کارآفرینان دانشگاههای فنی ماساچوست
کارآفرینان دانشگاههای فنی ماساچوست – ایران ترجمه – Irantarjomeh
مقالات ترجمه شده آماده گروه مدیریت – بازرگانی
مقالات ترجمه شده آماده کل گروه های دانشگاهی
مقالات
قیمت
قیمت این مقاله: 68000 تومان (ایران ترجمه - Irantarjomeh)
توضیح
بخش زیادی از این مقاله بصورت رایگان ذیلا قابل مطالعه می باشد.
شماره | ۸۹ |
کد مقاله | MNG89 |
مترجم | گروه مترجمین ایران ترجمه – irantarjomeh |
نام فارسی | کارآفرینان دانشگاههای فنی: شواهدی از انستیتو تکنولوژی ماساچوست |
نام انگلیسی | Entrepreneurs from Technology-Based Universities: Evidence from MIT |
تعداد صفحه به فارسی | ۶۱ |
تعداد صفحه به انگلیسی | ۵۰ |
کلمات کلیدی به فارسی | کارآفرینی، فارغ التحصیلان دانشگاه |
کلمات کلیدی به انگلیسی | entrepreneurship, university alumni |
مرجع به فارسی | کالج وارتون، دانشگاه پنسیلوانیاکالج مدیریت MIT |
مرجع به انگلیسی | Wharton School, University of PennsylvaniaMIT Sloan School of Management |
کشور | ایالات متحده |
کارآفرینان دانشگاههای فنی:
شواهدی از انستیتو تکنولوژی ماساچوست (MIT)
چکیده
این مقاله الگوها و گرایشهای عمده در زمینه کارآفرینی بین فارغ التحصیلان دانشگاه فنی از دهه ۱۹۳۰ را با پرسیدن ۲ سوال تحقیقاتی مربوطه تجزیه وتحلیل میکند: (۱) چه کسی وارد کارآفرینی میشود و آیا این مسئله با گذشت زمان تغییر مینماید؟ (۲) چگونه میزان یا نرخ کارآفرینی بر اساس تغییرات محیط تجاری کارآفرینی تغییر میکند؟ ما یافتهها را بر اساس دادههای بدست آمده از دو مجموعه اطلاعات مربوط به فارغ التحصیلان انستیتو تکنولوژی ماساچوست (MIT) و اطلاعات مؤسس یک شرکت توصیف میکنیم. تاسیس شرکت جدید توسط فارغ التحصیلان MIT در خلال هفت دهه اخیر به میزان زیادی رشد یافته و سن متوسط اولین کارآفرینان از حدود ۴۰ سال (دهه ۱۹۵۰) به حدود ۳۰ سال (دهه ۱۹۹۰) کاهش یافته است. فارغ التحصیلان زن در میزان کارآفرین شدن از رقبای مرد خود عقب افتادهاند و فارغ التحصیلان مردی که آمریکایی نیستند به نسبتهای متفاوتی در رابطه با همکلاسیهای آمریکایی خود (معمولاً بالاتر) وارد عرصه کارآفرینی شدهاند. ایجاد فعالیت اقتصادی متهورانه جدید در خلال زمان منطبق با ارزیابیهای تغییر در محیط تجاری و کارآفرینی خارجی بوده که این موضوع را در بر دارد که تحقیقات آتی در این حیطه باید چنین عواملی را بطور دقیقتر مورد بررسی قرار دهد.
کلمات کلیدی: کارآفرینی، فارغ التحصیلان دانشگاه
کارآفرینان دانشگاههای فنی ماساچوست
۱- مقدمه
این مقاله الگوها وگرایشهای عمده در زمینه کارآفرینی بین فارغ التحصیلان مرد دانشگاه فنی از دهه ۱۹۳۰ را با پرسیدن ۲ سوال تحقیقاتی مربوطه، مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد: (۱) چه کسی وارد کارآفرینی میشود و آیا این موضوع با گذشت زمان تغییر کرده است؟ (۲) چگونه میزان کارآفرینی بر اساس تغییرات محیط تجاری کارآفرینی تغییر میکند؟ ما سوالات مرتبط با این موضوع، بر مبنای دادههای فارغ التحصیلان مرد و مؤسسین شرکتها، بدست آمده از موسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT)، را مورد ارزیابی قرار داده و از این طریق چندین حقیقت در مورد فعالیت کارآفرینی فارغ التحصیلان مرد MIT را معرفی میکنیم. ما متوجه شدیم که میزان تأسیس شرکت جدید توسط فارغ التحصیلان مرد MIT به تدریج در طی هفت دهه افزایش یافته و سن متوسط اولین کارآفرینان از حدود ۴۰ سال (دهه ۱۹۵۰) به حدود ۳۰ سال (دهه ۱۹۹۰) کاهش یافته است. فارغ التحصیلان زن در میزان کارآفرین شدگی از رقبای مرد خود عقب افتادهاند و فارغ التحصیلان مردی که آمریکایی نیستند به نسبتهای متفاوتی در رابطه با همکلاسیهای آمریکایی خود (معمولاً بالاتر) وارد کارزار کارآفرینی شدهاند. بنابراین نتیجهگیری میشود که تفاوتها در مشخصات فردی، روال حرکت گذار به کارآفرینی را در مدت و سرتاسر دورههای زمانی شکل میدهد. تعداد فعالیت اقتصادی متهورانه جدید در خلال زمان منطبق با برآوردهای مرتبط با تغییر محیط تجاری و کارآفرینی خارجی میباشد که خود این مسئله را عنوان میدارد که تحقیقات آتی در این حیطه باید بر مبنای بررسی دقیقتر چنین عواملی شکل گیرند.
کارآفرینان دانشگاههای فنی ماساچوست
۲- گذر به کارآفرینی
فعالیت کارآفرینی بعنوان یک فعالیت حیاتی برای رشد اقتصادی و همچنین بعنوان یک مکانیزم مهم و کارا در اقتصاد مطرح است (Schumpeter، ۱۹۴۳) . Shane (1995) نشان میدهد که رشد ملی در بخش شرکتهای کارآفرینی بین سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۹۰ به طور کلی رشد اقتصادی واقعی در آمریکا را افزایش داده است. به همین دلایل، مقالات مربوط به خلاقیت و کارآفرینی به این سوال علاقمند میباشند که: چه چیزی باعث میشود مردم شرکتهایی را راه اندازی کنند در حالیکه اکثریت افراد این کار را انجام نمیدهند؟ مقالهای که این سوال را تجزیه و تحلیل میکند ۴ توضیح را بررسی کرده است: (۱) عوامل جمعیت شناختی مهم از قبیل سن، نژاد و جنسیت (۲) اثرات آموزش و تجربه (۳) تفاوتهای شناختی بین افراد و (۴) منطقهای مالی و فرصتهای مربوط به هزینه. هدف ما در اینجا مرور مختصر این توضیحات به منظور تهیه زمینهای برای تفسیر حقایقی است که از مجموعه دادههای MIT ایجاد شده است. (البته ما قادر نخواهیم بود به طور تجربی درباره برخی از این توضیحات داوری کنیم). مشخص است که این مقاله زمینه بزرگی را در بر میگیرد، گرچه تجزیه و تحلیلی که ممکن است برای درک بهتر عواملی که باعث تغییرات در میزان کارآفرینی میشود را در بر نداشته باشد.
اولین گروه توضیحاتی که میتوان آنها را در مقوله کارآفرینی وارد نمود بر عوامل جمعیت شناختی تاکید دارد و عواملی از قبیل پیش زمینه مذهبی و وجود والدین خود اشتغال را بررسی میکند. تعدادی از مطالعات اذعان کردهاند که ممکن است سن نقش مهمی در تصمیمگیری برای شروع فعالیتی جدید داشته باشد، که این نقش با پدیده، «خروج سالخوردگان»، که بر افراد ۴۰ ساله و بالاتر اثر دارد، البته اگر قبلاً شرکتی را راهاندازی نکرده باشند، نمود خواهد یافت. به نظر میرسد که شواهدی تجربی این مضمون را تایید میکند.
کارآفرینان دانشگاههای فنی: انستیتو تکنولوژی ماساچوست
۳- دادههای انستیتو تکنولوژی ماساچوست ( MIT) و رویه گذار به کارآفرینی
برای روشن کردن انتقال یا گذار به کارآفرینی در سطح فردی نمونه افرادی که آموزش فنی دیدهاند، ما مجموعه دادههای جدیدی تهیه کردیم که بر مبنای۴۳۶۶۸ گزارش فارغ التحصیلان مرد MIT تشکیل شده و بر اساس بررسی ۲۰۰۱ همه فارغ التحصیلان مردی که به سوالات پاسخ دادهاند میباشد. این گزارشها شامل اطلاعات اساسی جمعیت شناختی درمورد تاریخ تولد،کشور محل سکونت، جنسیت، رشته در MIT، بالاترین درجه بدست آمده و تاریخ شروع فعالیت اقتصادی جدید مخاطبین میشود. بر این اساس، مخاطبین تحقیق ۲۰۰۱، ۷۷۹۸ نفر (۹/۱۷ مخاطبین) هر کدام حداقل نسبت به تاسیس یک شرکت اقدام نمودند. سپس در بررسی ۲۰۰۳ به این افراد نامهای فرستاده و سوالاتی جزئی در مورد تشکیل شرکتهای جدید آنها پرسیده شد. ۲۱۱۱ مورد از بررسی مرتبط با موسسین شرکت بصورت کامل انجام شد که نشان دهنده میزان پاسخگویی ۲۷۰۱% میباشد. یکی از ویژگیهای این مجموعه گسترش دادهها بصورت افقی در بخش عرضی است (۲۰۰۳-۱۹۳۰) که به ما اجازه میدهد تا گرایشها را در چندین دهه تجزیه و تحلیل کنیم.
۱-۳٫ چه چیزهایی را میتوان بررسی نمود و چه چیزی را نمیتوان بررسی کرد؟
مزایای مجموعه دادههای موسسین فارغ التحصیلان مرد MIT عبارتند از: تعداد دهههای در بر گرفته شده، تعداد زیاد مشاهدات و نیز توانایی برای مقایسه ویژگیهای موسسین به همراه تعداد ابعاد همکلاسیهای آنان است که تجارب آموزشی مشابهی در MIT دارند، ولی کارآفرین نشدهاند. همچنین ما تغییری وسیع در اندازههای شرکت، تعداد سالهای اجرایی و درآمدها مشاهده کردیم. بنابر این ما لزوماً محدودیت مجموعه اطلاعات کارآفرینان دیگر را در نمونهگیری موفقترین موسسین جای نمیدهیم. یکی از مشکلات تفسیر دادهها این است که بواسطه خود ممیزی موقت ما نمیتوانیم این نکته را بخوبی درک کنیم که چه کسانی از فارغ التحصیلان اخیر کارآفرین خواهند شد، به ویژه با مشخص شدن زمان طولانی بین مدت فارغ التحصیلی و گشایش اولین شرکت این مشکل حادتر میگردد. ما در تجزیه و تحلیل رگرسیون از روشهای آماری استفاده میکنیم تا برآوردهای خود را برای این خود ممیزی منطبق سازیم.
۲-۳- ویژگیهای یک مؤسس
۱-۲-۳- میزان کثرت و جمعیت شناختی کارآفرینی
شکل ۱- رشد چشمگیر تعداد فارغ التحصیلان مرد انستیتو تکنولوژی ماساچوست (MIT) که اولین شرکتهای خود را تاسیس کردهاند در هفت دهه گذشته نشان میدهد، این شکل شامل منحنیهایی اضافی برای شرکتهایی میشود که توسط زنان و نیز فارغ التحصیلان مرد غیر آمریکایی تاسیس شدهاند. به طور مشخص مردها و ساکنین آمریکایی حجم عظیمی از کارآفرینان فارغ التحصیلان MIT را در کل این دوره تشکیل میدهند. مجموع ۴۷۴ فارغ التحصیل مرد MIT راهاندازی اولین شرکتهای خود را در دهه ۱۹۹۰ گزارش کردهاند. به نظر میرسد موسسین زن از دهه ۱۹۵۰ شروع به کار کرده و تا دهه ۱۹۹۰ در حدود ۱/۱۰% رشد کردهاند. شهروندان غیر آمریکایی به عنوان کارآفرین از دهه ۱۹۴۰ پدیدار شدند و در حین دهه ۱۹۹۰ در حدود ۱۷٫۲% نسبت به ثبت و تشکیل شرکتهای جدید خود اقدام نمودند. شکل ۲ دادههای معمولی را نشان میدهد (از بررسی ۲۰۰۱) که تعداد موسسین را بر اساس دهه فارغ التحصیلی به ازای هر هزار فارغ التحصیل مرد، هر هزار فارغ التحصیل زن و مرد هزار شهروند غیر آمریکایی نشان میدهد. میزان شروع کارآفرینی توسط زنها به طور قابل توجهی کمتر از میزان تشکیل شرکت توسط مردها است. شهروندان غیر آمریکایی بر اساس تعدادشان، حتی سریعتر از رقبای فارغ التحصیل مرد آمریکایی خود کارآفرین شدند، در حدود ۲۵۰ شرکت جدید به ازای هر ۱۰۰۰ فارغ التحصیل مرد در دهه ۱۹۸۰ تشکیل شد و در دهه ۱۹۹۰ برگشت اندکی را نشان داد. تفاتهای بین دهه در بین گروههای تشکیل دهنده مشابه است گرچه به نظر میرسد با گذشت زمان در این جدول بندی نمونه بصورت باریکتر نشان داده شدهاست. در بخش ۴-۲-۳ ما اطلاعاتی را تهیه کردیم که نشان میدهد اکثر کارآفرینان فارغ التحصیل مرد غیر آمریکایی از قارههای آسیا، اروپا و آمریکای لاتین هستند. این قارهها در دهههای اخیر ۱۴% کل نمونه فارغ التحصیلان مرد MIT را تشکیل میدهند که برای اولین بار شرکتی را راه اندازی کردهاند.
۲-۲-۳٫ سن اولین کارآفرینان و عقب افتادگی از فارغ التحصیلی
به همراه افزایش محض در تعداد، کاهش چشمگیری در سن وجود داشته است که از دهه ۱۹۶۰ آغاز شده و در آن «عمل کارآفرینی» همان طور که در جدول ۱ نشان داده شده انجام گرفته است. تغییر در شش دهه گذشته از راه اندازی شرکت جدید درسن ۴۰ سالگی به سن ۳۰ سالگی نشان میدهد که الگوی شغلی کارآفرینی به دوران اواسط زندگی رسیده و به انتخابی اولیه برای افراد تبدیل شده است. تفاوتها در تجربه شغلی سازمانی، پیوستگی شبکه، انباشتگی ثروت و وضعیت مسئولیت خانوادگی در بین تغییرات دیگر دیده میشود. توزیع سنهای کارآفرینی زمان تاسیس یک شرکت نیز در ۴۰ سال گذشته تغییر یافته است. شکل ۳، دو توزیع فراوانی سنهای کارآفرینان فارغ التحصیل مرد برای شرکتهایی که در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ تاسیس شدهاند را نشان میدهد. آنچه که به شکل افزوده شده است توزیع سن کارآفرینانی است که قبل از سال ۱۹۷۰ از آزمایشگاهها و بخشهای مختلف MIT بدین سمت روی آورده بودند (بسیاری از آنها شامل فارغ التحصیلان مرد MIT بودند). به تغییرات کلی در سه منحنی توجه کنید. پراکندگیها نشان میدهد که کارآفرینان جدیدتر بیشتر شامل گروههای جوانتر و نیز گروههای نزدیک به ۴۰ سال و ۵۰ سال هستند. قبل از دهه ۱۹۷۰، ۲۲% از کسانی که برای اولین بار کارآفرین شدند زیر سی سال بودند. در دهه ۱۹۸۰ این عدد به ۳۱% افزایش یافت. در دهه ۱۹۹۰، ۳۶% از موسسن زیر سیسال بودند. قبل از دهه ۱۹۷۰، ۲۶% از کسانی که برای اولین بار کارآفرین شدند بالای ۴۰ سال داشتند. در دهه ۱۹۸۰، ۲۸% و در دهه ۱۹۹۰ ۳۵% این افراد بیش از چهال سال داشتند.
۳-۲-۳٫ ویژگیهای آموزشی
توضیح ویژگیهای موسسین یک شرکت از طریق دستیابی به درجه آموزشی در جدول۱ معرف تغییرات تدریجی در دهههای اولیه تشکیل شرکتهای جدید بر مبنای از بیش از ۵۰% به کمتر از ۴۰% برای دریافت کنندگان درجه لیسانس، افزایش در درصد دارندگان مدرک فوق لیسانس به ۴۰% و بالاتر، و افزایش دارندگان مدرک دکترا به ۲۰% میباشد. این عداد در دوره بعد از جنگ جهانی دوم با رشد سریع آموزش مهندسی و علوم در MIT تغییر کرد و به ویژه در سطح دکترا و رشد بعدی آنهایی که برای درجه فوق لیسانس در مدرسه مدیریت sloan MIT ثبت نام کرده بودند انجامید.
۳-۳٫ آزمایش تاثیر خصیصههای مؤسس بر تشکیل شرکت
اطلاعاتی که در بخش ۲-۳ تهیه شده مشخص میکند که اطلاعات مربوطه به مؤسسین MIT در هفتاد سال اخیر، افزایشهای کلی و چشمگیر در پدیده کارآفرینی بر اساس تعداد کل، جوانی، جنسیت و ورود شهروندان غیر آمریکایی به MIT را نشان میدهد. برای درک بهتر اهمیت مقایسهای این عوامل در تشکیل شرکت و نیز برای در بر گرفتن دادههای روال ممیزی سمت راست، به تجزیه و تحلیل رگرسیون بر میگردیم. ما به دو علت از مدلهای رگرسیون COX (1972) استفاده میکنیم. اول اینکه این مدل شبه پارامتری است بنابر این میتوانیم اثر متغیرهای مستقل بر خطر ایجاد یک شرکت را بررسی کنیم. دوم اینکه این مدل زمان وقایع را در بر میگیرد (با برآورد احتمال تأسیس یک شرکت در سالی معین، بر این اساس که تا آن دوره زمانی خاص، شرکت مد نظر تأسیس نشده است) و برای روال ممیزی سمت راست دادهها تنظیم شده است. در این رگرسیونها، شروع مضامین مربوط به راه اندازی شغلی ممکن است بصورت «خطر» تشکیل شرکت در زمان فارغ التحصیلی با توجه به بروز «ورشکستگی» در سال راه اندازی یک شرکت نمودار شود. ضرایب گزارش شده نسبتهای خطر هستند، مقادیر بالاتر از ۱ نشان دهنده افزایش در خطر تشکیل شرکت است و برعکس. از نقطه نظر آماری برآوردهای مهم از طریق علامت * نشان داده میشوند: ما نمونهگیری لایهای تصادفی اطلاعات فارغ التحصیلان مرد را به کار میگیریم زیرا تشکیل شرکت تقریباً در کل دادهها پدیدهای نادر است. اول اینکه همه ۱۶۳۱ افراد فارغالتحصیل با پاسخهای کامل به دادهها، که قبل از تشکیل شرکت انتخاب شدند، شناخته میشوند. سپس این افراد را به نسبت پنج به یک با انتخاب تصادفی فارغ التحصیلان مردی که تا ۲۰۰۱ شرکتی را تاسیس نکردهاند برآورد نموده و آنها را بر اساس سال تولد منطبق میکنیم. آمار بدست آمده نشان دهنده از دست دادن کارآیی به میزان اندک است، آن هم تا زمانی که تقریباً ۲۰% از نمونه مضمون مد نظر را تجربه کردهاند.
کارآفرینان دانشگاههای فنی: انستیتو تکنولوژی ماساچوست
۴- تغییرات در محیط تأسیس شرکتهای کارآفرینی
شکلها و جداول بخش قبل به الگوهای جالب بلند مدت ورود به کارآفرینی در بین فارغ التحصیلان مرد MIT اشاره میکند. گرچه میزان انتقال به کارآفرینی بطور کلی افزایش یافته است، این میزان بر اساس جنسیت، رشته دانشگاهی و کشور تولد متفاوت است. با این حال، این سوال مطرح است که در مجموع چه عواملی در محیط کارآفرینی در حال تغییر و ورود بدان در طول زمان مطرح است؟ برای بررسی این سوال ما با تجزیه و تحلیل تجربی ورود سالانه کارآفرینی در بین فارغ التحصیلان MIT شروع میکنیم. بخشهای بعد توضیحات احتمالی برای الگوهای تجربی مشاهده شده را بررسی می کند: (۱) تغییرات در فرصتهای مربوط به کارآفرینی از طریق مثلاً پیشرفتها یا تغییرات علمی و تکنیکی در سیاستهای دولت (۲) تغییر در مقادیر، ارجحیتها و دیدگاهها به سوی کارآفرینی(۳) تغییر در زیر ساختارهای کارآفرینی از قبیل موجود بودن خدمات تخصصی و شدت مضامین محافظتی از داراییهای مرتبط. با این حال، ما متوجه این موضوع هستیم که تجزیه و تحلیل تجربی نمیتواند به خوبی این توضیحات را متمایز کند. گرچه هدف ما در اینجا ارائه شواهد تجربی درباره عوامل قابل مشاهده و توضیح فهرست توضیحات سازگار با دادههای ما و عوامل دیگری است که ممکن است نتایج را شرح دهد، ولی در تجزیه و تحلیل ما ارزیابیهای مشخص و معیارهای کافی فراهم نشده است.
۱-۴٫ شواهد آماری
برای تجزیه و تحلیل اینکه چگونه محیط کارآفرینی در حال تغییر ممکن است در ارتباط با متغیر گوناگونی میان – زمانی روال ورود به عرصه کارآفرینی باشد، ما سالانه دادههایی را ارزیابی نموده که در آنها متغیر وابسته «تعداد تاسیسهای اولین شرکت» توسط فارغ التحصیلان مرد MIT بین سالهای ۲۰۰۳-۱۹۳۰ به طور سالانه مد نظر بوده است. با به کار بردن رگرسیونهای دو اسمی منفی، بر اساس طبیعت شمارش متغیر وابسته، این موضوع را مورد بررسی قرار میدهیم که رگرسورهای متفاوتی که تغییرات سالانه در محیط تجاری و اقتصادی را منعکس میکنند، چگونه میتوانند بخوبی تشریح کننده متغیر تاسیس سالانه یک شرکت باشند. خلاصه آمارها و تعاریف برای این تجزیه و تحلیل در قسمت B جدول ۲ وجود دارد و نتایج رگرسیون در جدول ۵ ارائه شده است. هر مشخصهای برای تعداد دانشجویان فارغ التحصیل کنترل میشود و به طوری موفقیت آمیز ارزیابیهای محیط کارآفرینی را معرفی میکند. در تمام مشخصهها، تعداد متغیر فارغ التحصیلان مثبت و از نظر آماری با اهمیت است (که به شدت به گذر زمان مربوط است، زیرا کلاس فارغ التحصیلی MIT با گذشت زمان افزایش یافته است). هرکدام از متغیرهای مستقل یک سال به عقب کشیده میشود تا زمانهای تنظیم را در برگیرد، گرچه نتایج برای ویژگیهای همزمان و نیز عقب افتادگیهای دو و سه ساله بی اهمیت است. ستون ۱-۵ رگرسیون اقتصادی، به همراه تعداد فارغ التحصیلی و موارد حق ثبت، بعنوان تنها متغیرهای سمت راست، را معرفی میکند. در حالیکه موارد حق ثبت میتواند نماینده مفاهیمی از قبیل ورودیهای تکنولوژیکی، خروجیها یا فرصت باشد، متغیر مثبت و از نظر آماری مهم است و افزایش یک انحراف معیاردر تعداد سالانه موارد حق ثبت به افزایش ۷۱ درصدی در تعداد تاسیس فعالیتهای اقتصادی جدید مربوط است. مشخصه دوم، ستون ۲-۵، نقش «هزینههای سرمایه فعالیت اقتصادی جدید» در سال قبل را ارزیابی میکند. اثر برآورد شده این متغیر مثبت و از نظر آماری با اهمیت است، افزایش انحراف معیار به میزان ۴/۵۰ درصدی در تاسیس فعالیتهای جدید مربوط است. ستون سوم با به کار بردن ارزیابیها برای رکود اقتصادی، محصول ناخالص داخلی (GDP)، میزان تورم، سرمایه گذاری بازار تبادل ذخیره نیویورک (NYSE)، وضعیت اقتصاد کلان را بررسی میکند.
۲-۴٫ تغییر فرصتهای کارآفرینی
در آغاز این بخش ما سه توضیح در این مورد را ارائه کردیم که چگونه محیط کارآفرینی بیرونی میتواند در ارتباط با ورود بعرصه کلی کارآفرینی باشد. ظهور تکنولوژی و صنایع جدیدی که گاهی اوقات به وجود میآید به شروع ناگهانی فعالیت کارآفرینی وابسته است. بنابر این یک دلیل برای افزایش کارآفرینی ممکن است فرصتهای تکنولوژیکی جدید باشد. برای مثال توسعه صنعت بیوتکنولوژی از نظر فیزیکی و مادی به همراه توسعه علوم مربوطه اتفاق میافتد.
اگر فرصتهای تکنولوژیکی در پس مضمون افزایش کلی در کارآفرینی جلوهگر شوند، آنگاه باید شاهد افزایشی باشیم که در صنایعی خاص متمرکز شدهاند. ما در تحقیق در حال انجام خود درباره فعالیتهای اقتصادی که توسط کارآفرینان فارغ التحصیل مرد آغاز میشود دریافتیم که افزایش در تعداد شرکتهای جدید نرم افزاری، داروسازی، بیوتکنولوژی و پزشکی توسط فارغ التحصیلان مرد MIT بوجود آمده است.
۳-۴٫ تغییر دیدگاهها درباره کارآفرینی
دومین توضیح ممکن برای الگوهای تجربی مشاهده شده، تغییر دیدگاهها در مورد شغلهای کارآفرینی است. ممکن است چنین تغییراتی به تغییرات پاداشهای مالی و/ یا دیدگاههای اجتماعی وابسته باشد.
در زمینه بازگشتها یا مزایای مالی که میتواند سود کارآفرینی را به همراه داشته باشد، تعداد زیادی از فعالیتهای اقتصادی جدید در اواخر دهه ۱۹۹۰، بویژه در دره سیلیکون و ماساچوست، مزایا و انگیزههای ورود به کارآفرینی را در نظر گرفته و بر اساس مضامین مربوطه نسبت به تغییر مقررات بسود کارآفرینی اقدام شده است. علاوه بر این تصمیمهای کارآفرینی بر اساس هزینههای فرصت مالی است که احتمالاً در دورههای بیکاری شدید و رکود اقتصادی از آن کاسته شده و ممکن است تحت تاثیر تغییر در سیاستهای عمومی مثل کاهش مالیات قرار گیرد.
۴-۴٫ تغییر در زیر ساختار کارآفرینی
در حالیکه احتمال داشت تغییرات مهم متعددی در زیر ساختار فعالیت کارآفرینی در هفت دهه گذشته رخ دهد، ما در تجزیه و تحلیل خود، ۲ تایید تجربی برای چنین عواملی را مد نظر قرار دادیم (۱) افزایش سرمایه فعالیت اقتصادی سازمانی (۲) تشدید حفاظت از دارایی عقلانی. لازمههای سرمایه مالی مربوط به ایجاد فعالیت اقتصادی جدید و توسعه میتواند انتقال به کارآفرینی را محدود کند و بنابر این فعالیت دانشگاهی در زمینه امور مالی کارآفرینی، بر روی علم اقتصاد صنعت سرمایه گذاری متهور تمرکز یافته است. روال افزایش و سازمانی کردن سرمایه فعالیت اقتصادی متهورانه را میتوان در تشکیل سازمان تحقیق و توسعه آمریکا در بوستون بسال ۱۹۴۶ ریشه یابی نمود، گرچه بذل سرمایههای مرتبط با فعالیت اقتصادی متهورانه از آن زمان کاهش یافته است. بین سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۷، ایجاد سرمایه فعالیتهای اقتصادی جدید سالانه کمتر از صدها میلیون دلار برآورد شده است. شروع افزایش در سرمایه فعالیت اقتصادی از اواخر دهه ۱۹۷۰ و به ویژه اواخر دهه ۱۹۹۰ به شدت زیاد گردید. از سال ۲۰۰۰ و به دنبال شروع ناگهانی تکنولوژی و حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، سطوح سرمایهگذاری فعالیت اقتصادی کاهش یافته، گرچه هنوز سالانه در حدود ۲۰ بیلیون دلار برآورد میشود.
کارآفرینان دانشگاههای فنی: انستیتو تکنولوژی ماساچوست
۵- بحث
در این بخش ما نسبت به خلاصه نمودن نتایج مهم اقدام نموده و مسیرهای ممکن برای تحقیقات آتی، بر اساس یافتههای خود از دادههای مؤسسین شرکتهایی که از MIT فارغ التحصیل شده اند را توضیح میدهیم.
۱-۵٫ کاهش در سن و زمان تاخیر کارآفرین شدن برای نخستین بار
جدول ۱ (قسمت A) نشان دهنده کاهش سن متوسط کارآفرینانی است که اولین شرکت خود را پایه گذاری نمودهاند، که این کاهش از حدوا ۴۰ سالگی در دهه ۱۹۵۰ به حدود ۳۰ سالگی در دهه ۱۹۹۰ است. کاهش مربوط به تاخیر زمانی از فارغ التحصیلی تا شروع اولین فعالیت کارآفرینی در شکلهای ۴ و ۵ نشان داده شده است. توجه به این نکته ضروری است که هر دوی این شکلها تحت تاثیر ممیزی آماری صحیح قرار دارند که در آن برخی از قسمتهای مرتبط با پراکندگی کاهش سن، معکوس خواهد شد به این صورت که فارغ التحصیلان مرد مسنتر از یک گروه فارغ التحصیل تصمیم به کارآفرینی میگیرند که این موضوع البته سن پراکندگی آن گروه را افزایش میدهد. با این هشدار، ترکیب کاهش زمان تاخیر زمانی از فارغ التحصیلی برای ایجاد اقتصادی جدی در بین فارغ التحصیلان قبلی (که احتمال دیدن تعداد بسیاری از داوطلبان کارآفرینی اضافی را نداشتند) و کاهش عقب افتادگی زمان متوسط تا کارآفرینی در بین شرکتهای تأسیس شده از دهه ۱۹۸۰، به تمایل بر کاهش سن در بین اولین کارآفرینان اشاره میکند. گروهی از این عوامل که به این گرایشها کمک میکنند، از قبیل تغییر محیط کارآفرینی، در بخش ۴ توضیح داده شده است.
۲-۵٫ ناهماهنگی جنسیت در بین کارآفرینان
به نظر میرسد رشد کارآفرینان زن، بازتاب دهنده تعداد زنان فارغ التحصیلی است که در همه سطوح از MIT فارغ التحصیل شدهاند (که معرف افزایشی از ۱۰ فارغ التحصیل فوق لیسانس (یک درصد) در دهه ۱۹۳۰ به ۴۳ درصد از دانشجویان لیسانس و ۳۰% از فارغ التحصیلان فوق لیسانس در ۵-۲۰۰۴ میباشد). در عین حال، زنان در ورود به کارآفرینی نسبت به رقبای مرد خود با میزان خطر کمتری مواجه بودهاند (همچنین شکافی که معرف خطرات مربوطه میباشد نیز بنظر با گذشت زمان بیشتر شده است).
۳-۵٫ افزایش کارآفرینان غیر آمریکایی
شکلهای ۱ و ۹ که از طریق جدول ۳ شرح داده شدهاند، نشان دهنده رشد قابل توجهی در تعداد کارآفرینان فارغ التحصیل مرد غیر آمریکایی MIT و نیز میزان پیشرفت آنها در کارآفرین شدن نسبت به همکلاسیهای آمریکایی آنها میباشد. (بنظر میرسد فارغ التحصیلان مرد اروپایی MIT نسبت به فارغ التحصیلان آمریکایی و آسیایی بیشتر کارآفرین شدند). این موضوع در این مقاله مورد توجه قرار نگرفته است. برخی از این توضیحات برای چنین الگوهای تجربی امکان پذیر میباشند. برای مثال احتمال دارد خارجیهایی که برای تحصیل به آمریکا سفر میکنند در کشورهای خود از نظر مالی و کارآفرینی جزء موفقترین افراد باشند. نهایتاً بعضی از فارغ التحصیلان خارجی تمایل دارند بعد از فارغ التحصیلی در آمریکا بمانند ولی به علت انقضای ویزای دانشجویی این امر امکانپذیر نیست. تحت قوانین مهاجرت آمریکا افرادی که تمایل دارند شرکتی جدید را راه اندازی کنند میتوانند بعنوان «سرمایهگذار یک قرار داد» ویزای غیر مهاجرتی با زمان حداکثر اقامت را دریافت کنند.
۴-۵٫ محدودیتها
در تفسیر نتایج این مطالعه، به خاطر سپردن سه مورد اطلاعاتی مفید بنظر میرسد: نمایندگی، میزان پاسخ و خود-گزارشی. اولین مورد حدی است که در آن نتیجهگیری از این دادهها، بطور کلی در کارآفرینی به کار میرود. اطلاعات این مطالعه از فارغ التحصیلان مرد موسسهای آکادمیک حادث میشود که مضامین تکنولوژی و تجاری سازی را در هم آمیختهاند. توجه به این نکته مهم است که این اشخاص در حقیقت جزء فارغ التحصیلان مرد بشمار میآیند و بنابراین نمونههای مطالعاتی را نمیتوان تنها به دانشجویان ً MIT یا تکنولوژی برخواسته از MIT محدود نمود. در حالیکه این افراد همگی در دوره تحصیل در MIT بودهاند، قبل از نامنویسی، در MIT و در فارغ التحصیلی تجربیاتی متفاوت داشتهاند. بنابر این در حالیکه شکی نیست که افراد حاضر در این نمونه در برخی جوانب نسبتاً مشابه هستند، ولی در برخی دیگر کاملاً متفاوت میباشند. (همانطور که در نوع فعالیت اقتصادی که شروع کردهاند و نیز نتایج آن منعکس کردند).
۵-۵٫ اثرات مربوط به دانشگاه
گرچه ما نمیتوانیم از نظر آماری اثر تجربه دانشگاهی بر فعالیت کارآفرینی فارغ التحصیلان را نادیده بگیریم، تعدادی از پاسخهای فارغ التحصیلان MIT شایسته اظهار میباشد. جدول ۶ بخش A، پاسخهای مؤسسین به این سوال را نشان میدهد: تا چه حدی در MIT بواسطه وجود محیط کارآفرینی جذب یک شرکت شدهاند؟ این درصد به طور کلی با گذشت زمان برای موسسین افزایش مییابد. برای اطمینان، این دادهها را باید با دیده شکاکانه سالم به عنوان گزارشی ماورای حقیقت دنبال نمود، ولی با این وجود، این امر نشان دهنده امکان حلقه بازخورد بلند مدت کارآفرینی در MIT است که دانشجویانی را جذب میکند که احتمالشان برای کارآفرین شدن بیشتر است و علاوه بر این با گذشت زمان محیط کارآفرینی را نیز تقویت میکند.
کارآفرینان دانشگاههای فنی: انستیتو تکنولوژی ماساچوست
۶- نتایج
ما چندین حقیقت درباره فعالیت کارآفرینی فارغ التحصیلان MIT را ارائه کردیم که اساس کارهای تجربی و نظری مربوط به کارآفرینی فنی در این مبحث میباشد. دادههای این تحقیق از بیشتر از ۴۳۰۰۰ فارغ التحصیل موسسه تکنولوژی ماساچوست جمع آوری شده است، که شامل اطلاعاتی دقیقتری درباره بیش از ۲۱۰۰ فارغ التحصیل مرد میباشد که خود را بعنوان موسس یک یا چند شرکت در طول حیاتشان معرفی کردهاند. گرچه برخی مخاطبین شرکتهای خود را در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ راهاندازی کرده بودند، اندازههای نمونه بصورت معناداری در دهه ۱۹۵۰ آغاز شد. از آن زمان به بعد ما شاهد رشد پدیده راه اندازی شرکتها در بین فارغ التحصیلان MIT بودیم. نمونه ذکر شده مرتبط با موسسین، در طول اولین دوره فعالیت کارآفرینی بسیار جوانتر گردیده و به تدریج در سی سال گذشته زنان بیشتری را در بر گرفته است و علاوه بر این روال توسعه آن از شامل شدن صرف شرکتهای آمریکایی که اکثراً توسط شهروندان آمریکایی تاسیس میشدند بسمت شرکتهای جهانی که توسط ساکنین کشورهای بسیاری ایجاد شده و همگی آنها جزء فارغ التحصیل MIT بشمار میآیند، در حال گسترش بوده است.
افزایش روال تاسیس شرکتها با گذشت زمان، با یافتههای قبلی سازگار است، با این حال، درصد افرادی که درگیر ایجاد شرکتهای جدید شدهاند، به طور کلی در نمونه ما در مقایسه با گزارش ملی به میزان چهار الی پنج درصد بیشتر میباشد. Lazear (2005) متوجه شد که در بین فارغ التحصیلان مدرسه تجاری Stanford ، ۶/۶% از میزان کلی اشتغالها کارآفرینی بوده است. در حالیکه وی گرایشهای زمانی را گزارش نکرده است،۲۴% از فارغ التحصیلان استنفورد اقدام به تاسیس شرکتهای خود نمودهاند. این عدد با یافتههای ما در مورد دادههای MIT در طیف گستره دانشگاهی سازگار است.
در سطحی گسترده، ما نتایج خود را به این صورت تفسیر میکنیم که تعداد فعالیتهای کارآفرینی در واکنش به محیط تجاری و کارآفرینی شکل میگیرد و این تفاوتها با توجه به ویژگیهای فردی روال انتقال به کارآفرینی را شکل میدهند. گرچه نتایج در سطح تجزیه و تحلیل فردی شگفت انگیز است و در بردارنده لزوم تخصیص بودجه برای تحقیقات بیشتری میباشد، ما معتقدیم که تلاش جهت درک بهتر اثرات مولفههای متفاوت محیط تجاری کارآفرینی در تصمیمگیریهای فردی، برای شروع فعالیتهای اقتصادی جدید، مسیری بسیار مهم در این مقاله است.
در حالیکه تحقیق قبلی به ابزارهای وسیعی تاکید داشت که از طریق آنها دانش آکادمیک در بخش خصوصی نشر و انتشار یابد (مثلاً آموزش دانشجویان فارغ التحصیلان که وارد صنعت، مشاوره تخصصی،کنفرانسها و روابط شخصی، مضامین دانشگاهی و گواهی نامه تکنولوژی دانشگاه میشوند)، ما به اهمیت مکانیزمی دیگری در این خصوص اشاره نمودیم. نتایج ما اذعان میکند که میتوان دانش مربوط به کارآفرینی را از طریق پیامدهای عمدی و غیر عمدی دانشگاههای تحقیقاتی تسهیل نمود، از جمله: تشویق افراد برای اشتغال به کارآفرینی، تسهیل سازی روند اجتماعی آنان، پیشرفت شهرت آنان و نیز آموزش دادن آنان جهت رفع مشکلات که همه اینها میتواند جزء دروندادهای ارزشمند برای توسعه فعالیت اقتصادی جدید باشند. همانطور که یکی از مخاطبین بیان کرد: «من به تجربه MIT به عنوان آموزش جهت حل مشکل نگاه میکنم. تجارت مجموعهای از مشکلات است که باید حل شود بنابر این MIT بعنوان یک مضمون کلیدی در زمینه آموزش بشمار میآید».