تفویض حق تصمیم گیری جهت حصول ارزش افزوده سرمایه مخاطره آمیز
تفویض حق تصمیم گیری جهت حصول ارزش افزوده سرمایه مخاطره آمیز – ایران ترجمه – Irantarjomeh
مقالات ترجمه شده آماده گروه حسابداری
مقالات ترجمه شده آماده کل گروه های دانشگاهی
مقالات
قیمت
قیمت این مقاله: 48000 تومان (ایران ترجمه - Irantarjomeh)
توضیح
بخش زیادی از این مقاله بصورت رایگان ذیلا قابل مطالعه می باشد.
شماره | ۴۵ |
کد مقاله | ACC45 |
مترجم | گروه مترجمین ایران ترجمه – irantarjomeh |
نام فارسی | تفویض بهینه حق تصمیم گیری جهت حصول ارزش افزوده برای سرمایه مخاطره آمیز |
نام انگلیسی | Optimal allocation of decision rights for value-adding in venture capital |
تعداد صفحه به فارسی | ۳۸ |
تعداد صفحه به انگلیسی | ۱۳ |
کلمات کلیدی به فارسی | سرمایه مخاطره آمیز، تصمیم گیری، ارزش افزوده، کارآفرینی |
کلمات کلیدی به انگلیسی | Venture capital, Decision making, Value added, Entrepreneurialism |
مرجع به فارسی | انستیتو توسعه خط مشی ها و مدیریت، دانشگاه منچستر، انگلستانامرالد |
مرجع به انگلیسی | Institute for Development Policy and Management, University of Manchester, Manchester, UK; Emerald |
کشور | انگلستان |
تفویض بهینه حق تصمیم گیری جهت حصول ارزش افزوده برای سرمایه مخاطره آمیز
چکیده
هدف- هدف این مقاله ارزیابی فرآیندهای تصمیم گیری در مبحث سرمایه گذاری مخاطره آمیز (VC) می باشد.
طرح / روش شناسی/ دیدگاه- این مقاله نسبت به ایجاد یک چارچوب مفهومی جهت آنالیز تخصیص / تفویض بهینه و مطلوب حق تصمیم گیری در محیط های دارای سرمایه گذاری مخاطره آمیز اقدام می نماید. به علاوه این موضوع نیز مورد بحث قرار می گیرد که چگونه سرمایه گذاران و سرمایه پذیرها در جستجوی حصول مزیت های دو سویه در این رابطه هستند.
یافته ها – این مقاله در می یابد که فعالیتهای کارآفرینی به طور معمول در ارتباط با طراحی و تولید کالاها در بازارهای نوظهور یا بازارهای دارای موقعیت ممتاز میباشند. بنابراین، انتخاب های هماهنگ شده ای را می بایست جهت یکسری از فعالیت ها نظیر ایجاد زیر ساختارهای داخلی، به منظور تولید و ارائه کالاها، حصول دادهای کیفیت خرید از سوی تامین کنندگان و ایجاد قراردادها با مشتریان طویل المدت مد نظر قرار داد. واگذاری اختیارات به وسیله شرکتهای دارای سرمایه مخاطره آمیز در این نواحی سبب خواهد شد تا بتوان راهکارهای جدید کارآفرینی، شامل هماهنگی در تصمیمات استراتژیک مختلف، به عنوان مجموعه ای از یک حوزه خود تقویت شده، را به طور موفقیت آمیزی مدیریت نمود.
اصالت / ارزش- این مقاله نشان میدهد که سرمایه گذاران ممکن است اقدام به تفویض حق تصمیم گیری به مدیران شرکت پورتفولیو بصورت معنی داری نمایند چرا که اعمال چنین موردی در برخی از محیط ها کاراتر و امکان پذیرتر خواهد بود. یک نمونه ویژه از چنین وکالتی در زمینه حق تصمیم گیری را میتوان در شرکتهای مالی دارای سرمایه مخاطره آمیز مطرح نمود که خود به عنوان موضوع مطالعه جاری مطرح میباشند.
کلمات کلیدی: سرمایه مخاطره آمیز، تصمیم گیری، ارزش افزوده، کارآفرینی
نوع مقاله: مقاله تحقیقاتی
تفویض حق تصمیم گیری جهت حصول ارزش افزوده سرمایه مخاطره آمیز
مقدمه
هدف از این مقاله توسعه یک چارچوب مفهومی جهت تشریح اعطای وکالت از سوی سرمایه گذاران دارای سرمایه مخاطره آمیز در زمینه اعطای حق تصمیم گیری خود به شرکت های پورتفولیو بصورت معنی دار و مهمی میباشد. بنابراین چنین خصیصه مرتبط با سرمایه مخاطره آمیز به عنوان مجموعه ای از متغیرهای تصمیم گیری مطرح میگردد و به روشی هماهنگ شده که هر کدام از آنها قابلیت اجرا به صورت بهینه در ارتباط با دیگر متغیرها را خواهند داشت. این بدان معناست که سرمایه مخاطره آمیز قابلیت گردآوری و اعمال عملیات مختلفی را خواهد داشت که در بردارنده فعالیتهای گوناگونی بشرح ذیل می باشد: انتخاب احتمالی پروژه ها تا اجرای آنها و کسب پیروزی در آنها، استقلال شبکه های تامین کنندگان و مشتریان و پیاده سازی استراتژی های موفقیت آمیز همراه با IPO (عرضه یا انتشار عمومی اولیه اوراق بهادار). بنابراین مقاله جاری این موضوع را پیشنهاد مینماید که با حاصل آوردن چنین رویه هماهنگ شده ای می توان بهره قابل توجهی را کسب نمود. از آنجایی که متغیرهای انتخابی بسیاری را می بایست به روش خاصی هماهنگ نمود، به طور مثال، استقرار تیمی، اکتساب مهارت ها و اطلاعات در زمینه برخی از مشتریان خاص، جهت حصول یک وضعیت پایدار، مرتبط با خط مشی و دستورالعمل های شرکتی، ممکن است به منابع قابل توجه شرکتی نیاز باشد. یک شرکت دارای سرمایه مخاطره آمیز از طریق واگذاری حق مهم تصمیم گیری به مدیریت شرکت پورتفولیو، جهت اجرای تعداد بی شماری از فعالیت های مرتبط با پروژه های خود، به ما در زمینه درک چنین اهدافی کمک خواهد نمود. تفویض حق تصمیم گیری به وسیله یک شرکت مخاطره آمیز (VC) به یک شرکت پورتفولیو بر این مبنا بر اساس این موضوع خواهد بود که چگونه فعالیتهای سرمایه گذاری مختلف در ارتباط با یکدیگر اجرا شده و چگونه میتوان به بهترین روش اقدام به سازماندهی آنها، در یک مجموعه مشخص شده به غیر از سازمان داخلی متعلق به خود سرمایه گذار، نمود. تفویض بهینه حق تصمیم گیری به یک شرکت پورتفولیو بر این مبنا بر اساس مشخص نمودن ویژگی های این موقعیت های تصمیم گیری تعاملی اعمال خواهد شد.
این مقاله در ابتدا اقدام به بررسی مسائل کلی شامل شده در مبحث تفویض حق تصمیم گیری در محیط های سازمانی خواهد نمود. روشی که بر اساس آن حق تصمیم گیری در یک مجموعه مشخصی از محیط سازمانی اعطا می شود، یعنی تفویض حق از سوی شرکتهای دارای سرمایه مخاطره پذیر، که متعاقبا مورد بحث قرار می گیرد. بخش بعدی اقدام به ارزیابی موضوعات و عملکردهای شامل شده در انتخاب مدیریت شرکت پورتفولیو خواهد نمود و در عین حال بخش آخری اقدام به نتیجه گیری نقطه نظرات در این مبحث نموده و تحقیقات آتی در این زمینه را خاطر نشان می سازد.
تفویض حق تصمیم گیری جهت حصول ارزش افزوده سرمایه مخاطره آمیز
تفویض حق تصمیم گیری در محیط های سازمانی
تفویض حق تصمیم گیری در سازمان ها دارای تلویحات یا نکات مهمی در زمینه طراحی هماهنگی های سلسله مراتبی، امکان پذیری مکانیزم های هماهنگی مختلف در زمینه سازمان دهی منابع و حدود و کرانه های شرکتی میباشد. حق تصمیم گیری در سازمان ها را میتوان به یک فرد، یک زیردست، یا تیمی از مدیران، یا حتی برخی از کنتراتچی های مستقل که برای سازمان کار میکنند، واگذار نمود. این وکالت حق تصمیم گیری میتواند به صورت رسمی یا غیر رسمی باشد و در صورتی که این رویه به صورت رسمی اعمال گردیده باشد قابلیت تغییر یا تعدیل در آن نیز وجود خواهد داشت. به طور مثال، Aghion و Tirole (1997) امر ارجاع مسئولیت رسمی و حقیقی را مد نظر قرار داده و مشخص ساختند که چگونه تفویض اختیاراتی میتواند بر روی عملکرد مدیران از طریق تغییر در انگیزه ها جهت کسب اطلاعات تاثیر گذار باشد. در مدل آنها، تفویض رسمی نمایندگی فراهم آورنده انگیزه های قدرتمندی برای مرئوسین به منظور جستجو و توسعه اهداف سازمانی میباشد. در عین آنکه Baker و همکاران (۱۹۹۹) با نقطه نظر Aghion و Tirole (1997) در زمینه تفویض اختیارات جهت ایجاد انگیزه در مدیران به منظور حصول توسعه لازم در پروژه ها موافق هستند، اما در عین حال آنها عقیده دارند که تفویض حق تصمیم گیری در سازمان ها را نمی توان در قالب قراردادی صرف بیان نمود، یعنی آنکه رئیس به طور دائمی باید قابلیت محدود کردن عملکردهای مرئوسین خود را داشته باشد. آنها اظهار می دارند که با وجود آنکه مسئولیت غیر رسمی به طور معمول به مرئوسین تفویض می گردد تا آنکه اقدام به راه انداری و توسعه پروژه ها کنند، مسئولیت نهایی همچنان بر عهده مدیریت ارشد خواهد بود.
تفویض حق تصمیم گیری جهت حصول ارزش افزوده سرمایه مخاطره آمیز
تفویض حقوق کنترلی در سرمایه مخاطره آمیز
مطالعات قبلی در زمینه تخصیص کنترل در سرمایه مخاطره آمیز این موضوع را از نقطه نظر ساختار شرکتی وابسته به این نوع از سرمایه مورد بحث قرار داده اند. تاکید خاصی بر روی حقوق خاص کنترلی بوده است که به وسیله شرایط برای حاصل آوردن سرمایه مشخص شده است. حقوق کنترلی می بایست به صورت ایده آل به طرف ثالث تخصیص یابد تا بالاترین قابلیت جهت تاثیر گذاری بر روی بازده وجود داشته باشد که با توجه به ویژگی های مبحث جاری مشخص می گردد که کارآفرینان نوپا را میتوان به عنوان کنترل کننده طبیعی چنین شرکتهایی به حساب آورد. با این وجود، این موقعیت در صورتی که شرایط بازار سرمایه تغییر یابد ممکن است محدود کننده باشد (Lerner و همکاران، ۲۰۰۳)، که در این حالت شرکت دارای سرمایه مخاطره آمیز احتمالا وظیفه مرتبط با حقوق کنترلی را به عهده می گیرد. در ارتباط با این بحث، Lerner و همکاران(۲۰۰۳) نشان داده اند که شرکتهایی که از سرمایه مخاطره آمیز برخوردار هستند، در صورتی شرایط جهت حصول و افزایش سرمایه بسیار چالش برانگیز باشد، ممکن است بدترین عملکرد را داشته باشند. در مقابل، Kaplan و Stromberg (2003) یک آرایه گسترده تری از حقوق کنترلی را مورد بررسی قرار دادند که شامل حقوق گردش وجوه، حق رای، حق تسویه یا حق مخصوص هیئت مدیره میباشد. آنها پیشنهاد نمودند که حقوق مختلف به صورت مجزا تخصیص یافته و پس از آن با داشتن مناسبات مشترک و با توجه به عملکرد تدریجا تغییر یافته و این تغییرات منوط به توسعه شرکت اعمال گردند.
جوهره سرمایه مخاطره آمیز تخصیص (با توجه به برخی از شرایط مورد توافق) حقوق تصمیم گیری مهم به شرکتهای پورتفولیو میباشد. صرف نظر از ملاحظات غیر رسمی که غالبا بر روی توزیع مسئولیت در شرکتهای داخلی تاثیر می گذارد، ارتباط بین یک شرکت دارای سرمایه مخاطره آمیز و یک شرکت پورتفولیو به صورت صریح تری مشخص می گردد، بدان معنا که بسیاری از تراکنش های بین آنها می تواند بر مبنای موارد پیش بینی شده در قرارداد باشد. به طور مثال، انتخاب محل، تصویب بودجه، هزینه های خاص (همانند تبلیغات) و غیره جز موارد اندکی از پارامترهایی به شمار می آیند که دو طرف قضیه می توانند قبل از انجام تراکنش در این زمینه به توافق دست یابند. با این وجود، این موضوع به طور غیر آشکار باقی می ماند که چرا شرکتهای دارای سرمایه مخاطره آمیز اقدام به تفویض حقوق تصمیم گیری مهم و معنی دار خود به اپراتورهای مستقل می نمایند، در حالی که هنوز برخی از موارد کنترلی را در اختیار شرکتهای پورتفولیو قرار داده و از این رو نیاز جهت بررسی مفهومی عوامل تاثیر گذار در این رابطه در مبحث سرمایه مخاطره پذیر وجود خواهد داشت.
عقد قرارداد با شرکت های دارای سرمایه مخاطره پذیر
آن چیزی که کارآفرینان بالقوه را پایبند عقد قرارداد در یک وهله زمانی خاص با شرکت های دارای سرمایه مخاطره پذیر می نماید نه تنها موجود بودن سرمایه مورد نیاز می باشد بلکه انتظارات در زمینه حصول سودهایی است که به واسطه پیوند با شبکه شرکت های پورتفولیو با سرمایه مخاطره پذیر حاصل خواهد شد. قابلیت بنیادین که سبب انگیزه بخشیدن بدین انتظارات می شود در حقیقت ایده پیوند با این شبکه است. بهترین شبکه های VC بر مبنای عملکرد شرکت های قدرتمند پورتفولیو یا ایده های تجاری نظیر Kleiner Perkins’ Keiretsu می باشند (Martin و همکاران، ۲۰۰۷). به طور متعارف، یک شبکه تجاری جا افتاده قابلیت فراهم آوردن پیمان های ساده با تامین کنندگان یا طرفین بازاری خود که جدیدا وارد این عرصه شده اند را خواهد داشت. ارتباط بین یک شرکت دارای سرمایه مخاطره آمیز (VC) و شرکت پورتفولیو بر این اساس بر مبنای این انتظار خواهد بود که چگونه می توان به خوبی از چنین فرصت های سودآفرینی استفاده نمود. تجارت با شرکت های دارای سرمایه مخاطره پذیر در حقیقت به عنوان یک «ازدواج تجاری» بین مشاغل تجاری استقرار یافته (شبکه شرکت های VC) و شرکت های تازه وارد به عرصه مالکیت تجاری (شرکت های نوپا) محسوب می شود. آرایش خاص بازاری، به هنگامی که قابلیت حصول موفقیت و سوددهی موجود باشد به سود هر دو طرف شرکت های مخاطره پذیر و شرکت های پورتفولیو می انجامد. شرکت دارای سرمایه مخاطره پذیر، به هنگامی که شرایط متناسب تجاری حاکم باشد، بازده خوبی را در زمینه سرمایه گذاری خود به دست خواهد آورد، در عین حال شرکت پورتفولیو نیز قابلیت حصول مزیت های مالی با توجه به ظرفیت مدیریت سازی و پشتیبانی از بازار را خواهد داشت.
تامین مالی شرکت های دارای سرمایه مخاطره پذیر
یک شرکت چندین مرحله پیشرفت را طی می نماید که شامل مرحله طراحی اولیه، مرحله آغازین و گسترش و نهایتا مرحله رشد می باشد. شرکت های دارای سرمایه مخاطره پذیر یا آنکه در زمینه تامین مالی این مراحل به طور منفرد تخصص دارند و یا آنکه قابلیت حضور به عنوان شرکت های تامین کننده امور مالی را دارا می باشند. علی الخصوص، شرکت های VC اروپا سرمایه گذاری کمتری در پروژه های تازه و آغازین دارند و غالبا بیشتر بر روی پروژه های در حال گسترش سرمایه گذاری می نمایند، در مقابل در عین آنکه شرکت های آمریکایی مخالف سرمایه گذاری در مراحل توسعه نمی باشند، با این حال علاقه اصلی آنها غالبا مراحل اولیه سرمایه گذاری از نوع مخاطره پذیر آن است.
تفویض حق تصمیم گیری جهت حصول ارزش افزوده سرمایه مخاطره آمیز
نظارت بر سرمایه مخاطره پذیر
سرمایه گذاری های مخاطره پذیر غالبا به صورت دراز مدت هستند و منجر به خطرات تجاری و نمایندگی بیشتری می گردند. این ریسک ها به طور معمول در زمینه عدم تقارن اطلاعاتی به وجود آمده ناشی از مرحله اول سرمایه گذاری بیشتر مشهود می باشند و چنین مواردی را می توان در پارامترهایی چون عدم گارانتی و عدم اطمینان به بازگشت پول در نظر گرفت. در نتیجه، بسیاری از شرکت های VC کنترل بیشتری را اعمال داشته و غالبا از چهار مکانیزم استفاده می نمایند که با بهره گیری از آنها نقش نظارتی این گونه از شرکت ها اعمال می شود:
(۱) نظارت قراردادی از طریق توافقات خاص با سهامداران.
(۲) نظارت قراردادی از طریق حقوق متمایز سهامداران.
(۳) نظارت از طریق اعضای هیات مدیره.
(۴) نظارت از طریق ارتباطات (فشرده) آنها با مدیریت.
همان گونه که مشخص می باشد، عوامل محتوایی تجاری در شرکت های نوپا نظیر ریسک های بالاتر کارآفرینی، فراریت بیشتر تجاری، میزان اندک شفافیت و عدم وجود مسئولیت پذیری عمومی سبب می شود تا شرکت های VC سعی داشته باشند تا نسبت به عقد قراردادهای گسترده با شرکت های پورتفولیوی خود اقدام نمایند. این قراردادها غالبا شامل آرایه گسترده ای از شرایط و ضروریاتی است که شرکت های پورتفولیو می بایست در بررسی های مقطعی از عملکرد شرکتی آنها را انجام دهند. نتایج مورد انتظار از این قراردادها ممکن است به یک عملکرد مالی محتمل الوقوع یا عملکرد غیرمالی، عملیات مشخص، پرداخت سود سهام، ارائه اوراق بهادار، یا تداوم استخدام و یا دیگر انگیزه های مرتبط بیانجامد (Tykvova، ۲۰۰۳).
نظارت از طریق حقوق متمایز سهامداران
یک شرکت دارای سرمایه مخاطره آمیز به عنوان مسئول تامین مالی می بایست قابلیت حصول حقوق خاص سهامداران را داشته باشد. در خلال سالیان، شرکت های VC پارامترهای پیچیده مختلفی را در زمینه حقوق متمایز ارائه نموده اند. نقطه کلیدی در نظارت شرکت های دارای سرمایه مخاطر آمیز روشی است که بر مبنای آن حقوق مرتبط با رای گیری از حقوق گردش وجوه متمایز می گردد. حقوق گردش وجوه یا حقوق رای همچنین ممکن است منوط به عملکرد متعاقب (عملکرد مرتبط با مزایای متعلقه) یا در ارتباط با باقیماندن در شرکت (مزایای متعلقه زمانی) باشد (Kaplan و Stromberg، ۲۰۰۳). نقطه کلیدی در زمینه به کارگیری این مکانیزم های نظارتی ارتباط بین عدم توازن در عملکرد و توان شرکت VC در برابر شرکت پورتفولیو می باشد: به طور مثال تاثیر VC غالبا در صورتی افزایش خواهد یافت که شرکت سرمایه پذیر دارای عملکرد ناموزنی باشد. در نهایت، شرکت VC قابلیت تحصیل کنترل کامل را در صورتی خواهد داشت که شرکت مربوطه به صورت مکرر عملکرد ضعیفی را از خود نشان دهد. از طرف دیگر، در صورتی که عملکرد آن شرکت افزایش یابد، کارآفرینان قابلیت افزایش حقوق گردش وجوه خود و حقوق رای را خواهند داشت. به طور کلی، کلیه موارد تخصیصی تحت تاثیر تعدادی از عوامل نظیر عدم تقارن اطلاعاتی، مهارت ها، محدودیت های مشارکت، تلاش ها، مزیت های کنترلی (یا هزینه های آن)، توان چانه زنی، یا درک متغیرهای تصادفی می باشند.
نظارت از طریق اعضای هیات مدیره
نظارت بر عملکرد شرکت پورتفولیو از طریق اعضای هیات مدیره شرکتی به عنوان یک رویه متعارف در زمینه سرمایه مخاطره آمیز به شمار آمده و هم اکنون این رویه به وسیله اعضای هیات مدیره شرکت هایی که اقدام به تامین مالی می نمایند نیز مدنظر است. همان گونه که بحث شد، بازارهای VC غالبا در معرض عدم قطعیت، عدم تقارن اطلاعاتی، و ریسک فزاینده قرار دارند که خود منجر به نیاز جهت تداوم کنترل شرکت های پورتفولیو می باشد که در آن شرکت های VC سرمایه گذاری می نمایند. یکی از مکانیزم های مرتبط در این زمینه جایگیری نماینده های شرکت VC در هیات مدیره می باشد. البته در این زمینه مطالعات اندکی وجود دارد که اقدام به بررسی تاثیر VC ها بر روی استقلال هیات مدیره نموده باشد. به طور مثال، Baker و Gompers (2003) دریافتند که پشتوانه سرمایه مخاطره آمیز در زمان عرضه یا انتشار عمومی اولیه اوراق بهادار (IPO) دارای تاثیر مثبتی بر روی کسری از افراد خارجی مستقل در هیات مدیره خواهد داشت. مهمتر آنکه آنها دریافتند که هر چه که یک شرکت VC از شهرت بیشتری برخوردار باشد، کسر یا بخش افراد خارجی شرکت کننده در هیات مدیره به صورت مستقل نیز بیشتر خواهد بود.
نظارت از طری
ق تعاملات با مدیریت
شرکت های دارای سرمایه مخاطره آمیز به طور گسترده ای با مدیریت شرکت پورتفولیو در تعامل می باشند تا آنکه قابلیت نظارت و کنترل عملکردهای آنها موجود باشد. این ارتباط منوط به عوامل متعددی می باشد و علی الخصوص Sapienza و همکاران (۱۹۹۶) زمان سپری شده در شرکت تامین کننده سرمایه منوط به زمانی که چنین مورد مخاطره آمیزی در شرکت پورتفولیو اعمال می گردد، همراه با تجربه صنعتی VC و مسیر رشد شرکت های تامین کننده مالی را خاطر نشان ساخته اند. آنها هیچ گونه ارتباطی بین زمان سپری شده و اندازه سهام های مایملک شده به وسیله VC را مشخص نساخته و چنین اطلاعاتی با توجه به تفاوت ها در صرف زمان در شرکت تامین کننده مالی ناسازگار می باشد، آن هم در صورتی که شرکت آخری عملکرد بدی را داشته باشد.
تفویض حق تصمیم گیری جهت حصول ارزش افزوده سرمایه مخاطره آمیز
سازمان شرکت پورتفولیو
با توجه به اعمال سلسه مراتب قراردادی که محدود کننده نقش یک شرکت پورتفولیو در برخی از نواحی مدیریتی کلیدی می گردد، هنوز نیز می توان نواحی مرتبط با تصمیم گیری فراوان دیگری را خاطر نشان نمود که در آن اختیار خاصی را می توان به یک شرکت پورتفولیو تفویض نمود به گونه ای که قابلیت حصول یک نتیجه مطلوب حاصل گردد. ما این موارد را بر حسب اجزای مرتبط با سازمان داخلی، ارتباطات تامین کننده و تماس های مشتریان به بحث می گذاریم.
توسعه و رشد سازمان داخلی
یکی از شاخص های این موضوع که چگونه می توان مسئولیت، در زمینه عملیات تصمیم گیری مختلف، را به دیگر سازمان ها تفویض نمود را می توان از نواحی تحت پوشش قرار گرفته به وسیله یک شرکت VC مشاهده نمود. یک تراکنش عادی به هنگامی که یک شرکت پورتفولیوی جدید استقرار می یابد شامل پشتیبانی برای استقرار یک سیستم سازمانی داخلی جدید، شامل استخدام افراد جدید، آموزش و یکسری از سرویس های حرفه ای و مدیریتی نظیر انتخاب محل، کمک مدیریتی در زمینه تجهیزات و طراحی عملیاتی و تبلیغات محلی و ملی می باشد. مورد مهم در این بحث در خصوص اعمال عملیات در یک شرکت پورتفولیو را می توان در این نکته مشخص ساخت که بزرگی و طبیعت حرفه ای چنین فعالیت هایی بدان معنی خواهد بود که یک شرکت پورتفولیو می بایست اقدام به درونی سازی این سیستم های تولید و عملیات وابسته بدان نماید. علی الخصوص، یک سازمان داخلی وابسته به یک شرکت ممکن است در زمینه آدابته سازی خط مشی های تجاری مختلف خود و کاربردهای مختلف در زمینه نیازهای چالش برانگیز بازار به کار گرفته شود، همانند انتخاب تولید کننده ها و فروشنده های محلی و همچنین استخدام مستخدمین که می تواند در چنین مواردی واکنش متناسبی را در بازارهای محلی از خود نشان دهد. به علاوه ذکر این موضوع قابل توجه است که تولید یک محصول جدید تنها کاربرد تکنولوژی به عنوان مجموعه ای از محصول فراگیر نمی باشد و فرایندهای تحویل با توجه به رویه های عملیاتی مختلف نیز را باید جزء مواردی تلقی نمود که در تعامل با چنین موضوعی جهت تولید یک محصول یا خدمات جدید کارگشا خواهند بود.
ارتباطات تامین کننده
قراردادهای شرکت دارای سرمایه مخاطره آمیز بر روی ایده مشخص نمودن اصول مختلفی، با توجه به رویه پیاده سازی برنامه تجاری و چگونگی مفید بودن آنها در زمینه مشخص نمودن معیارهایی جهت ارزیابی عملکرد شرکت پورتفولیو، استوار است (Cuny و Talmor، ۲۰۰۳). طبیعت خاص تراکنش های قراردادی در ارتباط با فعالیت های شرکت پورتفولیو را می بایست به طور کامل پیش بینی نموده و آنها را در وهله های مشخصی مورد ارزیابی قرار داد. به طور مثال، در صورتی که گوناگونی های پیش بینی شده در کیفیت خدمات به صورت حداقلی باشد، بنابراین وظیفه مشخص نمودن استانداردهای خاص برای فراهم آوردن خدمات می تواند با مشکلات کمتری اعمال گردد. مورد معکوس نیز می تواند صحت داشته باشد آن هم در صورتی که گوناگونی سرویس به عنوان یک معضل به شمار آید چرا که چنین موردی در خلال محدوده گسترده ای از پارامترهای کیفیت گسترش یافته است. در بین متغیرهای انتخابی مهم و بی شماری که فراروی شرکت های نوپا قرار دارند تا آنکه اقدام به اعمال مسئولیت خود در زمینه تاثیرگذاری بر روی نتایج کیفیت نمایند، ارتباط شرکت پورتفولیو با تامین کنندگان خود از اهمیت کمتری برخوردار است.
تجاری سازی محصول
غالبا شرکت های پورتفولیو نیازمند توسعه بازارها یا خدمات جدید برای کالاهای خود میباشند که میتوان آن را از طریق ایجاد یک برنامه فروش موثر تامین نمود. این مورد خود نیازمند ارزیابی وضعیت بازار، قیمت گذاری رقابتی، چگونگی تناسب محصول یا خدمات با بازار و چگونگی ایجاد نیاز بازاری برای آنچه عرضه می شود می باشد. تحقیقات بازاری در زمینه چگونگی تناسب بازاری آنچه به وسیله یک شرکت عرضه می گردد به عنوان مبنایی برای این مبحث به شمار می آید که کدام یک از پیام ها را می بایست به بازار مخابره نمود تا آنکه بتوان نیازهای مشتریان را تحریک کرد. بازاریابی ممکن است شامل هر دو سطح تبلیغات محلی و ملی باشد، با این حال شرکتهای VC غالبا نیازمند آن هستند تا یک بودجه خاص را در زمینه تبلیغات هزینه نمایند. گسترش چنین موردی برای شرکتهای VC جهت مشخص نمودن یک هزینه حداقلی به وسیله شرکت سرمایه پذیر در بازاریابی محلی غالبا به عنوان درصدی از حجم معاملات مد نظر میباشد.
جفت های شرکت VC و شرکت پولتفولیو: استراتژی های ارزش افزوده
همانگونه که مبحث فوق در نظر می گیرد شرکتهای VC به طور فعالی خود را درگیر نظارت و کنترل شرکتهای پورتفولیو می نمایند. همانگونه که رویه های کاربردی نشان می دهند، عملیات VC در شرکتهای پورتفولیو میتواند منجر به آن شود تا شرکتهایی که اقدام به تامین مالی نموده اند از رقابت پایدار و مزیت های آن استفاده نمایند و قابلیت انتقال این مورد جهت کسب ارزش بالاتر برای سهامداران را داشته باشند. علت این امر اطلاعات ممتاز شرکت VC در زمینه ویژگی های یک بازار و همچنین شبکه فعالیتهای پشتیبان میباشد. علی رغم این مزیت های مرتبط با مشارکت شرکت VC روشی که این شرکت اقدام به ایجاد ارزش افزوده مینماید هنوز به طور کامل درک نشده است.
مبحث موجود فراهم آورنده دو دیدگاه در این زمینه می باشد که چگونه و چه وقت شرکتهای VC اقدام به ایجاد ارزش افزوده می نمایند: روشی که بر مبنای آن شرکتهای پورتفولیو از تداخل فعالیت با شرکت VC سود می جویند و نوع ویژگی های شرکت VC که متناسب برای نقش ارزش افزوده آن میباشد همگی جز موارد مهم تلقی می شوند. در این مقاله، ما اقدام به توسعه یک چشم انداز جدید می نماییم که قابلیت بررسی هر دو مجموعه های مرتبط با این هویت ها را داشته و همچنین میتواند این موضوع را نیز بررسی نماید که چگونه ارتباطات تکمیلی می توانند سبب کسب ارزش افزوده هم برای سرمایه گذاران و هم برای سرمایه پذیران شوند.
پیش هزینه سرمایه مخاطره پذیر
برای یک شرکت دارای سرمایه مخاطره پذیر که دارای چشم انداز روشنی میباشد، امر ارزیابی پتانسیل تجارت VC خود و همچنین چگونگی یافتن شرکتهای جدید امید بخش، می تواند مشکل افرین باشد. برای یک VC هزینه برنامه ریزی، تحقیقات بازاری، خود انتخابی (انتخاب – معاملاتی)، خط مشی های مرتبط با استخدام و سیاست های پشتیبانی جز عوامل مهم در انتخاب شرکتهای نوپا و هزینه های مرتبط با محدودیت های پیش بینی و همچنین استقرار یک وضعیت توام با موفقیت نهایی به شمار می آیند. بنابراین، یک شرکت VC از سزاواری های مدیریتی مناسبی باید برخوردار باشد تا آنکه قابلیت فراهم آوردن سطح ضروری و میزان پشتیبانی قابل توجه برای شبکه شرکتهای پورتفولیو را حاصل نماید. در نمونه های مختلف، چنین موردی ممکن است از شرکتهای بسیاری قبل از اعمال فرآیند های IPO یا Initial Public Offering استفاده نماید.
پیش هزینه سرمایه مخاطره پذیر
برای یک شرکت دارای سرمایه مخاطره پذیر که دارای چشم انداز روشنی میباشد، امر ارزیابی پتانسیل تجارت VC خود و همچنین چگونگی یافتن شرکتهای جدید امید بخش، می تواند مشکل افرین باشد. برای یک VC هزینه برنامه ریزی، تحقیقات بازاری، خود انتخابی (انتخاب – معاملاتی)، خط مشی های مرتبط با استخدام و سیاست های پشتیبانی جز عوامل مهم در انتخاب شرکتهای نوپا و هزینه های مرتبط با محدودیت های پیش بینی و همچنین استقرار یک وضعیت توام با موفقیت نهایی به شمار می آیند. بنابراین، یک شرکت VC از سزاواری های مدیریتی مناسبی باید برخوردار باشد تا آنکه قابلیت فراهم آوردن سطح ضروری و میزان پشتیبانی قابل توجه برای شبکه شرکتهای پورتفولیو را حاصل نماید. در نمونه های مختلف، چنین موردی ممکن است از شرکتهای بسیاری قبل از اعمال فرآیند های IPO یا Initial Public Offering استفاده نماید.
تفویض حق تصمیم گیری جهت حصول ارزش افزوده سرمایه مخاطره آمیز
نتیجه گیری و رهنمودهایی برای تحقیقات آتی
مقاله جاری این بحث را مطرح می نماید که رویه به کارگیری سرمایه مخاطره پذیر را میتوان به بهترین وجه به عنوان یک ابزار جهت تفویض اختیارات به مدیران مستقل از طریق یک سیستم سازمان دهی شده و ساختاری کاملا مناسب تشریح نمود. چنین مکانیزم هایی دارای بهترین کاربرد در موقعیت هایی میباشند که در آن نیاز جهت انجام فعالیتهای استراتژیکی مختلف همانند مجموعه ای از فرایندهای تصمیم گیری وجود داشته باشد که خود سبب حصول مزیت و سود از مجموعه های تکمیلی فعالیتهای انجام شده در بازارهای مورد اکتشاف قرار نگرفته خواهد شد. این مجموعه های مرتبط را میتوان به بهترین وجه از طریق شرکتهای پورتفولیو اجرا نمود چرا که آنها قابلیت استقرار ارتباطات با دوام بین کلیه فرایندهای مرتبط را خواهند داشت. به علاوه این موضوع نیز بحث میشود که توضیحات کنونی در زمینه سرمایه مخاطره پذیر غالبا به صورت یک رویه ذهنی مطرح میباشند و رویه های تجربی جهت پشتیبانی از این ادعاها هنوز، در بهترین وجه، در مرحله آزمایشی قرار دارند (Tykvova، ۲۰۰۶). به علاوه، چارچوبی که در اینجا پیشنهاد می گردد سرمایه مخاطره پذیر را به عنوان پیامدی برای فرایندهای سازمانی مد نظر قرار می دهد که قابلیت به کارگیری کلیه امور و پارامترهای عملیاتی را خواهد داشت. بنابراین درک سرمایه مخاطره پذیر به عنوان مجموعه تکمیلی از سیستم های مرتبط به ما کمک خواهد نمود تا قابلیت ارزیابی سازمان دهی فعالیتهای وابسته به کرانه های خاص شرکتی یا محدوده های خاص آن شرکت را داشته باشیم و این موضوع را مشخص نماییم که چگونه مسئولیت بین لایه های مختلف بصورت سلسله مراتبی تفویض می گردد تا آنکه بتوان با مشکلات شایع تخصیص منابع و هماهنگی های مرتبط با آن فائق آمد.
ارتباطات قدرتمند بین یک شرکت دارای سرمایه مخاطره آمیز (VC) و شرکت پورتفولیو بدان معنا خواهد بود که یک مدیر شرکت پورتفولیو با توجه به واگذاری قرارداد دارای شبکه ای از مشاغل کاملا جا افتاده و معتبر میباشد. از طریق این موارد چنین شرکتی قابلیت دسترسی به اطلاعات بازار که در اختیار دیگر شرکتهای پورتفولیو مرتبط با شرکت VC میباشد را خواهد داشت و همچنین میتواند پشتیبانی قابل توجهی را از سازمان اصلی یا مادر کسب نماید.
شرکتهای نوپا غالبا از تجربه تجاری کافی یا شبکه مورد نیاز ضروری جهت کسب موفقیت برخوردار نمیباشند. بنابراین، شرکتهای دارای سرمایه مخاطره آمیز (VC ها) نه تنها به عنوان یک سرمایه گذار عمل می نمایند بلکه آنها همچنین پشتیبانی مدیریتی، از طریق پذیرش نقش های مختلف، را نیز ایفا می نمایند. یک شرکت VC میتواند بدین شرکت کمک نماید تا آنکه قابلیت یافتن پرسنل، تامین کنندگان، مشتریان یا دیگر شرکای مناسب را داشته باشد.
هر چه که یک شرکت VC از قابلیت کارهای شبکه ای به میزان بیشتری برخوردار باشد، پشتیبانی فراهم شده از سوی این شرکت نیز قوی تر بوده و در نتیجه سبب کسب تجربه تجاری و مدیریتی خواهد شد. چنین موردی نه تنها قابلیت ظرفیت سازی در زمینه تعامل یا مشارکت در خصوص گسترش پورتفولیو شرکتهای مخاطره پذیر را افزایش می دهد بلکه میتواند در زمینه استقرار ساختار مناسب برای شرکت، بر مبنای تجربه استراتژیک، سازمانی، مالی و دیگر مسائل تصمیم گیری، شامل شده در زمینه پشتیبانی از سرمایه های مخاطره پذیر، نیز کارگشا باشد.