مقالات ترجمه شده دانشگاهی ایران

سازمان به عنوان یک مشکل اخلاقی

سازمان به عنوان یک مشکل اخلاقی

سازمان به عنوان یک مشکل اخلاقی – ایران ترجمه – Irantarjomeh

 

مقالات ترجمه شده آماده گروه  مدیریت – بازرگانی
مقالات ترجمه شده آماده کل گروه های دانشگاهی

مقالات

چگونگی سفارش مقاله

الف – پرداخت وجه بحساب وب سایت ایران ترجمه(شماره حساب)ب- اطلاع جزئیات به ایمیل irantarjomeh@gmail.comشامل: مبلغ پرداختی – شماره فیش / ارجاع و تاریخ پرداخت – مقاله مورد نظر --مقالات آماده سفارش داده شده پس از تایید به ایمیل شما ارسال خواهند شد.

قیمت

قیمت این مقاله: 48000 تومان (ایران ترجمه - Irantarjomeh)

توضیح

بخش زیادی از این مقاله بصورت رایگان ذیلا قابل مطالعه می باشد.

مقالات ترجمه شده مدیریت - بازرگانی - ایران ترجمه - irantarjomeh

سازمان به عنوان یک مشکل اخلاقی

شماره      
۱۹۰
کد مقاله
MNG190
مترجم
گروه مترجمین ایران ترجمه – irantarjomeh
نام فارسی
سازمان به عنوان یک مشکل اخلاقی
نام انگلیسی
Organization as a Moral Problem
تعداد صفحه به فارسی
۳۷
تعداد صفحه به انگلیسی
۹
کلمات کلیدی به فارسی
سازمان, مشکل اخلاقی
کلمات کلیدی به انگلیسی
Organization, Moral Problem
مرجع به فارسی
جامعه آمریکایی مدیریت دولتی
مرجع به انگلیسی
Wiley’  American Society for Public Administration; JSTOR
کشور        
ایالات متحده
سازمان به عنوان یک مشکل اخلاقی
چکیده
عملکرد سازمان دهی غالباً به عنوان یک مسئله فنی به شمار می آید و در این راستا شاهد وجود نوعی مسئله فنی سطح پایین می باشیم. بنابراین، در این موقله به عبارات «تینکر – توی» (نوعی بازی کودکان با قابلیت ترکیب اجزای مختلف) اشاره می شود که بر مبنای آن قابلیت مطالعه ویژگی های سازمانی و فرمول بندی مشخصه های آن وجود دارد. به طور مثال از نقطه نظر Lepawsk سازمان به عنوان یک مولفه مدیریتی مشابه با اسکلت شناسی در علم پزشکی به شمار می آید. وی خاطر نشان می سازد که “یک سازمان را می توان دقیقاً همانند بدن انسان مورد طراحی و نمودار سازی قرار داد و آن را به صورت فیزیکی بر این منوال نشان داد”. ویژگی گرافیکی در حقیقت به عنوان یک تسهیل کننده به شمار آمده و بنابراین سازمان را می توان عمدتاً به عنوان “یک ویژگی ساختاری” در نظر گرفت. وی این گونه نتیجه گیری می نماید که سازمان به عنوان “ابتدایی ترین مولفه در ارتباط با مدیریت و حوزه های مربوط بدان بشمار می آید”.
چنین تحلیلی ممکن است در نهایت سبب بروز مشکلاتی در خصوص سازمان شود. قیاس بدن سالم، یا یک ماشین بدون عیب، را البته نمی توان چندان بی ربط از کل مجموعه های قرار مستقر در هر یک از سازمان ها دانست. سراب عرضه یک سازمان “سالم / بی نقص”، همراه با نوعی آرایش یافتگی بهینه و پایدار سبب ایجاد نوعی راهنما برای بسیاری از محققین و شرکت کنندگان در این عرصه شده است. تحقیقات اولیه در ارتباط با “مدیریت علمی” مشخص کننده این نکته می باشد. این تحقیق اولیه چنین موردی را مفروض می دارد که “چنین سیستمی خود به عنوان برایندی از این مولفه به شمار آمده و به عنوان یک حقیقت موجود و فراگیر در نظر گرفته شده و ویژگی های مختلفی به هنگام ذخیره سازی و کار با این مولفه ها حاصل گردیده است”. به همین روش، با توجه به آن که چنین مشاهداتی مشخص کننده ارتباط مناسب استخوانهای یک بدن یا بخشی از ماشین می باشند می توان چنین قیاسی را برای یک سازمان نیز در نظر گرفت. البته زمان سبب حذف سوگیری های مرتبط با این مولفه نشده است. در این راستا محققین این عرصه همچنان به دنبال یافتن تعریف مشخصی در خصوص تئوری سازمانی می باشند.
این نگرش سازمانی را می توان با توجه به رویکردهای مختلفی به چالش کشید. یکی از این رویکردها در این جا ذکر می گردد – موردی که تاکید ویژه ای بر روی تئوری سازمانی داشته و در نتیجه سبب عدم بررسی جامع تر ارزیابی اخلاقی سازمانی گردیده است.

سازمان به عنوان یک مشکل اخلاقی

 

مشکل پیچیده سازمان
نادیده گرفتن سازمان به عنوان یک مولفه دارای مشکل اخلاقی قابل اغماض نمی باشد. با توجه به ارتباطات انسان به انسان که در الگوهای سازمانی بر آن تاکید شده است شاهد وجود بیش از یک ویژگی فنی می باشیم. سازمان، در این حالت، بیشتر قابل قیاس با ویژگی های روان پزشکی می باشد تا ویژگی های کالبدی یا اسکلت شناسی. مفهوم “سلامت” در لغت مربوط به شناسایی کالبد را می توان (با توجه به اهداف کلی) از طریق مشاهده بسیاری از نمونه ها حاصل آورد. مشاهده افراد یا سازمان ها (در مقابل) صرفاً تشریح کننده یک وضعیت موضوعی خاص است که سبب مشخص سازی “سلامت اخلاقی” نمی شود.
تئوری های سازمانی، بر این مبنا، سعی در نادیده گرفتن تمایز مهم بین انواع تئوری ها داشته است. مشکل پیچیده سازمان از دو نوع از سوالات نشات می گیرد که می بایست آنها را مدنظر قرار داد: چه مواردی را می توان در ارتباط با مولفه های سازمانی به شمار آورد؟ و کدام یک از ارتباطات مطلوب تلقی شده و چگونه می بایست آنها را در سازمان ها حاصل آورد؟ اولین سوال دربردارنده یک تئوری تجربی می باشد. پیشرفت قابل توجهی در ارتباط با این تئوری حاصل آمده است. سوال دوم نیازمند ویژگی های اخلاقی، یا ارزشی و همچنین جهت گیری های مرتبط می باشد. ارزش ها سبب راهنمایی در این مورد می شوند که چگونه مجموعه های مختلفی از حالت های مطلوب را می توان حاصل آورد، آن هم با توجه به دانش مرتبط با ارتباطات مهم موجود و محدوده کامل شرایطی که با آنها در سازمان ها مواجه می شویم. این نوع از ویژگی ها یا رهنمودها را می توان به عنوان تئوری های تجربی کلی تفسیر نمود. توسعه آنها به طور قابل توجهی در ارتباط با تئوری سازمانی نادیده گرفته شده است.

سازمان به عنوان یک مشکل اخلاقی

 

انسان در سازمان
در صورتی که سازمان ها به عنوان یکسری از دنده ها و شافت های پیچیده تلقی شوند، توسعه تئوری های سازمانی مطمئناً چندان مشکل نمی بود. بر این مبنا به سادگی قابلیت کار با ویژگی های تجربی به منظور حاصل آمدن وضعیت مطلوب وجود داشت. بر این مبنا در صورتی که خواستار تغییر ویژگی هایی در طراحی بودیم (انتخاب ارزش)، صرفاً عواملی نظیر سرعت دنده، طبیعت مواد و موارد دیگر نیازمند توجه می بودند. این نوع از ارتباطات قطعه به قطعه نسبتاً غیرپیچیده تلقی می شوند.
اما انسان به عنوان مبدأ اولیه سازمان ها تلقی می شود. این ارتباطات انسان با انسان سبب اضافه نمودن ابعاد مهمی در مشکلات مرتبط در زمینه ایجاد تئوری های تجربی و هدف مبنای سازمانی می شود. بنابراین، لازم است تا از این موضوع اطلاع داشته باشیم که کدام یک از سبک های مدیریتی سبب بروز پیامدهای مشخصی از نقطه نظر رفتاری خواهد شد که خود بر روی وضعیت تکمیل فرایند و ضروریات شغلی تأثیرگذار است. با این وجود، به علاوه، مطلوبیت اخلاقی این پیامدهای رفتاری را نیز می بایست مشخص ساخت.
به علاوه ویژگی های پیچیده بیشتری نیز وجود دارند. انتخاب یک سبک رهبری، به طور مثال، ممکن است بر مبنای ترجیحات ارزشی باشد که بر حسب نظر فرد خاص متغیر خواهد بود. استفاده از این سبک، در مقابل، می تواند سبب بروز تأثیرات مشخصی گردد و از این رو مستخدمین به گونه ای رفتار نموده که گویی چنین سبکی به طور الزامی لازم مد نظر است.
 با توجه به این موضوع می توان به این مجموعه محتمل از ارزش ها با وجود آنکه از فراگیری و تکامل کامل برخوردار نیست توجه نمود:
  1. کار می بایست از نقطه نظر روانشناختی برای افراد قابل پذیرش باشد، یعنی بدان معنا که عملکرد مربوطه نباید به طور کلی سبب تهدید اشخاص گردد.
  2. کار می بایست به انسان اجازه دهد تا قابلیت ارتقای قوای ذهنی خود را داشته باشد.
  3. کار می بایست به افراد اجازه دهد تا قابلیت خود تصمیمی و خودعزمی را داشته باشند.
  4. کارکنان می بایست از قابلیت کنترل، به یک روش معنی دار، محیط کار که در آن وظیفه مربوطه اعمال می شوند برخوردار باشند و
  5. سازمان نباید به عنوان تنها منبع واحد داوری در خصوص رفتار تلقی شود. هر دوی سازمان و افراد می بایست بر مبنای یک نظم اخلاقی خارجی عمل نمایند.
این پنج رهنمود مرتبط با ارزش به عنوان اهدافی به شمار می آیند که با استفاده از آنها فرایند سازماندهی اعمال خواهد شد. هر گونه مولفه مرتبط با سازمان می بایست در راستای این ویژگی (به طور مثال تطابق از ۰ الی ۱۰۰%) و بر مبنای هر کدام از این پنج مؤلفه مطرح شده مورد بررسی قرار گیرد.

سازمان به عنوان یک مشکل اخلاقی

 

نقش انسان در تئوری سازمان سنتی
تئوری سازمان سنتی ـ علیرغم محدودیت آن برای اهداف کنونی ـ دارای مزیت بسیاری به عنوان چارچوبی از مراجع در ارتباط با تحلیل موضوع می باشد. بنابراین نیازی جهت جستجوی چندان برای این موضوع وجود ندارد. در حقیقت، قابلیت اجتناب از آن نیز میسر نیست. تقریباً هر یک از کتاب های متنی در ارتباط با سازمان یا مدیریت به عنوان یک منبع محتمل در این زمینه به شمار می آید. به علاوه در این زمینه شاهد عدم توافق چندانی در خصوص ویژگی های این تئوری نیز نمی باشیم برای اهداف جاری، چهار ویژگی این تئوری سازمانی سنتی مورد تأکید قرار می گیرد که عبارتند از:
  1. مسئولیت می بایست به عنوان یک ویژگی یکطرفه در نظر گرفته شود. این مورد بصورت یکنواخت از مقامات ارشد سازمانی به سمت مقامات زیر دست، جریان می یابد.
  2. نظارت می بایست با جزئیات مرتبط مشخص گردیده و حوزه کنترلی نیز می بایست به صورت باریک و کاملاً مشخص باشد.
  3. سازمان کار می بایست صرفاً به دنبال ویژگی های فیزیولوژی هر فرد باشد، یعنی فردی که تحت عنوان یک فرد مجزا از نظر اجتماعی به شمار آید و
  4. کار می بایست به صورت روتین شده باشد.
تئوری سازمان سنتی از نقطه نظر ویژگی های آشکار دارای حساسیت اندکی با توجه به مجموعه ارزش های  J-C مشخص شده فوق می باشد. در حقیقت، دو لیست مرتبط ارائه شده یکدیگر را خنثی می نمایند. بنابراین، تئوری سنتی سازمان به دنبال یک شغل روتین شده می باشد، که عملکرد آن قابلیت نظارت دقیق از سوی ناظرین یا سوپروایزرها آن هم با توجه به یک حوزه دقیق و باریک کنترلی باشد.
سازمان متمرکز بر حول انسان / انسان محور: مولفه های پشتیبانی
حال اجازه دهید تا کار خود را با یک نتیجه گیری آغاز نماییم. به نظر محدوده های اصلی در خصوص میزانی وجود دارند که بر مبنای آن کار، مخصوصاً در اقتصاد “توسعه یافته” ما ممکن است سبب نقض ارزش های حاصله از سنت یهود ـ مسیحیت گردد، آن هم بدون اینکه قیمت سنگینی برای آن پرداخت نموده باشیم.

سازمان به عنوان یک مشکل اخلاقی

 

قابلیت پذیرش روانشناختی کار
در نظر بگیرید که کار خود را با ویژگی های قابل پذیرش کار از نقطه نظر روانشناختی آغاز نموده باشیم. البته تست چنین مواردی به عنوان یک مؤلفه جدید به شمار نمی آید. در حقیقت، مجموعه های حاصله برای هر یک از سال های مورد نظر بررسی شده اند. به علاوه پیشرفت های زیاد به وجود آمده در این عرصه را نمی توان نادیده انگاشت. اما در صورتی که قابلیت نگاه کردن به ویژگی های آتی این آزمایشات را داشته باشیم، ابعاد موجود شخصیت به عنوان یک مؤلفه مطلوب مدنظر خواهد بود. در آزمایش هوشمندی، که به عنوان یک مؤلفه کاملاً پیشرفته به شمار می آید، نمرات هوش دارای محدوده های اساسی در خصوص پیش بینی عملکرد در سازمان ها می باشد. ویژگی های متعددی به هنگام ارائه عملکرد خوب حاصل آمده و مؤلفه های شخصیتی نیز را می بایست به خوبی جهت افزایش دقت پیش بینی ها در نظر داشت.
توسعه قوای ذهنی افراد
متعاقباً، چنین مبحثی به نظر در ارتباط با فناوری هایی می باشد که اجازه می دهند تا افراد به طور کلی قابلیت توسعه قوای ذهنی خود، در ارتباط با خروجی های سطح بالای کاری، را داشته باشند. گسترش شغلی، بر این مبنا به عنوان یک شهرت مرتبط مطرح شده است. فناوری های وابسته، نظیر چرخش ساده بین مشاغل روتینی، غالباً  دارای تأثیرات  مشابهی  می باشند. خطوط مونتاژ کارآمد نیز به طور مثال در این زمینه در ارتباط با چرخش شغلی کارآمد هستند. تجربه کسب شده در Endicott، نیویورک، تأسیسات IBM نیز به نظر قابل توجه هستند. در این مبحث به هنگام نبودن رؤسای شغلی مستخدمین می توانند به خوبی اقدام به انجام گردش مشاغل به صورت غیررسمی نمایند تا از این طریق انحصار صرف را نادیده انگارند. بنابراین فرایند چرخش شغلی به عنوان یک مؤلفه مهم و قابل توجه به شمار می آید:
فضای کافی برای خود مختاری
وظایفی که به افراد اجازه خود تصمیم گیری / خود مختاری می دهند، شرط سوم، دارای نوعی تأثیر مطلوب از نقطه نظر هزینه و موارد دیگر به شمار می آیند. آنها دارای ارزش هایی هستند که به روابط بین انسان با انسان در سازمان ها کمک نموده و می توان اینگونه موارد را در ارتباط با خروجی سطح بالا قید کرد.
کنترل محیط
چهارمین ارزش، که احتمالاً قابلیت کنترل محیط می باشد، بر مبنای ارتباطات انسان با انسان محدوده گسترده ای از مؤلفه ها را تحت پوشش قرار می دهد که به اشخاص اجازه خود مختاری بیشتر در وظایف را خواهد داد. این مورد را می توان برای محیط های کلی گسترش داد که در آن وظایف به خوبی اعمال می شوند. مجدداً، تکنیک هایی که این راهکار را دنبال می نمایند غالباً دارای خروجی سطح بالایی هستند.

سازمان به عنوان یک مشکل اخلاقی

 

مواجهه با یک نظم اخلاقی خارجی
ارزش پنجم که حاکم بر ارتباطات انسان به انسان می باشد در بسیاری از جهات به عنوان یک ویژگی اصلی مرتبط با مقادیر یا ارزش های J-C به شمار می آید. در صورتی که سازمان به عنوان برآورد نهایی اشخاص تلقی شود، اولین چهار ارزش مطرح شده به سختی در تعامل با ویژگی های سنجشی سطح بالا به شمار می آید. اهمیت این نقطه در خصوص کنترل سازمان بر مبنای یک نظم اخلاقی خارجی در محاکمات انجام شده پس از جنگ جهانی دوم مشخص شد. سازمان های نظامی بسیاری از کشورهای غربی، غالباً بر روی نظم غیراخلاقی و عدم تبعیت از آن تأکید داشته اند.

سازمان به عنوان یک مشکل اخلاقی

 

نتیجه گیری
در اینجا شاهد یکسری از مباحث قابل توجه می باشیم که بر مبنای آنها قابلیت پذیرش راهکارهای با ارزش مرتبط با ارتباطات انسان با انسان وجود دارد، موردی که به طور کلی در سطح هوشمندانه ای در فرهنگ های غربی پذیرفته شده است.
مشکل روی آوردن به این ارزش ها را نباید دست کم گرفت. بنابراین لازم است تا از بینش های ایدئولوژیکی کافی جهت بررسی زمان و مشخص سازی دقیق این ارزش ها با توجه به معیارهای سنجش اساسی بهره گرفت. حتی پیشرفت میلی متر به میلی متر نیز مطلوب می باشد. تغییرات اصلی در وضعیت و تکنیک ها در این زمینه مورد نیاز هستند. به علاوه، تغییرات اساسی در تئوری سنتی یا تئوری سازمانی نیز می بایست اعمال شوند. ارتقای شغل نیز به طور مثال در تعامل صرف با این تئوری، به صورت تجربی یا در یک حالت ارزش – مبنا،  نخواهد بود.
خواه این تغییرات اعمال شوند یا خیر نباید یک نکته را فراموش کرد: سازمان به عنوان یک معضل اخلاقی مطرح است. یافتن موارد مشخص شده فوق سبب می شود تا ویژگی های شناسایی شده جذابتر به نظر برسند، اما در عین حال معضل اخلاقی همچنان یک مشکل مرتبط با اخلاقیات باقی می ماند آن هم صرفنظر از آنچه فناوری های تحقیقاتی به به ارمغان آورده اند. به طور متعارف، فناوری تحقیقاتی، در عمل، ارائه دهنده یک راهکار رو به جلوی مناسب در ارتباط با چگونگی رویارویی با این مشکلات اخلاقی می باشند.

سازمان به عنوان یک مشکل اخلاقی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Irantarjomeh
لطفا به جای کپی مقالات با خرید آنها به قیمتی بسیار متناسب مشخص شده ما را در ارانه هر چه بیشتر مقالات و مضامین ترجمه شده علمی و بهبود محتویات سایت ایران ترجمه یاری دهید.