پیشرفت و کارآفرینی
پیشرفت و کارآفرینی – ایران ترجمه – Irantarjomeh
مقالات ترجمه شده آماده گروه مدیریت – بازرگانی
مقالات ترجمه شده آماده کل گروه های دانشگاهی
مقالات
قیمت
قیمت این مقاله: 58000 تومان (ایران ترجمه - Irantarjomeh)
توضیح
بخش زیادی از این مقاله بصورت رایگان ذیلا قابل مطالعه می باشد.
پیشرفت و کارآفرینی
شماره | ۷۱ |
کد مقاله | MNG71 |
مترجم | گروه مترجمین ایران ترجمه – irantarjomeh |
نام فارسی | پیشرفت و کارآفرینی |
نام انگلیسی | PROGRESS AND ENTREPRENEURSHIP |
تعداد صفحه به فارسی | ۵۶ |
تعداد صفحه به انگلیسی | ۲۴ |
کلمات کلیدی به فارسی | پیشرفت، کارآفرینی |
کلمات کلیدی به انگلیسی | PROGRESS , ENTREPRENEURSHIP |
مرجع به فارسی | مجله علم اقتصاد اطریش |
مرجع به انگلیسی | THE QUARTERLY JOURNAL OF AUSTRIAN ECONOMICS |
کشور | اتریش |
پیشرفت و کارآفرینی
اقتصاد دانان به بررسی عواملی که سبب ارتقاء کیفیت مواد میگردد پرداختهاند که حداقل میتوان به آدام اسمیت (۱۷۷۶) بعنوان شروع این مطالعه اشاره کرد، اما اصل پیشرفت اقتصادی – و یا آنچه که در مطالعات دقیقتر معمولاً با نام رشد نامیده میشود به ندرت به قبل از اسمیت باز میگردد. پیش از این در حدود سال ۱۷۵۰ پیشرفت اقتصادی بسیار کند بود به گونهای که مردم میبایست آنقدر دقیق میبودند تا بتوانند در حول زندگی خود پیشرفتی را مشاهده کنند. در تمامی نقاط جهان استاندارد زندگی و کیفیت زندگی در سال ۱۷۵۰بسیار شبیه به سال ۱۶۵۰ بود و در سال ۱۶۵۰ بسیار شبیه به سال ۱۵۵۰ بود. در حقیقت در سال ۱۵۵۰ بسیار شباهت با سال ۵۵۰ داشت. ازآن زمان به بعد پیشرفت اقتصادی خود را تا حدودی در رشد درآمد نشان داده است، امانمود بیشتر آن درشیوههای جدید تولید و انواع جدید آن (تولید) به چشم میخورد. این مقاله به بررسی نقش مهم کارآفرینی در ایجاد پیشرفت اقتصادی میپردازد. ارتباط بین کارآفرینی و پیشرفت ممکن است واضح به نظر برسد، اما رابطه بین این دو در تحلیل اقتصادی پیچیده است که بخشی از آن به دلیل است که اقتصاد دانان پیشرو فعالیت مناسبی در رائه کارآفرینی یا پیشرفت انجام ندادهاند.
راندال جیهولکومند پرفسور اقتصاد دانشگاه دولتی فلوریدا است. مولف بسیار از نکات سودمند و مرجع بی نام در این ژورنال قدردانی میکند.
پیش از اسمیت سیاست بازرگانی در این تفکر و پرسش رشد کرد که آیا افزایش طلا و نقره سبب ثروتمندتر شدن شخص میشود و یا ماده شناسان به بحث پیرامون این مطلب پرداختند که آیا ثروت محصول زمین یا همان کشاورزی است و بنابراین موضوع پیش از انتشار کتاب اسمیت مطرح شد و یکی از انگیزههای اسمیت برای نوشتن« ثروت ملل» تلاش برای تحصیح آن چیزی بودن که او اعتقاد داشت که خطاهای موجود در دیدگاه این اقتصاد دانان پیشین بود.
برای ارقام مرتبط به رشد سرانه اقتصادی که پس از سال ۱۵۰۰ آغاز شد و تا سال ۱۸۲۰ ادامه داشت به گالورو و ویل اقتصاد دانان میخواهند به نمایش رشد اقتصادی بعنوان رشد در سطح بپردازند و یک نظریه که در اینجا مطرح است این است که پیشرفت اقتصادی بسیار وسیعتر از آن است که با تمرکز بر رشد اقتصادی، عناصر مهم پیشرفت اقتصادی را نادیده بگیریم. تغییرات صورت گرفته در انواع محصولات و شیوههای تولید که پیشرفت اقتصادی را سبب میشوند نتیجه کارآفرینیاند، اما کارآفرینی به ندرت درمدلهای رشد اقتصادی به چشم میخورد، تئوری اقتصادی قرن بیستم کمپانیها، تمام شرکتها بوسیله مدیرانی اداره میشوند که سطح مطلوب ورود و خروج (مصرف وتولید) را بر میگزینند، که در نتیجه آن کمپانی آنها تولید کارآمدی خواهد داشت. مدیران، کارآفرینی نیستند. این مقاله بر تفاوتهای بین رشد و پیشرفت و مدیریت و کارآفرینی تاکید داشته و تلاش میکند تا این نکته را روشن کند که چگونه کارآفرینی در کمپانیها سبب ایجاد پیشرفت اقتصادی میشود. اینخود در بردارنده مسیری نوید بخش برای توسعه بیشتر تئوری کمپانیها میباشد.
چنانچه کسی بخواهد از تحلیل اقتصادی برای درک چگونگی بهبود رفاه بشر در طول زمان و چگونگی استمرار آن استفاده کند،آنگاه این تحلیل می بایست بیشتر بر پیشرفت تمرکز کند تا رشد درآمد. از آنجائیکه پیشرفت نتیجه کارآفرینی است، تحلیل اقتصادی از پیشرفت میبایست در رابطه با کارآفرینی باشد. تحلیل اقتصادی گهگاه به تجزیه و تحلیل پیشرفت اقتصادی در زمینه رشد درآمد پرداخته است، بنابراین بهتر است تا با بحث پیرامون مفهوم پیشرفت اقتصادی کار خود را آغاز کنیم.
پیشرفت و کارآفرینی
رشد در برابر پیشرفت GROWTH VERSUS PROGRESS
پیشرفت اقتصادی مدرن در قرن هجدم و همزمان با انقلاب صنعتی آغاز شد، اما با این وجود پیشرفت اقتصادی در قرن نوزدهم نسبت به قرن هجدم بیشتر بود و نیز در قرن بیستم از قرن نوزدهم رشد بیشتری داشت[۱]: این پیشرفت بوسیله کارآفرینی آغاز شد و فضای اقتصادی همواره برای کارآفرینی مطلوب بوده است، بنابر این دلایل زیادی وجود دارند تا بتوان به این نکته پی برد که پیشرفت اقتصادی در قرن بیست و یک سرعت خواهد گرفت. پیشرفت اقتصادی گاهی در قالب رشد درآمد بررسی میشود[۲]. در ایالات متحده، GDP سرانه در پایان قرن بیستم تقریباً هفت برابر آغاز این قرن بود. بااین وجود خلاصه کردن پیشرفت اقتصادی تنها بانگاهی به رشد در ارزش تولید اقتصادی به طور جدی تصویر نادرستی از ماهیت پیشرفت اقتصادی را که در این قرن رخ داد را نشان میدهد.[۳]
در آغاز قرن بیستم تنها حدود یک درصد از خانوادههای آمریکایی خودرو داشتند که در پایان قرن این رقم به ۹۱ درصد خانوادهها ارتقاء یافت. به دلیل پیشرفتهای حاصل در فنآوری پزشکی، امید به زندگی از ۴۷ سال در اوایل قرن به ۷۷ سال در انتهای آن رسید.[۴] در ابتدای قرن، تلفن بسیار محدود و کمیاب بود. اما در انتهای قرن به موضوعی عادی بدل شد. در ابتدای قرن سینما وجود نداشت و رادیو یا تلوزیون به چشم نمیخورد. در سال ۱۹۰۰ تنها تعداد محدودی از الکتریسته برخوردارند بودند و کاربرد آن عمدتاً برای روشنایی بود اما در سال ۱۹۵۰ از نیروی برق در رادیو، ماشین لباسشوییهای برقی و یخچالها استفاده میشد. در سال ۲۰۰۰ اکثر مردم ایالات متحده که در طبق فقیر جامعه قرار میگرفتند دارای لوله کشی داخل ساختمان، سیستم سرمایش گرمایش، تلفن و اتومبیل بودند. اینترنت انقلابی در ارتباطات ایجاد کرد و به شرکتهای تجاری این امکان را داد تا در سراسر جهان فعالیت کنند. در حالیکه در سال ۱۹۵۰ تنها تعداد اندکی کامپیوتر در جهان وجود داشت، در سال ۲۰۰۰ بسیاری افراد بیش از یک دستگاه کامپیوتر در منزل داشتند. تا دهه ۱۹۸۰ کامپیوتر متداول نبود و شبکه وب (WWW) تا دهه ۱۹۹۰ وجود نداشت. در اویل قرن بیستم هنوز نخستین هواپیما پرواز نکرده بود، اما در پایان قرن بیستم مسافرت به گوشه و کنار جهان در هواپیماهای جت امری عادی به شمار میآمد.
[۱] به هیلبروند(۱۹۷۰) برای بحث متقاعد سازی در خصوص اهمیت توسعه بازارهای عامل در انقلاب صنعتی رجوع شود لاندس (۱۹۹۸) همچنین نگاه جالبی به بنیانهای سازمانی موفق مدرن دارد
[۲] این گمان در خصوص پیشرفت آینده بر مبنای این تفکر است که اعمال کارآفریین فرصتهای کارآفرینی اضافهای را ایجاد میکنند، درست به همانگونهای که هولکومند ۱۹۹۸ توضیح میدهد. این تهدید وجود دارد که دولت در حال رشد سبب از بین رفتن رشد اقتصادی شود.
[۳] در کنار مفاهیم رشدو پیشرفت میتوان به مفهوم بسیار نزدیک به این دو یعنی توسعه هم توجه کرد. توسعه اقتصادی به پیشرفت یک اقتصاد از در حال توسعه نیافته به سمت توسعه یافته است در حالیکه پیشرفت یعنی اقتصادهای پیشرفته میتوانند به پیشرفت خود ادامه دهند.عناصر کارآفرینی مشابهی که سبب بهبود پیشرفت میگردند، میتوانند آغاز توسعه نیز باشند مثالهای مناسب کار برروی توسعه را میتوان در آثار بائور ۱۹۷۲ و استرفلر ۱۹۹۲ یافت.
[۴] اطلاعات موجود در این پاراگراف و پاراگراف بعدی بعضی از مورد (More) و سیمون (Simon) ۱۹۹۹ صفحه ۶ است همچنین به کوکس و آلم (۱۹۹۸، ۱۹۹۹) برای مشاهده اندازههای پیشرفت اقتصادی که فراتر از تنها رشد درآمد است مراجعه کنید.
پیشرفت و کارآفرینی
کارآفرینی در برابر مدیریت ENTREPRENEURSHIP VERSUS MANAGEMENT
شیوههای اقتصاد مدرن سعی در نادیده گرفتن اهمیت کارآفرینی در ایجاد پیشرفت اقتصادی دارند. تئوری اقتصادی در ویژگیهای توزان اقتصادی تمرکز دارد و در تئوری بازارهای رقابتی، فعالیت کمپانیها بوسیله پارامترهای بازار کاملاً محدود شدهاند. کمپانیهای انتظار میرود تا حداکثر سود دهی را داشته باشند و در توازن رقابتی، منافع به سمت صفر رقابت کنند، بنابر این کمپانیها میبایست ترکیب مطلوب ورودی را انتخاب کرده و آنها را به موثرترین شیوه ترکیب کرده تا هزینهها را برای ادامه کار خود به حداقل برساند. در یک نمایش رسمی عادی از تئوری رقابت، یک کمپانی از ورودی سرمایه، k و کار ، L استفاده میکند که در عملکرد تولید ترکیب شده و تولید بازده، Qمیکنند، بنابر این Q=f(k,l). کمپانی میبایست سودی را به نرخ r برای به خدمت گرفتن سرمایه و دستمزدی را به نرخ w برای به خدمت گرفتن نیروی کار بپردازد، بنابر این هزینههای کمپانی عبارتند از rk+wl و درآمد قیمت تولیددات یا p، تعداد دفعاتی که یک مقدار به فروش میرسد یا PQ است. سود کمپانی ، عبارت است از درآمد منهای هزینهها، بنابراین . در این قالب تنها چیزی که کمپانی حق انتخاب آن را دارد هماند سطوح k و L است،بنابر این به حداکثر رسانیدن سود یعنی انتخاب سطوح ورودی که سبب به حداکثر رساند سود میگردند. سود زمانی به حداکثر میرسد که ورودیهای به خدمت گرفته شده تا جایی بالا بروند که محصولات فرعی آنها برابر با قیمتشان باشد.
پیشرفت و کارآفرینی
سود و زیان PROFIT AND LOSS
تمامی تلاشها در بخش کارآفرینی با موفقیت همراه نیستند. مردم اغلب بر این باورند که فرصتهای سودمند را به دست آوردهاند و بر روی آنها کار کردهاند و تنها به این دلیل که خسارتها را به پایان برسانند. میسز Mises (1952 فصل ۹) در فصلی با همین عنوان یعنی «سود و زیان» بر نقش سود و زیان در هدایت متخصصین منابع در یک اقتصاد تاکید میکند. کارآفرینی موفق به سود منتهی میشود. بعبارت دیگر هنگامی که شخص کارآفرینی را بعنوان استفاده و عمل کردن بر یک فرصت سودمند که پیشتر شناخته شده است، بداند[۱]. مزایایی که نصیب یک کارآفرینی میشود سبب تشویق دیگران شده تا از عملکرد او تقلید کرده و سرانجام برای به دست آوردن آن مزایا به رقابت بپردازند. خسارتها این مطلب را نشان میدهند که آنچیزی که در ابتدا بعنوان یک فرصت کارآفرینی به نظر میرسید، در حقیقت سودمند نبوده و در اصل یک فرصت کارآفرینی نبوده است.
[۱] میسز (۱۹۷۳ صفحات ۹۴-۲۸۹) میگوید که کارآفرینان میتوانند در نتیجه تصمیمات کارآفرینیشان دچار خسارت شوند، بنابر این فعالیتهای کارآفرینی بر طبق نظر میسز همیشه در پاسخ به فرصتهای سودمند نیستند. در این خصوص نیز میسز به نظر تفکر نزدیکتری با راتبارد (۱۹۹۷) دارد تا کیزنر (۱۹۷۲) در خصوص اینکه چه چیز کارآفرینی را تشکیل میدهد.
پیشرفت و کارآفرینی
شرایط زمانی و مکانی CIRCUMSTANCES OF TIME AND PLACE
هایکHayek (1945) بر شرایط ویژه زمانی و مکانی که برای برخی از افراد دانستههایی را ایجاد میکنند که برای دیگران در دسترس نیست، تاکید دارد. در حالیکه هایک به بحث پیرامون نقش نظام بازار در همکاری با فعالیتهای افراد با این نوع دانش خاص میپردازد، مشاهدات او ارتباط مستقیم با کارآفرینی دارند. افراد بدون داشتن این دانستهها نمیتوانند به استفاده از فرصتهای سود آور تکیه کنند، زیرا دانستههای مرتبط با یک فرصت سود آور بدون داشتن دانش کافی در زمینه مورد نظر که به افراد این امکان را میدهد تا فعالیتهای سود آور را بشناسند، کافی نیست. برای مثال برای یک مکانیک خودرو شناخت یک فرصت سود آور در صنعت داروسازی بسیار دشوار است و برای یک دندانپزشک شنخت یک فرصت سود آور در بخش خودرو مشکل است حتی اگر آنها همواره در فکر محصولی بوده باشند که در حال حاضر محصولی با این ویژگیها وجود نداشته باشد. برخی مثالها میتوانند در به تصویر کشیدن و متمایز دادن بین کارآفرینی و مدیریت سودمند واقع شوند.
آیا کارآفرینی بصورت متوازن میباشد یا غیرمتوازن؟
IS ENTREPRENEURSHIP EQUILIBRATING OR DISEQUILIBRATING?
همانگونه که هولکومبد (۱۹۹۹) میگوید، خواه به کارآفرینی بعنوان ایجاد توازن نگاه شود و یا بعنوان توازن زدایی، تا حدودی به این مطلب بستگی دارد که چگونه توازن را تعریف کنیم. از نظر کیزرنر (۱۹۷۳) یک اقتصاد تنها هنگامی که در توازن است که هیچ فرصت سود آور استفاده نشدهای باقی نمانده باشد. چنین امری نیازمند اقتصادی است که خارج از توازن برای به قوع پیوست کارآفرینی باشد. هایک (۱۹۴۹ صفحه ۴۱) تعریف متفاوتی از توازن دارد و میگوید توازن وضعیتی است که برنامههای مختلف که افراد برای به اجرا درآوردن ارائه کردهاند را میتوان بصورت دستی هماهنگ کرد. هان Hahn(1984 صفحه ۴۴) نیز میگوید که توازن استمرار عملکردها و برنامههایی است که مبنای کارآنها میباشند. میتوان این تصویر را در ذهن داشت که در وضعیتی که برنامههای هر کسی به طور دو سویه مستمر است، بنابر این بر طبق تعاریف هایک، هان و لوئیس فرصتهای سود آور ناشناختهای وجود دارند که معیار کیزرنریان برای توازن راضی کننده نیست. این مطلب از یک موضوع در سطح واژگون فراتر است. توصیف کیزرنر از کارآفرینی تصویر فعالیتهای کارآفرینی به سمت یک اقتصاد در حال گردش هم وزن را در اذهان میپروراند، در حالیکه میسز و راتبارد میگویند که هیچ چیز از یک دوره به دوره دیگر تغییر نمیکند و تعریف شومپیتر از کارآفرینی نشانگر فعالیتهایی است که سبب در هم ریختن توازن اقتصاد در حال گردش هم وزن میگردد. کارآفرین در تئوری کیزرنر اقتصاد را به سمت توازن موجود هدایت میکند، در حالیکه کارآفرین در تئوری شومپیتر یک توازن جدید ارائه میکند.
پیشرفت و کارآفرینی
پیشرفت یافتههای کارآفرینی
THE PROCESS OF ENTREPRENEURIAL DISCOVERY
کیزرنر یافتههای کارآفرینی را بعنوان عمل بدون هزینه توجه به فرصت سود آور میداند که در تضاد با رومر (Romer) است که پیشرفت فنآوری را نتیجه تصمیمات سرمایه گذاری هدفمند کمپانیهای توسعه حداکثر سود میداند. این دو دیدگاه به عنوان الگوهای یافته شده کارآفرینی در نظر گرفته میشوند. از نظر کیزرنر کارآفرین تنها به فرصت سود آور کشف نشده پیشین توجه میکند، در حالیکه رومر از اصلاً از واژه کارآفرینی استفاده نمیکند. فرصتهای سود آور همانند دیگر کالاهای متوسط در اقتصاد به وجود میآیند. در حقیقت روند کشف کارآفرینی ترکیبی از هر دوی این حدود است. در خصوص کارآفرینی چیزهای بسیار بیشتری از تنها توجه کردن به اینکه آیا فرصت سود آور وجود دارد یا خیر از درجه اهمیت برخوردار است (روتبارد ۱۹۹۷). [۱] کارآفرینان فعالیتهای زیادی را برای تحقیق و جستجوی فرصتهای کارآفرینی انجام میدهند و همواره به دنبال آنند که احمال یافت شدن آن را افزایش دهند هنوز انجام فعالیتهای تحقیقاتی میتواند فرصتهای کارآفرینی را ایجاد کند اما تضمینی برای شناخته شدن آنها وجود ندارد.
[۱] روتبارد (۱۹۹۷) بر ماهیت ریسک پذیر فعالیت کارآفرینی تاکید میکند. این امر ممکن است بوسیله بحث در این خصوص که ممکن است شخصی به گونهای عمل کند که تلاش دارد تا از یک فرصت سودآور استفاده کند اما دچار زیان شود اصلاً بروی یک فرصت سود آور کار نکرده است از چارچوب کیزرنر حذف شود. چنانچه بخواهیم به دنبال دلایل این بحث باشیم که چه چیز صحیح است، از اصل بحث خود در این مقاله دور خواهیم شد.
پیشرفت و کارآفرینی
رقابت کارآفرینی COMPETITION AND ENTREPRENEURSHIP
کتاب کیزرنر (۱۹۷۳) که عنوانی مشابه با عنوان این بخش دارد که تئوری را در خصوص روند رقابتی بعنوان جایگزینی برای تئوری نئوکلاسیک رقابت که رقابت را بعنوان نتیجه توازن معرفی کند، ارائه میکند. مدل نئوکلاسیک رقابت نشان میدهد که اقتصاد خود در توازن است و هیچ فرصت سودآوری برای کمپانیها ندارد. تنها نقش کمپانیها مدیریت کارآمد است. چنانچه یک بازار رقابتی در توازن نباشد، چگونه به آن میبایست دست یابد؟ کیزرنر پاسخ میدهد که کارآفرینان میبایست به فرصتهای سود آور به کار گرفته نشده که کمپانیها میتوانند بر روی آنها کارکنند، و بازار را به سمت توازن سوق دهند،کار کنند. کارآفرینان این عملکرد توازن سازی را در پاسخ به خط مشیهای شومپیتر میبایست نوآور نیز باشند و میبایست انواع بهتر و جدیدتر تولید را یافته و شیوههای بهتر و جدیدتر را برای ادامه حیات بشناسند.
سه تفاوت THREE DIFFERENCES
برای نشان دادن اهمیت این رویکرد کارآفرینی در رقابت و پیشرفت اقتصادی این بخش سه جنبه را که آن را از رویکرد توان در قبال رقابت و رشد ارائه کرد و تحلیلهای اقتصادی قرن بیستم را در کنترل خود داشت، مطرح میکند. تمایز محصول به طور متفاوت در دو رویکرد را مورد مطالعه قرار میدهد که عبارتند از اینکه راه کارهای سود متفاوتندو مهتر از همه اینکه رویکرد کارآفرینی دیدگاه کاملاً متفاوتی از مطلوبیت را ارائه میکند. تفاوتهای دیگر نیز وجود دارند، ام با تمرکز بر این سه تفاوت عمده میتوان مشاهده کرد این رویکرد نه تنها نقدی را بر تئوری موجود ارائه میکند، بلکه شیوهای جایگزین درنظر گرفتن رقابت و پیشرفت اقتصادی به ما عرضه میکند.
تمایز محصول Product Differentiation
موضوع تمایز محصولی در حقیقت به تمایز بین رشد و پیشرفت باز میگردد. چنانچه پیشرفت با رشد همراه بدانیم، یعنی همانگونه که در دیدگاه استاندارد مطرح شد، و بهبود را به آنگونهای که با سطح درآمد بالاتر مطرح شده بود، در نظر بگیریم، آنها تمایز محصولی وسیلهای است که با آن مصرف کنندگان میتوانند تنوع بیشتری داشته باشند. از آنجایی که محصولا متمایز به فروشندگان نوعی قدرت انحصاری میدهند و به آنها این امکان را میدهند تا قیمتی بالاتر از حداقل میانگین بر روی کالای خود بگذارند، محصولات متمایز سبب بوجود آمدن تعداد بسیار زیادی تولید کننده میشوند که هر یک تولید کننده سطح شبه مطلوبی از محصول است که در نهایت با توجه به دیدگاه استاندارد سبب ناکارآمدی میشود[۱].
[۱] در حالیکه مدلهای پیجیدهای از تمایز محصولی وجود دارند، تمامی مدلهای استاندارد تمایز محصولی را به شکل ارائه منوی بزرگتری از انتخابها نشان میدهند و تئوری استاندارد هزینه این تنوع را به میزان قدرت انحصاری طلبی نشان میدهد که با محصولات متمایز است. برای باز بینی اخیر – چرچ وواری (۲۰۰۰ فصل ۱۱) مراجعه شود که به منظور ارائه تحقیقی در خصوص ادبیات تمایز محصولی به وجود آ«ده است. شاپیرو و واریان (۱۹۹۸ فصل ۳) تحلیل جالبی از تمیز محصولی را در یک اقتصاد اطلاعاتی ارائه میکند که کمپانیها در آن انگیزه لازم برای ارائه محصولات متفاوت مناسب بانیازهای مشتریان متفاوت را دارا هستند. برای مثال نسخههای مختلف یک برنامه کامپیوتری برای بازارهای مختلف ارائه شده است. با این وجود این مدل بیشتر تنوع محصولی است تا بهبود کیفیت که سبب پیشرفت اقتصادی میشود، در حالیکه هنوز قدرت انحصار را اعطا نکرده ، تفاوت قیمتها را پیگری نمیکند و در نتیجه زیانهای رفاهی انحصار طلبی را تا حدودی کاهش میدهد.
پیشرفت و کارآفرینی
سود Profit
تفاوت دیگر بین دیدگاههای مدیریتی و کارآفرینی فعالیتهای یک کمپانی در نقش سود است. در الگوی مدیریتی، هیچ سودی در بازار وجود ندارد، زیرا تمامی سودها در رقابت با عدد صفر هستند. از آنجائیکه که توازن رقابتی عامل اصلی کارآمدی است، سود نشانهای از ناکارآمدی و مانعی بر سر راه به حداکثر رساندن رفاه به حساب میآید[۱]. رویکرد توازن کلی در اقتصاد نشانگر مفهوم توازن بعنوان حالتی فراتر از تنها وضعیتی است که اقتصاد بدان سود گرایش دارد و اقتصاد را همواره در توازن نشان میدهد، که بدان معنی است که همواره هیچ سودی ندارد.[۲] اما سود وسوسهای است که کارآفرینان را به نوآوری تشویق میکند. همانگونه که شومپیتر (۱۹۳۴) میگوید بدون سود هیچ کارآفرینی وجود نخواهد داشت و بدون کارآفرینی هیچ سودی به دست نمیآید. آیا سود سبب افزایش رفاه اقتصادی میشود یا بالعکس عمل میکند؟ از دیدگاه مدیریتی سود سبب کم شدن رفاه میشود زیرا قیمتها افزایش مییابند، کمیتهای مورد تقاضا کاهش یافته و اقتصاد را از دست یافتن به مطلوبیت پارتو باز میدارد. انحصار یافتن مورد شدت یافته است. [۳]در بازارهای رقابتی سود نشانهای از عدم توازن است که بار دیگر سبب کاهش رفاه میشود. از دیدگاه کارآفرینی سود پاداش نوآوری افزایش دهنده رفاه است. آنها به کارآفرین برای ارتقاء تخصیص به منابع پاداش داده و انگیزه لازم برای نوآوریهای بیشتر جهت شکل گیری پیشرفت اقتصادی را ایجاد میکنند، بنابر این سود سبب توسعه رفاه اقتصادی میشود و برای پیشرفت اقتصادی ضروری است.
[۱] تئوری استاندارد سودعادی را که فقط به شرکت این امکان را میدهد تا خود را در بازار حفظ کند را میپذیرد، اما این کار بازدهی است به عامل تولید نه سودی که به طور متداول مورداستفاده قرار میگیرد. به باتور (۱۹۵۷) و گراف (۱۹۵۷) برای درک بهتر بازده رقابتی به عنوان نقطه عطفی برای کارآمدی مراجعه شود.
[۲] این مطلب توازن کلی رقابتی را در نظر میگیرد. این امکان وجود دارد که برخی کمپانیها در توازن دارای قدرت انحصاری باشند، و سود انحصاری کسب کنند، اما این سود نقش مشابهی با سود در دیدگاه روند بازار ندارد، زیرا این سود همواره به عنوان بخشی از وضعیت توازن باقی میماند
[۳] ک به منظور نقد خط مشی دولیت در خصوص انحصار طلبی، که مبتنی بر رویکرد توازن بازار است به آرمنتانو (۱۹۷۲، ۱۹۸۲، ۱۹۸۶) رجوع شود.
مطلوبیت Optimality
در چارچوب نئوکلاسیک، مطلوبیت به معنای اختصاص منابع به گونهای است که هیچ کس نمیتواند بدون خطای دیگری کار بهتری انجام دهد. این تعریف اقتصاد دانان از مطلوبیت پارتور است که در خصوص شیوهای که منابع در هر زمان اختصاص داده میشوند به قضاوت مینشیند، اما معیار پایدار مطولبیت برای ارزیابی ویژگیهای اقتصادی که پیوسته در طول زمان عملکرد خود را ارتقا میدهد، نامناسب است. برخی از ویژگیهای یک اقتصاد آن را از دست یابی به مطلوبیت پارتو باز میدارند اما در عوض سبب توسعه رفاه اقتصادی میشوند. بنابر این مطلوبیت پارتو تخصیص منابع، اختصاص حداکثر سازی رفاه به شمار نمیرود. دو ویژگی که برای این تعریف مناسبند عبارتند از محصولی و سود که بیشتر راجع به آنها بحث شد. بازارهای رقابتی منابع را به صورت مطلوب پارتو اختصاص میدهند بخصوص در زمانی که محصولات یکسانی را به مصرف کنندگان ارائه میکنند و وقتی که کمپانیها سودی حاصل نمیکنند، اما رفاه در اقتصادی که این ویژگیهای مطلوب وغیر پارتو را ندارد کاهش خواهد یافت. برای اینکه پیشرفت اقتصادی حاصل شود و رفاه مردم ارتقا یابد هم سود و هم تمایز محصولی ضرورت مییابند. سود سبب هدایت کارآفرینان به سمت برآورده کردن بهتر نیازهای مردم میشود و تمایز محصولی وسیلهای است که ویژگیهای تولید اقتصادی را بهبود میبخشند. اقتصادی که معیار پایدار مطلوبیت پارتو را دارد در جهت به حداکثر رسانیدن رفاه مردم نیست.
پیشرفت و کارآفرینی
نتیجهگیری CONCLUSION
این مقاله توصیفی را در خصوص روند رقابتی که مبتنی بر کارآفرینی است را ارائه میکند که خود سبب پیشرفت اقتصادی میشود. چارچوبی که در اینجا توصیف شده است تفاوت عمدهای با چارچوب رقابتی نئوکلاسیک دارد که این تفاوت به دو دلیل عمده میباشد. نخست اینکه چارچوب نئوکلاسیک هیچ نقشی رابرای کارآفرینی در نظر نمیگیرد بنابراین مردمی که در این تئوری به هدایت کمپانیهایشان میپردازند مدیر هستند نه کارآفرین دوم اینکه دروم پویای چارچوب نئوکلاسیک تمرکز بر دشد کمیت تولید است نه پیشرفت که در بردارنده تغییراتی در انواع محصولات تولیدی است. تفاوت پیشرفت در برابر رشد و کارآفرینی در برابر مدیریت مورد ارزیابی قرار میگیرند. یکی از سوالاتی کلیدی در اقتصاد که در کتاب ثروت ملل اثر آدام اسمیت به آن پرداخته شده است همانا چگونگی موفقیت و کامیابی ملتها است. تفکراتی که در اینجا ارائه نشدهاند نشانگر این مطلب هستند که اقتصاد در توازن قرن بیستم دو جنبه مهم که به کامیابی ختم میشود را از دست داده است اقتصاد با تمرکز بر رشد درآمد به جای پیشرفت در انواع کالاها و شیوههای تولید به تجزیه و تحلیل نشانگر نادرستی موفقیت پرداخته است. و با تمرکز بر کارآمدی در تولید به جای نوآوری، اقتصاد یک عامل کلیدی را که به پیشرفت اقتصادی منتهی میشود را از دست داد.
همانگونه که در اقتصاد بازار میتوان به پیشرفت دست یافت در کل اقتصاد نیز دستیابی به آن امکانپذیر است و این مقاله به بحث پیرامون این مطلب میپردازد که پیشرفت در تئوری رشد اقتصادی را با شناخت این مطلب که دامنه پیشرفت اقتصادی بسیار وسیعتر از رشد درآمد است، اینکه کارآفرینی فعالیتی است که به پیشرفت اقتصادی منتهی میشود میتوان حاصل کرد. این مقاله توضیح میدهد که چگونه تئوریهای کارآفرینی میتوانند به طور کامل با یک الگوی روند رقابتی همکاری کنند تا نشان دهند که کارآفرینی موتور پیشرفت اقتصادی است و نیز نشان دهند که کارآفریی برای ادامه حیات کمپانیها در بازار رقابتی ضروری میباشد و نیز نشان دهنده که تمایز محصولی یکی از استراتژیهای رقابتی است که به پیشرفت اقتصادی منتهی میشود. نتیجه یک توازن رقابتی پایدار نیست و چنین نتیجهای مطلوب نمیباش. بلکه نتیجه یک روند رقابتی است که کمپانیها در آن به طور مستمر روندهای تولید خود را ارتقاء داده و یوژگیهای تولید را بهبود میبخشند تا در بازار رقابت باقی بمانند و این روند به پیشرفت مستمر اقتصادی منتهی میشود.
واژه نامه Vocabulary
توازن | equilibrium |
بحداکثررسانی رفاه | Welfare maximization |
تخصیص منابع | allocation of resources |
چشمانداز مدیریتی | managerial perspective |
مشتریان | consumers |
روشهای جایگزین | alternative ways |
رقابت | competition |
شرکتهای رقابتی | competitive firms |
سطوح بهینه | optimal levels |
تابع تولید | production function |
دانش زمان | knowledge of time |
کارآفرینی | Entrepreneurship |
تجاری ساختن | commercialize |
فرصت سوددهی | profit opportunity |
کالاهای واسطهای | Intermediate goods |