در این قسمت لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 22 عرضه شده است.
لغات زمین شناسی – جغرافی صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات زمین شناسی – جغرافی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 22
ساخت انگوری، ساخت خوشه ای | BOTRYOID AL STRUCTURE |
ساخت برشی، ساختار برشی، ساخت برشی شكل | BRECCIATED STRUCTURE |
ساخت تخته سنگی، ساخت كلوخه ای | BLOCK STRUCTURE |
ساختمان لانه زنبوری، ساختمان كندوئی نوعی ساختمانی كه خاك های سازنده آن به اشكال منشوری، چند وجهی حفره ای بوده و به قسمت های متعدد تقسیم شده است | BEE NEST STRUCTURE |
ساروج و ملاط سیمان | BOULHACA |
سرزمین گرانیتی | BARENO |
سرزمینی كه تمام قسمت های آن به صورت چمن بوده وطی سالیان متوالی به عنوان مرتع و چراگاه از آن بهره برداری می شود | BAN |
سری سنگ های دگرگونی بارو، سری بارووین | BARROW SERIES METAMORPHIC |
سطح بالائی تخته سنگی را گویند كه دارای خطوط سفید مغزی شكل می باشد | BRAIN |
سطح بینوف | BENIOFF PLANE |
سطح شیب دار، سراشیبی تند، جبهه | BROW |
سطح لایه بندی، صفحه لایه بندی | BEDDING PLANE |
سطح مبنای فرسایش، پست ترین سطح هر منطقه كه عوارضی مانند رودخانه وجویبار در آن جاری باشد | BASE LEVEL OF EROSION |
سقوط ناگهانی توده های رسی آبدار | BOUSA |
سكو وپله ای در اراضی شیب دار وجود دارد | BANCEU |
سنگ، سنگ صاف و سطحی كه برای پوشش سقف بامها به كار می رود | BADIER |
سنگ آبی رنگ | BLUESTONE |
سنگ آتش زنه | BOUG |
سنگ آهك متبلور كنگرسیون دار | BALL STONE |
سنگ بستر، سنگ زیرین | BED ROCK |
سنگ بستر، سنگ مادر، سنگ زیرین | BED ROCK |
سنگ بیتومین دار، سنگ قیری، سنگ های آغشته به تركیبات نفتی | BITUMINOUS ROCK |
سنگ ساختمان، سنگ بنا | BUILDING STONE |
سنگ شكسته و خرد شده | BROKEN STONE |
سنگ معدنی آهنی مرداب ها، سنگ معدن آهن باتلاقی | BOG IRON ORE |
سنگ وسنگریزه های متروكه و غیرقابل استفاده معدن را گویند | BOULDERS RUN TO WASTE |
سنگ های آتشفشانی بسیار سیاهرنگ، غنی از اكسید كلسیم واسیدفسفریك بوده و مقدار آن در اینگونه سنگ ها از تراكیت نیز بیشتر است | BASANITOID |
سنگ های بازالتی، سنگ بازالت | BASALTIC ROCKS |
سنگ های خمیده مانند سنگ های آتش زنه را گویند كه از گل سفید ناشی می شود | BRANCH STONE |
سنگ های صفحه ای ومسطح | BLESTO |
سنگ های قلیائی، سنگ های بازیك سنگ هایی كه مقدار درصد كانی های تیره در آن زیاد است. | BASIC ROCKS |
سنگ های قلیائی، سنگ هایی كه محتوی 45 تا 55 درصد مواد سیلیسی می باشند | BASIC ROCK |
سنگ های مدور گرد سنگریزه های پراكنده در مزرعه | BRAMES |
سنگ های نوك تیز | BARRI |
سنگ هماتیت، در سیستم هگزاگونال متبلور می شود | BLOOD STONE |
سنگال های آهكی ناخالص كه بصورت گرهكهای منفرد در خاك لسی ورسی دیده می شود | BRAIN OF CAT |
سنگریزه و شن های ساحلی | BIJE |
سنگریزه ها و واریزه های آهكی متلاشی شده كه حاصلخیزی كمتری دارند | BLANCHOT |
سنگریزه هائی كه به وسیله اكسید آهن سیمانی شده ودر بخش های زیرین خاك به صورت برآمدگی های سخت و شاخ مانند دیده می شود | BETAIN |
سوزاندن | BURNING |
سیاه، در سنگ ها رنگ سیاه امكان دارد آثار زغالی (زغال سنگ ها، تورب ها، گونه ای از آهك ها شیست ها) یا آثار مواد بیوتومین باشد. | BLACK |
سیستم كشت های نواری پهن را گویند | BROAD BASE |
سیلت سیاه سیلت های توربی صدف دار | BLACK SILT |
سیلیكات آب دار آهن، منیزیوم، آلومینیوم در سیستم مونوكلینیك متبلور می شود | BRUNSVIGITE |
شاهین ترازو | BALANCE BEAM |
شخم زدن، خرد كردن كلوخه های مزرعه | BEYE |
شخم عمیق پیش از زمستان | BILOQUER |
شخم كردن مزرعه درو شده | BRANGER |
شریان آبی، جوی، پرتگاه | BAREN |
شكاف ودرزی كه در میان توده های شن یا خاك دیده می شود وپای انسان ناگهان در آن فرو می رود | BEDOUSSE |
شكاف های موجود در در سنگ های آهكی | BOUFADOR |
شكستگی | BREAKING |
شكستگی درخشان وجلادار | BRILLIANT FRACTURE |
شكستن، خرد كردن | BREAKING |
شكستن جریان های آب زمانی كه آب از ارتفاع بلند به زمین سقوط می كند در این صورت آب با نیروی فرساینده ای همراه است | BENCH EFFECT |
شمالی، وابسته به موجودات بخش شمالی زمین | BOREAL NORTHERN |
شن های درشت | BALLAST |
شن های روان | BLOUSE |
شن های روان | BEDOUSE |
شناوری، ئیدروستاتیكی را گویند | BUOYANCY |
شیب، كشت زار، مزرعه | BRO |
شیست های آبی | BLUE SCHIST |
شیست های پیریت دار كه در اثر هوازدگی متلاشی شده و خاك های سفید رنگ را تولید می كند | BLANCHERO |
شیست های مارنی سخت، شیست های سفید | BLANCASSO |
شیل سیاه، شیست های سیاه رنگ، شیستی كه اثر سیاهی بر انگشت باقی می گذارد | BALCK SHALE |
صخره، سنگلاخ | BOTAXI |
صدف های سائیده و تخریب شده ای كه برای ساختن دیوارهای گلی وامثال آن به كار می رود | BANCHEE |
طیف نواری | BAND SPECTRUM |
ظرفیت بافری، ظرفیت تامپونی | BUFFERING CAPACITY |
عقب راندگی | BACK THRUSTING |
علامت اختصاری خاك های راندزین كه تبدیل به خاك های خرمائی می شوند | BK |
علامت اختصاری عنصر بیسموت | Bi |
علامت خاكی كه سرشار از هوموس است | Bh |
علف هرزه، زمین كشت نشده ای كه پوشیده از خزه، بوته های كوچك خاردار، جوانه های نامرغوب درختچه ها وبوته ها است | BRUSH |
عمق سنج، باتیمتر | BATHYMETER |
عمیق، منطقه عمیق دریا | BATHYAL |
غار، چاله بزرگ، غار بزرگ | BALMA |
غار مغاك، دره ای كه پرتگاه های خطرناك دارد | BALSE |
غار مغاكی را گویند كه تقریباً دهان گشاده بوده و در تشكیلات نمكی وژیپسی دیده می شود | BOFIA |
غارهای مناطق كارستی | BUSI |
غارهای موجود در سنگ های آهكی وگل سفید | BOVE |
غاری كه نور در آن نفوذ می كند | BALM |
غلتانك، لاوك خاكشوئی، اراضی باتلاقی | BREAKSTAFF ROCKER |
فاز بروتون | BRETONNE PHASE |
فرازسنج، ارتفاع پیما | BOILING POINT THERMOMETER |
فرسایش ساحلی وپلاژی | BEACH EROSION |
فرسایش كناره های رودخانه | BANKCUTTING |
فرمول آن C6H6 | BENZENIC CORE |
فسفات قلیائی | BASIPHOSPHATE |
فسیل درختی را گویند كه درمرداب ها یا ماسه های كنار دریائی مدفون شده باشد | BOURBAN |
فعالیت بیولوژیكی موجودات زنده كه در خاك زندگی می كنند | BIOACTIVITY |
فعالیت زیستی | BIOLOGIC ACTIVITY |
قاعده مسطح | BASAL PLANING |
قسمتی از زمین غیر قابل كشت را به زیر كشت در آوردن | BAUCHEE |
قشر بالائی تورب كه 20 تا 50 سانتیمتر آن شامل خرده های متلاشی نشده است. | BOLSTER |
قشر معدنی بسیار سفت و سخت را گویند | BENCH |
قشر یخ زده خاك | BLEK |
قطعه سنگ، تخته سنگ، قطعه سنگ بزرگ ومدور كه بوسیله یخچال های طبیعی شكل گرفته باشد | BOULDER |
قلوه سنگ های آهن دار | BALL MINE |
قلوه سنگ های آهن كربناته | BALL-IRONSTONE |
قلوه سنگ، سنگریزه های مدور وگرد | BOLEGO |
قله ای را گویند كه منشوری یا مخروطی بوده و دارای پرتگاه و صخره های سخت نوك تیز وكوتاه است | BREC |
قیرماده سیاهی كه ممكن است جامد یا خمیری بوده واز تولیدات نفت خام است | BITUMEN |
قیری شدن، تبدیل به قیر كردن، قیراندود سازی | BITUMINIZATION |
كارگر آجرریزی، توده گل | BARDE |
كانال نهر و آسیاب، كانالی كه هادی آب است | BISSE |
كانال ویژه آبیاری | BIAL |
كانسارهای آهن موجود در مرداب ها ودریاچه ها، لیمونیت، هیدرواكسید آهن | BOG ORE |
كانسنگ خرد شده، سنگ معدن شكسته شده | BROKEN ORE |
كج بیلی كه دو دندانه صاف بشقابی وبسیار كوچك دارد | BECHARD |
كرت یا نوار آبیاری | BORDER |
كشاورزی در حد وسیع را گویند | BINER |
كشت دیمی و بدون آب | BOUR |
كشت نواری | BAND |
كفزی | BENTHONIC |
كلوئیدی بازی یا بازوئید، كلوئیدی كه دارای خواص قلیائی است | BASOID COLLOID |
كلوخه های زمین | BOLUS |
كمربند سیمانی، بلتنیك سیمانی | BELTING CEMENT |
كنار دریاچه هائی كه به صورت پلاتفرم با شیب های ملایم می باشد، قسمتی از آن در آب فرور رفته یا بیرون از آب قرار دارد | BEINE |
كناره عمودی رودخانه | BANK |
كندن علف های هرزه در تاكستان ها | BINAILLE |
كنگلومرا یا تیلیتی را گویند كه دارای مقداری تخته سنگ باشد | BOULDER BED |
كوارتز سفید وسفید رنگ را گویند كه بصورت لكه های كوچك در سنگ های شیستی دیده می شود | BLANCO |
كوباژ دریا اندازه گیری سنگ و یا خاك در محل اصلی خود قبل از شروع به حفاری | BANK MEASURE |
كود، احتمال دارد گل و لای را گویند كه بعنوان كود و مواد نیروبخش از آن استفاده كنند | BUBBLE |
كونكرسیون های آهن ومنیزیوم در خاك های گلی كاذب | BOBOWINAS |
كوهستان های زنجیری و طویل كه دارای پرتگاه است | BARS |
كیسه یا تورهای حاوی سنگ های شكسته كه در ساختمان خاكریزهای زیرآبی و برای كمك دربستن شكستگی در كانال یا كنترل فرسایش یا پركردن آب بردگی های پایاب با مجاورت ساختمان های آبی داخل رودخانه ها بكار می رود. | BOLSTER |
گدازه بازالتی | BASALTIC LAVA |
گدازه های سیال و سیلابی مانند | BOUFFRE |
گرد و غبار | BOUBOUK |
گروه باریلیت | BARYLITES GROUP |
گروه خاك ها | BYNDEL |
گسیختن، منقطع كردن، پیچ خوردگی، گسستگی طبقات ولایه ها را گویند | BOULEVERSEMENT |
گل آبدار | BORNILLE |
گل آلود، لجن زار | BARDOUS |
گل رس، خاك رسی، سوراخ، شكاف ساختمان | BOLE |
گل ضخیم، فرو رفتن در گل، گل ملایم | BOURBAILLE |
گل كش | BAILR |
گل لای و لجن | BODERE |
گل لای و لجن زار | BOURASSAS |
گل و لای، مرداب | BARRO |
گل و لای | BOUILHEN |
گل و لای | BIERBO |
گل و لای | BOSA |
گل و لای بركه و مرداب موقتی را گویند | BAKERE |
گل و لای لجن | BETO |
گل و لای لجن، مرداب | BEGDO |
گل و لای و لس | BOUDERE |
گلوله، گوی | BALL |
گمانه زنی | BORING |
گمانه زنی زیرآبی، حفاری زیرآبی | BORING UNDER WATER |
گمانه مته، سرمته | BIT CHISEL |
گودال با چاله ای كه آب در آن جمع می شود | BACHAS |
گودال وچاله ای كه در دشت قرار دارد | BASE |
گونه ای از باكتری های هوازی كه شرایط و محیط مساعد برای زیست آن بین 30 تا 35 درجه سانتگیراد است | BACILLUS POLYMYXA |
گونه ای تراكتور كه بولدزر گویند | BULLDOZER |
گونه ای لس چسبنده و چرب دار كه بوی گوگرد از آن به علت دارا بودن تركیبات سولفات ها استشمام می گردد | BITUMA |
لانه، آشیانه فرورفتگی وچاله های كوچك در دامنه های مسطح یا محدب را گویند كه كناره های پلانیمتری آن حدود 5 تا 50 متر و عمق آن 5 یا 10 مرتبه از آن كوچكتر است شیب محدب آن به سمت بالادست تند و بطرف پائین دست ملایم است | BOX |
لای و لجن، لجن زاری كه گرازها غلت می خورند | BAUSSER |
لایه، به لایه ای گفته می شود كه ضخامت كم دارد | BED |
لایه، لایه بندی | BEDDED |
لایه بندی | BEDDING |
لایه سطحی و نابرجا و تخریب شده تورب زاری كه از خزه ها نظیر اسفاگنوم تشكیل شده است | BONKAARDE |
لایه های مشخص قشر اقیانوسی را گویند | BED |
لجن زار | BOUILLA BOUILLE |
لجن زار، گل ولای دار | BOUDROUS |
لجن و گل لای ضخیم ته آب های راكد | BOULIO |
لس های خرمائی رنگ كه به طورضعیف در اثر وجود كونكرسیون بی رنگ می گردد | BIRCHERDE |
ماده سیاه | BLACK MATTER |
مارن قیردار، مارن بیوتومین دار | BITUMINOUS MARL |
مارن هائی كه از لایه های رویهم چیده تشكیل یافته است. | BANDED MARL |
ماسه روان | BOUGUE |
ماسه سنگ ساحلی | BEACH ROCK |
ماسه سنگ های آهكی متخلخل | BRASIER |
ماسه و شن | BISRI |
ماسه و شن | BRESILH |
ماسه ولكانیكی، ماسه مگنتیتی، ایلمنیتی، ماسه لیگنیت دار | BLACK IRON SAND |
ماسه های آبی | BLAUSAND |
ماسه های داغ ماسه هائی كه در اثر حرارت و آتش دستخوش تغییر وتحول شده است | BURNED SAND |
ماسه های روان كنار دریا | BOGUES |
ماسه های زمین های خاكستری كه با كوارتزهای گرد مدور در هم آمیخته است | BORNAIS |
ماسه های ساحلی، تپه های ماسه ای كرانه ای | BEACH SAND |
متد بویوكوس , متد اندازه گیری مقدار رطوبت خاك بوسیله تغییرات مقاومت الكتریكی در این روش یك تخته سنگ گچی در كنتاكت با خاك قرار می دهند | BOUYOUCOS METHOD |
متد و روش بیودینامیك | BIODYNAMIC METHOD |
محل گل و لای دار | BOURBASSIERE |
محل های باتلاقی و مردابی | BOMBERIEULE |
محلی كه پر از آب است | BOIRE |
محلی كه پر از درختان توسكا بوده اغلب دارای خاك های مرطوب و اسیدی بوده و یا خاك به وسیله سوزاندن عاری از پوشش گیاهی است | BETULAIE |
محلی كه پر از گیاهان و درختان تیره توسكا است كه بیشتر در زمین بدلند می رویند | BIRCH |
مرداب مكان گل و لای لجن زار | BODRI |
مرداب، لجن زار، زمین های رسی پر چرب | BARDISSE |
مرداب، باتلاق | BOG |
مردابی كه تورب ها شناور می باشند | BASCULE |
مردابی كه در خاك های رسی پدید می آید | BAUCHERE |
مرز و دیوار كوچكی كه بین دو تراس كشت شده قرار دارد | BONE |
مركز زمین، درون زمین | BOSOM OF THE EARTH |
مزارع كشت نشده | BERDU |
معدن تخته سنگ معدنی كه در آن فرسایش به موازات درزها صورت گرفته و تولید قطعات كروی شكل را كرده است | BOULDER QUARRY |
معدن سرب، گرافیت | BLACK LEAD PLUMBAGO GRAPHITE |
مغز، یكی از اقسام مرمر | BRAIN |
مقاومت در برابر خمش، مقاومت بریدگی تحت تاثیر نیروی خمش | BENDING STRENGHT |
مقاومت شكستگی، مقاومت در برابر شكستگی | BREAKING STRENGTH |
مقایسه تخته سنگ ها، تراس ها | BENCH COMPARISON TERRACES |
مقیاس بومه | BAUME SCALE |
مكان باتلاقی، برگه آبی گل آلود، مرداب، تورب زار | BOUILLA |
مكان پر از درختان شمشاد | BUXAIE |
مكان سنگلاخی كه كنار رودخانه ها دیده می شود | BOYARD |
مكان گلی | BOUEILLS |
مكانی كه پر از گل و لای است | BORLAT |
مناطق باتلاقی | BACHEUX |
مناطق تاكستانی گویند اراضی تاك دار حاصلخیز | BOURGOGNE |
مناطق ژرف دریایی 200 تا 2000 متر ژرفا دارد | BATHYAL |
منحنی عیار سنجی | BUFFER CURVES |
منطقه ای كه سطح طغیان آب تا 1/5 متر است | BONTI ZONE |
منطقه باتلاقی، منطقه مرطوب | BACOUS |
منطقه عمقی | BATHYDRIC ZONE |
منطقه كمربند گرانیتی، قلمرو كمربندی ناحیه گرانیتی | BELT OF GRANITIC COUNTRY |
منطقه مردابی وباتلاقی ومرطوب | BERYE |
منظره معدنی كه سنگ های سازنده آن به صورت پرتگاه بوده و قسمت انتهائی آن مسطح و هموار است. | BAUS |
منفذ و سوراخی كه رس پلاستیكی استخراج می كنند | BARDEIRO |
منفذ، سوراخ | BOUET |
مواد متراكم و سفت و آهن دار كه به صورت گرد و مدور می باشد | BALL |
مواد و مصالح لازم حفاری | BORING PLANT |
مورن های دیواره ای، بخرفت های محصور | BOULDER WALL |
میكای سیاه یا بیوتیت | BIOTITE |
ناحیه ای كه خوب آبیاری نشده است | BADLY WATERED DISTRICT |
ناحیه باتلاقی زمین های باتلاقی چرب دار | BONNO |
ناحیه پشت ساحلی | BACKLAND |
ناحیه طغیانی كه حداكثر یك متر آب دارد | BOKLE |
ناحیه لند شامل جنوب غرب اقیانوس اطلس می باشد كه دارای اراضی ماسه ای و سرشار از اكسید های آهن است | BRANA |
ناهممواری، پیچ وخم | BARRANCH |
نشانه افق خاكی كه غنی از عنصر كلسیم می باشد | BCa |
نشانه افق های خاك كه عمل صافی و فیلتراسیون در خارج از محدوده اتفاق می افتد | BAC |
نشانه خاك های مرطوب وكاذب كمرنگ | Bg |
نشانه و علامت افق خاكی كه غنی از سسكیوكسید باشد | BRY |
نشانه و علامت افقb خاك كه غنی از مواد رسی باشد | BT |
نقاط لغزنده جاده كه بر سطح صخره قرار دارد | BROCHET |
نقشه هائی كه اندازه گیری عمق دریاها را نشان می دهد | BATHYMETRICAL CHART OF THE OCEANS |
نگاه كنید به :bard | BART |
نگاه كنید به :bardeiro | BARDIERE |
نگاه كنید به baume | BARME |
نگاه كنید به بولین | BOURBAINE |
نگاه كنید به: palta | BALTA |
نگاه كنید به:Tourbiere | BASICILINE |
نوار سیاه، از اقسام Knick نازك كه بوسیله هوموس رنگی شده است | BALCK TAPE |
نوار كوچك زمینی كه بین دوشیار شخم اولیه قرار گرفته است | BORIONURE |
نوع تخته شخمی كه دراز وتنگ وبرآمده می باشد | BILLON |
نوع خاك سیاه با كلوخه های بزرگ كه در قسمت های عمیق خاك با تراكم آهك همراه می باشد | BADOB |
نوع خاك كمرنگ كه میانگین خاك های لسی وخاك های چرنوزیوم بلوطی رنگ است | BELAZION |
نوع دستگاهی كه برای مطالعه جانوران كوچك (میكروفون) موجود در خزه های خاك وضمناً در خاك های بدون خزه مورد استفاده قرار می گیرد | BERLESE CORRIE |
نوع رس سفید رنگی كه برای ساختن ظروف سوراخ دار كه در آن مایعات را به روش تبخیر سرد می كنند | BUCAROS EARTH |
نوعی خاك باتلاقی كه پس از خشك شدن برجای می ماند | BAREN |
نوعی خاك باتلاقی كه پس از خشك شدن برجای می ماند | BARENC |
نوعی خاك رس قوی، سرد، كپه وپشته مانند | BOULOISE |
نوعی خاك رسی كه در كناره مرداب ها وباتلاق ها دیده می شود | BAMBO |
نوعی خاك سفید و یكی از اقسام خاك های سروزوم | BIELOZEM |
نوعی خزه را گویند كه به عنوان جاروب از آن استفاده می كنند | BRANDE |
نوعی دولین تقریباً به طول 100 وبه عرض 8 متر | BOGAZ |
نوعی رس خوشبو | BUCARO |