |
گنجایش جریان آب | CAPACITY OF WATERCOURSE |
گنچایش، ظرفیت، مقدار | CONTENT |
گودال بیشتر در خاك های مرطوب مشاهده می شود | CONQUE |
گودال ریزشی | COLO |
گودال زهكشی شده | CHAVESSINE |
لس های نرم و ریزی كه بوسیله آب راسب می شوند | CIENTO |
لس، لجن، گل و لای | COULIN |
لوله گذاری یا لوله جدار چاه، وسیله ای برای پائین دادن و با پوشش دیواره چاه های لوله ای | CASING |
ماده ای كه دارای آهك است | CALCIC MINERAL |
ماده ای كه رس دارد | CLAY |
ماده ای كه رس دارد | CLAYEY |
ماده ای كه ساختمان آن دارای رنگ خاكستری است | CINDERING |
ماده ای كه كربن دارد | CARBURE |
ماده رنگین | COLOURING MATTER |
مارن آهكی | CALCAREOUS MARL |
مارن های سنگریزه دار قرمز رنگ | CAPUNMARGO |
ماسه آهك، آهك ماسه دار | CALCAREOUS SAND |
ماسه آهك دار، ماسه آهك داری كه محتوی ذرات آهك بوده وحد واسط ماسه های بشدت آهك دار وماسه های سیلیس دار می باشد | CALCARIFEROUS SAND |
ماسه خرد شده، ماسه شكسته | CRUSHING SAND |
ماسه درشت | COARSE SAND |
ماسه درشت، ماسه های درشت و خشن | COARSE SAND |
ماسه رستی، ماسه رس دار، ماسه چرب دار | CLAYEY SAND |
ماسه سنگ زاویه دار، سنگ زاویه دار | CHAFRE |
ماسه سنگ های پهنی را گویند كه در لابلای لایه های زغال قرار دارد | COUARELLE |
ماسه سنگ های ماسه دار، سنگ های نوك تیز | CAFRE |
ماسه سنگ، نوعی سنگ سخت و خاكستری كه زود ترك و شكاف برداشته و به پودر تبدیل می گردد | CRAG |
ماسه های درشت، واریزه های كانی های فلدسپات ها و سایر كانی ها | CHAPE |
ماسه های مخلوط سنگریزه های ساحل آبی | CALCHLEX |
مامور ثبت و ممیزی املاك مزروعی و غیرمنقول | CADASTRE |
ماهی آب زلال | CATADRO MOUS FISH |
مبارزه بر علیه فرسایش، چوب های منشوری شكل را گویند | CABRETTE |
مبارزه علیه فرسایش خاك | COVER CROP |
متد استحكام | CONSOLIDATION METHOD |
متد شامیناد، روش شامیناد، روشی كه مطابق آن مقدار اسیدهای هوموسی خاك را اندازه می گیرند | CHAMINADE METHOD |
متراكم، بهم فشردگی | COMPACITY |
مته دستی برای آزمایش خاك رس و خاك های معمولی كه بدون سنگریزه و پاره سنگ می باشند | CLAY AUGER |
مجراسازی | CHANNELLING |
مجرای نازك، كانال | CANAL |
مجموعه اسید هومیك های قهوه ای را گویند كه كمتر با رس در ارتباط است | COMPOSANT |
مجموعه اسیدهای هومیك خاكستری چسبنده به رس ها | COMPLEX B |
مجموعه دگرسانی ویژه توده صخره های آهكی | CALCAROUS PHENOMENON |
محدوده بركه ای كه در تمام فصلها دارای آب كم بوده و تقریباً خشك است | COUAILLE |
محلول قوی، محلول متراكم | CONCENTRATED SOLUTION |
محلول های كلوئیدی | COLLOIDAL SOLUTION |
محلی كه پر از سنگ است | CARROUTERE |
محیط كردن، محدود كردن، مشخص كردن | CIRCUMM SCIRBE |
مخروط افكنه مركب | COMPOUND ALLUVIAL FAN |
مخزن آب، منبع آب، | CISTEREN |
مخلوط كلوئیدی، محلولی كه دارای كلوئیدهای بیشتری است | COLLOIDAL MIXING |
مرداب بركه آب، گل لای لجن | CASSE |
مرداب، مرداب قناری ها | CANARDIERO |
مرمر آهك های سفید، مخطط سبز كمرنگ وگلسرخی ژوراسیك بالایی | COURNIOL |
مزرعه سنگلاخی وسنگریزه دار | CAMARGA |
مس دار | COPPER BEARING |
معدن زغال سنگ | COAL MINE |
معدن زغال سنگ | COLLIERY |
مغاك، غار | CARAFON |
مقاومت در مقابل خرد شدن واكنش در برابر خرد شدن | CRUSHING STRENGTH |
مقطع احجار قیمتی، برش سنگ گران بها، مقطع جواهر | CUTTING |
مكان برهنه و عقیم، سطح فرسایش یافته و مسطح كه اغلب دارای پوشش گیاهی از نوع بوته ای و درختچه است | CALMA |
مكان پر از سنگ | CHAILLOCHOU |
مكان سنگلاخی | CARROC |
مكان و زمین سوخته به وسیله آتش یا بر اثر تابش نور خورشید را گویند | CREMAT |
مكان و زمین سوخته به وسیله آتش یا بر اثر تابش نور خورشید را گویند | CREMAU |
مكعب، صخره ای كه به شكل پرتگاه است | CUBE |
مكعبی | CUBIC |
مكعبی | CUBICAL |
مكعبی سان | CUBOIDE |
ملاط متمركز، ملاط سخت، ملاط پشت مستقیم | CONCENTRATION MORTAR |
مناطق گچی كه سفید وگل آلود است | CHALK CRETACEOUS |
منافد و سوراخ هائی كه در اثر جریان های آبی در اراضی سست و نرم بوجود می آید | CHAVAROUT |
منحنی میزان | CONTOUR LINE |
منطقه آهكی، سنگ آهك | CALAR |
منطقه ای كه گل سفید یا آهك استخراج می كنند | CHOURINE |
منطقه فشاری، منطقه فشرده شده | COMPRESSION ZONE |
منطقه موئینه ای | CAPILLARY ZONE |
منفذ | CLOT |
مواد بلورین سنگ های آتشفشانی | CRYSTALLITE |
مواد سازنده اصلی سنگ ها | CHEMICAL COMPOSITION OF ROCKS |
مواد سوختنی خاك | COMBUSTIBLE MATERIAL OF SOIL |
موئین، لوله های استوانه ای موئینه داری را گویند كه قطر لوله های آن كوچكتر از 500 میكرون یعنی 0/5 میلیمتر است | CAPILLARY |
موئینگی پایدار | CAPILLARY CONSTANT |
موج سرما، موج سرمائی | COLD WAVE |
مور قشری، مور پوسته ای | CRUST MOR |
مور كوب روژن دار، مور حاصل از مواد كود دار | COPROGENE MOR |
مور نهان زاد | CRYPTOGAMIC MOR |
مورشیمیائی، موركلوئیدی با منشاء شیمیایی تولید شده در افق Bخاك های پودزولی هوموس دار یا در تورب های اسیدی | CHIMOGENE MOR |
موقعیت حفره ها و سوراخ های موجود در معدن، سوراخ معدن | CUT HOLE |
میدان وسیع، دشت پهناور سیلیسی و ماسه ای | CAMPING CAMPUS |
میزان الحراره صدزینه ای، دماسنج صد زینه ای، گرماسنج صد درجه ای | CENTIGARDE THERMOMETER |
ناحیه زغال سنگ دار، منطقه زغال خیز | COAL FIELD |
نسبت كربن بر ازت | C/N QUOTIENT |
نفت خام | CRUDE NAPHTHA |
نفت خام، حالت خمیری یا مالت ها را گویند | CRUDE PETROLEUM |
نفت زغالی، نفت حاصل از زغال سنگ | COAL NAPHTHA |
نفت قفقازی | CAUCASIAN PETROLEUM |
نقدگر، نقاد، ارزیابی خاك یك منطقه نسبت به به چیز دیگر می شود | CRITIC |
نقشه توپوگرافی، نقشه هائی كه دارای منحنی های میزان می باشند | CONTOUR MAP |
نقطه كوری، اجسام و موادی فرومغناطیسی در درجه حرارت های مخصوص گرم می شوند كه نقطه كوری نامیده می شود و سنگها در این دما خاصیت آهن ربائی خود را از دست می دهند | CURIE POINT |
نگاه كنید capillarite | CAPILLARY ASCENSION |
نگاه كنید به capillaire | CONSTANT |
نگاه كنید به norme | C.I.P.W |
نگاه كنید بهcalcaire coralline | CORALLIAN |
نگهداشت موئینگی آب، ذخیره موئینگی آب | CAPILLARY RETENTION |
نمك تجارتی | COMMERCIAL SALT |
نمودار، گرافیك | CHART |
نوع هوموس ملایم و نرمی كه همراه فضله ها و مدفوعات حیوانات كوچك كه در سطح یا لایه های بسیاری سطحی خاك زندگی می كنند وجود دارد | COPROMULL |
نوعی آمفیبول آبی كه حدواسط بین كانی ریه بكیت و گلوكوفان را گویند | CROSSITE |
نوعی از خاك های قرمزی كه بر روی سنگهای بازالتی دشت و لای دیده می شود | CHIROL |
نوعی از خاكسترهای جنگلی كه سرشار از پتاس بوده و پس از آبشوئی در صنعت شیشه سازی مورد استفاده قرار می گیرد | CHARREE |
نوعی از قارچ كه برای افزایش فسفات خاك به كار می رود | CUNNINGHAMELLA |
نوعی تخته سنگ، تخته سنگ صدادار | CLIQUART |
نوعی خاك پودزولی است | CRYPTOPODZOL |
نوعی خاك كه بوسیله آب و ارگانیسم های تخریب شده تشكیل می گردد | CHITIN GYTTJA |
نوعی سدی را گویند كه مواد سازنده آن از قلوه سنگ های خالص تشكیل یافته و دیواره های آن از بتون ساخته شده وبشكل قفس می باشد | CRAB DAM |
نوعی سنگ بلور كوارتز كه به رنگ زمرد و یا قهوه ای تیره می باشد | CAIRNGORM |
نوعی فرماسیون فشرده گیاهی از نوع بوته ای ودرختچه ای كه اغلب بر روی خاك های سیلیسی ودر اقلیم های مدیترانه ای می روید | CHAPARRAL FYNBOSCH |
نوعی كانی را گویند كه از تركیب آهن و فسفر بوجود آمده است | CACOXENITE |
نوك صخره ها، قسمت انتهایی پرتگاه ها | CUGULHA |
نوك و قله صخره، برآمدگی خاك | CHAR |
نهان رنگ، مول تقریباً غیر قابل رویت می باشد | CRYPTO MULL |
نهانزادان، گروه بزرگی از گیاهان كه گل ندارند به همین جهت جز گیاهان پست تقسیم بندی می شوند | CRYPTOGAMIA |
نهر، شكاف زمین، باتلاق | COUASSE |
نهشته ای آواری دانه ریز كه در اثر جریان های كرانه ای حمل شده است | CONTOURITE |
نی های كاشته شده | CANABIERO |
نیرو سنج موئینه ای | CAPILLARIMETER |
نیروی كویولیس، نیروی محركه ای كه به بدنه اجسام مانند هواپیما در اثر گردش زمین وارد می شود | CORIDLIS FORCE |
نیروی گریز از مركز | CENTRIFUGAL |
نیمرخ تعادل، جریان سیلابی را گویندكه سبب پائین آمدن شیب با مواد سازنده اش از بالادست به بخش پائین دست می شود. | COMPENSATION PROFILE |
نیمرخ كمپلكس | COMPLEX PROFILE |
وابسته به مغز سر | CEPHALIC |
واحد كالری متری | CALORIMETRIC UNIT |
واریزه | CHERINES |
واریزه، نهشته های واریزه ای | COLLUVIUM |
واریزها، مكانی كه پر از سنگ های بزرگ برهنه و لخت است | CANCHAL |
واریزهای كوچك سنگی | CASSILHA |
واژه آنگولائی، از انواع خاك های سرخ مناطق ساوان مقدار رس آن حدود 50% وتكامل خوبی پیدا نكرده است | CUIMA |
واژه افسانه ای واسطوره ای | CYBELE |
واژه لهستانی، زمین سیاه خاك های سیاه، چرنوزیوم | CZARNOZIEM |
واكنش فشاری | COMPRESSIVE STRENGH |
ویژگی های ارثی | CHARACTERISTIC |
هم ارز وزنی | COBINING WEIGHT EQUIIONIQUE POINT |
همرفت، كنكوسیون | CONVECTION |
هنر سرامیك سازی، هنر كوزه گری | CERAMICS |
هوای سرد | COLD WEATHER |
هوموس دانه درشت، مول دانه درشت | COARSE MULL |
هیدراكسید سدیم، سود سوز آور | CAUSTIC SODA |
یارد مكعب | CUBIC YARD |
یخ سنگ فلوئور طبیعی آلومینیوم و سدیم است | CRYOLITHE |
یخ كره، قسمتی از سطح زمین كه بطوردائمی پوشیده و غیر پوشیده از یخچالها است | CRYOSPHERE |
یخبندان مخصوصی كه در بعضی از انواع خاك اتفاق افتاده و موجب خشك شدن خاك می گردد | CHANDELURE |
یكی از انواع خاك های رسی تالك دار كه در صنایع سفالگری و كوزه گری مورد بهره برداری قرار می گیرد | COLUMINE |
یكی از انواع خاك های رسیكه در صنعت كوزه گری مورد استفاده قرار می گیرد | COLUBRINE |
یكی از طبقات دوران چهارم می باشد كه با دوره بین یخچالی گونر-میندل مطابقت دارد. | CROMERIEN |