مقالات ترجمه شده دانشگاهی ایران

لغات بین رشته ای – بخش 20

در این قسمت  لغات بین رشته ای بخش 20 عرضه شده است.

لغات بین رشته ای صفحه اصلی – کلیک کنید

خرید لغات بین رشته ای / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته

 

لغات بین رشته ای - ایران ترجمه - irantarjomeh

لغات بین رشته ای بخش 20
انتخاب‌
choice
انتخاب‌ كردن‌
choose
منتخب‌
chosen
سینما
cinema
دایره‌
circle
مدار
circuit
كلید قطع كننده جریان
Circuit Breaker
سویچ كننده مدار
Circuit Switcher
مدور
circular
رایج‌
circulating
گردش، دوران‌
circulation
محیط، پیرامون‌
circumference
محیط شمع
circumference of the pile
آب انبار، مخزن آب
cistern
ذکر کردن ، اتخاذ سند کردن ، گفتن
cite
شهری‌
citizen
شهر
city
تاسیسات گازرسانی شهری
city gas supply facilities
عمرانی
civil
سازه مهندسی عمران
civil engineering structure
سازه عمرانی
civil structure
متمدن‌
civilized
پوشاندن‌
clad
مطالبه‌، ادعا كردن‌
claim
بند ،گیره‌
clamp
مقید
clamping
تصفیه‌ شده‌
clarified
روشن‌ كردن‌، صاف‌ كردن‌ یا شدن‌
clarify
رده، دسته‌
class
کلاسیک
classic
رده‌ بندی‌، دسته بندی
classification
رده‌ بندی‌ شده‌
classified
رده‌ بندی‌ كردن‌
classify
بند
clause
خاك‌ رس‌
clay
پاك‌ كردن‌
clean
روشن‌ كردن‌، واضح‌ كردن‌
clear
دهانه آزاد
clear span
تصفیه، فاصله مجاز
clearance
پاک شده
cleared
دو شاخه – مقره
clevis
کلاینت،‌ مشتری، ارباب رجوع
client
چسبیدن
cling
کلوخه
clog
قید
clogging
نزدیك، بستن‌
close
دستگاه با محفظه احتراق بسته برای
سوخت
Close combustion solid fuel burning appliance
محصور
closed
سیستم بسته
Closed system
به‌ دقت‌
closely
نزدیكی
closeness
چسبیده‌، متصل شده
clung
زغال‌ سنگ‌
coal
عایق گرم
Coal tar enamel
زبر ، درشت‌
coarse
درشتی، زبری‌
coarseness
ساحل‌
coast
ساحلی
coastal
دیوار ساحلی
coastal quay
روكش‌
coat
اندود كردن‌
coating
قلوه‌ سنگ‌
cobblestone
آئین نامه
code
ضریب‌
coefficient
چسبندگی
cohesion
چسبناك‌
cohesive
چسبندگی
cohesiveness
سیم‌ پیچ‌
coil
همزمان بودن
coincide
سرما
cold
باهم‌ كار كردن‌
collaborate
همكاری‌
collaboration
فروریختن‌، متلاشی شدن
collapse
طوقه
collar
جمع‌ اوری‌ كردن‌
collect
جمع‌آوری شده
collected
مجموعه‌
collection
گرد اورنده‌
collector
بهم خوردن
collide
برخورد
collision
ستون‌
column
وصله ستون
column splice
تركیب‌
combination
تركیبی
combinational
امیختن‌
combine
تركیب‌ شده‌
combined
تنش مرکب
combined stress
مواد سوختنی
Combustible materials
احتراق‌
combustion
هوای احتراق
Combustion air
محفظه احتراق
Combustion chamber
نقطه مصرف
Combustion point
محصولات احتراق
Combustion products
آسایش
Comfort
محدوده آسایش
Comfort zone
توضیح‌
comment
تفسیر
commentary
توضیحات، نكات‌
comments
تجاری
commercial
دستگاه های پخت و پز تجاری
Commercial cooking appliance
هیئت‌ یا كمیته‌
committee
عادی‌
common
تونل مشترک
common duct
پی مشترک ( یکپارچه)
common foundation
بطور عادی‌
commonly
مخابرات‌
communication
سیستم انتقال اطلاعات
Communication
شبکه ارتباطی
communication network
ارتباطات‌
communications
انجمن‌
community
متراكم‌ كردن‌
compact
انجمن‌، شركت‌
company
قابلیت‌ قیاس‌
comparability
قابل‌ مقایسه‌
comparable
بطور مقایسه‌
comparatively
مقایسه‌ كردن‌
compare
مقایسه‌
comparison
سازگاری‌
compatibility
سازگار
compatible
تصحیح‌ كردن‌
compensate
صلاحیتدار
competent
مراجع ذیصلاح
Competent authorities
گرمایش تکمیلی
Complementary heating
كامل‌
complete
بكلی
completely
ترانسفورماتور خودمحافظ
Completely Self-Protected Transformer
تكمیل‌
completion
پیچیده‌
complex
موافق‌
compliant
پیچیده‌ كردن‌
complicate
پیچیده‌
complicated
موافقت‌ كردن‌
comply
مؤلفه
component
مركب‌
composed
مركب‌
composite
گرمایش مرکب
Composite heating
تركیب‌
composition
مركب‌
compound
دریافت‌، قوه‌ ادراك‌
comprehension
جامع‌
comprehensive
اقدامات جامع
comprehensive measures
بطور جامع‌
comprehensively
فشرده‌، متراكم‌
compressed
تراكم، فشردگی‌
compression
فیتینگ فشاری
Compression fitting
اتصال فتینگ فشاری
Compression fitting or flared joint
تنش فشاری
Compression stress
كمپرسور
compressor
دربرداشتن‌، شامل‌ بودن‌
comprise
اجبار، اضطرار
compulsion
اضطراری‌
compulsive
اجباری‌
compulsory
محاسبه
computation
مدل‌سازی رایانه‌ای
computational model
محاسبه‌ كردن‌
compute
رایانه‌
computer
محاسبه‌
computing
درك‌ كردن‌
conceive
متمركز كردن‌
concentrate
غلیظ
concentrated
بار متمرکز
concentrated load
وزن متمرکز
concentrated weight
تمركز
concentration
هم‌ مركز
concentric
قاب بادبندی هم ‌مرکز
Concentric braced frame
مفهوم‌
concept
تصوری‌، ادراكی
conceptual
مربوط بودن‌ به‌
concern
درباره‌، درباب‌
concerning
مجتمعا
concerted
مختصر
concise
منعقد
concluded
بتن‌
concrete
یكجا ، باهم‌
concurrently
تراكم، چگالش‌
condensation
متراکم کردن
condense
فشرده‌، چگالیده‌
condensed
كندانسور
condenser
حالت‌
condition
شرطی
conditional
مشروط
conditioned
اماده‌سازی‌
conditioning
هدایت‌ كردن‌
conduct
رسانا
conductor
مجرا (مجرای درون گذر)
Conduit
مخروط
cone
اطمینان
confidence
پیكربندی‌
configuration
محدود كردن‌
confine
محدود شده‌
confined
فضای کاملاً بسته
Confined space
تایید كردن‌
confirm
تایید
confirmation
تایید شده‌
confirmed
تایید
confirming
ناسازگار بودن‌
conflict
مطابقت‌ كردن‌
conform
متابعت‌
conformance
همشیبی
conformity
كلوخه‌ شده‌، گرد شدن‌
conglomerate
مخروطی
conical
پیوستگی، اتصال‌
conjunction
متصل‌ كردن‌
connect
متصل‌
connected
اتصال‌
connection
متصل‌ كننده‌
connector
متوالی
consecutive
دست‌ اورد
consequence
برایند
consequent
بالنتیجه‌
consequently
محافظه‌ كار
conservative
از روی‌ محافظه‌ كاری‌
conservatively
كنسرواتور (محافظ)
Conservator
ملاحظه‌ كردن
consider
قابل‌ توجه‌
considerable
بطور قابل‌ ملاحظه
considerably
ملاحظه‌
consideration
مطرح‌ شده‌
considered
نظر به، به‌ ملاحظه‌
considering
مركب‌ بودن‌ از
consist
توافق، پایداری‌
consistency
استحكام، پایداری‌
consistent
بطور موافق، بدون‌ تناقض‌
consistently
تیر یك‌ طرف‌ گیردار
console
محكم‌ كردن‌، یكی كردن‌
consolidate
جمع‌ شده، یك‌ پارچه‌
consolidated
تحكیم‌
consolidation
ثابت‌
constant
بدون‌ تغییر
constantly
تشكیل‌ دهنده‌
constituent
تشكیل‌ دادن
constitute
تشكیل‌، تاسیس‌
constitution
تحمیل‌ كردن‌
constrain
اجباری‌
constrained
محدودیت‌
constraint
انقباض‌
constriction
ساختن
construct
ساخت‌
construction
احداث
Construction
مشورت‌ كردن‌
consult
مصرف‌ كردن
consume
مصرف
Consumer
تماس، برخورد
contact
فشار تماسی
contact pressure
واگیردار
contagious
دارا بودن‌، دربرداشتن‌
contain
محتوی‌
container
شامل‌
containing
محدود نگاهداشتن‌
containment
آلودگی
contamination
تفكر كردن‌، درنظر داشتن‌
contemplate
محتوا ، مضمون‌
content
دائماً
continually
دوام‌، ادامه‌
continuance
ادامه‌ دادن‌
continue
پیوسته، دائم‌
continued
مداوم‌
continuing
پیوستگی
continuity
ورق پیوستگی
continuity plate
ورقهای پیوستگی
continuity plates
پیوسته‌
continuous
شمعک دائمی
Continuous pilot
متصلاً
continuously
انقباض
contraction
پیمانكار
contractor
تناقض‌ داشتن‌ با، مخالف‌ بودن‌ با
contradict
مغایر
contrary
مقایسه‌ كردن‌
contrast
تخلف‌ كردن‌ از
contravene
شركت‌ كردن‌ در، همكاری‌ و كمك‌ كردن
contribute
همكاری‌ و كمك‌
contribution
كنترل‌
control
سیستم کنترل و جمع آوری اطلاعات
Control & Data Accusation System
صفحه نمایش
Control Console
اتاق کنترل
Control House
تابلوی کنترل
control panel
فضای کنترل شده
Controlled space
كنترل‌ كننده‌
controller
همرفت
Convection
همرفتی
convective
مرسوم
conventional
قراردادی
conventional
روش متعارف
conventional method
مطابق‌ قرارداد
conventionally
توجه‌ به‌ یك‌ نقطه‌ یا یك‌ مقصد مشترك‌
converge
همگرایی
convergence
تبدیل‌
conversion
ضریب تبدیل
Conversion factor
پارامتر تبدیل به طیف سرعت
conversion factor to velocity spectrum
تبدیل‌ كردن‌
convert
مبدل‌
converter
رساندن، انتقال‌
convey
نقل، انتقال‌
conveyance
ناقل‌، حامل‌
conveyer
بهم‌ پیچیده‌
convoluted
پیچیدگی
convolution
خنك‌ كردن‌
cool
خنك‌ كننده‌
cooler
خنك‌ سازی‌
cooling
درجه سرمایش
cooling degree
آب خنک کننده
Cooling Water
برآمدن
cope
مس‌
copper
نسخه‌ برداری‌
copy
هسته‌
core
نوع هسته‌ای
Core –type
سیم پیچ
Core coil
طرح هسته
Core-Type Design
گوشه‌
corner
بنگاه‌، شركت‌
corporation
هیئت‌، گروه‌
corps
تصحیح‌ شده‌
corrected
تصحیح‌
correction
اصلاح مقادیر پاسخ
correction of the response values
مرتبط كردن‌
correlate
همبستگی
correlation
بهم‌ مربوط بودن‌
correspond
مطابقت‌
correspondence
متشابه‌
corresponding
متقابلا
correspondingly
راهرو
corridor
خوردگی
Corrosion
خورنده‌
corrosive
چین‌ دار ، موج‌ دار
corrugated
ارزش‌
cost
انجمن‌
council

 

لغات بین رشته ای بخش 20
Irantarjomeh
لطفا به جای کپی مقالات با خرید آنها به قیمتی بسیار متناسب مشخص شده ما را در ارانه هر چه بیشتر مقالات و مضامین ترجمه شده علمی و بهبود محتویات سایت ایران ترجمه یاری دهید.