سنگهای ناهمگن، سنگهای غیر همجنس، سنگهای غیر یكنواخت، سنگهایی كه با هم مشابه نیستند
HETEROGENEOUS ROCKS
سنگهای نیمه بلورین
HYPOCRYSTALLINE ROCKS
سنگهای نیمه عمیق
HYPABYSSAL ROCKS
سنگین، وزین
HEAWY
سوراخ، گودال، حفره
HOLE
سوزن هیدرولیكی پورشه
HYDROLIC NEEDLE
ضریب هیگروسكوپیك
HYGROSCOPIC COEFFICIENT
طبقه، افق، سطح
HORIZON
طیف حرارتی، طیف گرمایی
HEAT SPECTRUM
ظریب نگهداری رطوبت پوسته ای سنگهای متخلخل
HYGROSCOPICITY COEFFICIENT ROCKS POROUS
علامت اختصاری خاكهای شهری
H
علامت اختصاری خاكهای هیدروژن دار
H
علامت اختصاری عنصر هلیوم
HO
علامت خاكهای مرطوب
H
علامت خاكهای هوموس كربنات دار
HKB
علامت شیمیایی عنصر جیوه
Hg
علامت شیمیایی عنصر هافنیوم
HF
علامت شیمیایی عنصر هلیوم
He
علامت هوموس
HU
فاكتور اصلاح جاذب رطوبت
HYGROSCOPIC FACTOR OF CORRECTION
فرایند هیدرو مورف
HYDROMORPHE PROCESS
فرسایش پسروی، فرسایش به سمت بالادست، فرسایش به سمت سراب
HEADWARD EROSION
فرسایش گودالی
HONEYCOMB EROSION
فرمول هازن
HAZEN FORMULA
فرمول هوگوت
HOOGHOUDT EORMULA
فشار هیدروستاتیكی
HYDROSTATIC PRESSURE
فشر سخت
HARDPAN
قدرت تثبیت آب برای ذرات رسی كه رابطه آن بزرگتر از سیلیس آلومین می باشد
HYDRATATION POWER
كانی سنگین
HEAVY MINERAL
كشت، باغچه، زراعت
HORTOLLAGE
كلوئید آب گریز
HYDROPHOBIC COLLOID
كمپلكس هوموس – آهن
HUMO ERRIC.COMPLEX
كندوئی
HONEYCOMB
كوارتز شفاف، كوارتز شیشه ای
HYALINE QUARTZ
كود هوموسی
HUMIC AMENDMENT
گارنت قرمز یا نارنجی رنگ
HYANCINTH GARNET
گرادیان هیدرولیكی
HYDRULIC GRADIENT
گرانیت هرسی نین
HERCYNIAN GRANITE
گرم
HEAT
گرما، گرمی
HEAT
گلی
HLEI
گمانه زنی دستی، حفاری به وسیله دست
HAND DRILLING
گودال، حفره، گود
HOLLOW
گوی میان تهی، جسم كروی مجوف، كره گود و تورفته
HOLLOW SPHERE
گیاه آبدوست
HYDROPHYTIC
گیاه آبدوست
HIGROPHYLE
گیاه رطوبت دوست، گیاه رطوبت گرای
HYGROPHYTE
گیاه نمك دوست
HALOPHILE PLANT
لانه مرغی
HEN.NEST
لس سفت شده
HARDENED LOESS
لوله كشی
HYDRAULICKING PIPING
ماده محلول در آب
HYDROSOLUBLE
ماده هوموسی
HUMIC MATTER
ماسه سنگ هوموس دار، آلیوس، افق انباشته از هوموس
HUMUS SANDSTEIN
متابولیسم در این خاكها به وسیله یك عنصر شیمیایی مسلط یا دو عنصر شیمیایی مسلط انجام می گیرد
HOMOCYCLIC SOIL
متد اندازه گیری مجموعه رطوبت خاك و چسبندگی خاك رانیز در نظر می گیرند
HENIN
متد هاچیسون
HUTCHINSON AND MAC LENNAN METHODE
مته دستی، مته سوراخ كن دستی
HAND AUGER
مرداب، باتلاق
HONAHONA
مرطوب، تر
HUMID
مرطوب، گل آلود
HUMID
مرطوب شدن
HUMECTATION
مرغدان
HEN-COOP
مسطح بودن خاك
HORIZONTAL SOIL
مصالح سنگین
HEAVY STOCK
معدن هیدرولیكی
HYDRAULIC MINE
معدن هیدرولیكی
HYDRAULIC MINING
معدنی شدن هوموس
HUMUS MINERALIZATION
مقاومت به آب
HYDRORESISTANCE
مكان سنگی
HAR
ملاط هیدرولیكی
HYDRAULIC MORTAR
موج حرارتی، موج گرمایی
HEAT WAVE
موجودات هترو تروف
HETEROPHIC ORGANISM
مول، هورست، فرازمین
HORST MOLE
مویی، رشته ای، تارچه ای، موئینه ای
HAIRY
میكای آبدار
HYDROMICA
ناجور اندازه
HETEROMETRY
ناجور دندان
HETERODONT
ناجور شكل
HETEROMORPHIC
نامی است كه كلا برای زیستمندان(گیاهان تك سلولی ) بكار نمی رود .بیشتر زیستمندان كوچك مبهم و ناشناخته را شامل می گردد
HYSTRICHOSPHERES
ناهمگن
HETEROGENEOUS
نسبت عمق نفوذ باران در خاك كه با ظرفیت نگهداری خاك و به علاوه با مجموع رطوب اولیه خاك تغییر می كند.هر بارانی با ارتفاع مؤثر مشخص می گردد.
HUMECTANT PAIN EFFECT
نشانه هوموس جنگلی كه محتوی تورب خشك، زغال سنگ، فیبر با فورماسیون بی هوازی می باشد
Haae
نقشه های هیدروگرافی
HYDROGRAPHIC MAPS
نقطه داغ
HOT SPOT
نگهداری رطوبت پوسته ای
HYGROSCOPICITY
نمك پسند
HALOPHYTE
نمك گریز
HALOPHOBLE
نوار و نقاط خالی جتگل را گویند كه برای زراعت مناسب نیست، ضخامت لس و سنگریزه و ماسه بسیار كم است
HAICHINE
نوع بازی كه احتمالا در خاكهای هوموس دار وجود دارد
HUMIC BASE
نوعی از خاك كه در زیر آب تشكیل می شود، بدون تورب، به صورت لای و لجن، اسیدی از نظر بیولوژیكی قابل زیست نمی باشد و شامل نیمرخ Acاست
HELOPEL
نوعی بیلچه ای كه به وسیله آن خاكهای رسی پلاستیكی را استخراج می كنند
HAWE
نیرویی كه در نتیجه حركت و فشارآب در خاك به وجود می آید، اختلاف فشار هیدروستاتیكی بین دو نقطه را گویند
HYDROSTATICS SUPERPRESSURE
نیمرخ هیدریك، نیمرخ آبدار
HYDRIC PROFILE
نیمه بلورین
HEMICRYSTALLINE
نیمه ترب زار
HALF BOG
واریزه
HBOULAIGE
واریزه های سنگی مخلوط با لس كه در سطح سنگها قرار دارند و بیشتر بر روی دامنه ها، پای كوهها دیده می شوند.
HEAD
ورسكیان، زمین خزه دار، خلنگ زار
HEIDEBODEN
هادال، گودال ژرف اقیانوسی
HADAL
هارپوسراس
HARPOCERAS
هارزبورژیت، هارژبورگیت
HARZBURGITE
هاشور، با هاشور سایه انداختن
HACHURE
هافینوم
HAFNIUM
هالو هیدروفیت، نمك آبدوست
HALOHYDROPHYTIE
هالوئید
HALOID
هالوئیزیت از كانیهای رسی همانند كائولینیت
HALLOYSITE
هالوژن، نمك زا
HALOGENOUS
هالوژن، نمك زا
HALOGEN
هالوسینس
HALOCINES
هالومورف، خاك هالومورف
HALOMORPHE
هالی تریوم
HALITHERIUM
هالیت، نمك طعام
HALITE
هامادا
HAMADA
هتانژین
HETTANGIAN
هتروفیك
HETEROPIC
هترولیتیك
HETEROLITIC
هرسینیت
HERCYNITE
هكتوپیز
HECTOPIEZE
هگزان
HEXAN
هگزوز
HEXOSE
هگزوسان
HEXOSAN
هلمیوم
HOLMIUM
هلوسین
HELVETIAN
هلوفیت، گیاه مرداب پسند
HELOPHYTIE
هماتیت
HEMATITE
همرا
HEMERA
همگن، یكنواخت
HOMOGENEOUS
همی ارگاتیك
HEMIORGANIC
همی پلاژیك
HEMIPLAGIC
همی سلوز
HEMICELLULOSE
همی كریپتوفیت
HEMICRYPTOPHYTE
هوای گرم، هوای داغ
HOT WEATHER
هوتوریوین
HAUTERIVIAN
هودوكرون
HODOCHRONE
هورست، فرازمین
HORST
هورنبلند
HORNBLENDE
هوسمان
HAUSMANNITE
هولاندیت
HEULANDITE
هولوتیپ
HOLOTYPE
هولوستوم
HOLOSTOME
هولوسن
HOLOCENE
هولولوكوكرات
HOLOLEUCOCRATE
هولوملانوكرات
HOLOMELANOCRATE
هومات، نمك آلی یا معدنی اسید هومیك
HUMATE
هومالونوتوس
HOMALONOTUS
هومو فسفات
HUMO PHOSPHATE
هومو لیگنین
HUMO LIGNINE
هوموژنتیك
HOMOGENETIC
هوموس
HUMUS
هوموس رس دار
HUMO CLAYEY
هوموس رس دار
HUMO ARGILLACEOUS
هوموس كلوئیدی تیره رنگ كه دیر حل می گردد
HUMUS STOFFE
هوموس هسته ای
HUMUS NUCLEUS
هوموساندستن
HUMUS SANDSTEIN
هوموسی شدن
HUMIFICATION
هوموسی كه كلا از مواد آلی تشكیل یافته بدون مواد معدنی است
HOLORGANIC
هومونیت
HUMUNITE
هومه مورف، همانند
HOMEMORPHE
هومیكول
HUMICOLE
هومین
HUMIN
هیالو كلاستیت
HYALO CLASTITE
هیالیت
HYALITE
هیالین، شیشه ای
HYALINE
هیبولیت
HIBOLITES
هیپاریون
HIPPARION
هیپسوترمومتر
HYPSOTHERMOMETER
هیپسومتری، ارتفاع سنجی
HYPSOMETRY
هیپوریتها
HIPPURITES
هیپوژنیك
HYPOGENIC
هیپوژه
HYPOGEAL
هیپوگزانتین
HYPOXANTHINE
هیپوولكانیك
HYPOVOLCANIC
هیدرآرژلیت
HYDRARGILLITE
هیدرات، جسم مركب آبدار
HYDRATE
هیدراتاسیون، آبگیری
HYDRATATION
هیدراتاسیون كلوئیدی
HYDRATATION COLLOID
هیدراكسی پاتیت
HYDROXYPATITE
هیدراكسی لامین
HYDROXYLAMINE
هیدرو سولفیت
HYDROSULFITE
هیدرو گرافی
HYDROGRAHY
هیدرو هماتیت
HYDROHEMATITE
هیدرودینامیك
HYDRODYNAMIC
هیدرودینامیك خاكها
HYDRODYNAMIC SOILS
هیدروژئولوژی
HYDROGEOLOGY
هیدروژن با علامت اختصاری H
HYDROGEN
هیدروژنیك
HYDROGENIC
هیدروسكانس
HYDROSEQUENECE
هیدروسول، قطرات ریز آب در هوا
HYDROSOL
هیدروفون
HYDROPHONE
هیدروكربورها
HYDROCARBONS
هیدرولیز، آبكافت
HYDROLYSIS
هیدرولیزا
HYDROLYSAT
هیدرومورف
HYDROMORPHE
هیدرومورفی
HYDROMORPHY
هیدروهیپوژنیك
HYDROHYPOGENIC
هیدریك
HYDRIC
هیراكوئیدا
HYRACOIDEA
هیروگلیف، حروف تصویری
HIEROGLYPH
هیستوگرام، نمودار مستطیلی
HISTOGRAM
هیستیدین
HISTIDINE
هیفومسیت
HYPHOMYCETE
هیلدوسراس
HILDOCERAS
هیلوفان
HYALOPHANE
یكی از مدلهای مناطق كارستی.2-تپه های فرسایش زمینهای كارستی
HUM
1- توده آب از تشكیلات لایه لایه كه رگه ها و چینه های سطحی آن از ته نشست سنگهای جوانتری احاطه شده باشد.2-تاقدیس یا گنبدی را گویند كه در آن بیرون زدگی سنگ قدیمی به وسیله بیرون زدگی سنگ جوانتری احاطه شده باشد.3-بیرون زدگی یك سنگ قدیمی بوسیله بیرون زدگی یك سنگ جوانتر
INLIER
1- كمان جزیره ای و تكتونیك صفجه ای، 2- قسمتی از زمینی كه از تشكیلات اصلی خود جدا شده و به وسیله مانع یا در اثر كاهش سطح توپوگرافی لغزندگی آن متوقف گردیده است.
INSULAIRE
1-دارای یك میزان، هم اندازه.2- در سنگ شناسی دارای ذرات ریز مساوی.3-در ترمودینامیك خطی كه تغییرات فشار و درجه حرارت را نسبت به حجم ثابت نشان می دهد.
ISOMETRIC
آبشار شیبدار
INCLINED FALL
آبشار شیبدار
INCLINED DROP
آبیاری
IRRIGATION
آثارپا و رد جانوران
ICHNOFOSSILE
آهن
IRON
آهن دار
IRON BEARING
آهن در خاكها
IRON IN SOIL
آهن در سنگها
IRON IN ROCKS
ارزش آب آغشتگی
IMBIBATIONAL WATER VALUE
از انواع آبی كانی تورمالین
INDICOLITE
از دوزیستان فسیلی گروه استگوسفال ها كه در سازندهای دونین گروئنلند شرقی پیدا شده است، جمجمه آن شبیه ماهی های كروسوپتریثرین می باشد، زندگی دریاچه ای داشته اند
ICHTYOSTEGALIENS
از فیلتر گذراندن هوموس
INFILTRATION HUMUS
اسپات ایسلند.كلسیت بلورین و شفاف، اسپات آهكی
ICELAND SPAR
اسید غیر فعال مانند سیلیكاتهای آبدار یا كلوئیدی كه به وسیله معرفهای رنگین تمیز داده می شوند
INACTIVE ACIDITY
اصطلاح قدیمی است كه به منطقه گنایسهای بیوتیت وسیلیمانیت دار گفته می شود وبیانگر كاتازون در سكانس پلیتی است
INFERIOR. GNEISS ZONE
اصطلاحی است كه در مورد فسیلهای نامشخص و مشكوك به كار می رود
INCERTAE SEDIS
افت انرژی در اثر برخورد
IMPACT LOSS
افت به وسیله آتش
IGNITION. LOSS
افزایش تغییر شكل
INCREMENT OF DEFORMATION
افق رسوبی
ILLUVIAL HORIZON
انحراف، درجه انحراف، تمایل، شیب، زاویه شیب
INCLINATION
اندول
INDOL
اندیوم
INDIUM
انگرسیون
INGRESSION
انلاندیس، توده سترگ یخهایی در یك دره یا بستر كه تحت تاثیر نیروی كشش زمین از بالا به پایین به آرامی روان باشد
INLANDSIS CONTINENTAL IC-SHEET
ایتاكولمیت، ایتاكولومیت، ماسه سنگ میكا داری كه دانه های آن روی یكدیگر می لغزند
ITACOLMITE
ایدوكراس
IDOCRASE
ایریدیوم
IRIDIUM
ایزوپیك، به مجموعه رسوبات كنونی گفته می شود كه دارای رخساره های همانند می باشند
ISOPIC
ایزوتوپ
ISOTOPE
ایزوستازی، هم ستادی
ISOSTASY
ایزوهومیك، هوموس مساوی
ISOHUMIC
ایژولیت
IJOLITE
ایكنولوژی
ICHCHNOLOGY
ایگنمبریت(كف سنگ)
IGNIMBRITE
ایگوآنادون
IGUANODON
ایلمنیت
ILMENITE
اینتركلاست
INTERCLASTE
اینترنیدها، قسمتی ازرشته ژئوسنكلینال كه در نواحی داخلی تشكیل یافته است و به وسیله روراندگیهای مهم با حضورافیولیتها كه اغلب با پدیده متامورفیسم همراه می باشند مشخص می گردد
INTERNIDES
اینسلبرگ، گوره
INSELBERG
اینفرا كاپیلر
INFRACAPILLARITY
اینفراكامبرین
INFRACAMBRIAN
اینفرالیاس، لیاس زیرین
INFRALIAS
اینوسراموس
INOCERAMUS
اینوسیلیكاتها
INOSILICATES
باد یخچالی
ICE WIND
باهم مخلوط كردن، نوعی بافت و ساخت سنگی در سنگهای آذرین با فضاهای چند وجهی
INTERMINGLE
برآمدگی معكوس
INVERION OF RELIEF
برجستگی وارونه
INVERSE RELIEF
برش آذرین
IGNEOUS BRECCIA
برگ اب سنج
INTERCEPTOMETER
برگاب سنج كلارك
INTERCEPTOMETER OF CLARKE
بستن، به هم فشردن
IMPACT
بومی، طبیعی
INDIGENOUS
به دانه های معدنی خاك گفته می شود كه این دانه برهنه و صاف بوده و در هسته توده های كلوئیدی خاك دیده می شود
لطفا به جای کپی مقالات با خرید آنها به قیمتی بسیار متناسب مشخص شده ما را در ارانه هر چه بیشتر مقالات و مضامین ترجمه شده علمی و بهبود محتویات سایت ایران ترجمه یاری دهید.
