| قوطی ترکیده |
| جزء سوخت معیوبی که به محصولات شکافت اجازه گریز میدهد. |
| کارتریج ترکیده |
| جزء سوخت معیوبی که به محصولات شکافت اجازه گریز میدهد. |
| میلة سوخت ترکیده |
| جزء سوخت معیوبی که به محصولات شکافت اجازه گریز میدهد. |
| راکتور آب جوشان (مخفف) |
| راکتوری که برای برداشت گرمای تولید شده در آن، از تبخیر آبی که به عنوان خنککنندة راکتور عمل میکند، استفاده شود. |
| نسبت کادمیوم |
| نسبت پاسخ یک آشکارساز نوترون به پاسخ آن آشکارساز تحت همان شرایط، وقتی با ضخامت معینی از کادمیوم پوشیده شده باشد. |
| کالاندریا |
| فناوری راکتور دیگ راکتور بسته با لولهها یا کانالهای درونی به نحوی که کندکننده مایع را از خنککننده جدا میسازد، تا به این وسیله تسهیلات تابشدهی یا دربرگیری لولههای فشار را فراهم آورد. |
| ترتیب عملیات |
| رشته عملیاتی که در آن، موادی از یک منشاء یا برای یک منظور در کارخانة ساخت یا کارخانة بازفرابری عملآوری میشود. |
| قوطی |
| محفظهای بسته برای سوخت هستهای یا سایر مواد به طوری که حفاظت در مقابل یک محیط شیمیایی واکنشپذیر و جلوگیری از پخش محصولات پرتوزای تولید شده در تابشدهی جسم مرکب را فراهم آورد.رجوع شود به: Cladding یادآوری ـ این محفظه میتواند نقش یک تکیهگاه ساختاری را نیز داشته باشد. |
| آبراهه |
| مجرای پر از آب عملکننده به عنوان تأسیسات خنکسازی سوخت، یا منتهی به آن، که اشیاء پرتوزا شامل اجزاء سوخت از راکتور در آن تخلیه میشوند. |
| در قوطی قرار دادن |
| فرایند جاسازی مواد در قوطی. |
| کانیون |
| فضایی باریک و طولانی با حفاظهای سنگین که بخش عمدة ساختمان انواع خاصی از کارخانههای رادیوشیمیایی، مانند کارخانههای بازفرابری سوخت، را تشکیل میدهد. |
| ضریب ظرفیت |
| انرژی واقعی تولید شده توسط یک نیروگاه در فاصله زمانی معین، تقسیم بر حاصلضرب توان طراحی شده اسمی و فاصله زمانی.رجوع شود به:availability Factor ،Load Factor ،Plant Load Factor ، Utilization Factor |
| گیراندازی |
| فرایندی که توسط آن، یک سیستم اتمی یا هستهای یک ذره اضافی به دست میآورد. |
| تابش گامای گیراندازی |
| تابشگامای گسیل شده در گیراندازی تابشی. |
| انتقال تودة کربن |
| انتقال کربن توسط شاره از یک نقطه به نقطة دیگر مدار، به دلیل واکنشهای برگشتپذیری که در دماهای مختلف رخ میدهد. |
| روش SN |
| روش SN |
| حامل |
| مادهای که وقتی به مقدار قابل ملاحظه با رد ماده دیگر همراه باشد، آن را در فرایند شیمیایی یا فیزیکی با خود حمل میکند. |
| آبشار |
| جداسازی ایزوتوپها آرایشی از مراحل یا واحدهای جداکننده که طوری به یکدیگر پیوسته باشند تا موجب چند برابر شدن جداسازی ایجاد شده در یکی از آنها شود. |
| عیار پسمان آبشار |
| جداسازی ایزوتوپهاغلظت یک یا چند ایزوتوپ در فراوردة پسماند یک آبشار. |
| محفظه |
| ظرفی حفاظدار جهت نگهداری یا ترابری مواد پرتوزا. |
| پرتوهای کاتدی |
| الکترونهای پرسرعت که از کاتد گسیل شده و در یک میدان الکتریکی شتاب میگیرند. |
| غار |
| کاواکی حفاظدار برای انبار کردن مواد پرتوزا. |
| سلول |
| راکتور یکی از مجموعه مناطق در راکتور ناهمگن که هر کدام از آنها دارای ترکیب مادی و شکل هندسی یکسان میباشد. |
| ضریب تصحیح سلول |
| ضریبی که برای تصحیح اثر ایدهآلسازی شکل واقعی سلولهای راکتور در محاسبه پارامترهای آن وارد میشود. |
| سنت |
| واحد مخصوص راکتیویته برابر یک صدم دلار. |
| فرایند سانتریفوژ |
| جداسازی ایزوتوپها فرایندی برای جداسازی مخلوطهای گازی یا مایع ایزوتوپها با بهکارگیری یک دستگاه سانتریفوژ مبتنی بر اعمال نیروهای گریز از مرکز متفاوت روی ایزوتوپها به علت جرمهای مختلف آنها.مثال ـ سه مورد از سانتریفوژ گازی عبارتند از: سانتریفوژ با جریان همسو (یا موازی)، سانتریفوژ با جریان ناهمسو و سانتریفوژ تبخیری. |
| سوخت سرامیکی |
| سوخت هستهای شامل ترکیبات دیرگداز، از قبیل اکسیدها و کاربیدها. |
| تابش چرنکوف |
| تابش الکترومغناطیسی ایجاد شده در اثر عبور ذرات باردار از یک ماده، با سرعتی بیش از سرعت نور در آن ماده. |
| سوخت سرمتی |
| سوخت هستهای شامل مخلوطی همگون از مواد فلزی و ترکیبات دیرگداز.یادآوری ـ هر یک از این دو فاز، یا هر دوی آنها میتوانند حاوی عناصر شکافا باشند. |
| بهرة شکافت زنجیرهای |
| کسر شکافتهایی که منجر به ایجاد هستههای با عدد جرمی ویژه میشوند. |
| تخلیة کانال |
| حادثة ناشی از فوقگرمایی شدن خنککننده یا برهمکنش بین خنککننده و سوخت هستهای که موجب خروج بخش عمدة فاز مایع از کانال سوخت میشود.یادآوری ـ این حادثه مختصِ راکتورهای سریع است که با فلز مایع خنک میشوند. |
| بار |
| سوخت قرار داده شده در راکتور. |
| بارگذاری |
| سوختگذاری در راکتور. |
| تبادل بار |
| پدیدهای که در آن یک یون مثبت با یک مولکول (یا یک اتم) برخورد میکند و با گیراندازی یک الکترون از آن، مولکول (یا اتم) به یون مثبت تبدیل میشود. |
| جدایی بار |
| پدیدهای که در پلاسما به علت ناهمسانی توزیع فضایی الکترونها و یونهای مثبت در تمام حجم آن رخ میدهد، یعنی وقتی بارهای همعلامت در یک منطقه تجمع کنند.یادآوری ـ اساساً این جدایی از اختلاف در جرم و بار الکترونها و یونهای مثبت ناشی میشود که وقتی تحت تأثیر میدانهای الکتریکی، مغناطیسی یا گرانشی قرار میگیرند، سرعتهایی با اندازه و جهت مختلف به دست میآورند. |
Charged Particle Equilibrium | |
| ترازمندی ذرات باردار |
| وضعیت موجود در یک نقطه در درون محیط تحت تابشدهی که هرگاه هر ذره بارداری از یک عنصر حجمی حاوی آن نقطه خارج شود، ذرة باردار دیگری از همان نوع و با همان انرژی وارد آن گردد. |
| غلافبرداری شیمیایی |
| برداشتن غلاف به روش شیمیایی در بازفرابری سوخت. |
Chemical Processing Reactor | |
| راکتور فرابری شیمیایی |
| راکتوری که به عنوان یک چشمه تابش طراحی میشود تا تبدیلهای شیمیایی را در مقیاس صنعتی به وجود آورد. |
Chemical Radiation Protector | |
| محافظ شیمیایی تابش |
| عامل شیمیایی که اگر به یک سیستم شیمیایی یا زیستشناختی افزوده شود، شدت اثر یک تابش ویژه را کاهش میدهد.یادآوری ـ عامل مزبور را میتوان قبل از پرتوگیری افزود، مانند یدید پتاسیم برای توقف کار تیروئید، یا بعد از آن، مانند عوامل کیلیتی برای افزایش دفع فلز. |
| جبرانسازی شیمیایی |
| استفاده از مواد شیمیایی جذبکنندة نوترون در یک خنککننده اولیه، شاره کندکننده یا اجزاء شارهای ویژه، به منظور کنترل سم ـ شارهای. |
| شیمی ـ هستهای |
| به فرایندهای شیمیایی ایجاد شده به وسیلة تابش هستهای اشاره میکند. |
| راکتور شیمی ـ هستهای |
| راکتوری که به عنوان یک چشمه تابش طراحی میشود تا تبدیلهای شیمیایی را در مقیاس صنعتی به وجود آورد. |
| خردسازی و شویش |
| بازفرابری سوخت روشی برای آمادهسازی اجزاء سوخت تابشدیده جهت بازفرابری آنها به وسیلة برش مجتمعهای سوخت به قطعات و سپس حل انتخابی مواد سوخت به روش شستشو دادن آنها با اسید. |
| شتابدهندة دایرهای |
| شتابدهندهای که در آن انرژی ذرات باردار، با نموهای متوالی ناشی از گذر مکرر ذرات در همان شتابدهنده، افزایش مییابد. |
| برآمدگی پیرامونی |
| تغییر شکل قرصهای سوخت سرامیکی در اثر گرادیانهای شدید دما در سوخت.یادآوری ـ تشکیل برآمدگی در دو انتهای قرص سوخت ممکن است باعث ایجاد “برآمدگیهای خیزرانی” روی غلاف شود. |
| غلاف |
| تهیه شده با غلاف. |
| غلافگذاری |
| تهیه کردن یک ماده با غلاف. |
| غلاف |
| مادهای که به صورت لایهای خارجی مستقیماً روی سوخت هستهای یا مادة دیگر قرار میگیرد تا حفاظت در مقابل یک محیط شیمیایی واکنشپذیر و جلوگیری از پخش محصولات پرتوزای تولید شده در تابشدهی جسم مرکب را فراهم آورد.رجوع شود به: Canیادآوری ـ این ماده میتواند نقش یک تکیهگاه ساختاری را نیز داشته باشد. |
| پخش کلاسیک |
| پخش پلاسما که سازوکار آن به وسیلة برخوردهای بین ذرات باردار (برخوردهای کولنی) یا برخوردهای بین ذرات باردار و ذرات خنثی، به طور کامل مشخص میشود. |
| پاک |
| راکتور راکتور بدون پرتوزایی القایی و محصولات شکافت.یادآوری ـ در بعضی از کشورها، پاک، مفهوم فقدان عضوهای کنترل را نیز دربردارد. |
| تخلیة محتویات |
| انتقال مواد هستهای از بخشهایی از مجتمع که جهت اندازهگیری در دسترس نیستند، به قسمتهایی که میتوان نمونهبرداری و اندازهگیری کرد. |
| آرایش بسته |
| آرایشی مغناطیسی که در آن خطوط میدان داخل پلاسما یا نزدیک به آن، روی خودشان بسته میشوند به طوری که پلاسما فقط از طریق پخش در آن سوی خطوط میدان میتواند از سیستم خارج شود.یادآوری ـ طبق قضیه آلکساندر ـ هوف، همه آرایشهای بسته باید یک ساختار چنبرهای داشته باشند. |
Closed Magnetic Configuration | |
| آرایش مغناطیسی بسته |
| آرایشی مغناطیسی که در آن خطوط میدان داخل پلاسما یا نزدیک به آن، روی خودشان بسته میشوند به طوری که پلاسما فقط از طریق پخش در آن سوی خطوط میدان میتواند از سیستم خارج شود.یادآوری ـ طبق قضیه آلکساندر ـ هوف، همه آرایشهای بسته باید یک ساختار چنبرهای داشته باشند. |
| میلة کنترل خوشهای |
| جزء کنترل متشکل از تعدادی میلههای جاذب که به طور مکانیکی در یک انتها به هم متصل شدهاند. |
| جزء کنترل کلی |
| عضو کنترلی که برای تنظیم کلی راکتیویته یک راکتور یا تغییر توزیع شار به کار میرود. |
| عضو کنترل کلی |
| عضو کنترلی که برای تنظیم کلی راکتیویته یک راکتور یا تغییر توزیع شار به کار میرود. |
| میلة کنترل کلی |
| عضو کنترل کلی میلهای شکل. |
| گلولة پوششدار |
| فناوری راکتور یک گلوله از ماده شکافا یا بارور احاطه شده با پوششی که محصولات شکافت را نگه میدارد. |
| تابوت |
| ظرفی حفاظدار جهت نگهداری یا ترابری مواد پرتوزا. |
| پراکندگی همدوس |
| نوعی پراکندگی که در آن، ارتباط معینی بین فازهای امواج پراکنده و فرودی وجود دارد. |
| نوترون سرد |
| نوترونی که انرژی جنبشی آن از مرتبة میلی الکترون ولت یا کمتر است.یادآوری ـ محدودة این انرژی طوری است که احتمال بسیار کمی وجود دارد نوترونها در پراکندگی، انرژی از دست بدهند. |
| پلاسمای سرد |
| مدلی از پلاسما که در آن، دما در ارتباط با اثرات مورد نظر نادیده گرفته میشود. |
| خاموشسازی سرد |
| راکتورحالتی از خاموشی که در آن، راکتور هستهای در دمایی نگهداشته میشود که به طور قابل ملاحظهای زیر دمای هنگام بهرهبرداری است.رجوع شود به: Hot Standby |
| آزمون سرد |
| آزمون روش، فرایند، دستگاه یا وسیلهای که در آنها به جای مواد پرتوزای قوی، از مواد غیر فعالی که ممکن است حاوی ردیابهای پرتوزا باشند، استفاده میشود. |
| غلاف جمعشونده |
| غلاف جزء سوخت که بگونهای طراحی شده تا تماس مستقیم آن با سوخت، تحت فشار خنککننده میسر شود. |
| دز جمعی |
| حاصلضرب دز جذبی سرانة یک جمعیت معین در تعداد افراد آن جمعیت. رجوع شود به: Dose Commitment یادآوری 1- عضوی که دز آن بررسی میشود، باید مشخص گردد.یادآوری 2- واحد دز جمعی، نفر ـ گری است. |
Collective Dose Equivalent | |
| معادل دز جمعی |
| S |
| پدیدههای جمعی |
| تمام خواصی از پلاسما که در آنها همه ذرات، مانند حالت پلاسمای بدون برخورد، به طور جمعی وارد عمل میشوند. |
| کلکترون |
| نوعی آشكارساز نوترون كه در آن، جریان الكتریكی بدون به كار بردن منبع تغذیة خارجی و از طریق گسیل ذرات بتا بهوسیلة یك رادیونوكلیید با عمر كوتاه، تولید میشود.یادآوری ـ این رادیونوكلیید با عمر كوتاه، به وسیلة فعالسازی نوترونی در بخشی از آشكارساز به نام گسیلنده، ایجاد میشود. |
Colliding Beam Accelerator | |
| شتابدهندة باریکه برخوردی |
| شتابدهندهای متشکل از دو سینکروترون یا یک سینکروترون و حلقة ذخیرهاش که در آن دو باریکة متناظر برای برخورد با هم ایجاد میشوند؛ این باریکهها طوری هدایت میشوند که مؤثرترین برخوردها را به وجود آورند. |
| چگالی برخورد |
| شمار برخوردهای بین انواع ذرات فرودی و هستهها در واحد حجم و در واحد زمان. |
| پخش برخوردی |
| پخش پلاسما که سازوکار آن به وسیلة برخوردهای بین ذرات باردار (برخوردهای کولنی) یا برخوردهای بین ذرات باردار و ذرات خنثی، به طور کامل مشخص میشود. |
| پلاسمای برخوردی |
| پلاسمایی که در آن حرکت ذرات تحت تأثیر برخوردهای با برد کوتاه (برخوردهای دودویی) قرار میگیرد. |
Collision-Dominated Plasma | |
| پلاسمای برخورد ـ غالب |
| پلاسمایی که در آن حرکت ذرات تحت تأثیر برخوردهای با برد کوتاه (برخوردهای دودویی) قرار میگیرد. |
| پلاسمای بدون برخورد |
| مدلی از پلاسما که در آن چگالی به قدری کم و دما به قدری بالاست که عملاً برخوردهای دودویی نزدیک اهمیتی ندارند، زیرا مقیاسهای زمانی مورد نظر کوچکتر از زمان بین دو برخورد میباشند. |
Collissionless Shock Wave | |
| موج ضربهای بدون برخورد |
| موج ضربهای که در پلاسمای بدون برخورد انتشار مییابد و در آن، عمق جبهه موج کوچکتر از مسافت آزاد میانگین است. یادآوری ـ سازوکارهای اتلاف انرژی داخل جبهه موج پیچیده هستند و شامل پدیدههای آشوبناکی و انواع گوناگون ناپایداریها میشوند. |
Collissionless Tearing Instability | |
| ناپایداری پارگی بدون برخورد |
| میکروناپایداری به وجود آمده از ناهمگنی چگالی و دما در پلاسمای بدون برخورد، جایی که لختی الکترون، جریانهای هال، گرادیانهای فشار یا میرایی لاندائو علت جدایی پلاسما از خطوط میدان هستند. |
| راهاندازی |
| رشته اقداماتی که پس از تکمیل راکتور انجام میگیرد. یادآوری ـ این مراحل ممکن است به فازهای زیر تقسیم شوند: آزمون اجزاء و سیستمهای کامل، بارگذاری سوخت و آزمونهای حالت بحرانی سرد، گرمسازی و آزمونهای توان پایین، افزایش توان و بهکاراندازی آزمایشی. |
Committed Dose Equivalent | |
| معادل دز اجباری مقطعی |
| |
| وسیله فشرده |
| دستگاه چنبرهای با تقارن محوری که در آن نسبت منظر بسیار به یک نزدیک است. |
| نمونة مرکب |
| مخلوط نمونههایی از محفظههای مختلف به طوری که نسبت جرم نمونهها با نسبت جرم مواد موجود در محفظهها برابر باشد، به طور مثال در روش بازفرابری. |
| هستة مرکب |
| هستهای با برانگیختگی بالا و طول عمر کوتاه که به صورت یک مرحلة میانی در واکنش هستهای القایی شکل میگیرد. یادآوری ـ این مفهوم اولین بار در نظریه واکنشهای هستهای بور بیان شد. |
| اثر کامپتون |
| پراکندگی کشسان فوتون به وسیله الکترون، هنگامی که بتوان الکترون را آزاد و مانا در نظر گرفت. یادآوری ـ بخشی از انرژی و تکانة فوتون فرودی به الکترون منتقل شده و باقیماندة آن به وسیلة فوتون پراکنده شده حمل میگردد. |
| روش تغلیظ |
| روشی برای کاهش حجم پسماند پرتوزا، مانند تغلیظ به وسیلة تبخیر، رسوبدهی یا خاکسترسازی. |