در این قسمت لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 15 عرضه شده است.
لغات زمین شناسی – جغرافی صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات زمین شناسی – جغرافی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 15
آبكند- آبراهه تنگ و طویلی كه بر اثر شسته شدن زمین پدید آمده باشد | Water gap |
توده آب: توده اى از آب که بخشى از اقیانوس یا دریاچه را پر مى کند و با توجه به ویژگیهاى خاص خودش همانند دما و شورى شناخته مى شود. | Water Mass |
سطح ایستابى: سطحى است که در آن فشار سیال برابر فشار آتمسفر است. | Water Table |
آبشار ریزش قائم یا پرشیب آب یک رودخانه از ارتفاع زیاد. | Waterfall |
آب پخشان رشته کوه یا منطقه برجسته ای واقع در میان حوضه و یا آبگیر دو یا چند رودخانه که شاخابه رودخانه های مزبور را از یکدیگر جدا می سازد. | Watershed/divide |
هوا وضعیت جوی یک منطقه در یک زمان معین یا در نظر گرفتن عواملی چون درجه حرارت، نور خورشید، باد، ابر، مه و تبخیر. | Weather |
جغرافیای رفاه،رویکردی در جغرافیای انسانی که بر مسائل نابرابری تأکید دارد. | Welfare geography |
چاه: حفره ایست (گودال، سوراخ، تونل) که معمولا بصورت استوانه اى حفر مى شود و آب را در خود ذخیره میکند. | Well |
اقلیم استوایی مرطوب واقع در کمربند کم فشار استوایی به عرض تقریبا\” ˚10 است. در تمام ماههای سال گرم و مرطوب و در طول سال بطور یکنواخت و احتمالا\” هر روز باران می بارد. | Wet equatorial climate |
گندم گیاهی از تیره گندمیان از نوع تریتیکوم که غذای اصلی و مهمترین جنس در بازار غله جهانی و به احتمال قوی نخستین دانه اهلی شده به دست انسان است . | Wheat |
گندم خیز جایی که در آن گندم فراوان به عمل آید . | Wheat belt |
گرداب،یک گرداب کوچک دایره ای شکل در دریا یا رودخانه ای که از شکل کانال مربوط، یا بوسیله برخورد دو جریان، یا به علل مشابه ایجاد می شود. | Whirlpool |
گردباد ستون در هم پیچنده ای از هوا که براثر گرم شدن سطح زمین و صعود هوای گرم بسوی طبقات بالا پدید آید . | Whirlwind |
باد- جریان افقی هوا با شدتهای متفاوتی از آرام ترین تا شدیدترین آنها كه توفند نام دارد | Wind |
باد شكن- پناهگاههای طبیعی یا مصنوعی كه جلوی سرعت و شدت باد را بگیرند | Wind break |
گلباد + بادنقش | Wind rose |
بادنما دستگاهی است برای نشان دادن سمت وزش باد | Wind vane |
قشلاق سرزمین گرمی که مردم چادرنشین زمستان را در آن جا به سر می برند . | Winter quarter |
چاه زیر زمینى که به سمت پایین حفر شده باشد. | Winze |
بیگانه سنگ: نمونه اى از سنگ که داراى ترکیب کانى شناسى متفاوتى با سنگ میزبان است. | Xenolith |
ژئومورف- یه نوع بافت سنگ آتشفشانی است كه بلورها فاقد سطوح و یالها مشخص بوده و در زیر میكروسكوپ حدود بلورها نامنظم، كروی و یا دندانه ای است | xenomorphe |
یارد واحد انگلیسی برای اندازه گیری مسافت که برابر914399/0 متر است . | Yard |
کلوتک – بقایای باقی مانده بصورت پشته ناشی از سایش بادی بخشی از رسوبها | yardang |
زامبو آدم های دورگه ای که از آمیزش نژادهای سرخ و سایه در آمریکای لاتین بوجود آمده اند. | Zambo |
نقطهاى در کره آسمانى که درست بالاى سر واقع شود. | Zenith |
منطقه، ناحیه، نیسنگ | zone |
منطقه الف-قسمتی از زمین که به واسطه نوع حیوانات یا نباتات آن کاملاً مشخص و متمایز است و یا از نظر رشد پاره ای گیاهان و حیوانات دارای شرایط مناسب باشد. ب- هر یک از پنج منطقه زمین که از نظر آب و هوا طبقه بندی شده است . | Zone/belt |
زو یا دره محلی است که از آن آبهای دائمی یا فصلی می گذرد. در مسیر گریوان دو زو وجود دارد. از یکی بطور دائم آب منطقه گریوان به بش قارداش وبجنورد می رسد و دیگری چون فقط در فصول بارندگی آب دارد به خشکه زو معروف شده است . | zoo |
نرمافزار یا سختافزارى که امکان نمایش نواحى پىدر پى کوچکتر (Zoom in) یا پىدر پى بزرگتر (Zoom out) تصویر را روى دستگاه نمایش تعاملى فراهم مىآورد. 2-فرایند استفاده زوم. | Zoom |
نقشه كش | Cartographer |
كارتوگرافی | Cartography |
نصف النهار مركزی | Central Meridian |
تونل | Channel |
صخره | Cliff |
قطب نما | Compass |
رز كمپاس | Compass Rose |
تصویرسازی مخروطی | Conic Projection |
صخره | Cliff |
قطب نما | Compass |
رز كمپاس | Compass Rose |
تصویرسازی مخروطی | Conic Projection |
قاره | Continent |
كنتور | Contour |
خلیج | Cove |
تصویرسازی استوانه ای | Cylindrical Project |
درجه | Degree |
دلتا | delta |
بیابان | Desert |
دون | Dune |
نیمكره شرقی | Eastern Hemisphere |
خط استوا | Equator |
مصب | Estuary |
فیورد | Fjord |
نقشه جنگل | Forestry map |
جغرافی | Geography |
نقشه زمین شناسی | Geologic map |
ژئومورفولوژی | Geomorphology |
ژیزر | geyser |
سیستم مختصات جغرافیایی | Geographical Coordinate System |
گلایزر | Glacier |
جی پی اس | GPS |
پوسته یخی | ice shelf |
خلیج | gulf |
تپه | hill |
خط تاریخ بین المللی | International Date Line |
جزیره | island |
تنگه | isthmus |
كلید | key |
لاگون | lagoon |
لندمارك | land mark |
عرض جغرافیایی | Latitude |
راهنما | Legend |
طول جغرافیایی | Longitude |
نقشه | map |
تصویرسازی نقشه | map projections |
مقیاس نقشه | map scale |
مرداب | marsh |
تصویرسازی مركاتور | Mercator Projection |
نصف النهار | meridian |
مزا | mesa |
كوه | Mountain |
نیمكره شمالی | Northern Hemisphere |
قطب شمال مغناطیسی | North Magnetic Pole |
قطب شمال | North Pole |
واحه | Oasis |
اقیانوس | Ocean |
تصویرسازی ارتوگرافی | Orthographic Projection |
تصویرسازی ارتوفانیك | Orthophonic Projection |
مدار | Parallel |
شبه جزیره | Peninsula |
نقشه فیزیكی | Physical map |
دشت | Plain |
تصویرسازی مسطح | Planar Projection |
نقشه پلانیمتری | Planimetric Map |
فلات | Plateau |
نقشه سیاسی | Political Map |
حوضچه | Pond |
چمن زار | Prairie |
نصف النهار مبدأ | Prime Meridian ) |
تصویر سازی | Projection |
چهارگوش | quadrangle |
سلسله | range |
ریف | Reef |
نقشه برجسته | relief map |
مخزن | Reservoir |
رودخانه | river |
نقشه راه | road map |
تصویرسازی رابینسون | Robinson Projection |
مقیاس | scale |
دریا | sea |
سطح تراز دریا | Sea Level |
تصویرسازی سینوسئیدال | Sinusoidal Projection |
تنگه یا بغاز | sound |
منشأ | Source |
نیمكره جنوبی | Southern Hemisphere |
قطب جنوب مغناطیسی | South Magnetic Pole |
قطب جنوب | south pole |
باریكه | Strait |
باتلاق | Swamp |
نقشه توپوگرافی | Topographic map |
شاخه فرعی | Tributary |
رأس سرطان | Tropic of cancer |
رأس الجدی | Tropic of Capricorn |
مدارات | Tropics |
تندرا | Tundra |
آبشار | Water fall |
نقشه هواشناسی | Weather map |
دره | Valley |
آتشفشان | Volcano |
نیمكره غربی | Western Hemisphere |
سرزمین مرطوب، تالاب | Wetland |
به معنی آنچه كه برخلاف جهت تابش آفتاب می باشد | AVER |
(اصطلاح كانی شناسی) عقیق چخماقی | AGATE MOLAIRE |
آئكینیت | AIKINITE |
آئنیگماتیت | AENIGMATITE |
آئیگرین | ACMITE |
آئیگرین | AEGRITE |
آئیگرین | AEGRINE |
آب آرتزین،آب زیرسطحی است كه دارای فشار كافی برای بالا آمدن از شكاف ها یا سایر دهانه های یك لایه نفوذ پذیر است | ARTESIAN WATER |
آب آشام روئی | ADSORPTION WATER |
آب پوسته ای | ADHESIVE WATER |
آب قلیائی | ALKALINE WATER |
آب گاز كربنیك دار | ATTACK (MINERALS) |
آبرفت | ALLUVIAL |
آبرفت | ALLUVIUM |
آبرفت ورسوبات آواری را گویند | ATREDADURIOU |
آبرفت های ماسه ای | ASSABLISSEMENS |
آبیاری برای تهویه خاك | AERATION IRRIGATION |
آبیاری كردن | AIVAR |
آپتیكوس | APTYCHUS |
آپسین، از اشكوب های كرتاسه زیرین دوران دوم | APTIAN |
آپلیت، میكرورگرانیت های دانه ریز كه تركیب آن بسیار ساده می باشد | APLITE |
آپوفیر، در پتروگرافی قسمت جلو آمده و طویل یك با تولیت را گویند | APOPHYSIS OFF SHOOT |
آپوفیلیت | APOPHYLLITE |
آتاپولوژیت كانی های رسی با ساختمان فیبری بوده كه اغلب با منیزیوم همراه است وبه صورت لوله های خالی با منافذی كه اندازه شعاع آن كمتر از 15 انگسترم است | ATTAPULGITE |
آتراكتیت از بلمینیت های بزرگ كه پراكندگی جغرافیائی آن از تریاس تا ژوراسیك تحتانی بوده است | ATRACTITES |
آتریو،به چاله با فرورفتگی اطلاق می گردد | ATRIO |
آتلستیت | ATELESTITE |
آجونك | AJONC |
آدامیت | ADAMITE |
آدم، در خاك شناسی زمین سرخ را می گویند | ADAM |
آدوكسیون- پهن رفت | ADUSTE |
آدولاریا، حجرالقمر، سنگ ماه | ADULARIA |
آدیاباتیك، برونكار، بی گذر | ADIABATIC |
آدینول ( از انواع سنگهای دگرگونی) | ADINOLE |
آراگونیت، یكی از اشكال بلورین كربنات كلسیم طبیعی است | ARAGONITE |
آرتزین، ناحیه ای كه در آن یك ساخت زمین شناسی یا یك سنگ ویژه شرایط مناسب را برای به وجود آمدن چاه های آرتزین فراهم كرده است | ARTESIAN |
آرتین سكین | ARTINSKIAN |
آرژیلولیت سنگی كه تولید رس می نماید | ARGILOLITE |
آرژیلیت، به گونه ای از خاك های رسی اطلاق می شود كه بر خلاف رس معمولی آب آن كم بوده وسخت می باشد | ARGILLITE |
آركئن، زمین های بسیار قدیمی وكهن زمین را گویند | ARCHEAN |
آركئوسیاتیده ها | ARCHEOCYATHIDEA |
آركوز، ماسه سنگ های فدلسپات دار را گویند | ARKOSE |
آرگنین، در ردیف مونواسیدهای آمینه دو ظرفیتی بوده واز پروتئین ها مشتق شده است. | ARGININE |
آرنیژین | ARENIGIAN |
آرومتر، دستگاهی كه برای اندازه گیری غلظت و وزن مخصوص مایعات به كار می رود | AREOMETER |
آزبست، پنبه سوز | ASBESTOS |
امیانت، آزبست، پنبه سوز | AMIANTHUS |
آزوریت كربنات آبدار در سیستم مونوكلینیك متبلور می شود به رنگ آبی پروسی،لاجوردی در زمان های مختلف وجود دارد | AZURITE |
آزوریت آبی سنگ سبز نوعی مالاكیت كه از مالاكیت سبز و آزوریت آبی به وجود آمده است | AZURE STONE |
آزیموت، سمت | AZIMUTH |
آسپارگین، مجموعه اسیدهای آمیدی وآمینه را گویند | ASPARAGIN |
آستروبلم، سوراخ یا دهانه آتشفشانی كه در اثر برخورد متئوریت ها با سطح زمین به وجود می آید | ASTROBLEME |
آستروفیلیت، در سیستم مونوكلینیك متبلور می شود | ASTROPHYLLITE |
آستنوسفر(سست كره) | ASTHENOPHERE |
آستنولیت، حجم بزرگی از سنگ های موضعی كه به صورت جزئی در مركز وهسته توده های صلب وجامد ذوب شده،قطعه ذوب شده زون موجود را ترك كرده پس از تولید ماگما به سطح زمین باز می گردد | ASTHENOLITE |
آستین از اشكوب های پلیوسن بالائی دوران سوم | ASTIAN |
آسفالت، قیر | ASPHALTUM |
آسفالت، قیر | ASPHALT |
آشام روئی | ADSORPTION COLLOID |
آغاز یك دوره یخبندان | ANAGLACIER |
آفانیتیك، نهان بلور | APHANITIC |
آفوتیك،محیط های بسیار عمیق دریایی را گویند | APHOTIC |
آفینیته، پیوستگی، گرایش، میل تركیبی | AFFINITY |
آك، به معنی نوك | AK |
آكتینوت | ACTINOTE |
آكتینوكاماكس | ACTINOCAMAX |
آكتینیوم | ACTINIUM |
آكرمانیت | AKERMANITE |
آكروكوردیت | AKROCHORDITE |
آكری تراش ها | ACRITARCHES |
آكسینیت | AXINITE |
آكمیت به فرمول Na,Fe[Si2O6] | ACMITE |
آكی تانین از اشكوب های دوران سوم حد پائین میوسن را گویند وارتباطی با اولیگوسن بالائی ندارد | AQUITANIAN |
آكیتنومیست ها، موجودات تك یاخته گیاهی | ACTYNOMYCES |
آگاریك كانی | AGARIC MINERAL |
آگپائیتیك | AGPAITIC |
آگروسترین | AGROSTERIN |
آگرونوم، متخصص زراعت | AGRONOM |
آگله، توده متراكم و ناپایدار | AKLE |
آگنوتوزوئیك، حیات ناشناخته | AGNOTOZOIC |
انجمن بهمن آمریکا | American Avalanche Association (A.A.A) |
مهار | anchor |
بلوکهای گوشهدار | angular blocks |
محرکهای مصنوعی | artificial triggers |
صعود (بالا رفتن) | Ascend |
صنوبر لرزان | aspen |
مرکز اطلاعات بهمن کلرادو | Avalanche Information Center (CAIC) |
پیشگیری، بقا و نجات | avoidance, survival and rescue |
مسافران مناطق کوستانی | backcountry users/travelers |
برآمدگی، شکم | bulge |
محل اقامت و شبمانی | campsite |
تكهی بزرگ یا كلفت وكوتاه (درمورد سنگ ویخ وچوب) | chunks |
سرنخ | clue |
بدون چسبندگى | cohesionless |
یکپارچه (چسبناک) | cohesive |
استحکام یکپارچگی | cohesive strength |
تیم نجات آلپاین کلرادو | Colorado’s Alpine Rescue Team |
کاو (مقعر) | concave |
کوژ (محدب) | convex |
نقاب | cornice |
گذر كردن | cross |
نقشهراههای محلی و روستایی | cross-country trail map |
آوار، خرده و باقیمانده شن و خاک… | debris |
تصمیمگیرنده | decision-maker |
پوشش گیاهی انبوه | dense timber |
فرود (پایین آمدن) | descend |
موارد ثبت شده | documented cases |
طبلمانند | drum-like |
در معرض قرار دادن | expose |
رها كردن | extricate |
خط شکست | fracture line |
دستكش | glove |
جعبه كوچك مخصوص اچار و غیره در جلو اتومبیل، جعبه داش بورد | glove compartment |
عینك محافظ | goggle |
گرانش، جاذبه | gravity |
راهنمایی | guidance |
آبکند، آبراه (درهی تنگ و عمیق) | gully |
خطر | hazard |
علفهای انبوه | heavy brush |
بالگرد | helicopter |
صداهای پوک، توخالی | hollow sounds |
انحراف سنج | inclinometer |
نشست بینالمللی نجات فنی | International Technical Rescue Symposium |
بادپناه | leeward |
شُل (سست) | loose |
روانکار | lubricant |
مانور | maneuver |
آییننامه | manual |
مربیگیری، رابطهی توسعه یابندهی کمک فرد کارآزموده به مبتدی | mentorship |
باور نادرست | misconception |
انجمن نجات کوهستان | Mountain Rescue Association |
دامنهی کوه | mountainside |
انجمن ملی جستجو و نجات | National Association of Search & Rescue |
سرویس(خدمات) جنگل ملی | National Forest Service |
گشت اسکی ملی | National Ski Patrol |
سبقت گرفتن | overtake |
مضطرب | panic |
محیطبان | patroller |
بالشتک | pillow |
کاج، صنوبر | pine |
پره، پر نازک | plume |
آبپخشان، خطالراس | ridge |
انتخاب مسیر | route selection |
شال گردن | scarf |
جستجوی قدم به قدم | scuff search |
نشست | settling |
فریاد زدن | shout out |
قالبی(تختهای) | slab |
به نرمی و یکنواختی سرخوردن، سُرسُره | slide |
شیبهایی کمتر از 100فوت | slides Less than 100 ft |
جهت شیب | slope orientation |
نوع شیب | slope profile |
تندی شیب | slope steepness |
برفانباشت | snow pack |
دانش برفشناسی(برفشناخت) | snow science |
پهنهی برفی- برفپهنه | snowfield |
ماشین برف سواران | Snow-machines |
ماشین برفی | snowmobile |
برفانباشت | snowpack |
تُنُک | sparse |
آب شدنهای بهاری | spring thaw |
توفان | storm |
ردپا | swath |
نشست | symposium |
خط رشد، (در مناطق سرد و كوهستانی) خط مفروضی كه بالای آن هیچ درختی رشد نمیكند. | timberline |
مسیر | track |
گذر عرضی | traverse |
مرز درختان | Tree-line |
رها كردن | trigger |
پوشش گیاهی | vegetation |
قربانی | victim |
بهمن تر(خیس) | wet avalanche |
جامعهی پزشکی صحرایی | Wilderness Medical Society |
درخت بید | willow |
بارگذاری بادی، بادروب | wind-loading |
بازتوزیع باد | wind-redistribution |
بادگیر | windward |
در طول سال | year round |
ریوداسیت | rhyodacite |
برشی شدن ، خردشدگیتشکیل قطعات زاویه دار تا نیمه زاویه دار در یک زمینه ریزتر در امتداد گسل دلیلی بر عملکرد گسل و خرد شدن سنگهای مقاوم است. | Brecciation |
برش گسلی | fault breccia |
تنش زدایی | stress relief |
مثلث بافت خاك | texture soil angular |
نفوذ پذیری | Permeability |
هدایت آبی | Hydraulic conductivity |
تاثیر مصرف گوگرد در حاصلخیزی خاکهای زراعی | affect Consumption of sulfur in Agricultural soil Fertility |
نقطه پژمردگی | wilting point |
اندازه گیری کربن آلی خاک | module of organic carbon(OM) |
ظرفیت نگهداری آب در خاک | field capacity |
ظرفیت اشباع | saturation percentage |
تقسیمات رطوبتی خاک | Divisions of soil moisture |
آب هیگروسکوپیک | Hygroscopic water |
آب کاپیلاریته | capillary water |
آب اشباع | gravitation water |
رطوبت خاک و نیروی مربوطه | Soil moisture and force Relevant |
وضعیت آب در خاک | Water status in soil |
مقدار رطوبت | moisture content |
اهمیت رنگ خاک | Importance of soil color |
عوامل مؤثر در رنگ خاک | Factors in color of soil |
رنگ خاک | color of soil |