مقالات ترجمه شده دانشگاهی ایران

لغات هسته ای – اتمی – بخش 9

در این قسمت  لغات هسته ای – اتمی بخش 9 عرضه شده است.

 

لغات هسته ای – اتمی صفحه اصلی – کلیک کنید

خرید لغات هسته ای – اتمی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته

 

لغات هسته ای - اتمی - ایران ترجمه - irantarjomeh

لغات هسته ای – اتمی بخش 9
Joffe’s Bar
شمش جوف
میله‌ای حامل جریان که به طور طولی خارج یک دستگاه با آرایش انتها باز قرار می‌گیرد.یادآوری ـ مجموع این میله‌ها یک میدان مغناطیسی سمتی هذلولی‌گون به وجود می‌آورند. این میدان اضافی، همراه با میدان ناشی از آرایش انتها باز، تشکیل یک چاه مغناطیسی را می‌دهد.
Joffe’s Rod
میلة جوف
میله‌ای حامل جریان که به طور طولی خارج یک دستگاه با آرایش انتها باز قرار می‌گیرد.یادآوری ـ مجموع این میله‌ها یک میدان مغناطیسی سمتی هذلولی‌گون به وجود می‌آورند. این میدان اضافی، همراه با میدان ناشی از آرایش انتها باز، تشکیل یک چاه مغناطیسی را می‌دهد.
Joule Heating
گرم­سازی با اثر ژول
مد گرم‌سازی پلاسما طبق اثر ژول ناشی از مقاومت ویژه پلاسما.یادآوری ـ به علت این که مقاومت ویژه پلاسما با افزایش دما کاهش می‌یابد، با گرم‌سازی اهمی نمی‌توان به دماهای خیلی بالا دست یافت.
Kelvin-Helmholtz Instability
ناپایداری کلوین ـ هلمهولتز
ماکروناپایداری الکترواستاتیکی که در فصل مشترک بین دو لایة شاره با سرعت‌های متفاوت بروز می‌کند
Kerma
کرما
حاصل تقسیم مجموع انرژی‌های جنبشی اولیة تمام ذرات باردار آزاد شده توسط ذرات غیرمستقیماً یونساز در یک عنصر حجمی به قدر کافی کوچک از ماده‌ای مشخص، به جرم ماده در آن عنصر حجمی. یادآوری ـ نام “کرما” از Kinetic Energy Released In Matter مشتق شده است.
Kerma Rate
آهنگ کرما
نمو کرما در بازة زمانی به اندازة کافی کوتاه، تقسیم بر آن بازة زمانی.
Key Measurement Point
نقطة اندازه­گیری کلیدی
Kinetic Instability
ناپایداری جنبشی
نوعی ناپایداری که نمی‌توان آن را از معادلة ماکروسکوپی پلاسما استنتاج کرد، بلکه به معادلات میکروسکوپی برای تابع توزیع سرعت ذرات پلاسما نیاز است.
Kinetic Pressure
فشار جنبشی
Kink Instability
ناپایداری کینک
ناپایداری مگنتوهیدرودینامیکی که گاهی در یک ستون نازک پلاسمای حامل جریان محوری قوی گسترش می‌یابد به طوری که اگر یک کینک در چنین ستونی شروع به گسترش کند، نیروهای مغناطیسی وارد بر داخل کینک بزرگتر از نیروهای وارد بر خارج آن شده و این امر معمولاً باعث بزرگتر شدن اندازة کینک می‌شود؛ بدین ترتیب ستون، ناپایدار گردیده و نهایتاً متحمل یک جابجایی کلی جانبی به سمت دیواره‌های محفظة تخلیه می‌شود.
Kruskal-Shafranov Limit
حد کروسکال ـ شفرانوف
مقدار حدی جریان الکتریکی در پلاسمای چنبره‌ای که به طور نظری برای مقادیر بیشتر از آن، ناپایداری‌های مگنتوهیدرودینامیکی بروز می‌کنند.
Labelled
نشان­دار
مولکول‌ها شامل اتم‌هایی که با ایزوتوپ‌های دیگر همان عنصر تعویض می‌شوند و امکان استفاده از این مولکول‌ها به عنوان ردیاب فراهم می‌گردد.
Landau Damping
میرایی لاندائو
Langmuir Frequency
بسامد لانگمویر
بسامد طبیعی نوسان یک پلاسما، مربوط به حرکت جمعی الکترون‌ها تحت نیروی بازگردانندة جذب شدن بار فضایی آنها به یون‌های نسبتاً ایستا.یادآوری ـ این بسامد به بسامد پلاسمای الکترون بسیار نزدیک است.
Larmor Radius
شعاع لارمور
شعاع چرخش یک ذرة باردار در میدان مغناطیسی.
Lattice Defect
نقص شبکه
ناپیوستگی در طرح اتم‌ها یا یون‌ها در شبکة بلوری جامدات. یادآوری ـ نقص‌های شبکه عبارتند از: نقص‌های نقطه‌ای (مانند تهی‌جاها یا میان‌نشین‌ها)، نقص‌های خطی (مانند دررفتگی‌ها) و نقص‌های صفحه‌ای (مانند همزادی‌ها).
Lattice Dislocation
دررفتگی شبکه
نقص خطی در شبکة بلوری یک جامد. یادآوری ـ این نقص را می‌توان به صورت نتیجة لغزش در امتداد یک سطح که در جایی درون بلور و در امتداد خطی به نام خط دررفتگی به پایان می‌رسد، تجسم کرد.
Lawson Criterion
معیار لاوسون
شرطی که باید در قلب یک راکتور گداخت برآورده شود تا یک واکنش گرما هسته‌ای خودنگهدار باشد، یعنی توان آزاد شده توسط پلاسما نباید از تلفات توان کل ناشی از اثرات مختلف (تابش ترمزی، نوترون‌ها و غیره) کمتر باشد.یادآوری ـ این معیار، نامعادله‌ای است که چگالی پلاسما و دما را به طول عمر ذرات ارتباط می‌دهد.
LD 50
دز کشندة میانه (مخفف)
دز جذبی که باعث مرگ 50% از جمعیتی انبوه و از گونه‌ای معین در مدتی معلوم می‌شود.
LD 50 Time
زمان ال دی 50
زمان لازم برای مرگ 50% از جمعیتی انبوه و از گونه‌ای معین که دز جذبی مشخصی دریافت کرده‌اند.
Leak Test
آزمون نشتی
آزمونی برای آشکارسازی وجود نشت یا اندازه‌گیری آهنگ نشت.
Leakage
نشت
نظریه راکتور اتلاف خالص نوترون‌ها از یک ناحیة راکتور به ‌واسطة گریز از مرز آن ناحیه.
Leakage Radiation
تابش نشتی
تابش از یک چشمه تابش، به غیر از باریکه مفید.
LET
انتقال خطی انرژی (مخفف)
میانگین انرژی که به صورت موضعی از طرف یک ذره باردار با انرژی معین در امتداد عنصر به قدر کافی کوچک از مسیر ذره به محیط منتقل می‌شود، تقسیم بر آن عنصر.
Lethargy
لتارژی
لگاریتم طبیعی نسبت یک انرژی مرجع به انرژی نوترون.
Level Width
پهنای تراز
گستردگی انرژی یک حالت برانگیختة سیستم اتمی یا هسته‌ای که با عمر متوسط نسبت عکس دارد.یادآوری ـ در فرمول برایت ـ ویگنر برای یک تشدید منفرد، پهنای تراز تقریباً با پهنای کل تشدید در نصف بیشینه برابر است و معمولاً با نماد Γ نشان داده می‌شود.
Levellized Energy Cost
هزینه انرژی تراز ­شده
اقتصاد هزینة تولید انرژی در یک تراز یکنواخت محاسباتی؛ برای مثال بر پایة فرض روش استهلاک برابر، نرخ بهره، عمر نیروگاه مطابق با روش ارزش حال، ضریب بار و دورة زمانی بهره برداری در یک سال.
Light-Water Reactor
راکتور آب سبک
راکتوری که با آب معمولی یا با مخلوطی از بخار و آب معمولی به عنوان خنک‌کننده و کند‌کننده راکتور کار می‌کند.
Linac
شتابدهندة خطی (مخفف)
شتابدهنده‌ای که در آن، ذرات باردار به وسیلة یک میدان الکتریکی با بسامد بالا که در داخل یک موجبر یا میان تعدادی کاواک هم‌ردیف ایجاد می‌شود، در امتداد خط مستقیمی شتاب می‌گیرند.
Line Tying
قطع خط
اثری که وقتی خطوط میدان مغناطیسی در یک پلاسما، دیواره رسانا را قطع کند، رخ می‌دهد.یادآوری ـ از آنجا که خطوط میدان نمی‌توانند به سرعت در جامد رسانا حرکت کنند، بدین گونه پلاسما می‌تواند در مقابل ناپایداری تبادلی، پایدار گردد.
Linear Accelerator
شتابدهندة خطی
شتابدهنده‌ای که در آن، ذرات باردار به وسیلة یک میدان الکتریکی با بسامد بالا که در داخل یک موجبر یا میان تعدادی کاواک هم‌ردیف ایجاد می‌شود، در امتداد خط مستقیمی شتاب می‌گیرند.
Linear Energy Transfer
انتقال خطی انرژی
میانگین انرژی که به صورت موضعی از طرف یک ذره باردار با انرژی معین در امتداد عنصر به قدر کافی کوچک از مسیر ذره به محیط منتقل می‌شود، تقسیم بر آن عنصر.
Linear Energy-Transfer Coefficient
ضریب انتقال خطی انرژی
ضریب انتقال انرژی که برحسب طول بیان می‌شود.
Linear Extrapolation Distance
فاصلة برون­یابی خطی
فاصلة مرز محیط تا نقطه‌ای خارج از مرز که در آن، مماس بر منحنی چگالی شار نوترون مجانبی در مرز، طبق نظریة یک‌گروهی ترابرد نوترون، به صفر می‌رسد.یادآوری ـ چگالی شار مجانبی، چگالی شار دور از مرزها و دور از چشمه‌های موضعی و جذب‌کننده‌های موضعی است.
Linear Ionization
یونش خطی
شمار کل جفت یون‌ها، از جمله جفت یون‌های به وجود آمده توسط فرایندهای یونساز ثانویه، که توسط یک ذرة مستقیم یونساز در واحد طول مسیر تولید می‌شوند.
Linear Pinch
تنگش خطی
تنگش پلاسما در یک آرایش انتها باز.
Linear Power Density
چگالی قدرت خطی
توان حرارتی تولید شده در یک جزء سوخت یا مجتمع سوخت، تقسیم برطول آن.
Liner
آستری
پوشش فلزی درون محفظة خلأ یک دستگاه گداخت.
Load Factor
ضریب بار
نسبت انرژی تحویل شده واقعی توسط شبکه قدرت در یک فاصلة زمانی معین، به حاصلضرب بیشینه توان تقاضا و فاصلة زمانی. رجوع شود به: Availability Factor، Capacity Factor، Plant Load Factor، Utilization Factor
LOCA
حادثة از دست رفتن خنک­کننده (مخفف)
حادثه‌ای که در آن، خنک‌کنندة اولیة یک راکتور هسته‌ای با آهنگی از دست می‌رود که از توانایی سیستم جبرانی فراتر است.
Local Criticality
حالت بحرانی موضعی
حالت بحرانی که در قسمتی از قلب راکتور به دست می‌آید.رجوع شود به: Global Criticality
Local Peaking Factor
ضریب قله­سازی موضعی
نسبت چگالی توان موضعی بیشینه به چگالی توان میانگین، در قسمتی از دستة سوخت.
Lorentz Dissociation
تفکیک لورنتس
جدایی یون‌های مولکولی به وسیلة سازوکار توصیف شده با یونش لورنتس.
Lorentz Gas
گاز لورنتس
گاز فرضی که در آن الکترون‌ها بدون برهمکنش با یکدیگر فرض شده و همة ذرات سنگین به حالت سکون در نظر گرفته می‌شوند.
Lorentz Ionization
یونش لورنتس
یونش اتم‌های خنثی (عموماً برخوردار از سطح برانگیختگی بالا) که با پرتاب بسیار سریع آنها به درون یک میدان مغناطیسی قوی، به دست می‌آید.یادآوری ـ بدین ترتیب هر اتم تزریقی در معرض یک میدان الکتریکی که متناسب با حاصلضرب سرعت اتم در القای مغناطیسی است، قرار می‌گیرد.
Loss Cone
مخروط اتلاف
Loss-Cone Instability
ناپایداری مخروط اتلاف
میکرو‌ناپایداری الکترواستاتیکی پدید آمده در سیستم‌های انتها باز که در آنها کمبود ذرات پلاسما در درون مخروط‌های اتلاف، یک “توزیع کوهانی” در فضای سرعت ایجاد می‌کند.یادآوری ـ این امر، وضعیتی شبیه به وضعیت موجود در ناپایداری دوجریانی را به وجود می‌آورد.
Loss-Of-Coolant Accident
حادثة از دست رفتن خنک­کننده
حادثه‌ای که در آن، خنک‌کنندة اولیة یک راکتور هسته‌ای با آهنگی از دست می‌رود که از توانایی سیستم جبرانی فراتر است.
LWR
راکتور آب سبک (مخفف)
راکتوری که با آب معمولی یا با مخلوطی از بخار و آب معمولی به عنوان خنک‌کننده و کند‌کننده راکتور کار می‌کند.
Macro-Instability
ماکروناپایداری
ناپایداری که با تقریب نسبتاً خوبی به وسیلة مدل پلاسما متشکل از یک یا چند شاره و دارای فشارهای نرده‌ای، توصیف می‌گردد.
Macroscopic
ماکروسکوپی
شبکة راکتور اشاره به توزیع کلی پارامتر راکتور (برای مثال، چگالی شار نوترون) با تغییرات موضعی متوسط‌گیری شده در سراسر سلول راکتور.
Macroscopic Cross-Section
سطح مقطع ماکروسکوپی
سطح مقطع در واحد حجم ماده‌ای معین برای فرایندی خاص.یادآوری 1- این سطح مقطع، معکوس پویش آزاد میانگین فرایند مزبور می‌باشد.یادآوری 2- برای یک نوکلیید خالص، این سطح مقطع برابر حاصلضرب سطح مقطع میکروسکوپی در شمار هسته‌های هدف بر واحد حجم است؛ برای مخلوطی از نوکلییدها، برابر مجموع حاصلضرب‌هایی از این دست می‌باشد.
Macroscopic Instability
ناپایداری ماکروسکوپی
ناپایداری که با تقریب نسبتاً خوبی به وسیلة مدل پلاسما متشکل از یک یا چند شاره و دارای فشارهای نرده‌ای، توصیف می‌گردد.
Magnetic Bottle
بطری مغناطیسی
تلة مغناطیسی که در آن، خطوط میدان، آرایشی شبیه گلوگاه بطری دارند.یادآوری ـ در صورتی که این آرایش، دو گلوگاه متقارن بر روی یک محور مشترک داشته باشد، عبارت مزبور اغلب برای آرایش آینة مغناطیسی به کار برده می‌شود.
Magnetic Confinement
محصورسازی مغناطیسی
محصورسازی پلاسما در یک ناحیه محدود به وسیلة میدان مغناطیسی.
Magnetic Mirror Configuration
آرایش آینة مغناطیسی
Magnetic Mirror Machine Approach
رهیافت ماشین آینة مغناطیسی
رهیافت ویژه تحت بررسی در حوزه گداخت کنترل شده که در آن، پلاسما توسط میدان مغناطیسی اعمال شدة خارجی با آینه‌‌های مغناطیسی در هر انتها محصور می‌شود.
Magnetic Pressure
فشار مغناطیسی
Magnetic Pumping
دمش مغناطیسی
نوعی گرم‌سازی پلاسما که در آن، پلاسما به وسیلة یک میدان مغناطیسی نوسان‌کنندة سریع خارجی، پی‌در‌پی متراکم و منبسط می‌شود.
Magnetic Well
چاه مغناطیسی
Magnetodynamic Wave
موج مگنتودینامیکی
موج مادی که به علت حضور میدان مغناطیسی در یک شارة رسانا (برای مثال پلاسما) منتشر می‌شود.یادآوری ـ چنین امواجی به وسیلة انتقال خطوط نیروی میدان مغناطیسی “منجمد” در شاره مشخص می‌شوند، بنابراین تمایل دارند با خطوط نیرو حرکت کنند.
Magnetohydrodynamic Instability
ناپایداری مگنتوهیدرودینامیکی
ناپایداری که از حرکت ماکروسکوپی یک شارة رسانا (مایع یا پلاسما) در نتیجة برهمکنش آن با میدان مغناطیسی پدید می‌آید.مثال- ناپایداری تبادلی و ناپایداری کینک
Magnetohydrodynamic Shock Wave
موج ضربه‌ای مگنتوهیدرودینامیکی
موج ضربه‌ای که در یک پلاسما جایی که عمق جبهة موج بیشتر از مسافت آزاد میانگین می‌شود، منتشر می‌گردد؛ به همین دلیل ساز‌و‌کارهای اصلی اتلاف انرژی در داخل جبهه موج، رسانایی الكتریكی پلاسما و برخوردهای میان ذرات می‌باشند.
Magnetohydrodynamic Wave
موج مگنتوهیدرودینامیکی
موج مادی که به علت حضور میدان مغناطیسی در یک شارة رسانا (برای مثال پلاسما) منتشر می‌شود.یادآوری ـ چنین امواجی به وسیلة انتقال خطوط نیروی میدان مغناطیسی “منجمد” در شاره مشخص می‌شوند، بنابراین تمایل دارند با خطوط نیرو حرکت کنند.
Magnetohydrodynamics
مگنتوهیدرودینامیک
موضوع‌هایی که به حرکت شاره‌های رسانای الکتریکی (مایعات و پلاسما) که با میدان مغناطیسی برهمکنش می‌کنند، می‌پردازد.
Magnetosonic Wave
موج مگنتوصوتی
موج مگنتوهیدرودینامیکی که سرعت انتشار آن به دمای محیط بستگی دارد.یادآوری ـ این امواج به امواج صوتی شباهت دارند، با این تفاوت که معمولاً جهت حرکت ذره با جهت انتشار موج موازی نیست.
Magnox
مگنوکس
آلیاژ منیزیوم با مقدار آلومینیوم پایین که به صورت مادة غلاف در راکتورهای خاص (راکتورهای مگنوکس) استفاده می‌شود.
Make-Up System
سیستم جبران كننده
سیستمی که مقدار خنک‌کنندة اولیه در فرایند را در محدودة معینی نگه می‌دارد.
Manipulator
دست مکانیکی
دستگاه مکانیکی یا الکترومکانیکی برای کار کردن با مواد پرتوزا از دور، که با دست کار می‌کند یا کنترل می‌شود.
Man-Year Of Inspection
نفرـ سال بازرسی
پادمان 300 نفر ـ روز بازرسی از مواد هسته‌ای. هر نفر ـ روز، یک روز تقویمی است که طی آن یک نفر بازرس برای حداکثر 8 ساعت به تأسیسات دسترسی داشته باشد.
Maser Instability
ناپایداری میزر
زمان لازم برای این که مقدار یک رادیونوکلیید خاص در یک سیستم، در نتیجة واپاشی پرتوزا و فرایندهای دیگر نظیر حذف زیست‌شناختی و مصرف سوخت، به نصف مقدارش کاهش یابد، وقتی ‌که آهنگ کاهش تقریباً نمایی است.
Mass Coefficient Of Reactivity
ضریب جرم راکتیویته
مشتق جزئی راکتیویته نسبت به جرم ماده‌ای مفروض در موقعیت معین.
Mass Decrement
کاهش جرم
Mass Defect
کاستی جرم
اختلاف بین مجموع جرم‌های نوکلئون‌های تشکیل‌دهنده و جرم هسته.
Mass Energy-Absorption Coefficient
ضریب جذب جرمی انرژی
انرژی داده شده به ماده در لایه‌ای نازک از ماده تقسیم بر ضخامت لایه (که به صورت جرم در واحد سطح بیان می‌شود) و تقسیم بر مجموع انرژی‌های جنبشی ذرات فرودی، برای یک باریکة موازی از ذرات غیرمستقیم یونساز خاص که به طور عمود بر لایه فرود می‌آیند.رجوع شود به: Energy Transfer Coefficient
Mass Energy-Transfer Coefficient
ضریب انتقال جرمی انرژی
ضریب انتقال انرژی که بر حسب جرم در واحد سطح بیان می‌شود.یادآوری ـ این ضریب ممکن است به صورت کرما تقسیم بر شاریدگی انرژی نیز تعریف شود.
Mass Excess
اضافه جرم
اختلاف بین جرم اتمی نوکلیید و حاصلضرب عدد جرمی آن در ثابت جرم اتمی یگانه.
Material Accountancy
حسابرسی مواد
پادمان سیستمی از روش‌ها و سوابق مربوط به جریان، موجودی‌ها، شکل و موضع مواد هسته‌ای.
Material Balance
موازنة مواد
پادمان موازنة مجموع موجودی آغازی، تغییرات موجودی و اختلاف فرستنده ـ دریافت‌کننده طی دوره‌ای خاص، یعنی صورت موجودی پایانی تنظیم شده، با موجودی فیزیکی (پایانی).
Material Balance Area
ناحیة موازنة مواد
پادمان ناحیه‌ای داخل یا خارج تأسیسات به طوری که:الف) مقدار مواد هسته‌ای در هر انتقال به داخل یا خارج ناحیه قابل تعیین باشد.ب) موجودی فیزیکی مواد هسته‌ای در ناحیه می‌تواند در صورت لزوم مطابق با روش‌های خاصی تعیین شود. در نتیجه موازنة مواد می‌تواند در جهت فراهم آوردن مقاصد پادمان باشد.
Material Balance Report
گزارش موازنة مواد
پادمان گزارشی که موازنة مواد در ناحیة موازنة مواد را نشان می‌دهد.
Material Buckling
کمانش موادی
Material Unaccounted For
مواد به حساب نیامده
پادمان اختلاف بین صورت موجودی و موجودی فیزیکی.
Materials Testing Reactor
راکتور آزمایش مواد
راکتوری که برای آزمایش مواد و اجزاء راکتور در میدان‌های تابشی شدید به کار گرفته می‌شود.
Maximum Credible Accident
بیشینه حادثة قابل قبول
بدترین حادثه در راکتور یا تأسیسات انرژی هسته‌ای که طبق توافق، لازم است در طرح اقدامات حفاظتی در نظر گرفته شود.
Maximum Excess Reactivity
بیشینه راکتیویتة اضافی
مقدار بیشینه راکتیویته اضافی طی طول عمر قلب راکتور یا طی یک دورة معین بهره‌برداری از راکتور.رجوع شود به: Built-In Reactivity
Maximum Permissible Concentration
بیشینه غلظت مجاز
غلظت اکتیویته رادیونوکلییدی معین در هوا یا آب که با استنشاق یا بلعی به مقدار خاص و مستمر، بیشینه معادل دز مجاز را در اندام بحرانی، هنگام رسیدن به تعادل یا پس از 50 سال در مورد رادیونوکلییدهایی با نیمه عمر مؤثر طولانی، ایجاد می‌کند.
Maximum Permissible Dose
بیشینه دز مجاز
حفاظت در برابر تابش بالاترین معادل دز دریافتی طی دورة زمانی معین که توسط کمیتة نظام ایمنی، مجاز شناخته شده باشد با این فرض که احتمال آسیب بدنی یا ژنتیکی محسوسی وجود نداشته باشد.یادآوری ـ سطوح مختلف بیشینه معادل دز مجاز را می‌توان برای گروه‌های مختلف موجود در یک جمعیت تعیین کرد.
Maximum Permissible Dose Equivalent
بیشینه معادل دز مجاز
حفاظت در برابر تابش بالاترین معادل دز دریافتی طی دورة زمانی معین که توسط کمیتة نظام ایمنی، مجاز شناخته شده باشد با این فرض که احتمال آسیب بدنی یا ژنتیکی محسوسی وجود نداشته باشد.یادآوری ـ سطوح مختلف بیشینه معادل دز مجاز را می‌توان برای گروه‌های مختلف موجود در یک جمعیت تعیین کرد.
Maximum Permissible Limit
بیشینه حد مجاز
مقداری از یک پارامتر عملیاتی معین در نیروگاه هسته‌ای که نباید تحت هیچ شرایطی از آن تجاوز شود.
Maximum Reflection
بیشینه بازتاب
بازتاب کل نوترون‌ها به وسیلة بازتابندة نامتناهی غیرجاذب فرضی احاطه‌کننده در یک سیستم تکثیرساز.
MBA
ناحیة موازنة مواد (مخفف)
پادمان ناحیه‌ای داخل یا خارج تأسیسات به طوری که:الف) مقدار مواد هسته‌ای در هر انتقال به داخل یا خارج ناحیه قابل تعیین باشد.ب) موجودی فیزیکی مواد هسته‌ای در ناحیه می‌تواند در صورت لزوم مطابق با روش‌های خاصی تعیین شود. در نتیجه موازنة مواد می‌تواند در جهت فراهم آوردن مقاصد پادمان باشد.
Mean Free Path
پویش آزاد میانگین
میانگین مسافت طی شده توسط ذراتی از نوع مشخص در یک محیط معین، پیش از آنکه برهمکنشی از نوع (یا انواع) مشخص روی دهد.رجوع شود به: Macroscopic Cross-Section، Transport Mean Free Pathیادآوری ـ بدین ترتیب، مسافت آزاد میانگین را می‌توان برای تمامی برهم‌کنش‌ها (یعنی مسافت آزاد میانگین کل) یا برای انواع ویژه‌ای از برهمکنش‌ها، از قبیل پراکندگی، گیراندازی یا یونش، مشخص کرد.
Mean Lethal Dose
دز کشندة متوسط
دز جذبی که باعث مرگ 50% از جمعیتی انبوه و از گونه‌ای معین در مدتی معلوم می‌شود.
Mean Level Spacing
فاصله تراز میانگین
میانگین اختلاف انرژی بین دو تراز تشدید پیاپی با اسپین یکسان و بر‌انگیخته شده به وسیلة نوترون‌هایی با تکانة زاویه‌ای مساوی.یادآوری ـ این میانگین تابعی از انرژی برانگیختگی هسته مرکب است.
Mean Life
عمر متوسط
میانگین طول عمر برای سیستم اتمی یا هسته‌ای در حالتی مشخص.یادآوری ـ در مورد سیستمی با واپاشی نمایی، عمر متوسط، زمان میانگینی است که طی آن شمار اتم‌ها یا هسته‌های موجود در حالتی خاص، با فاکتور E کاهش می‌یابند.
Mean Range
برد متوسط
تابش میانگین جابجایی ذرات باردار مشخص با یک انرژی خاص، در ماده‌ای معین پیش از آن که متوقف شوند.یادآوری ـ توزیع نقاط انتهایی در مورد الکترون‌ها بسیار پهن‌تر از این توزیع برای ذرات باردار سنگین‌تر است و در نتیجه این اصطلاح برخی کارایی‌هایش را از دست می‌دهد.
Measured Discards
دورریز اندازه­گیری شده
پادمان مواد هسته‌ای با مقدار معلوم که عمداً از موجودی برداشته می‌شود و با واگذاری به شخص صلاحیت‌دار یا با روش‌های مصوب دور‌هِشت دفع می‌شود.
Measured Loss
اتلاف اندازه­گیری شده
پادمان اتلاف مواد هسته‌ای که مقادیر آنها می‌تواند با اندازه‌گیری تعیین گردد
Mechanical Decladding
غلاف­برداری مکانیکی
برداشتن غلاف با روش مکانیکی.
Median Lethal Dose
دز کشندة میانه
دز جذبی که باعث مرگ 50% از جمعیتی انبوه و از گونه‌ای معین در مدتی معلوم می‌شود.
Median Lethal Time
زمان کشندة میانه
زمان لازم برای مرگ 50% از جمعیتی انبوه و از گونه‌ای معین که دز جذبی مشخصی دریافت کرده‌اند.
Membrane
غشاء
ساختاری متخلخل که اندازة کوچک منافذ آن، جریان عادی گاز را محدود می‌کند ولی جریان پخشی گاز را اجازه می‌دهد و بدین وسیله، از اختلاف جرم برای جداسازی ایزوتوپ‌ها استفاده می‌شود.
Metallic Fuel
سوخت فلزی
سوخت هسته‌ای به شکل فلز، مثلاً اورانیوم، آلیاژهای اورانیوم.
MHD
مگنتوهیدرودینامیک (مخفف)
موضوع‌هایی که به حرکت شاره‌های رسانای الکتریکی (مایعات و پلاسما) که با میدان مغناطیسی برهمکنش می‌کنند، می‌پردازد.
Micro-Instability
میکروناپایداری
نوعی ناپایداری که نمی‌توان آن را از معادلة ماکروسکوپی پلاسما استنتاج کرد، بلکه به معادلات میکروسکوپی برای تابع توزیع سرعت ذرات پلاسما نیاز است.
Microradiography
میکروپرتونگاری
پرتونگاری اجسام کوچک یا ساختار ریز با یادآوری به امکان بزرگ‌سازی اپتیکی بعدی پرتونگاشت.
Microscopic
میکروسکوپی
نظریة شبکه اشاره به تغییر موضعی پارامتر شبکه (برای مثال چگالی شار نوترون) در داخل سلول راکتور.
Microscopic Cross-Section
سطح مقطع میکروسکوپی
سطح مقطع هر هسته، اتم، یا مولکول هدف.یادآوری 1- این سطح مقطع دارای بعد مساحت است و می‌توان آن را به صورت سطحی عمود بر جهت ذره فرودی تجسم کرد. این سطح مقطع را باید به ذرة هدف نسبت داد تا از نظر هندسی، برهمکنش با ذرة فرودی به حساب آید.یادآوری 2- سطح مقطع مزبور معمولاً بر حسب بارن بیان می‌شود.
Migration Area
سطح مهاجرت
مجموع سطح کندشدگی از شکافت تا انرژی حرارتی و سطح پخش برای نوترون‌های حرارتی.
Migration Length
طول مهاجرت
ریشة دوم سطح مهاجرت.
Milking
دوشیدن
روش به دست آوردن یک نوکلیید پرتوزا با نیمه‌ عمر کوتاه، به وسیلة جدا کردن مقداری که به واسطة واپاشی هستة پیش‌رو با نیمه ‌عمر طولانی‌تر در فاصلة زمانی معینی تولید می‌شود.
Mill
میل
یكای پول برابر یک هزارم دلار آمریکا.
Minimum Critical Infinite Cylinder
استوانة نامتناهی بحرانی کمینه
استوانة نامتناهی با كمترین قطر كه بتواند با مخلوطی از یك ماده شكافای مشخص و هر مادة دیگر، بدون هیچگونه محدودیت اضافی از لحاظ آرایش هندسی، تركیب مواد و محیط‌های كند‌كننده و بازتابنده، بحرانی شود.
Minimum Critical Infinite Slab
تیغة نامتناهی بحرانی کمینه
نازكترین تیغه نامتناهی که بتواند با مخلوطی از یک مادة شکافای مشخص و هر مادة دیگر، بدون هیچگونه محدودیت اضافی از لحاظ آرایش هندسی، ترکیب مواد و محیط‌‌های کند‌کننده و بازتابنده، بحرانی شود.
Minimum Critical Mass
جرم بحرانی کمینه
جرم کمینة مادة شكافای مشخص که بتواند بدون هیچگونه محدودیتی از لحاظ آرایش هندسی، ترکیب مواد و محیط‌‌های کند‌کننده و باز‌تابنده، بحرانی شود.
Minimum Critical Volume
حجم بحرانی کمینه
کوچکترین حجم مادة شکافای مشخص یا مخلوطی از این ماده با هر مادة دیگر که بتواند بدون هیچگونه محدودیتی از لحاظ آرایش هندسی، ترکیب مواد و محیط‌‌های کندکننده و بازتابنده، بحرانی شود.
Minimum-Average-B Configuration
آرایش B ـ کمینه ـ میانگین
آرایش بستة ایجاد شده به وسیلة یک سری چاه‌های مغناطیسی که در آن، حذف ناپایداری تبادلی ایجاب می‌کند پلاسما در ناحیه‌ای باشد که میدان مغناطیسی کمینه است اما صفر نیست و در تمامی جهات افزایش می‌یابد. یادآوری ـ بنا به دلایل توپولوژیکی، آرایش B ـ کمینه فقط به طور میانگین در یک آرایش بسته اتفاق می‌افتد. فاصلة بین دو چاه مغناطیسی متوالی به حد کافی کوتاه است تا مانع ناپایداری تبادلی شود.
Minimum-B Configuration (Absolute)
آرایش B ـ کمینه (مطلق)
محصورسازی پلاسما آرایش مغناطیسی که در آن، شدت میدان در منطقة دربرگیرندة پلاسما کمینه است و در تمام جهات با فاصله از آن منطقه افزایش می‌یابد. یادآوری ـ این آرایش به پایداری کمک می‌کند
Minimum-B Configuration (On The Average)
آرایش B ـ کمینه (بطور میانگین)
آرایش بستة ایجاد شده به وسیلة یک سری چاه‌های مغناطیسی که در آن، حذف ناپایداری تبادلی ایجاب می‌کند پلاسما در ناحیه‌ای باشد که میدان مغناطیسی کمینه است اما صفر نیست و در تمامی جهات افزایش می‌یابد. یادآوری ـ بنا به دلایل توپولوژیکی، آرایش B ـ کمینه فقط به طور میانگین در یک آرایش بسته اتفاق می‌افتد. فاصلة بین دو چاه مغناطیسی متوالی به حد کافی کوتاه است تا مانع ناپایداری تبادلی شود.
Minimum-Mean-B Configuration
آرایش B ـ کمینه ـ متوسط
آرایش بستة ایجاد شده به وسیلة یک سری چاه‌های مغناطیسی که در آن، حذف ناپایداری تبادلی ایجاب می‌کند پلاسما در ناحیه‌ای باشد که میدان مغناطیسی کمینه است اما صفر نیست و در تمامی جهات افزایش می‌یابد. یادآوری ـ بنا به دلایل توپولوژیکی، آرایش B ـ کمینه فقط به طور میانگین در یک آرایش بسته اتفاق می‌افتد. فاصلة بین دو چاه مغناطیسی متوالی به حد کافی کوتاه است تا مانع ناپایداری تبادلی شود.
Mirror Instability
ناپایداری آینه­ای
میکرو‌ناپایداری الکترومغناطیسی که می‌تواند در یک آرایش آینه مغناطیسی، هنگامی که مؤلفة انرژی عمود بر میدان مغناطیسی ذرات پلاسما از مولفة طولی بزرگتر باشد، ایجاد شود. یادآوری ـ این ناپایداری بدینگونه گسترش می‌یابد که ذرات در صفحة میانی بین آینه‌های مغناطیسی متراکم می‌شوند. در نتیجه، خطوط میدان در اثر فشار پلاسما در همان صفحه انبساط خواهند یافت و نسبت آینه‌ای افزایش می‌یابد. این افزایش، به نوبة خود، تراکم ذرات را در صفحة میانی تقویت می‌کند. انبساط میدان، در حالتی که انرژی پلاسما به قدر کافی بالا باشد، با آهنگی فزاینده زیاد شده و ناپایدار می‌گردد.
Mirror Machine
ماشین آینه­ای
دستگاهی برای محصور کردن یک پلاسما بین دو آینة مغناطیسی.
Mirror Ratio
نسبت آینه­ای
نسبت شدت میدان مغناطیسی در قویترین نقطه روی خط میدان در آرایش آینه مغناطیسی، به شدت میدان در نقطة دیگری از همان خط میدان (معمولاً نقطه‌ای با ضعیف‌ترین شدت میدان بین دو آینه مغناطیسی).
Mismatch
عدم تطبیق
نسبت بیشینه قدرت دسته به میانگین آن در یک سلول چهار ـ دستة راکتور آب جوشان.
Mixer-Settler
مخلوط­ساز ـ جداساز
دستگاهی که برای استخراج مایع ـ مایع استفاده می‌شود و دارای واحدی (مرحلة مخلوط‌ساز ـ جداساز) شامل یک اتاقک مخلوط‌ساز و یک اتاقک جداساز است؛ در اتاقک مخلوط‌ساز محلول آبی با محلول آلی کاملاً مخلوط می‌شود و در اتاقک جداساز هر دو فاز به واسطة چگالی‌های متفاوتشان جدا می‌گردند.
MLT
زمان کشندة میانه (مخفف)
زمان لازم برای مرگ 50% از جمعیتی انبوه و از گونه‌ای معین که دز جذبی مشخصی دریافت کرده‌اند.
Moderating Ratio
نسبت کندکنندگی
نسبت قدرت کندکنندگی یک کندکننده به سطح مقطع جذب ماکروسکوپی حرارتی آن
Moderation
کندسازی
کاهش انرژی نوترون از طریق پراکندگی، بدون گیراندازی قابل توجه.
Moderator
کندکننده
ماده‌ای که برای کاهش انرژی نوترون از طریق پراکندگی، بدون گیراندازی قابل توجه به کار می‌رود.
Moderator Control
کنترل با کندکننده
کنترل راکتور از طریق تنظیم خواص، موقعیت یا مقدار کند‌کننده.
Moderator Dumping
تخلیه کندکننده
تخلیة کندکنندة راکتور به منظور خاموش‌سازی سریع.
Moderator Tank
مخزن کندکننده
استوانه‌ای داخل برخی انواع دیگ راکتور قدرت که برای جدا کردن جریان رو به پایین در فضای پایین‌رو از جریان رو به بالا در داخل قلب راکتور طراحی می‌شود.
Moderator-Fuel Ratio
نسبت کندکننده ـ سوخت
شمار هسته‌های عنصر کندکننده اصلی تقسیم بر تعداد هسته‌های شکافت‌پذیر سوخت در مخلوط همگنی از سوخت و کندکننده.
Molecular Ion Injection
تزریق یون مولکولی
روشی در حوزة گداخت کنترل شده که در آن، یون‌های مولکولی با انرژی زیاد به داخل محفظة مغناطیسی مناسبی تزریق می‌شوند و در آنجا به وسیلة یکی از فرایندهای موجود (برای مثال برخورد با اتم‌های خنثی، تفکیک لورنتس و غیره)، جدا می‌شوند.
Moment Method
روش گشتاورها
نظریة ترابرد روشی برای محاسبة تضعیف نوترون و تابش گاما با استفاده از معادلة ترابرد برای تعیین گشتاورهای فضایی چگالی شار ذرات. یادآوری ـ این روش ترجیحاً در محیط‌های همگن نامتناهی کاربرد دارد.
Monitor
دیده­بان
وسیله‌ای به منظور اندازه‌گیری سطح تابش یونساز یا مقدار مادة پرتوزا و احتمالاً با این قابلیت که وقتی مقدار اندازه‌گیری شده از حدود تعیین شده بیشتر باشد، اخطار دهد. یادآوری 1- این دستگاه می‌تواند اطلاعات کمّی نیز ارائه دهد. یادآوری 2- در برخی کشورها، این اصطلاح ممکن است به شخصی اشاره کند که از این وسیله استفاده می‌کند.
Monochromator
تکفام­ساز
وسیله‌ای برای انتخاب تابش، ذره‌ای یا غیر آن، با انرژی کاملاً معین از یک باریکة تابش چند انرژی.
Monte Carlo Method
روش مونت­کارلو
روش حل مسائل خاص فیزیک، مانند ترابرد نوترون، به وسیلة تعیین تاریخچة شمار زیادی از رویدادهای بنیادی با به‌کارگیری نظریة ریاضی متغیرهای تصادفی.
Mössbauer Effect
اثر موسبائر
گسیل هسته‌ای و جذب تشدیدی تابش گاما با حذف پس‌زنی. یادآوری 1- این اثر عمدتاً به وسیلة تابش گامایی با انرژی کمتر از KeV 150 تحت شرایط کمترین اتلاف فونونی و رقابت کمینه با فرایندهای فوتوالکتریک یا تبدیل داخلی به دست می‌آید. یادآوری 2- این اثر کاربرد وسیعی دارد، برای مثال اندازه‌گیری اسپین‌های هسته‌ای در حالت‌های برانگیخته، تعیین میدان‌های مغناطیسی در ترکیب‌ها و آلیاژهای فلزی، اندازه‌گیری چگالی الکترون در محیط‌های شیمیا‌یی مختلف.
MPC
بیشینه غلظت مجاز (مخفف)
غلظت اکتیویته رادیونوکلییدی معین در هوا یا آب که با استنشاق یا بلعی به مقدار خاص و مستمر، بیشینه معادل دز مجاز را در اندام بحرانی، هنگام رسیدن به تعادل یا پس از 50 سال در مورد رادیونوکلییدهایی با نیمه عمر مؤثر طولانی، ایجاد می‌کند.
MPD
بیشینه دز مجاز (مخفف)
حفاظت در برابر تابش بالاترین معادل دز دریافتی طی دورة زمانی معین که توسط کمیتة نظام ایمنی، مجاز شناخته شده باشد با این فرض که احتمال آسیب بدنی یا ژنتیکی محسوسی وجود نداشته باشد.یادآوری ـ سطوح مختلف بیشینه معادل دز مجاز را می‌توان برای گروه‌های مختلف موجود در یک جمعیت تعیین کرد.
MPDE
بیشینه معادل دز مجاز (مخفف)
حفاظت در برابر تابش بالاترین معادل دز دریافتی طی دورة زمانی معین که توسط کمیتة نظام ایمنی، مجاز شناخته شده باشد با این فرض که احتمال آسیب بدنی یا ژنتیکی محسوسی وجود نداشته باشد.یادآوری ـ سطوح مختلف بیشینه معادل دز مجاز را می‌توان برای گروه‌های مختلف موجود در یک جمعیت تعیین کرد.
MUF
مواد به حساب نیامده (مخفف)
پادمان اختلاف بین صورت موجودی و موجودی فیزیکی.
Multigroup Model
مدل چندگروهی
مدلی كه جمعیت نوترونی به شمار محدودی از گروه‌های انرژی نوترون تقسیم می‌كند.
Multigroup Theory
نظریة چندگروهی
نظریة ترابرد نوترون با به‌کارگیری مدل چندگروهی.
Multiplication Constant
ثابت تکثیر
نسبت شمار کل نوترون‌های تولید شده در یک فاصلة زمانی (به جزء نوترون‌های تولید ‌شده به وسیلة چشمه‌هایی که قدرت آنها تابعی از آهنگ شکافت نباشد) به شمار كل نوترون‌هایی که در اثر جذب و نشت در همان فاصلة زمانی از دست می‌روند.
Multiplication Factor
ضریب تکثیر
نسبت شمار کل نوترون‌های تولید شده در یک فاصلة زمانی (به جزء نوترون‌های تولید ‌شده به وسیلة چشمه‌هایی که قدرت آنها تابعی از آهنگ شکافت نباشد) به شمار كل نوترون‌هایی که در اثر جذب و نشت در همان فاصلة زمانی از دست می‌روند.
Multiplying
تکثیرسازی
محیط توانایی نگهداشتن یک واکنش شکافت ایجاد شده توسط نوترون.
Multipole Configuration
آرایش چندقطبی
آرایشی با میدان مغناطیسی چنبره‌ای و N حلقه حامل جریان‌های چنبره‌ای موازی که در داخل چنبره قرار می‌گیرند. این حلقه‌ها بر روی پایه‌هایی ثابت شده و یا معلق هستند و با ایجاد یک میدان چند قطبی (به ازای 2 = N چهار قطبی، به ازای 4 = N هشت قطبی) که با میدان مغناطیسی محصورساز اولیه بر‌هم‌نهش می‌کند، آرایشB ـ کمینه ـ میانگین را ایجاد می‌نمایند.
لغات هسته ای – اتمی بخش 9
Irantarjomeh
لطفا به جای کپی مقالات با خرید آنها به قیمتی بسیار متناسب مشخص شده ما را در ارانه هر چه بیشتر مقالات و مضامین ترجمه شده علمی و بهبود محتویات سایت ایران ترجمه یاری دهید.