در این قسمت لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 27 عرضه شده است.
لغات زمین شناسی – جغرافی صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات زمین شناسی – جغرافی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 27
برگشت از حالت شیشه ای | DEVITRIFICATION |
[جلبكهای سبز تك سلولی كه در آبهای دریایی لب شور و گرم و كم عمق زندگی می كند | DASYCLADACEA |
1- حلال، سیال، 2-عمل آبهای جاری | DIFFLUENCE |
1- دره.2- ربع زمین | DELLE |
1- فقیر از كلسیم.2-ماده ای كه كلسیم خود را از دست داده باشد.3-فقیر از كلسیم قابل مبادله | DECALCIFY |
1-اطفاء، فرونشاندن، خاموش كردن، آب دادگی، طریق آب دادن آهن، 2-غوطه ور كردن ماده جامد در مایع | DIPPING QUENCHING |
1-افشانده، پراكنده، پخش شده منتشر شده، 2- افشانده در روندهای گوناگون بدون محدوده مشخص | DIFFUSED |
1-بازمانده، خرده، 2- باقیمانده یك سنگ یا صدف یا بلور، 3- موادی كه ماسه و ریگ و قلوه سنگها را به وجود می آورد | DETRIUM |
1-دولین، 2-نوعی فرورفتگی كه اغلب دارای كف مسطح بوده، عمق آن بیشتر از پهنای آن است.در مناطق آهكی در اثر انحلال آهك در آبها تولید می شود | DOLINA |
1-زمینهای مرده، خاكهای مرده.2-اصطلاحی است در مورد زمینهای منتهی به سنگهای قابل بهره برداری | DEAD-GROUND |
آب و هوای خشك و بری، اراضی بی آب، نواحی خشك | DRYING SECHAGE |
آرام، ملایم | DEAD |
آزمایش كیفیت قلوه سنگهای طبیعی و بهم خورده | DEVAL TEST |
آشكار كردن، كشف كردن | DISCOVERY |
آنزیم، دیاستار | DIASTASE |
آواری، تخریبی، سایشی، فرسایشی | DETRITAL DETRITIC |
آهك زدایی | DECALCARISATION |
اراضی لاروبی، لاروبی كردن زمین | DREDGING GROUND |
ارتفاع افت، ارتفاع نفوذ یا بار تراوش | DRAWDOWN, DEPRESSION HEAD |
ارتفاع زهكشی | DRAINAGE HEAD |
از اقسام درختان كوهستانی كه با سردادن از راهروهای كوهستانی بیرون می كشند | DEVALAGE |
از دست دادن آهك یا به وسیله مهاجرت در تمام بخش خاك یا در یكی از افقهای آن ویا در قسمتی از افق خاك | DEFERRISATION |
از هم پاشیدن، فرو ریختن، خرد كردن | DISINTEGRATING |
ازكاه تهی كردن، از بوریا تهی كردن، فقیر كردن خاك به وسیله بدترین نوع اصلاح خاك | DESTRAW |
استعداد برخی از نمكهای موجود در خاك كه وجود آنها منجر به آهك زدایی خاك می گردد | DECALCARISANT |
اسید دی هیدروكسیس تئاریك | DIHYDROXYSTERIC |
اشتقاق، طغیان | DERIBE |
افت سفره ای | DRAWDOWN NAPPE |
افق رس – ماسه كه در زیر خاكهای سیاه قرار دارد | DANTARE |
افق هوموس داری كه كمتر از %5 مواد آلی دارد | DAMMERDE |
الماس | DIAMOND |
امتداد یك لایه، جهت یك لایه | DIRECTION OF A BED |
امتداد مستقیم | DIRECTION (STRIGHT) |
انتقال گل و لای | DEBERNER |
انتقال و ربایش بازهای مركب جذب كننده به وسیله آبشویی متوالی آبهای اسیدی رقیق | DEBASIFICATION |
انحلال، تجزیه، فساد، تلاشی | DECOMPOSITION |
انحلال، تجزیه، از هم پاشیدگی | DISSOLUTION |
انفصال، جدایش | DISCONTINUOUSE |
انفكاك، تقسیم | DISJUNCTION |
بافت دولریتی | DOLERITIC |
بالاد، روان آب | DEPTH OF RUNOFF |
بستر ناپدید شده رودخانه های قدیمی كه گسترده و هموار می باشد | DALLOL |
بسیاری از سیستمهای قراردادی برای نیمرخهای خاك پیشنهاد شده مانند پالمان و باخ از سویس، كلارك از انگلستان | DESSIN |
بشقاب طشتك | DISH |
بلند شدن سنگها، ربایش سنگها | DEROCHAGE |
بلور بزرگ كائولن كه فطر آن متجاوز از10 میكرون می باشد، و بهتر از بلور كائولینیت متبلور شده است، و از كانیهای فلزی تشكیل یافته است | DICKITE |
بلوردان، ژئود | DRUSE |
بورینگ عمیق، حفاری عمیق | DEEP BORING |
به خرد كردن شدید كلوخه ها گویند | DESCRAPE |
به دانه های مدور و گردی كه خصوصیات خود را از دست داده اند گفته می شود | DESEOLISATION |
به نوعی از خاكها گفته می شود كه تغذیه به دشواری در آن صورت می گیرد، در چنین خاكهایی فعالیتهای بیولوژیكی بسیار كند و ضعیف می باشد، زندگی میكروارگانیسمها كند و آرام است | DYSTROPHIC |
به واژه devolee نگاه كنید | DEVALE |
بی قرینگی، عدم توازن، عدم تقارن | DISSYMMETRY |
بیرون كشیدن بازهای محلول كلسیم، منیزیم، پتاسیم، سدیم از خاك به وسیله آبشویی طبیعی در اثر هیدرولیز متوالی | DECALSATION |
پخش پایدار | DIFFUSION OF CONTANT |
پخش سرعت | DIFFUSION OF VECLOCITY |
پدیده ای كه مطابق آن مجموعه لایه های رسوبی تقریبا موازی با لایه بندی ها بوده و تولید دو یا واحدهای مستقلی را می كند به طوری كه هریك از لایه هایی كه چین خورده و بالا زدگی حاصل كرده اند از زمینهای قدیمی بالا ترمی باشند.یك برگشتگی منظم ابتدایی بین لایه هایی كه روی هم قرار گرفته اند وجود دارد، اما هر واحد مستقل سپری نرمال و طبیعی را به وجود می آورد. | DIVERTICULATION |
پراكندگی، پخش | DIFFUSION |
پراكندگی، پخشیدگی | DISPERSION |
پراكندگی ریشه گیاهان در خاك | DISTRIBUTION OF THE ROOTS IN THE SOIL |
پراكنده شدن، توریع شده، پخشیده | DISPERSE SYSTEM |
پسروی یخچال | DEGLACIAL |
پوشش مرده | DEAD COVERING |
تئوری نزولی | DESCENSIONAL THEORY |
تئوری نزولی، انگاره پایین رونده | DESCENSION THEORY |
تباهی، فساد، تخریب | DEGENERTED |
تبدیل شیشه به ماده بلورین، برگشت از حالت شیشه ای | DEVITRIFICATION |
تجزیه، جدایش بخشهای متصل، تراكافت | DIALYSIS |
تجزیه نیترات یا دنیتریفیكاسیون | DENITRIFICATION |
تخریب، از هم پاشیدگی، انهدام | DESTRUCTION |
تخریب، تباهی | DEGRADATION |
تخلیه هوای خاكهای رسی كه به وسیله فشار انجام می شود | DESAERATION |
تراس انحرافی | DIVERSION TERRACE |
تراس زهكشی | DRAINAGE TERRACE RUNOFF CONTROL TERRACE |
تراكم زهكشی | DRAINAGE DENSITY |
ترتیب قرار گرفتن یونهایی با بار الكتریكی مخالف در مجاورت سطوح ذرات رس | DOUBLE LAYER |
ترك برداشتن در اثر خشكاندن | DESICCATION FISSURE |
تشخیص، تمیز | DIAGNOSTIC |
تعریف، تعیین، روشن، محدودیت | DEFINITION |
تعیین سن لایه، سنگواره یا ساختمان زمین | DATATION |
تغییر شكل، از شكل طبیعی خارج كردن | DEFORMATION |
تغییر و تحول شیمیایی و فیزیكی معكوس پدیده ژلی فیكاسیون را گویند | DEGLAISIFICATION |
تفكیك، تجزیه، حالت تجزیه، جداسازی | DISSOCIATION |
تفكیك، تفریق، تشخیص | DIFFERENTIATION |
تقسیم زمین | DIVIDED EARTH |
تقسیم خاك یا زمین | DIVIDED SOIL |
تل شنی، ریگ روان، تپه یا خاكریز شنی | DUNE |
تلاشی، تباهی | DESINTEGRATION |
توده باد آورده، توده یخ آب آورده | DRIFTING LEVEL |
تورب خشك | DRY PEAT |
تورفتگی، گود شدگی | DEPRESSION |
توزیع آب، تقسیم آب، پخش آب، پراكندگی آب | DISTRIBUTION OF WATER |
توزیع خاك، پراكندگی خاك، پخش خاكها | DISTRIBUTION OF SOIL |
توفهای آهكی | DAUSCHKALK |
ته نشست، ته نشین، لایه، رسوب | DEPOSITING |
ته نشست مواد رسوبی | DESPOIT WARP |
تهی كردن از نمك، نمك زدایی | DESSALEMENT |
جدا كردن ابزاری كه به زمین مرطوب چسبیده است | DEGOUYI |
جداكردن خشك، بوجاری خشك | DRY VANNING |
جذر و مد روزانه | DIURNAL TIDES |
جرثقیل، نقل و انتقال به وسیله جرثقیل | DERRICK |
جلگه فرسایشی | DENUDATION-PLAIN |
جنگلهای موجود در اقلیمهای معتدل گرم یا فصول خشك دارای برگهای مقاوم و سخت خشكی دوست | DURISILVE |
جوش آتشفشانی | DRUMEL |
جهت دار | DIRECTIONAL |
چاله بسته طبیعی كه در آن آبهای باران به طور موقت جمع می شود | DAYA |
چاه خشك، چاه بی آب | DRY WELL |
چاه كور | DUMB WELL |
چگالی، وزن مخصوص، توده ویژه، غلظت | DENSITY |
چگالی برف | DENSITY OF SNOW |
چگالی سنج، غلظت سنج، تكاثف سنج (دستگاهی برای اندازه گیری وزن مخصوص مواد معلق) | DENSIMETER |
حالت صحرایی | DESERT FORM |
حركت یا جابجایی قائم لایه های جابجا شده زمین به طرف پایین | DOWNTHROW |
حفار كابل دار | DRAGLINE CABLEWAY |
حفاری | DRILLING |
حفاری دیناموستریكی، عمق یاب دینامومتری | DYNAMONETRIC DRILLING |
حفاری عمیق | DEEP DRILLING |
حفاری عمیق، سوراخ گمانه ای | DEEP BORE-HL |
خاك بیابانی، خاك صحرایی | DESERT SOIL |
خاك تیره منطقه استوایی و جنب استوایی، خاكهای تیره استوایی و زیر استوایی | DARK COLOURED SOIL IN TROPICS AND SUBTROPICS |
خاك چكه ای، اراضی كه دارای چشمه سارهای فراوانی است | DROP EARTH |
خاك دیاتومه دار، خاك دیاتومی | DIATOMACEOUSE EARTH |
خاك دیاتومی | DIATOM EARTH |
خاك شاه بلوطی تیره رنگ | DARK. CHESTUNT. SOIL |
خاك قرمز پس رفته، خاك قرمز متلاشی شده، خاك قرمز تخریب شده | DEGRADED RED EARTH |
خاك قهوه ای جنگلی | DESERT BROWN SOIL |
خاك مرده | DAMNED EARTH |
خاك مرده | DEATH SOIL |
خاكشناسی تشریحی | DESCRIPTIVE. PEDOLOGY |
خاكهای حد واسط dior ماسه ای و dek ماسه – رسی كه اغلب سطح دامنه های سخت و سفت قدیمی را می پوشاند و كمتر از 7% رس دارد | DEK-DIOR |
خاكهای خشك | DRY SOIL |
خاكهای دولومیتی | DOLOMITIC SOIL |
خاكهای راندزینی با دگرسانی ضعیف | DEFACED FEEBLY RENDZINA |
خاكهای رس و هوموس دار كف دره ها | DEURR |
خاكهای رسی با شكافهای چند وجهی كه كار برروی آن به دشواری انجام می شود | DANFATONGUI |
خاكهای رسی همراه با رس و ماسه، بارخیز و عمیق | DANTA-FORE |
خاكهای سبك ماسه ای – لس دار، اغلب قرمزرنگ، در فصول خشك نسبتا سخت و سفت است | DANGA |
خاكهای سنگلاخی، خاكهای بسیار سنگین | DIFFICULTY IN |
خاكهای سیلابی، خاكهای طغیانی | DELUVIAL SOIL |
خاكهای عمیق | DECKEBUEDEM |
خاكهای غنی از نمك كه افق سطحی آن ریز و غباری شكل باشد | DANTE |
خاكهای فرو ساییده شده جنگلی، خاكهای بد جنگل | DEGRADE FOREST SOIL |
خاكهای قهوه ای تجزیه و متلاشی شده | DEGRADED BROWN SOIL |
خاكهای قهوه ای جنگلی نواحی خشك | DRY REGION FOREST BROWN SOIL |
خاكهای مردابی قرمز یا خرمایی رنگ ضخیم كه سنگین و چسبنده بوده و در آبهای لب شور تشكیل می شود | DARG |
خاكهای مرده | DEAD-SOIL |
خاكهایی را گویند كه از تپه ماسه های قدیمی حادث شده است، سرشار از ماسه، قابلیت نفوذ را داشته، خاكشویی شده، PH خاك 6 تا 7، به كشت آراشید اختصاص دارد | DIOR |
خاكهایی كه دارای ساختمان عروسكی می باشند | DOLL SOIL |
خشك، رودخانه خشك، منطقه خشك | DRY |
خشك شدن، زهكشی، زهكشی فاضل آب، خشك افتادن، عمل خشك كردن | DRYING UP OF THE GROUND DRAINING |
خشكاندن | DESSICATION |
خشكسالی، خشكسالی شدید | DRYNESS |
خشكی | DRYNESS |
خط پایه-اثر جزر و مد در ساحل دریا | DATUM LINE |
خط مستقیم | DIVIDE |
خط مستقیم | DIVIDE LINE |
خمیدگی، زاویه انحراف، تمایل، میل | DECLINATION |
داسیت | DACITE |
داسیت مانند، شبیه داسیت | DACITOIDE |
داگر | DOGGER |
داموریت | DAMOURITE |
دانتالیوم | DENTALIUM |
دایك | DIKE |
دایك، آب بند، خاك ریز، رگه | DYKE |
در فیزیك نشانه و علامت سنگینی ویژه است، چگالی | D |
در مناطق گود و عمیق رسهایی كه قابلیت نفوذ دارند متراكم شده و در اثر نفوذ مواد آلی به رنگ خاكستری در آمده و در اثر رطوبت لاتریتی نمی شود | DEMBO |
در مورد پودزولی شدن خاكها ناپدید شدن خاكهای رسی از افق فوقانی به افقهای زیرین خاك را گویند | DEGLEYIFICATION |
درختان جنگل را قطع كردن، تسطیح و صاف كردن | DEFOREST |
درز و شكافهای كوچك موجود در سنگها را گویند | DIACLASE |
دروملین، خاكه | DRUMLIN |
دره خشك | DRY VALLEY |
دستگاه خشك كن، خشكانه | DRYER DESICCATOR |
دستگاه كند كننده یا داش پوت | DASHPOT |
دشت هموار و مصطح كه پوشیده از خاكهای رسی ترك برداشته است | DAHRAT |
دگرسانی میكا و فادسپات در اثر عمل هیدراتاسیون وبه وجود آمدن داموریت | DAMOURITISATION |
دگرشیبی | DISCONFORMITY |
دلتا | DELTA |
دلتا(در بعضی كشورها به جای آب دوره آبیاری بكار می رود | DELTA |
دماسنج خشك، میزان الحراره خشك | DRY BULB THERMOMETER |
دمولون (دستگاهی برای تعیین مقدار ازت آمونیاكی سرد) | DEMOLON |
دنباله های كشیدگی | DRAWING TAIL |
دودكش الماس دار، دودكش پیپ | DIAMOND PIPE |
دورمان | DORMANT |
دورنگی | DICHROISM |
دوره حفاری | DIGGING CYCLE |
دوشكلی، اختلاف، مغایرت | DIMORPHISM |
دولریت، میكروگابروها | DOLERITE |
دولومیت | DOLOMITE |
دولومیتی شدن | DOLOMITISATION |
دومیت | DOMITE |
دونین | DEVONIAN |
دی | DY |
دی هیدرول | DIHYDROL |
دیاباز | DIABASE |
دیابلاستیك | DIABLASTIC |
دیاپیر | DIAPIR |
دیاتومه | DIATOM |
دیاژنز | DIAGENESIS |
دیاسپور | DIASPORE |
دیاستروفیسم | DIASTROPHISM |
دیاگرام، نمودار، نمایش نموداری | DIAGRAM |
دیالاژ | DIALLAGE |
دیان، خاكهای رسی و لسی در دلتای مركزی رودخانه نیجر | DIAN |
دیپلودوكوس | DIPLODOCUS |
دیژیتاسیون | DIGITATION |
دیستن، سیانیت، كیانیت | DISTHENE |
دیسكوسیكلینا | DISCOCYCLINA |
دیسیون | DITION |
دیكسی رس | DIXIECLAY |
دیمترودون | DIMETRODON |
دیناسین | DINATIAN |
دینامیك خاكها، تكامل و تحول خاكها | DYNAMICS SOILS |
دینو فلاژله ها (شلاقك داران مخوف)، تاژك داران | DINOFLAGELLATA |
دینوتر | DINOTHERE |
دینوزورها | DINOSAURIENS |
دیوپسید | DIOPSIDE |
دیورهایی كه از علف های ابتدایی پوشیده شده است | DIORBOYE |
دیوریت | DIORITE |
دیوریتهای اوربی كولار | DIORITE ORBICULAR |
ذوب، پرتو افكن، آتش دوتایی | DIPYRE |
راست گردان، راست چرخان، راست بر | DEXTROGYER |
راستگرد | DEXTR |
راندزینهای قرمز متلاشی شده | DEFACED RED RENDZINA |
رب النوع زمین در اساطیر یونانی | DA-MATER |
رسوبات حاصله از طوفان | DILUVIUM |
رسهای پوششی | DEKKLEI |
رسهای مایل به آبی | DIEVE |
رشد، توسعه، بسط، گسترش، عمل گسترش و بسط دادن | DEVELOPPMENT |
ركود، استراحت گیاه | DORMANCY |
روبش، فرسایش كامل | DEFLATION |
روش پراكنش | DISPENSING METHOD |
روش دب، روش اندازه گیری آهن آزاد خاك | DEB(METHODE) |
روش دراونیو | DROUINEAU METHOD |
ریزه، خرده، آوار | DETRITUS |
ریگ و شنهای مربوط به پلیوسن و یا كواترنر زیرین كه تولید زمینهای غیر بارور را می نماید مگر اینكه با لیمون پوشیده شده باشد | DECKENSCHOTTER |
زاویه میل | DIP ANGLE |
زمین مرده | DEATH EARTH |
زمینهای آبرفتی با پوشش سطحی رس | DESS |
زمینهای سیلیسی و رسی با دانه بندی ریز كه اغلب در فرورفتگیهای فیما بین تپه های شنی قرار گرفته است | DAK |
زمینهای سیلیسی و رسی با دانه بندی ریز كه اغلب در فرورفتگیهای فیما بین تپه های شنی قرار گرفته است | DEK |
زنگار صحرایی، ورنی صحرایی | DESERTIC PATINA |
زهكشی | DRAIN |
زهكشی | DRAINAGE |
ژاله، شبنم، قطره شبنم | DEW |
ساخت نا هماهنگ، ساخت نا موزون | DISHARMONIC STRUCTURE |
ساختمان غباری | DUSTY STRUCTURE |
سد آتشفشانی | DAM VOLCANIC |
سد وزنی | DAMGRAVITY |
سد، بند | DAM |
سرعت خروجی آب | DISHARGE VELOCITY |