در این قسمت لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 31 عرضه شده است.
لغات زمین شناسی – جغرافی صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات زمین شناسی – جغرافی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 31
نوع مارنی كه به اشكوب آلبین تعلق دارد | FLAMMENMERGEL |
نوع مارنی كه به اشكوب آلبین تعلق دارد | FLAMED GRAYMARL |
نوعی كنگلومرا را گویند كه در ابتدای نهشته های دلتای آبرفتی قرار گرفته است | FANGLOMERAT |
نوعی گالری شیب دار تحت فشار است كه بدنه داخلی آن از ورقه های فولادی موج دار پوشیده شده است | FLEXIBLE PRESSURE SHAFT |
نهشته های آبهای ملایم، آبرفتهای رودخانه های یا توف ها | FRESH WATER DEPOSIT |
نهشته های رودخانه ای دریاچه ای | FLUVIOLACUSTRINE |
نهشته های رودخانه ای-دریایی | FLUVIOMARINE DEPOSIT |
نیروی تولیدی جنگلی | FORESTER PRODUCTIVITY |
هماوری، انباشتگی، مجتمع | FLOCCULATION |
هوای مه آلود | FOGGY WEATHER |
هوای یخبندان، هوای یخ زده | FROSTY WEATHER |
هوموس ریز، هوموس دانه ریز، مول دانه ریز | FINE MULL |
هوموس ملایم، مول ملایم | FIRM MULL |
یكی از طبقات دوونین دوران اول است | FAMMENIAN |
دانه دانه | GRAINED |
سطح هندسی | GROUND. PLANE |
1- از اقسام ژیپسهای بلورین دانه درشت.2- ماسه سنگهایی را گویند كه به صورت قشر و لایه یا تخته سنگ بین تخته سنگهای متراكم ژیپس دار قرار گرفته است.3- از انواع آهكهای صدفی یخ بسته و شكننده | GRIGNARD |
1- چیزی كه در رابطه با چرخش زمین است، واژه ژئوستروفیكی مترادف واژه كوریولیس است.2- وابسته به نیروی انحنا و پیچیدگی یا انقباض است كه در اثر گردش زمین ایجاد می شود | GEOSTROPHIC |
1- خاكهای رسی چسبیده سیاه رنگ كه در جاده سازی و راه آهن از آن استفاده می شود.2-لایه مورن غیرقابل نفوذ و تكلیس شده را می گویند | GUMBO |
1- خاكهای سنگین.2- خاكهای مارنی ورسی | GROSS GROUND |
1- دارای ریشه هند و اروپایی.2- صدای سنگهایی كه در اثر تخریب قطعات سخت تولید می گردد.3-قطعات و واریزه های سنگی | GR |
1- ریگهای ریزی كه اندازه قطر آنها 2 تا 30 میلیمتر است.2-اراضی ریگ دار.3-زمینهای ماسه ای | GRAVETTE |
1- زمین-خاك، زمین زراعی.2- زمینهای قابل كشت | GLEBE |
1- سنگریزه كوچك .2- سنگریزه | GIBBER DREIKANTER |
1- شیار كوچكی كه به هنگام بارندگی در سطح خاكها تولید می شود.خراشیدگی، 2- سنگهای قابل تراش مانند دولومی.3- لایه سنگی كه در زیر خاكهای سست قرار می گیرد | GRIFFE |
1- قیف طبیعی در سنگهای آهكی.2- بخش حفر شده ای كه در اثر عمل حفر آبهای جاری تولید می گرددو3- حوضه های پر آب به ویژه در كنار آبشارها را گویند.4-قطعه آب عمیق و گل آلود.5-گودالی كه دارای آب راكد است. | GOUR |
1- ماسه سنگ بسیار سفت و سخت را گویند2- ماسه سنگهایی را گویند كه برای سنگفرش خیابان مورد استفاده قرار می گیرد | GRISARD |
1- ماسه های ریز رودخانه ای كه در كناره ها، ته رودخانه ها، جزایر رودخانه ای دیده می شود.2- ماسه های كناره ای رودخانه دانوب را می گویند | GRIND |
1- مكان و محلی كه به صید و شكار اختصاص دارد.2-جنگل كوچك و منفرد در دشت مزروعی را گویند | GARENNE |
1- نوعی آبگونه سنج كه برای تعیین وزن مخصوص مایعات و اجسام جامد به كار می رود.2-دستگاهی كه برای اندازه گیری شدت نیروی ثقل مورد استفاده قرار می گیرد | GRAVIMETER |
1-سنگریزه های گرد، قلوه سنگها، شن.2-واریزه ها | GEROLLE |
آبفشان | GEYSER |
آبكند، مسیل | GULLY |
ابزار شخم | GUERIETTE |
اراضی باتلاقی جگن دار | GUINCHETTA |
اراضی دانه ای | GRAIN EARTH |
اراضی سنگ ریزه داری را گویند كه بزرگی سنگریزه ها به اندازه مشت بسته انسان است و بیشتر بر روی سنگهای آهكی قرار گرفته است | GUEROUAILLE |
از اقسام برجستگیهای كوچك كه به صورت كه به اشكال گنبدی و چاله ای دیده می شوند | GILGAI |
از انواع آهكهای دانه ریزی كه به عنوان مصالح ساختمانی از آن استفاده می شود | GRISETTE |
از سنگهای رسوبی، سیلیسی وسبك و دانه ریز، سنگینی ویژه آن 2 تا 2.3، متخلخل و توسسط چاقو خط بر می دارد | GAIZE |
از سنگهای ماگمایی پلوتونیكی | GABBRO |
اسید ژئیك | GEIC ACID |
اسید گالیك، جوهر مازو | GALLIC ACID |
اكلوژیت | GRIQUAITE |
انباشتگی، تراكم، جمع شدن | GATHERING,COLLECTING |
انسان گریمالدی | GRIMALDI MAN |
بار ثقلی آب | GRAVITATION HEAD OF WATER |
بازدانگان | GYMNOSPERMAE |
بتون فشاری | GUNITE,SHOTCRETE |
بر روی خاكهای آهكی سنگریزه دار پوشش نباتی از نوع بلوط و شمشاد را گویند كه اغلب در نواحی مدیترانه ای دیده می شود | GARIDE |
بریل طلایی | GOLDEN BERYL |
بلندیهای مشجر را گویند | GOUX |
بلوردان، ژئود | GEODE. DRUSE |
به معنی زمین می باشد | GMA |
به خاكهایی گفته می شود كه در اثر عمل آبهای ایستایی داخلی موقتی تولید می گردد | GLEYOIDE |
به مجموعه مایعات گوناگونی گفته می شود كه برای اندازه گیری رنگ سنجی هوموس، آهك و فسفرو پتاس قابل جذب در خاك مورد استفاده قرار می گیرد | GOUJON FERTILIMETER |
بهره برداری محصول، چیدن میوه و محصول، دروكردن | GATHERING |
پگماتیت گرافیكی | GRAPHIC. PEGMATITE |
تئوری یخچالی | GLACIER HYPOTHESIS |
تئوری یخچالی | GLACIAL THEORY |
تئوری یخچالی | GLACIER THEORY |
تخته سنگ یخچالی | GLACIE TABLE |
تراس شیب دار | GRADED TERRACE |
تراس گولتز | GOLETZ TERRACE |
تراس یخچالی | GLACIAL TERRACE |
تركیب گرانولومتری خاكها | GRANULOMETRIC COMPOSITION OF SOIL |
تزریق | GROUTING |
تعریق | GUTTATION |
تكتونیك ثقلی، تكتونیك گرانی | GRAVITY TECTONIC |
تكتونیك جامع، تكتونیك كلی | GLOBAL TECTONIC |
تكتونیك جهانی | GLOBALE TECTONIC |
تكتونیك یخچالی | GLACIOTECTONIC |
تكوین، پیدایش، تولید | GENESIS |
تند باد، باد طوفانی | GUSTY WIND |
تورب خاكستری | GRAY PEAT |
تیره غلات، گیاهان تك لپه ای | GRAMINACEAE |
جغرافیا | GEOGRAPHY |
جلا داده، صاف | GLAZING |
چربی | GREASE |
چسبان، چسباندن | GLUE |
چگالی سنج گوگل | GOGUEL DENSIMETRY |
حركت زمین، حركت خاك، جابجایی خاكها | GROUND MOVEMENT |
حركت كلی بار متحرك بستر | GENERAL MOVEMENT OF BED LOAD |
حوضه آب زیر زمینی | GROUND WATER BASIN |
حوضه زمین شناسی، محیط زمین شناسی | GEOLOGICAL BASIN |
حوضه یخچالی | GLACIAL BASIN |
خاك باغ، خاك باغی، خاك مزرعه | GARDEN EARTH |
خاك بكر | GEWACHSENER BODDE |
خاك چرب، خاكهای نرم و روغنی، اراضی سنگین، خاكهای سفید و نامرغوب | GREASY EARTH |
خاك خاكستری | GRAY SOIL |
خاك خاكستری جنگلی | GRAY FOREST. SOIL |
خاك خاكستری فرو ژنیوزدار، خاك استوایی آهندار | GRAY FERRUGINOUS SOIL |
خاك خاكستری نیمه بیابانی، خاكهای نیمه بیابانی خاكستری | GRAY SEMI-DESERT SOIL |
خاك خواری | GEOPHAGY |
خاك خوب | GOOD EARTH |
خاك دوست | GEOPHYLE |
خاك رسی | GORD CLAY |
خاك شنی، خاك شنی دانه ریز | GRAVEL SOIL |
خاك قهوه ای خاكستری پودزولی | GRAY BROWN PODZOLIC SOIL |
خاك گلوتینی، خاك چسبنده | GLUTINOUSE EARTH |
خاك یخچالی | GLACIAL SOIL |
خاكسنری | GREY |
خاكهای پودزول گلی دار | GLEY PODZOL |
خاكهای پودزولی زیر آبدار | GROUND. WATER PODZOL SOIL |
خاكهای پودزولی گلی دار | GLEY PODZOLIC SOIL |
خاكهای تراس خاكستری | GRAY TERRACE |
خاكهای راندزیتی خاكستری | GRAY RENDZINA |
خاكهای سبك را گویند كه در مجاورت تورب زارها قرار دارد | GARST |
خاكهای سطحی و خشك كه حاوی رگه های رسی و قسمتهای آبی رنگ است | GRIVALE |
خاكهای عقیم، مارنهای زنبقی شكل | GRITT |
خاكهای متمایل به زرد كه محتوی 5 تا 33 درصد كانی آهن است | GRABON |
خاكهای نمكی، سولونچاك، غیر قابل استفاده كه بر روی سنگهای كاملا قلیایی قرار دارند | GITUMBA |
خاكهایی را گویند كه دارای بافت ریز می باشند، اندازه دانه های آن بین 2 تا 5 میلیمتر می باشد. در ژئوتكنیك موادی را گویند كه اندازه ذرات آن بیشتر از 80 میكرون بوده و 35 درصد نسبت مواد سازنده جاده ها را تشكیل می دهد | GRANULAR |
خورندگی خلیج شكل | GULF CORROSION |
دان دان، دانه دانه | GRANULAR |
دانش یخچال شناسی، مطالعه یخ و یخچالها | GLACIOLOGY |
دانه، ذره، حبه | GRAIN PARTICLE |
دانه، هسته | GRAIN |
دانه بندی، تنظیم شیب | GRADING |
دانه دانه شدن، دانه ای شدن | GRANULATION |
دانه ریز، دانه دانه، دانه ای | GRANULAR |
در پایین در اثر عمل یخبندان توده های متراكم خاك تحت تاثیر پیچ خوردن و غلطیدن در سطح خاك به وجود می آیند | GRIGNOT |
در ناحیه لورن فرانسه روانه های گلی را گویند | GROUIN |
درز و شكافی كه ناشی از عمل یخبندان می باشد | GLACIAL CREVICE |
درصد ذرات باقیمانده | GRIT CONTENT |
دریاچه یخچالی | GLACIER LAKE |
دگرگونی عمومی، دگرگونی ناحیه ای | GENERAL METAMORPHISM |
دیگ غول | GIANT KETTLE |
ذرات و دانه های ماسه را گویند | GRAVIHOUN |
راه عبور، فوران، یا جریان شدید و تند آب به داخل یا خارج گویند | GATE WATER |
رخساره شیست سبز | GREEN SCHISTE. FACIES |
رخساره های گرانولیتی | GRANULITES FACIES |
رس دار شدن | GLAISIFICATION |
ریگ، ماسه درشت | GROUAN |
ریگ دار، ماسه دار | GRAVELLY |
ریگها و شنهایی كه از آهكهای زاویه دار و یا نیمه ساییده شده تشكیل یافته است. | GROISE |
ریگهای ماسه دار | GRAVELLY SANDY |
زمانشناسی زمین، ژئوكورنولوژی | GEOCHRONOLOGY |
زمین، خشكی، خاك | GROUND |
زمین آیش | GRACH |
زمین خاكستری | GRAY EARTH |
زمین سبز، خاك سبز | GREEN EARTH |
زمین شناسی، ژئولوژی | GEOLOGY |
زمین گرمایی | GEOTHERMIC |
زمین مرطوب، خیس | GOUHATIWO |
زمینهای رسی را گویند | GLAIVAZ |
زمینهایی كه دارای آب فراوان است | GOUACHET |
ژای سریت، آبفشان سنگ | GEYSERITE |
ژئنومی | GEONOMY |
ژئوبارومتر | GEOBAROMETER |
ژئوپتوسیمتر | GEOPTOSIMETER |
ژئوپدولوژی | GEOPEDOLOGIC |
ژئوپونیك | GEOPONICS |
ژئوتروپ | GEOTROPE |
ژئوتكنیك، مكانیك خاك | GEOTECHNIC |
ژئودزی، علم زمین پیمایی، زمین سنجی | GEODESY |
ژئودینامیك | GEODYNAMIC |
ژئورجین، جئورجیان | GEORGIAN |
ژئورژیك | GEORGIC |
ژئورگوفیل | GEORGOPHYLE |
ژئوسكوپی، آزمایش زمین | GEOSCOPY |
ژئوشیمی | GEOCHEMISTRY |
ژئوفیزیك | GEOPHYSICS |
ژئوكراتیك | GEOCRATIC |
ژئوكورنومتری | GEOCHRONOMETERY |
ژئوگ نوزی | GEOGNOSY |
ژئومورفولوژی | GEOMORPHOLOGY |
ژدی نین | GEDINNIAN |
ژرمانوتیپ | GERMANOTYPE |
ژرمانیوم | GERMANIUM |
ژن، ژنتیك | GENETIC |
ژیبس كه در اثر انحلال تولید اشكال قیفی را می كند | GIPPART |
ژیبسیت، هیدرآرژیلیت | GIBBSITE |
ژیپسی شدن | GYPSIFICATION |
ژیروانیل ها | GIRVANELLES |
ژیروندین | GIRONDIAN |
ژیگان توپیته كوس | GIGANTOPITNECUS |
ژیم، خاكهای متلاشی شده و بدون گرد و خاك را می گویند | GIME |
ژیوبرتیت | GIOBERTITE |
ژیوسین، جیوتین | GIVENTIAN |
ساخت دانه ای | GRANULAR STRUCTURE |
ساخت گرانیتوئیدی | GRANITOID STRUCTURE |
ساخت گرانیتی | GRANITIC STRUCTURE |
ساخت گنایسی | GNEISSIC STRUCTURE, |
ساختمان توده ای | GRUMELEUSE |
سست، متخلخل، خاكهایی كه متراكم نمی شوند | GAR |
سفره های آبی سطحی كه در نقطه مقابل سفره های آبی عمقی با فرآتیك قرار دارد | GROUND-WATER |
سنگ ریزه دار | GRAVELLY |
سنگ سبز | GREENSTONE |
سنگ سخت | GL |
سنگ قیمتی، گوهر | GEM |
سنگ قیمتی، گوهر | GEM STONE |
سنگ قیمتی، جواهر، گوهر | GEM STONE |
سنگ گارنت دار | GARNET ROCK |
سنگ مخزن گازدار، سنگ مخزن محتوی گاز | GAS SAND |
سنگ یا گل سفیدی كه تولید پودرهای بسیار ریز را می نماید | GROISON |
سنگریزه | GUIJA |
سنگریزه، ریگ | GRAVE |
سنگریزه، سنگریزه های سیلیسی | GRAINCHU |
سنگهای ماگمایی پلوتونیكی دانه داری را گویند كه دارای رنگ روشن بوده و اساسا از كانیهای كوارتز و میكای سبز كه غنی از لیتیم می باشند تشكیل یافته است | GREISEN |
سنگهای یخچالی | GLACIAL ROCKS |
سیرك یخچالی | GLACIAL CIRQUE |
سیلت چرب | GRAESY. SILT |
سیلت خاكستری | GRAY SILT |
شكستگی دانه ای | GRANULAR FRACTURE |
شكم پایان | GASTROPODA |
شكم زی، گاستروزوئیت | GASTROZOIT |
شن | GRAVEL |
شن، ریگ، ماسه | GRAVEL |
شن دار | GRAVEL PIT |
شیست قالبی، شیست كلوچه شكلی | GOFFERED. SCHIST |
شیشه | GLASS |
صخره ای، اراضی سنگی | GROIE |
صفحه لغزش، سطح لغزش | GLIDING-PLANE |
طاق خاك، طاق زمین | GROUND ROFF |
طاق زمین، طاقدیس ناحیه ای | GEANTICLINAL |
طبقه بندی تدریجی | GRADED BEDDING |
طبقه بندی دانه ای | GRANOCLASSEMENT |
طغیان آبهای ناشی از باران در مناطق كوهستانی | GULLY |
طلا | GOLD |
علامت بخشی از افق خاكهای گلوئی شده را گویند | GR |
علامت بخشی از افق گلئی اكسید شده را گویند | GO |
غار، مغاك | GROTTO |
غیب گویی از روی خاك | GEOMANCY |
فرسایش خندقی با فرسایش آب بردگی | GULLY EROSION |
فرسایش زمین شناسی یا فرسایش طبیعی | GEOLOGIC NORM OF EROSION |
فرسایش زمین شناسی یا فرسایش طبیعی | GEOLOGIC EROSION. |
فرم یخچالی، شكل یخچالی، اشكال یخچالی | GLACIAL FORM |
فشار | GESCHIEBE |
فشردن، چلاندن | GRINDING. |
فلات كاملا مسطح و هموار راگویند | GAADA |
قابلیت تراوایی گازها | GAS. PERMEABILITY |
قاپان | GAPAN |
قاره گندوانا | GONDOWANA CONTINENT |
قاینیاچا | GAJNJATSCHA |
قشر گرانیتی | GRANITIC BED |
كاوش ژئوفیزیكی، اكتشاف ژئوفیزیكی، چشك انداز ژئوفیزیكی | GEOPHYSICAL PROSPECTION |
كاویدن، تمیز كردن | GRUBBING |
كف یخرفت | GROUND MORAINE |
كلوخه فلزی، كلوخه معدن دار | GANGUE |
كلوخه های چمنی | GOBE |
كومفولیت | GOMPHOLITE |
گائو، جویبار | GAO |
گابرو پورفیریت | GABBROPORPHYRITE |
گابرو كوارتزیتی | GABBRO-QUARTZITIC |
گابرو كوارتزیتی | GABBRO-QUARTZIC |
گابرو، دیوریت | GABBRO DIORITE |
گابرویی | GABBROIC |
گابیون یا تورسنگ | GABION |
گارگازین | GARGASIAN |
گارنیریت | GARNIERITE |
گاریك | GARRIC |
گاسترولیت، سنگ معده | GASTROLITH |
گاشی | GASHI |
گالری، راهرو، نقب، ممبر | GALLERY |
گالن | GALENITE |
گالن | GALENA |
گالیوم | GALLIUM |
گاما | GAMMA |
گاندا | GANDA |
گانگاموپتریس | GANGAMOPTERIS |
گچ، ژیپس | GYPSUM |
گرابن، فرو زمین | GRABEN |
گراپتولوئیدا | GRAPTOLOIDEA |