کارایی کالج های محلی کانکتیکت: تحلیل پوششی داده ها (DEA) – فصل ۳
کارایی کالج های محلی کانکتیکت: تحلیل پوششی داده ها (DEA) – فصل ۳- ایران ترجمه – Irantarjomeh
مقالات ترجمه شده آماده گروه آموزش
مقالات ترجمه شده آماده کل گروه های دانشگاهی
مقالات
قیمت
قیمت این مقاله: 38000 تومان (ایران ترجمه - Irantarjomeh)
توضیح
بخش زیادی از این مقاله بصورت رایگان ذیلا قابل مطالعه می باشد.
شماره | ۳۵ |
کد مقاله | EDU35 |
مترجم | گروه مترجمین ایران ترجمه – irantarjomeh |
نام فارسی | دستورالعمل های ارزیابی کارایی و بهبود عملکرد برای کالج های محلی ایالت کانکتیکت: با رویکرد تحلیل پوششی داده ها (DEA) – فصل ۳ |
نام انگلیسی | Efficiency evaluation and improvement guidelines for community colleges of Connecticut: a data envelopment analysis (DEA) approach – chapter 3 |
تعداد صفحه به فارسی | ۳۳ |
تعداد صفحه به انگلیسی | ۲۹ |
کلمات کلیدی به فارسی | تحلیل پوششی داده ها |
کلمات کلیدی به انگلیسی | (Data Envelopment Analysis (DEA |
مرجع به فارسی | دانشگاه دورهام، انگلستان، میلز، جوزف جی |
مرجع به انگلیسی | Mills, Joseph J. Durham University, UK |
کشور | انگلستان |
دستورالعمل های ارزیابی کارایی و بهبود عملکرد برای کالج های محلی ایالت کانکتیکت:
با رویکرد تحلیل پوششی داده ها (DEA)
فصل ۳
طراحی مطالعه
۱-۳٫ روش DEA
بخشی از موضوعات جنجال برانگیز پیرامونی در خصوص برآورد عملکرد در آموزش عالی بر روی روش های تحلیلی استفاده شده تمرکز داشته است. از نقطه نظر تاریخی، سنجش موسسات آموزش عالی به روش های آماری جهت توسعه شاخص های عملکرد وابسته است. چنین موردی سبب بروز انتقادهایی هم از سوی حوزه های علمی و هم از سوی مقامات مسئول شده است (Athanassopoulos و Shale، ۱۹۹۷). محققین در مسایل آموزشی بکارگیری هر نوع روش در زمینه برآورد کارایی کالج ها، دانشگاه ها، سازمان ها یا موسسات، در صورتی که به طور سریع ضروریات فرضیه ای همانند روش های متعارف را ارائه ندهند، را به دیده شک می انگارند. این شک طبیعی به ما می آموزد که لازم است تا دقت کافی در خصوص هر نوع روش پیشنهادی را داشته باشیم. در هر وهله که اقدام به تکمیل روش ها ارائه شده از شرایط آزمایشگاهی به سمت محتوای کاربردی – تحلیلی می نماییم، نیاز جهت بررسی کامل به عنوان یک ضرورت احساس خواهد شد. چنین موردی برای تحلیل پوششی داده ها (DEA)، که بعنوان تکنیک برنامه نویسی خطی توسعه یافته بوسیله Chames ، Cooper و Rhodes بحساب می آید، نیز صحت خواهد داشت (۱۹۷۸، ۱۹۸۱). صرفنظر از بررسی های عمقی انجام شده، محققین بسیاری (Johnes و Johnes، ۱۹۹۵ و Bessent و همکاران، ۱۹۸۳) استفاده از روش DEA برای تعیین کارایی موسسات غیر انتفاعی همانند موسسات آموزش عالی را به عنوان یک مزیت مدنظر قرار داده اند.
DEA یک سیستم برنامه ریزی خطی چند – ورودی و چند – خروجی می باشد که جهت محاسبه کارایی نسبی سازمان ها، موسسات و سازمان های دولتی یا خصوصی غیر انتفاعی وابسته به آموزش عالی، که تحت عنوان واحدهای تصمیم گیری (DMUها) خوانده می شوند، به کار گرفته می شود. با توجه به تعریف کلاسیک کارایی، DEA از یک نسبت خروجی وزن دار به یک ورودی وزن دار استفاده نموده و به هر DMU اجازه می دهد تا قابلیت انتخاب هر نوع وزنی که خواستار استفاده از آن برای هر ورودی و خروجی است را داشته باشند. این وزن ها می بایست قابلیت برآورده سازی دو شرط ذیل را داشته باشند تا یک مدل موفق را حاصل آورند. در ابتدا، هیچ کدام از این وزن ها نباید منفی باشند. دوما، وزن ها می بایست کلی باشند. در این مضمون منظور آن است که هر نوع DMU، در محدوده یک نظام مشخص شده، می بایست قابلیت استفاده مجموعه یکسانی از وزن ها جهت تعیین نسبت خاص خروجی های وزن دار در برابر ورودی های وزن دار را داشته باشد. این مورد به طور کلی مورد انتظار است که DMU ها قابلیت تخصیص وزن های سنگین تر بر روی آن دسته از ورودی هایی که بندرت در تحلیل مورد استفاده قرار می گیرند و بر روی خروجی هایی که بیشترین موارد را تولید می کنند را داشته باشند (Sexton، ۱۹۸۱). از آنجایی که این ورودی ها و خروجی ها را نمی توان در بازار جستجو کرد، آنها دارای هیچ نوع قیمت و هزینه نبوده و بنابراین این وزن ها را نباید با شاخص های مقدار مالی اشتباه گرفت. آنها صرفا یک طرح وزنی می باشند که اقدام به حداکثر رسانی کارایی DMU در یک مدل برنامه نویسی خطی ریاضی می نمایند.
کارایی، همان گونه که به وسیله DEA مشخص می شود، به صورت برابر با شاخص بهره وری که در رشته مهندسی و اقتصاد از آن استفاده می شود خواهد بود، و بنابراین از ورودی ها و خروجی های DMU جهت محاسبه سطح عملکرد DMU مدنظر استفاده می شود.
مدل مرتبط برای یک DMU را می توان به صورت یک برنامه کسری خطی فرمول بندی نمود، که به راحتی می توان آن را به یک برنامه خطی هم تراز تبدیل نمود که در آن وزن های ورودی و خروجی DMU به عنوان متغیرهای تصمیم به شمار می آیند. برای هر DMU یک برنامه خطی می بایست به گونه ای حل گردد که قابلیت فراهم آوردن مجموعه ای از وزن ها و برآورد کارایی نسبی را داشته باشد.
همان گونه که به وسیله غالب نرم افزارهای میکروکامپیوتر تجاری برای DEA یا تحلیل مرزی نشان داده شده است، البته با توجه به ارجاع به این مورد در مطالعات دیگر، ادوات بسیار امید بخش مدیریت دیگری نیز از این تحلیل تکامل یافته اند.
در تعیین کارایی یک DMU مرتبط با دیگر DMU ها در داخل یک سیستم، به طور مثال، یک کالج در محدوده نظام موسسات آموزش عالی، هر DMU از تعدادی ورودی های مختلف (که برای هر کالج مشترک خواهند بود) جهت تولید یک مجموعه متشکل از خروجی های مختلف (به صورت مشترک با هر کالج) استفاده می نماید. وضعیتی که برمبنای آن DMU اقدام به تبدیل ورودی ها به خروجی ها می نماید برای سیستم DEA حیاتی نبوده و بنابراین هیچ گونه خطایی در انتخاب یا حتی ملاحظه یک تابع تولید بین ورودی ها و خروجی های یک DMU انتخابی به بار نخواهد آمد. هزینه و قیمت های طبیعی ورودی ها و خروجی های انتخاب شده DMU ممکن است برای برخی یا کلیه (ورودی ها/ خروجی ها) وجود نداشته باشند، مخصوصا به هنگامی که سازمان های دولتی یا غیر انتفاعی نظیر موسسات آموزش عالی را مدنظر قرار می دهیم، که در آنها برآوردهای ورودی همانند آموزش والدین و وضعیت اجتماعی اقتصادی در بازار داد و ستد نمی شود و بنابراین، این موارد از هزینه و قیمت برخوردار نمی باشند. با آنکه چنین برآوردهایی در مقایسه با دیگر کالاها و خدمات نادر هستند، و بنابر این از نظر جامعه ارزشمندند، ارزش آنها شناخته شده نیست و قابلیت برآورد آنها نیز وجود ندارد (Sexton، ۱۹۸۱).
تحلیل پوشش داده ها اقدام به تعریف کارایی نسبی هر نوع DMU به عنوان نسبت مجموع خروجی وزن دار به مجموع ورودی وزن دار می نماید. با این وجود، انتخاب وزن ها، برای مشخص نمودن وزن متغیرهای ورودی و خروجی، مشکل جدی را بوجود می آورد، چرا که هیچ کدام از مقادیر وزن ها را نمی توان به ورودی ها یا خروجی ها تخصیص داد. فرایند تخصیص این وزن ها به عنوان موضوع اصلی این روش به حساب می آید. هر DMU قابلیت انتخاب هریک از وزن هایی را خواهد داشت که برای هر ورودی و خروجی مد نظر هستند، به شرط آنکه آنها (وزن ها) قابلیت ارضای ضروریات خاصی که در بالا ذکر شده اند را داشته باشند.
قبل از آنکه بخواهیم مبحث فوق را به سمت شاخص های معادلات ریاضی سوق دهیم، مفاهیم برنامه نویسی خطی خاصی وجود دارند که می بایست آنها را ارائه نموده تا آنکه درک کاملی از کاربرد DEA جهت تعیین کارایی و کاربرد آن به عنوان ابزار مدیریتی در سازمان های مختلف بوجود آید.
این مورد را می بایست از تئوری برنامه ریزی خطی دانست که هر DMU که به وسیله مدل برنامه نویسی خطی تحلیل شده است یک مدل اصلی و یک مدل دوتایی منطبق را تولید می نماید. درک ارتباط بین مشخصه های اصلی و دوتایی مشکل برنامه نویسی خطی الزامی می باشد. مدل اصلی تابع هدف را به حداکثر رسانده و سطح کارایی نسبی هر DMU که در این بررسی مشارکت دارد را مشخص می سازد. مدل دوتایی / دوگان متشکل از یک مجموعه مختلف کامل متغیرها می باشد و دارای مجموعه خاص خود از محدودیت ها یا قیدها بوده و از تابع هدف خاص خود برخوردار می باشد که بر حسب متغیرهای ورودی/ خروجی DMU ها تعریف شده است. DMU با یک مقدار کارایی نسبی ۱ کارا بشمار آمده و مقدار کمتر از ۱ ناکارآمد فرض می شود. از آنجایی که این مورد بر حسب عملکرد اعضای دیگر گروه به عنوان کارایی نسبی مشخص شده است، یک DMU ناکارآمد می تواند تلاش نماید تا با استفاده از ترکیب خطی سطوح ورودی و خروجی از یک مجموعه مرجع DMU های کارا نهایتا به سطح کارایی ۱ رسیده تا قابلیت محاسبه DMU کارای فرضی به وجود آید. با این وجود، ضرایب ترکیبات خطی را می بایست مشخص نمود.
در صورتی که یک DMU کارا باشد، بنابراین راه حل دوگانه بهینه آن دارای کلیه متغیرهای دوگان مساوی با صفر به استثنای متغیر دوگان مرتبط با خود DMU و یک متغیر اضافه می باشد که هر دو مساوی با یک خواهند بود. با این وجود، در زمانی که یک DMU ناکارامد باشد، متغیر اضافه دوگان مساوی با کارایی آن DMU بوده و متغیرهای دیگر دوگان ضرایب ترکیب خطی ذکر شده در بالا می باشند. ذکر این نکته ضروری است که برخی از متغیرهای دوگان مساوی با صفر بوده و در حقیقت تنها DMU های کارآمد دارای متغیرهای مثبت دوگان می باشند. از آنجائیکه، DMU هایی که برای آنها متغیرهای دوگان مثبت تعریف شده اند معرف مجموعه مرجع هستند، اعضای آن را باید جهت محاسبه کارایی فرضی این جفت های DMU های ناکارآمد به کار گرفت. به زبان مشابه، متغیرهای دوگان اقدام به مشخص نمودن مجموعه مرجع کارا برای هر DMU ناکارآمد نموده و همچنین یک ضریب را برای ایجاد سطوح ورودی و خروجی DMU کارآمد فرضی فراهم می آورند. متغیرهای دوگان سبب تسهیل ایجاد یک DMU فرضی می شوند که کارایی کامل خود را از یک DMU ناکارآمد قبلی حاصل می آورد (یعنی DMUj، j =1 … N، که در آن N معرف تعداد واحدها است). DMU کارآمد فرضی ترکیب خطی اعضای مجموعه مرجع کارا برای DMUj می باشد. بنابراین، متغیرهای دوگان فراهم آورنده یک ابزار مدیریتی هستند که به تحلیل گر بیان می دارند که چگونه یک DMU ناکارآمد را تعدیل نمود تا آنکه تبدیل به یک DMU کارآمد گردد.
از تشریح فوق مدل بهینه و دوگان یک سیستم برنامه نویسی خطی، می توان به راحتی پاسخ هایی را برای سه سوال تحقیقاتی این مطالعه بدست آورد. متغیرهای دوگان و بهینه برای هر DMU نه تنها قابلیت فراهم آوردن کارایی لازم برای هر DMU را دارند بلکه همچنین قابلیت تعیین متغیرهای مسئول برای سطح عدم کارایی DMU و عملکردی که می بایست جهت ارتقای یک DMU ضعیف انجام داد را نیز مشخص می سازند.
برحسب Hussain و Brightman (2000) از شرکت نرم افزاری Banxia Software Limited، سازمان ها نظیر بانک ها، بیمارستان ها، خطوط هوایی، مؤسسات دولتی، مقامات محلی و مؤسسات آموزشی، همگی دارای شعباتی هستند که وظایف یکسانی را انجام می دهند، و قابلیت استفاده از روش DEA جهت تعیین موارد ذیل را خواهند داشت:
۱) تخصیص منابع
۲) مشخص نمودن «بهترین راهکار»
۳) مشخص ساختن رویه های ضعیف
۴) تعیین اهداف
۵) نظارت بر تغییرات کارایی در خلال زمان
۶) پاداش به عملکرد خوب
۷) برنامه ریزی موقعیت محلی
کارایی کالج های محلی کانکتیکت: تحلیل پوششی داده ها (DEA) – فصل ۳
۲-۳٫ فرمول بندی ریاضی DEA
این بخش تشریح کننده فرمول بندی ریاضی DEA، همان گونه که به وسیله Chames، Cooper و Rhodes به سال ۱۹۸۷، Bessent و Bessent به سال ۱۹۸۰ مشخص شده است، می باشد. مدل CCR به وسیله Chames، Cooper و Rhodes توسعه یافته و تشریح کننده طرف کاربرد خروجی و طرف کاهش ورودی این مدل می باشد. مدل ورودی CCR به شرح ذیل ارائه می گردد:
…
۳-۳ اعتبار سنجی دانشگاهی
قبل از آنکه کالج های محلی این سیستم را بتوان مورد ارزیابی قرار داد، یعنی آنکه اقدام به تخصیص رتبه ارزیابی عملکرد بدانها، در مقایسه با همتایان آنها، نمود بسیار مهم می باشد تا از این موضوع اطمینان حاصل شود که این موسسات از منابع ضروری و مکفی جهت ارائه خدمات آموزشی به دانشجویان با قابلیت ایجاد عوامل حیاتی که سبب پرورش یک محیط آموزشی خوب برای دانشجویان می شود برخوردار هستند. این فرایند کلیه کالج ها را در یک مقیاس مساوی از نقطه نظر اقتصادی (میدان بازی مساوی) قرار می دهد و از این طریق سطح کارایی تعیین شده از این مطالعه سبب حصول یک برآورد صحیح از مهارت مدیریتی و فنی هر کالج خواهد شد.
جهت کنترل چنین فرایندی، کالج های محلی ایالت کانکتیکت تحت نظارت دقیق انجمن مدارس و کالج های نیو انگلند (NEASC) قرار گرفته اند. این انجمن یکی از شش مجموعه تعیین کننده اعتبار دانشگاه ها در ایالات متحده به شمار می آید و به عنوان یک سازمان غیر انتفاعی، مستقل و اختیاری به شمار می آید که هدف اصلی آن تعیین اعتبار مؤسسات آموزشی است. تیم NEASC جهت تعیین اعتبار دانشگاه ها اقدام به ایجاد استانداردهای مشخصی نموده است. این تیم شامل اعضای موسسات آموزشی مختلف همراه با اعضای برجسته دولتی می باشد. از اینرو، این استانداردها معرف دانشی ترکیبی حاصل آمده از بیش از ۲۰۰ کالج و دانشگاه می باشند و دربردارنده عناصر حیاتی مرتبط با کیفیت آموزشی و نظرات مرتبط بوده که بر روی اهداف دولتی آموزش عالی تاکید دارند. کمیسیون NEASC بر اساس یک مبنای متعارف اقدام به ارزیابی کارایی استانداردها و فرایندهای خود جهت به کارگیری آنها نموده و تغییرات ضروری را با توجه به شرایط اعمال می نماید.
هر کالج مرتبط با این سیستم می توانند نسبت به دریافت اعتبارنامه خود از NEASC از طریق کمیسیون موسسات آموزش عالی اقدام نماید و برای این کار می بایست در انطباق با استانداردهای این کمیته و با رعایت خط مشی های آن اعمال گردد. همان گونه که در ابتدای این مبحث بیان شد، استانداردهای مربوط به اعطای مجوز در بردارنده حداقل معیارهای کیفیت آموزشی می باشند. کلیه کالج ها از سوی این کمیته ترغیب می شوند تا در جهت ارتقای کیفیت تلاش نموده و سعی در افزایش کارایی خود داشته باشند و بنابر این آنها باید به طور پیوسته در خصوص پیشبرد اهداف و دسترسی به مزیت های برتر همت نمایند. فرایندهای ارزیابی جهت ایجاد چنین محیطی طراحی شده اند.
NEASC از یازده استاندارد ذیل به عنوان مباحث اصلی فعالیت های آموزشی بهره می جوید:
الف) ماموریت و اهداف
ب) برنامه ریزی و ارزیابی
ج) سازمان و حاکمیت
د) برنامه ها و دستورالعمل
ه) اساتید
و) خدمات دانشجویی
ز) کتابخانه و منابع اطلاعاتی
ح) منابع فیزیکی
ط) منابع مالی
ی) افشای عمومی
ک) جامعیت
کالجی که در تطابق با این استانداردها می باشد می بایست (۱) دارای اهداف کاملا مشخص شده در تناسب با موسسات آموزش عالی باشد، (۲) دارای منابع انباشته و سازماندهی شده ضروری جهت حصول به اهداف خود باشد، (۳) قابلیت حاصل آوردن اهداف خود را داشته باشد و (۴) قابلیت تداوم عمل به سمت حصول اهداف را نیز داشته باشد. متعاقبا، این نکته را باید مدنظر قرارداد که این استانداردها به گونه ای ارتقا نیافته اند که سبب حذف فلسفه های ادراک برانگیز و پندار برانگیز که خود سبب افزایش کارایی آموزش عالی می شوند، گردند. همان گونه که در NEASC به سال ۱۹۹۲ بیان شده است، «مؤسساتی که خط مشی ها، فرایندهای اجرایی، یا منابع آنها به طور معنی داری متفاوت از استانداردهای بیان شده برای اخذ اعتبار است، می بایست شواهدی را ارائه دهند که رویه آنها در تناسب با آموزش عالی و سازگار با اهداف آموزشی است و این رویه از کارایی مطلوبی جهت برآورده نمودن نیات مرتبط با استانداردهای این کمیسیون نیز بهره مند می باشد. به علاوه، باید مشخص شود که وجود توافقات و چانه زنی های جمعی در بین مجموعه و بین خود این سازمان ها، سبب خنثی نمودن تعهدات آموزشی در خصوص تطابق با استانداردهای مرتبط نخواهد شد.»
…
کارایی کالج های محلی کانکتیکت: تحلیل پوششی داده ها (DEA) – فصل ۳
۵-۳٫ خروجی های این مطالعه
در این بخش مبدا و سودمندی خروجی های این مطالعه مشخص شده و مورد بحث قرار می گیرند.
اولین کد یا مشخصه مورد بحث تحت عنوان TOTREV معرف درآمد کسب شده با توجه به ساعات تماس از طریق فرمول بودجه ایالتی می باشد. این مجموع درآمدی که به وسیله کالج ها حاصل می شود شامل شهریه، حق التدریس، برنامه های آزاد / فاقد اعتبار، قراردادها و تخصیص های دولتی می باشد. موارد گروه بندی شده در تخصیص های دولتی شامل بودجه های نامحدود جاری از بودجه کلی ایالت کانکتیکت و بودجه عملیاتی همراه با بودجه های محدود جاری هستند که خود نشات گرفته از بودجه بندی فدرال، تخصیص های ایالتی، قراردادهای خصوصی و کمک های بلاعوض می باشند. این مجموع TOTREV به عنوان مبلغی مشخص می گردد که کالج ها جهت خدمات ارائه شده از سوی خود دریافت می دارند. این مورد را می توان به عنوان درآمد حاصله برای ساعات تماس (TSCHR) از طریق فرمول بودجه بندی ایالتی نیز مدنظر قرار داد. این ارقام درآمدی از صورت حساب مالی درآمدهای نظام کالج محلی کانکتیکت، هزینه ها و دیگر مخارج (FWRREO) برای سال مالی ۲۰۰۰ حاصل آمده اند.
کد خروجی دوم تحت عنوان TGANG به عنوان مجموع کل دانشجویانی به شمار می آید که اقدام به اتمام دوره ها و برنامه های دانشگاهی خود نموده اند. هدف از این خروجی همچنین شامل نمودن دانشجویانی می باشد که دوره های ضروری را گذرانده و براین مبنا قادرند کاری را در رشته خاص مطالعاتی خود بدست آورند. با این وجود، این نوع از اطلاعات برای سال تحصیلی ۱۹۹۹-۲۰۰۰ مهیا نبوده است. این بخش اطلاعاتی از گزارش کالج های محلی کانکتیکت، در خصوص اعطای رتبه های و گواهینامه های دانشگاهی در طی دوره اول جولای ۱۹۹۹ الی ۳۰ ژوئن ۲۰۰۰ نشات گرفته است.
سومین خروجی دربردارنده نام کد SUCPER می باشد که معرف درصد کلیه دوره هایی است که به وسیله دانشجویان برای سال تحصیلی مشخص گذرانده شده و آنها پس از گذراندن این دوره ها یک رتبه اعتباری خاص را نصیب خود ساخته اند.
چهارمین مورد و تاکنون مشکل ترین خروجی قابل تحصیل مجموع دوره های موفق، SUCGRDS، است که به وسیله کالج تدریس شده است. این آمار معرف مجموع دوره های آموزشی می باشد که در آن دانشجویان ورودی با کنکور و معمولی (بدون کنکور) قابلیت دریافت یک نمره قبولی را نداشته و یا نتوانستند یک نمره دارای اعتبار / نمره اعتباری را نصیب خود سازند که همان نمره A الی D و P در هر کالج می باشد. دانشجویان بسیاری بوده اند که در کالج های محلی شرکت نموده اما نتوانستند دیپلم یا مدرکی را برای دوره هایی تکمیل شده خود دریافت دارند. بنابراین آنها به عنوان فارغ التحصیل به حساب نیامده اند. آنها صرفا جهت دیدن چند دوره به منظور بیشتر نمودن مهارت های خود و تغییر خط مشی زندگی بر حسب دانش اکتسابی خود در این دوره ها شرکت نموده اند. براین مبنا جهت برآورد صحیح قابلیت ارائه خدمات آموزشی این کالج ها، دوره های موفق دانشجویانی که به طور رسمی در این کالج ها پذیرفته نشده بودند نیز به دوره های موفق دانشجویان پذیرفته شده کنکوری اضافه شد. این آمار دارای شاخص موفقیت کالج / دانشجویان در زمینه تدریس و فراگیری بوده که خود از داده های گزارش توزیع نمرات حاصل آمده از دفاتر ثبت نمرات هرکالج استخراج شده است.
کارایی کالج های محلی کانکتیکت: تحلیل پوششی داده ها (DEA) – فصل ۳