ضایعات مربوط به فک و صورت
ضایعات مربوط به فک و صورت – ایران ترجمه – Irantarjomeh
مقالات ترجمه شده آماده گروه پزشکی
مقالات ترجمه شده آماده کل گروه های دانشگاهی
مقالات
قیمت
قیمت این مقاله: 88000 تومان (ایران ترجمه - Irantarjomeh)
توضیح
بخش زیادی از این مقاله بصورت رایگان ذیلا قابل مطالعه می باشد.
شماره | ۱۴ |
کد مقاله | MDSN14 |
مترجم | گروه مترجمین ایران ترجمه – irantarjomeh |
نام فارسی | ضایعات مربوط به فک و صورت |
نام انگلیسی | Maxillofacial Trauma |
تعداد صفحه به فارسی | ۸۵ |
تعداد صفحه به انگلیسی | ۲۸ |
کلمات کلیدی به فارسی | فک و صورت، ضایعات |
کلمات کلیدی به انگلیسی | Maxillofacial Trauma |
مرجع به فارسی | روبرت ام کلمن |
مرجع به انگلیسی | Robert M. Kellman |
کشور | ژاپن |
ضایعات مربوط به فک و صورت
مقدمه
اصطلاح ضایعات مربوط به فک و صورت یا Craniomaxillofacial trauma که ناظر بر سطح داخلی حفرههای جمجمه نیز میشود و چنین ضایعاتی مشهود است که عمدتا در مورد ضایعات مربوط به اسکلت چهره میباشد و اقدامات درمانی چنین ضایعاتی را ارتودنسی چهره مینامند. البته در متن حاضر نسوج نرم آسیب دیده بطور مجزا بررسی خواهد شد، اگر چه بازسازی دقیق قطعات خرد شده استخوان تاثیر بسیار مهمی در زیبای چهره دارد و بازسازی نسوج نیز اثر عمدهای بر عملکردهای اساسی مانند بینایی یا عمل جویدن خواهد داشت. محل ایجاد برشها و تعداد جراحیهای اعمال شده بر چهره میتواند تاثیر مهمی بر شکل ظاهری چهره و عملکرد ساختارهای چهره مانند مژهها، لبها و بینی داشته باشد. از این رو برخورد مناسب با ضایعات فک و صورت رویکردی دقیق میطلبد. این جراحات باید توسط پزشکانی که با جزئیات اسکلت جمجمه و ظایعات اوربیتا صورت، سینوس لسه، دندان و مجراهای هوا آشنا باشد و به ویژه توسط کسانی که خواستار همکاری با سایر متخصصین که نقاط اشتراکی در حیطه عملکرد آنها دیده میشود میباشد، انجام پذیرد. برای مثال ضایعات مربوط به قسمت تحتانی جمجمه و صورت میتواند با کار اشتراکی یک جراح اعصاب و جراح جمجمه و فک و صورت بررسی شود و این عمل بهتر از برخوردی منفرد و جداگانه است. اگر چه در این فصل بطور سطحی به مباحث مختلف ضایعات مربوط به فک و صورت میپردازیم اما همیشه بر این نقطه اذعان داریم که رویکردی دقیق نسبت به ضایعات پیچیدهتر مورد نیاز است.
درمان ضایعات مربوط به چهره در طول دو ده گذشته رشدی قابل توجه داشته و ارزیابی ضایعات فک و صورت با توجه به پیشرفت توموگارفی کامپیوتری یا (CT) رشد پیدا کرده است. اسکنرهای CT مدرن بسیار سریع و واضح عمل میکند و با ارائه تصاویر سهبعدی عملکردی دقیق را مویسر میسازد. این پیشرفتها همراه با درک عمیقتر جراحان ترکیب شده است.
ضایعات مربوط به فک و صورت
آناتومی ، فیزیولوژی و پاتوفیزیولوژی
کلیات
در حالی که شکل و عملکرد دو مقوله آناتومی در صورت محسوب میشود و هر دو به یکدیگر مربوط هستند، ساختار صورت نیز از جنبه زیباشناختی قابل توجه است. شناخت آناتومی اسکلت صورت برای درک بهتر مکانیزمها و الگوهای موجود در صدمات صورت و رویکردهای لازم برای درمان آنها ضروری است. توصیفات آناتومی در بسیاری از کتابهای مربوطه و اطلسهای آناتومی وجود دارد و تمرکز ما در این جا بر جنبههای است که به جراحات و ترمیمهای آنها مربوط میشود.
صورت را بطور سنتی به دو بخش تقسیم میکنند که هر کدام ساختار آناتومی استخوانی خاص خود را دارد، و همچنین از نسجهای خاص برخوردار است. از قسمت فوقانی تا قسمت تحتانی استخوانهای پیشین بعنوان ثلث بالایی صورت نامیده میشود که قسمتهای ماکسیلا، زیگوماس و اورپیت ثلت میانی یا میان صورت را تشکیل میدهد که شامل بینی نیز میشود، همچنین میتوان قسمتهای مربوط به بینی را به عنوان بخش مرکزی صورت نام برد. مدفیکی یا آرواره پایینی نیز بعنوان ثلث تحتانی یا ثلث پایینی شناخته میشود، اگر چه قسمتهای عمودی آرواره به سمت پایه جمجمه تمایل دارد که آنها نیز بیشتر در ثلث پایینی قرار دارند.
ضایعات مربوط به فک و صورت
ثلث بالایی
قسمتهای استخوانی پیشین و پیشانی در این بخش میگنجد. شکستگیهای منجر به جابجای در استخوان میتواند تغییرات متعددی را که عمدترین آنها انقباض بخش مرکزی پیشانی بوجود آورد(شکل ۱-۲۶) قسمتهای استخوانی پیشین ارتباط میان جمجمه وصورت را فراهم میسازد که در برگیرنده ساختارهای متعدد آروارهای نیز هستند، بخش مهم مغز نیز در آن قسمت واقع است. سینوسهای دوگانه پیشین نیز که تقریبا ۸۵% آنها در این قسمت قرار دارند کاملا در میان استخوانهای پیشین واقع میشوند (شکل ۲-۲۶). شکستگیهای استخوان پیشین ممکن است فقط دیواره جلوی سینوس را شامل شود که عملکرد سینوس و نیز بویایی را تحت تاثیر قرار میدهد یا اینکه ممکن است دیواره عقبی سینوس یا سینوسها را در برگیرد که شکست نهایی جمجمه محسوب میشود و نیاز به درمان و جراحی عصبی دارد. حاشیهها و سقفهای بالاتر از قسمت اوربیتال نیز بخشی از استخوانهای پیشین به حساب میآیند که وابسته به اوربیتها هستند و شکستگیهای این قسمت میتوانند بر عملکردهای بینایی و اوربیتال تاثیر بگذارند. منظور از اورمیتال قسمتهای مرطبت با کاسه چشم است.
ثلث میانی
ثلث میانی شامل زیگوماها، اوربیتها و ماکسیلا میشود، همچنین قسمت بینی را دربر میگیرد که مجموعا تشکیل قسمت مرکزی چهره را میدهد. برآمدگی رو به عقب زیگوماها و برجستگی استخوانهای گونه در شکل ظاهری و نمای پیشین چهره موثر است. برجستگیهای عقبی و جانبی یعنی قوسهای زیگوماتیک در مجاورت استخوانهای گیجگاهی قرار میگیرند و اتصالی را برای عضلههای مربوط به آرواره پایینی فراهم میکند. برجستگیهای فوقانی و میانی زیگوما در استحکام حاشیه جانبی و پایینی حدقه چشم و دیوارههای آن مشارکت دارند و جابجای این قسمت از زیگوما میتواند به شدت موقعیت کره چشم را در حدقه تحت تاثیر قرار دهد، همچنین در صورتی که زیگوما از حاشیه پایینی زیگوما حرکت بکند و با ماکسیلا تماس داشته باشد بعنوان حافظ جانبی مهمی برای این قسمت میانی چهره به حساب میآید(شکل۳-۲۶). در همان حال که حاشیههای بالای، پایینی و میانی حدقه به سمت کره پیش میروند، حاشیه جانبی که عمدتا از زیگوما تشکیل شده است نزدیک به میانه کره چشم واقع میشود(شکل ۴-۲۶). از این رو تغییرات اندک در موقعیت زیگوما میتواند تاثیر مهمی بر موقعیت کره چشم داشته باشد. اینوفتالاموس یکی از مشکلاتی است که بخاطر ترمیم نادرست و ناکافی شکستگیهای ایجاد شده در زیگوما بوجود میآید.
ثلث پایینی
آرواره پایینی را معمولا بعنوان ثلث پایینی ساختار چهره بشمار میآورند که شامل چیدمان دندانهای مربوط به آرواره پایینی میشود و آنها نیز به خودیخود در تقابل با آرواره بالای قرار میگیرد وعمل جویدن بدین صورت انجام میپذیرد. بر خلاف ثلث میانی که به جمجمه متصل و ثابت است آراوره پایینی متحرک میباشد و با دو اتصال جانبی به شالوده جمجمه متصل میباشد. مفصلهای مربوط به جمجمه و آرواره (TMJ) که هم حالت نوسانی و هم حالت لغزشی دارند باعث حالت تحرکپذیری میشوند. ساختار آرواره پایینی که به استخوان سم اسب شبیه است در دو نقطه با جمجمه ارتباط دارد و امکان جذب ضربهها را فراهم میکند به همین دلیل است که شکستگیهای متعددی بر روی آرواره متداول است(همچنین امکان دارد آسیبهای آرواره باعث صدمهزدن به جمجمه نیز بشود). مجموعهای که در برگیرنده مفاصل و حفرههای میانی هستند نیز تحت تاثیر جراحات قرار میگیرند. برآمدگی آرواره در میان مفاصل قرار میگیرد و توسط راموس که به هر برآمدگی یا زائده گفته میشود، به گلوی برآمدگی که نازک و ضعیف است متصل میشود. این ناحیه نازک استخوان زمانیکه ضرباتی به قسمتهای مختلف آرواره وارد شود انعطافپذیر بوده و شکستگیهای این قسمت شکستگیهای مادون کوندیلار یا سابکاندیلار نامیده میشود و نشاندهنده این نقطه است که چنین صدماتی زیر اعصاب مذکور رخ میدهد. همچنین ضربه مرکزی که به چانه وارد میشود به شکستگیهای مادون کاندیلار بصورت دو جانبه منجر میشود، گلوی کاندیلار از سمت پایین به سمت برجستگی عمودی آرواره گسترش مییابد که با مقایسه با شکل دندانهدار و ناهموار استخوان تا حدودی نازک است با این حال، شکستگیهای راموس عمودی تقریبا غیر معمول بوده، که احتمالا به واسطه تاثیرات محافظتی عضلات جونده میباشد که تماما به اطراف زائدههای عمودی متصل است. عضله آوراه پایینی که بسیار نیرومند است به نحوه وسیعی به سطح پایینی و جانبی زائده متصل میشود در حالی که پتریگویدها(بالهها) به قسمت میانی اتصال پیدا میکند. عضله آرواره پایینی یا تنکورلیز به زائده کورونوئید متصل میشود که گسترش فوقانی زائده عقبی است.
ضایعات مربوط به فک و صورت
ارزیابی و تشخیص
آزمایشات جسمی
اگر چه در تشخیص آسیبهای فک و صورت از سیتیاسکن استفاده میشود، اما هنوز جنبههایی از این جراحت وجود دارد که از راه آزمایشات جسمی مناسب میتوان مورد بررسی و ارزیابی قرار داد و باید بر اهمیت این هنر فراموش شده تاکید نمود.
اولین و مهمترین نکته در ارزیابی باید با توجه به جراحات بالقوه و اولیه خطرناک برای حیات مطرح شود. آسیبهای صورت ممکن است با آسیبهایی که به مجرای هوا و بر نای و حنجره وارد میشود ارتباط داشته باشد و یا امکان دارد به دلیل ورم کردن قسمت مربوط به تارهای صوتی یا به دلیل وجود خون مسدود شده باشد. تعیین یک مجرای هوای مناسب ممکن است نیاز به لولهگذاری یا نای شکافی داشته باشد، همچنین باید انحنای گردن را نیز در نظر گرفت. زمانیکه خونریزی شدید نباشد با استفاده از آندوسکوپ فیبریاپتیکی میتوان لولهگذاری را انجام داد بدون آنکه نیاز به تغییر موقعیت گردن باشیم، امکان دیگر استفاده از ایجاد مجراهای موقتی هوا با استفاده از ماسک نای یا لارنجیل میباشد. در صورت نیاز کریکوتیرودوتومی نیز میتوان اجرا شود، اما در صورت امکان نای شکافی ترجیح داده میشود. شدیدترین نوع خونریزی در بینی و سینوسها رخ میدهد که با باندپیچی میتوان آنرا برطرف کرد. جراحات وارده به سرخرگ داخل جمجمه نیز نیاز به آنژیوگرافی فوری و مسدود کردن بالا و پایین قسمت مجروح دارد، اگر چه این جراحتها به ندرت بهبود فوری مییابد. البته صدماتی که بر اعصاب وارد میشود باید توسط جراحان اعصاب مورد بررسی قرار گیرد زیرا به شدت حساس و خطرناک است.
ارزیابی با اشعه ایکس
سیتیاسکن به جز در مواردی که استثنا است، سایر انواع اشعه ایکس را برای تصویربرداری از صدمات مربوط به جمجمه و فک و صورت بکنار زده و جایگزین آنها شده است. با موجود بودن دستگاههای اسکنر سیتی که از ثبات و سرعت بالایی برخوردارند اکثر جراحان برای تصویربرداری از استخوانهای ثلث بالایی و میانی از اشعه ایکس دیگر استفاده نمیکنند، حتی ابزاری برای غلبارگری. همچنین سایههای بسیاری که در اشعه ایکس ممکن است بوجود بیاید، شکستگیهای را که توسط سیتیاسکن دیده میشود ممکن است نادیده بگیرد. البته شکستگیهای ساده بینی یعنی بدون دخیل بودن استخوانهای دیگر چهره همچنان توسط اشعه ایکس ارزیابی میشود، گرچه حتی این نقطه غیر ضروری است زیرا تاثیر چندانی در کار ندارد. استثنا دیگر استفاده از دستگاه کالدول ۶ فوتی برای تعیین یک زمینه برای استفاده در نقشههای استوپلاستیک سینوسی است.
ثلث پایینی
شکستگیهای مربوط به آرواره پایینی را بیشتر مربوط به ناحیه آناتومی که در آنها شکستگی رخ میدهد طبقهبندی میکنند. شدت این صدمات نیز در این امر دخیل هستند. شدتها را میتوان به انواع ساده، خورد شده یا ویرانگر که منجر به نابودی استخوان میشود تقسیم کرد. آرواره پایینی همچنین میتواند به انواع دنتلوس، ادنتلوس یا آتروفیکادنتلوس تقسیم شود. از نظر تاریخچه این مباحث طبقهبندی متداولی که شکستگیهای خوشخیم را از بدخیم جدا کرده است وجود دارد. در واقع این توصیفات چندان سودمند نیستند و هیچ نوع مزیتی را ندارند از این رو فقط برای اهمیت تاریخچهای میباشند و نه چیز دیگر.
مدیریت
کلیات
زمانی که یک جراحت تشخیص داده میشود طرح مدیریتی باید ایجاد شود. چنانکه در بالا اشاره شد مشاوره نیز باید انجام گیرد، و زمانی که لازم باشد مشاوران باید در فرآیند کار درگیر شوند تا طرح مدیریتی مناسبی بدست آید. رویکرد دقیقی که مورد نیاز است میتواند احتمال نتایج مطلوب را افزایش دهد و رویکرد تک نفره نباید مورد استفاده قرار گیرد. همچنین بطور کلی این نکته پذیرفتنی است که از آنجا که اکثر صدمات مربوط به فک و صورت صدمات آلودهکنندهای به حساب میآیند و این امر بخاطر ارتباط با بینی، سینوسها، ناحیه دهان یا مجموعهای از آنها میباشد باید از درمانها آنتیبیوتیک استفاده نمود تا بیمار آماده شود. آقای کل و آقای یی اظهار داشتند که مزایایی برای این رویکرد وجود دارد. بطور کلی و از جنبه نوعی آنتیبیوتکها ارگانیسمهای دهان را مثل پنسیلینها و سفالوسپورینها یا همچنین کلیندامیسها پوشش میدهند. البته مشخص نیست که چه مقدار درمان انجام گیرد اما حداقل ۲۴ ساعت بعد از جراحی و گاهی بیش از این دوره باید به این نکته توجه داشت.
نکتهای که مهم است زمان جراحی است، نظریات اولیه درباره آرواره پایینی نشان میداد که تاخیر در درمان ممکن است آلودگی را افزایش دهد با این حال از آنجا که درمان از طریق آنتیبیوتیک گسترش یافته است این نکته چندان واقعی بنظر نمیرسد. بسیاری از جراحان پیشنهاد کردهاند که باید تا زمانی که ورمها کاهش مییابد باید جراحی را به تاخیر انداخت تا بتوان عدم تقارنها چهره را بهتر ارزیابی کرد.
با این حال، بدلیل اینکه شکستگیها با استفاده از سیتیاسکن تشخیص داده میشوند، این نکته شاید چندان ضروری بنظر نرسد. بویژه از آنجا که بافت نرم چهره در صورت واقع شدن در فضای باز ممکن است مجددا ایجاد ورم بکند. بحثهای که اخیرا مطرح است به نابود کردن ورمها اشاره میکند، گرچه این نقطه هنوز ثابت نشده است. البته منطقی بنظر میرسد که دستبردن در بافتها، بافتهای سخت و نرم برای بازگرداندن وضعیت آناتومی طبیعی آنها در سطح اولیه سودمند است. البته در آسیبهای شدید بهتر است که اندکی صبر نمود و بنابر این این موضوع بستگی به تصمیم شخصی دارد.
ضایعات مربوط به فک و صورت
دستیابی جراحی
شکی وجود ندارد که استفاده مکرر از رویکردهای توسعه یافته دستیابی درک بهتر ما را از الگوهای شکستگی و پیچیدگیهای مربوط به بستن شکستگیها را افزایش داده است. ترمیم اسکلت صورت با استفاده از شیوههای شکسته بندی به نحو مطلوبی پیشرفت کرده است و استفاده از استحکام سازی آرواره بالایی و پایینی بعد از انجام عمل جراحی که بطور اختصاری MMF نامیده میشود و همچنین نایشکافی یا تریکاتومی به حداقل رسیده است. با این حال، چنین موارد در معرض قرار گیریهای وسیعی دارای نقایصی نیز میباشد و امکان عدم تقارن در استخوان بندی صورت ممکن است افزایش یابد. از اینرو جراحان بدنبال رویکردهای بهتری هستند که بتوانند بازسازی استخوان را بنحو بهتر و مطلوبتری انجام دهند.
نکته دیگر در جراحی جمجمه و فک و صورت عدم امکان برش در بسیاری از شکستگیها میباشد زیرا ممکن است به شکافها و صدمات عصبی صورت منجر شود. و برشها باید بنحو دقیقی برنامهریزی شوند تا قسمتهایی که مخفی میمانند مورد برش قرار گیرند. استفاده از ریترکشن نیز میتواند سودمند باشد و صدمات وارد به بافتهای نرم را به حداقل میرساند.
بهبودی استخوانها
در آنجا از دیدگاه تقابل بین تکنیکهای درمانی و شیوهای که در آن استخوان بهبودی مییابد مطالبی را ارائه مینمائیم. بطور کلی مانند تمام بافتهای مجروح دیگر استخوان نیز میتواند بهبودی یابد و جریان بهبودی بلافاصله بعد از وقوع جراحت همراه با گسترش هماتومای شکستگی آغاز میشود. این پروسه رشد بعدی آوندها، مواد فیبری و سایر سلولهای تولید کننده مغز استخوان را با خود بهمراه میآورد. البته همراه با شکل گرفتن غضروفها و ماتریسهای کندروئید که به ثبات و استحکام اساس مغز استخوان میانجامد استخوان بهبود مییابد. بر خلاف استوبلاستها، استوئید یک ماده بر جای ماندنی است و نتیجه آن چیزی است که در اصطلاح پزشکی کالوس یا پینه نامیده میشود. میتوان کالوس را بعنوان وسیلهای که طبیعت جهت ثبات اندام در اختیار قرار داده است شناخت. هنگامی که محل شکستگی ثبات مییابد، استئونهای ظریفی با رگهای مخصوص بخود در طول محل شکستگی رشد میکند و باعث اتصال دو قسمت شکستگی توسط استخوان جدید و ثبات و بهبودی کامل میگردد. زمانی که ناحیه شکستگی ترمیم شود میتوان شکل استخوان را دوباره بنحوی تغییر داد که عملکرد آن مطابق با قانون ولف باشد. این قانون عنوان میدارد که استخوان بر اساس نیروهای وارد بر آن تغییر شکل مییابد و نتیجه آن بازسازی شکل مناسبی برای استخوان است.
ضایعات مربوط به فک و صورت
بیومکانیک اسکلت چهره
نیروهایی که بر استخوانهای چهره عمل میکنند بسیار پیچیدهاند و بطور کامل درک نشدهاند. با اینحال، اطلاعات لازم را برای ایجاد شیوههای محکم سازی در اختیار بوده و نتایج سودمندی بدست آمده است. از سوی دیگر بدون توجه به این اطلاعات مسلما پیچیدگیهای بسیاری بوجود خواهد آمد.
چنانچه گفته شد، شکل چهره بنحوی است که میتواند عملکردهای آن را پشتیبانی نموده و بنابراین اندامهای حساس را از صدمات در امان نگه می دارد. در قسمت میانه چهره این قسمتها را ستونها (Pillars) نامیدهاند و از ساختار چهره در هنگام عملهایی نظیر جویدن و گاز گرفتن محافظت میکند. بنابراین بسیار مهم است که این ستونها در زمانی که شکسته میشود ترمیم گردد. بعلاوه، نواحی ضعیفی نیز در این قسمتها وجود دارد که در مجموع به عملکرد آنها کمک میکند.
ترمیم شکستگی
نکته کلیدی ترمیم شکستگی فهم اصول بیومکانیکی تشریح شده همراه با ویژگیهای گوناگون ارزیابی و دسترسی به موارد توضیحداده شده فوقالذکر میباشد. کاربرد کلیه این اصول میبایست به جراحان اجازه دهد تا صدمات را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده، برنامه ترمیم را مشخص نموده و نهایتا آن را اجرا نمایند. موارد تشریحی ذیل برخی از نکات قابل بحث و مسایل پیوسته با این امر بوده که جراحان میبایست در مدیریت بیماران خود با آن روبرو شوند.
جفت شدگی دندانها
اولین و بهترین راه چاره، در هر زخم مربوط به فک و صورت که شامل بخشهای مهار دندان است، لزوم ایجاد و استقرار ارتباطات درست جفت شدگی دندانها میباشد. این امر برای احیای عملکرد طبیعی مربوط به جویدن مهم میباشد. ارتباط جفت شدگی بین استخوان آرواره و ساختار یا چیدمان دندانها مشخص کننده ارتباط بین استخوانهای چهره مرکزی تحتانی نیز میباشد. انطباق مستقیم بخشهای استخوان بصورت حقیقی معمولا دارای رتبه دوم در انطباق با جفت شدگی میباشد. این امر مخصوصا به هنگامی که ثلث میانی چهره فروپاشیده صحت دارد چرا که بلندی آروارهای برای ترمیم ارتفاع چهره بکار گرفته شده و جفت شدگی یکی از عناصر کلیدی ارتباط بین آرواره و استخوان آرواره میباشد.
رینوریا یا خلط سیال دماغی (سربرواسپینال) (Cerebrospinal Fluid Rhinorrhea)
در حالت ایجاد صدمات شدید یا شکستگیهای فوسای قدامی رینوریای CSF چندان نادر نیست و میتواند از طریق سینوسهای جلویی یا از طریق پلیت سریبریفورم یا مشبک و همچنین سینوسهای اتموئید یا سینوسهای اسفنوئید رخ دهد. در این حالت باید صدمات گسترده را در هنگام ترمیم شکستگیهای صورت برطرف کرد. آلودگیهای جزئی باید از طریق آندوسکپی تشخیص داده شود و با این عمل برطرف شود. بررسی دقیق آلودگیها از این نظر مهم است که تراوش مواد ممکن است متوقف شده باشد و بجای آن تراوش ذرات مغزی روی داده باشد و مشکلات بعدی مانند مننژیت یا حتی مرگ شخص در صورت عدم رسیدگی پیش آید.
ضایعات مربوط به فک و صورت