در این قسمت لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 25 عرضه شده است.
لغات زمین شناسی – جغرافی صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات زمین شناسی – جغرافی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 25
شارنوكیت، از سنگ های ماگمایی با رخساره گرانیتی یا گرانیت گنایسی | CHARNOKITE |
شازموفیت، گیاهانی كه در درز و شكاف سنگها زندگی می كنند | CHASMOPHYTE |
شامل اجسامی می باشند كه دندانی شكل بوده و اندازه آنها معمولاً یك میلمتر بوده و تنها به صورت سنگواره یافت شده است | CONODONTES |
شامل موادی است كه به مقدار كم جهت اصلاح ساختمان خاك می افزایند | CONDITIONER |
شاموزیت | CHAMOSITE |
شبكه، نوع دیاگرامی را گویند | CANEVAS |
شبه بلور، ماده ای كه حالت بلور را دارد | CRYSTALLOID |
شبه كلریت | CHLORITOID |
شخم زنی، زمین قابل گشت | CHARRUAGE |
شخم سطحی | CHERFOUIR |
شخم سطحی، زمینی كه تازه به زیر كشت در آمده است | CHERBOTTAGE |
شطرنجی | CHECKING |
شكستگی روشن | CLEAN FRACTURE |
شكستگی صدفی، دارای سطح شكستگی صدفی | CONCHOIDAL FRACTURE |
شكستگی متراكم | COMPACT FOACTURE |
شكستگی مخروطی شكل | CONICIAL FRACTURE |
شمع ماتیو، دستگاهی كه برای مطالعه رطوبت خاك های ثابت واتوكتون به كار می رود | CANDLE MATHIEU |
شور، دریاچه نیمه عمیقی كه آب آن بسیار شور بوده وشدت تبخیر زیاد است | CHOR |
شوره شیلی، سالیتر شیلی، نیترات پتاسیم شیلی | CHILIAN SALTPETERE |
شیار كوچكی كه پس از شخم زدن در بین ساقه های مو پدید می آید | CHAVAILLON |
شیار یا گودالی كه در اثر رعد وبرق در مزرعه بوجود می آید | CHASSERO |
شیارهای خاكی را گویند كه برجسته می باشند، برآمدگی بین دو قطعه زمینی كه علامت گذاری یا میخكوب نشده است | CHEVAU |
شیب تند، ریزش، سقوط، تندآب | CHUTE |
شیب تند و بدون درختی كه مكان مناسبی برای سقوط بهمن می باشد | CALANCO |
شیب قاره ای، حاشیه قاره ای | CONTINENTAL SLOPE |
شیب، پناهگاه | CALA |
شیبی كه رنگ سوخته ای دارد | CHOUPLEK |
شیس های لوحی | CLAY SLATE |
شیست | CISTE |
شیست بلورین، نوعی شیست سنگی می باشد كه از ورقه های نازك و منظم تشكیل شده است. | CRYSTALLINE SCHIST |
شیست زغالی، شیستی كه محتوی تركیبات زغال سنگی است | CARBONIFEROUS SHALE |
شیست كالمین دار، شیل های كالمین دار | CALYMENE SCHIST |
شیست كلریكی، شبیت های كلریت دار | CHLORITE SCHIST |
شیست مس دار، به سنگ های شیستی گفته می شود كه محتوی تركیبات مس هستند | COPPER SLATE |
شیست های محدب | COFFINE |
شیلی، لایه كلرورها، سولفات های سدیم در رگه ها و معادن نیترات سدیم | CONGELO |
شیموسنتز، شعبه ای از علم شیمی بوده كه به مطالعه تهیه تركیبات مواد كانی به خصوص مواد آلی احتصاص دارد | CHEMOSYNTHESIS SYNTHECTIC CHEMISTRY |
شیمی، دانشی كه از تركیب اجسام بحث می كند | CHEMISTRY |
صندوقه | CAISSON |
ضریب پپتیزاسیون | COFFICIENT OF PEPTISATION |
ضریب پورشه، ضریب نفوذ پذیری پورشه | COFFICIENT OF PORCHET |
ضریب تغییرات | COEFFICIENTOF VARIATION |
ضریب ذخیره | COEFFICIENT OF STORAGE |
ضریب لزجت، ضریب لزوجت، ضریب عددی كه مقاومت یك مایع را به هنگام جریان یافتن اندازه می گیرد | COEFFICIENT OF VISCOSITY |
ضریب نفوذ پذیری | COFFICIENT OF PERMEABILITY |
ضریب هدایت آبی | COEFFICIENT OF CONDUCTIVITY |
ضریب، نسبت تنش های اصلی در نقطه ای از جرم خاك | COEFFICIENT |
طبقه بندی خاكدانه ها در خاكشناسی | CLASSIFICATION AGGREGATE |
طلای درشت، طلای پست | COARSE GOLD |
طلای مركب | COMBINED GOLD |
طیف پیوسته | CONTINOUS SPECTRUM |
ظرفیت آبراهه | CHANNEL CAPACITY |
ظرفیت جریان آب، گنجایش جریان آب | CAPACITY OF STREAM |
عاملی كه باعث گل آلود شدن آب یا بركه می گردد | CHIFE |
عایق، پایدار، عایق، مقاوم | CONSTANT DIELECTRIC |
عدد موئینه ای | CAPILLARY NUMBER |
علامت اختصاری آن cu وزن اتمی آن 63 عدد اتمی آن 29 | COPPER |
علامت خاك رس در كشور های انگلیسی زبان | cb |
علامت شیمیایی سلتیوم | CT |
علامت شیمیایی عنصر منیزیوم | CS |
علامت مارك بلژیكی كه در مورد مخلوط دانه دار مانند گل سفید + نمك آمونیاك | CALCIAMMON |
علف یخ، پوشش نباتی محیط های بسیار سرد و یخبندان كه هرگز آب نمی شوند | CRYOPHYTIE |
عمق بحرانی | CRITICAL DEPTH |
عمل آوردن یا نگهداری بتون | CURING OR MATURING |
عمل خرد كردن، خرد كردن | CONCASSAGE |
عمل یخ بستن | CRYERGY |
عملكرد لوله های موئین | CAPILLARY ACTION |
غار زدن به شكل غار درآمدن، یخچال ضمن حركت، سطح زمین را حفر كرده و اشكالی به شكل غار به وجود می آورد | CALVING |
غارهای مناطق كارستی | CHANTOIR |
غلظت، میزان ماده در واحد حجم را گویند | CONCENTRATION |
غلظت بحرانی | CRITICAL CONCENTRATION |
غلظت بحرانی تعادل | CRITICAL CONCENTRATION EQUILIBRIUM |
غلظت یون های هیدرژن | CONCENTRATION OF INOS H |
فازی های سیمرین | CIMMERIA PHASE |
فرسایش، خوردگی | CORROSION |
فرسایش كانالی | CHANNEL EROSION |
فرسایش كنونی و معاصر | CONTEMPORANEOUS EROSION |
فرماسیون و شكل بلورخواه در محیط طبیعی ویا مصنوعی باشد | CRYSTALLOGENESE |
فرود آوردن، پائین آوردن | CALAR |
فرورفتگی زمین | CANCHE |
فرورفتگی های بین تپه های ماسه ای را گویند كه اغلب در اثر جریان های آبی به وجود می آید | CHARRIN |
فسیل درختی كه در لجن یا باتلاق و یا در درون ماسه های دریائی یافت می شود | COUERON |
فشرده، فشرده كردن، متراكم | COMPACT |
فضای كشت نشده | COUARD |
فضای هموار وآزاد | CANCHA |
فضله، رس مدفوع | CAGA |
فنر مارپیچی، فنر حلقه حلقه | COIL SPRING |
فنر مخروطی | CONICAL SPRING |
فیلم سینماتوگرافیك | CINEMATOGRAPHIC FILM |
قابل تبدیل به آهك، سنگ های آهكی كه در حرارت های بالا به كربنات كلسیم تبدیل می گردد | CALCINABLE |
قابلیت حل گازكربنیك | CARBONIC SOLUBILITY |
قارچ، قارچ ها | CHAMPIGNOUS |
قاره، خشكی، در زمین شناسی و ژئوفیزیك به سپرهای بزرك برآمده زمین گفته می شود | CONTINENT |
قالب، جعبه، گودال، گودالی را گویند كه سنگ و سنگریزه های مزرعه را در آن جمع می كنند | CASE |
قسمت انتهائی مزرعه شخم شده ای را گویند | CHAINTRE |
قسمت سطحی تاكستان را گویند كه شیب تند دارد | CHARDA |
قشر آهكی طبقه سخت شده بوسیله كربنات كلسیم | CALCAREOUS CRUST |
قشر خاك، سطح بیرونی خاك را گویند | CROSSE |
قشر خاكی كه با بیل جابجا می كنند | CAUCHEE |
قشر خاكی كه بوسیله یخبندان سخت و سفت شده است | CRSUT |
قطعات خاكی كه در اثر شخم زدن بوسیله گاو آهن از زمین كنده می شوند | CHISELED EARTH |
قطعات نامنظم گدازه های آتشفشانی بر روی روانه های ولكانیكی را گویند | CHEYRE |
قطعه سنگ، پاره سنگ، قطعه خاك | CIRCUIT |
قلاب، آلت آهنی كه از یك یا از نقاط متعدد دارای خمیدگی است | CROC |
قلوه سنگ، سنگ مربعی شكل | CAYRE |
قلوه سنگ، پاره سنگ | CHARVERON |
قلوه سنگ، پاره سنگ، ماسه سنگ های نوك تیز | CODINA |
قلوه سنگ ریز، سنگریزه های گرد و مدور | CALCULUM CAUCULUS |
قلوه سنگ گرد و مدور | CODOL |
قلوه سنگ های سیلیسی كه بوسیله تركیبات آهن به یكدیگر چسبیده وافق سخت و متراكم را پدید آورده است | CHAMERON |
قلوه سنگهائی كه به اندازه تخم كبوتر هستند | COLOMBAIRE |
قله نوك و ذره كوه | CALAN |
كابرریت، نوعی سنگ آتش زنه ای كه بوسیله ماده شیری رنگ پوشیده گردد | CABRERITE |
كاتافورز، برق بردی | CATAPHORESIS |
كاتاكلاستیك، خرد شدن و پودر شدن یك كانی در اثر تنش | CATACLASTIC |
كاته تومتر | CATHETOMETER |
كاتیون، یون مثبت | CATION |
كادت، سنگ های ممبز و منظمی كه در سنگفرش خیابان ها مورد استفاده قرار می گیرد | CADET |
كادمیم | CADMIUM |
كارا، جنس گیاهی از گروه كاروفیت ها | CHARA |
كاردیوسراس، از فسیلی های آمونیت دوره ژوراسیك بالایی | CARDIOCERAS |
كاردیولا، از صدف های دوكفه ای دوران اول (دوره های سیلورین تا دوونین) | CARDIOLA |
كاركارودن، كوسه ماهی فسیلی كه سنگواره آن ازكرتاسه تا حال وجود دارد. | CARCHARODON |
كارلسباد | CARLSBAD |
كارن | CARINA |
كارن، اصطلاحی است كه كه به بخش های سخت بدن برخی از حیوانات گفته می شود كه دارای ستیغ كشیده و راست می باشند | CARENE |
كارنالیت | CARNALLITE |
كاروفیت ها | CHAROPHYCEAE |
كاشالونگ، اوپال مرواریدی | CACHALONG |
كافت دار، اشكال درز و شكاف دار | CREVASSEMENT |
كالامیت، از انواع دم اسبیان دوران اول زمین شناسی كه بصورت درختان بلندی بوده اند كه همراه با سرخس ها و پنجه گرگیان تشكیلات زغال سنگی كربونیفر به وجود آورده اند | CALAMITE |
كالامین، كالامین یا سیلیكات روی، یكی از كانی های متبلور سیستم اورترومبیك با فرمول شیمیائی كه به اشكال مختلف متبلور می شود | CALAMINE |
كالامین، اكسید آهنی است كه پس از گرم كردن آهن با فولاد در محیط اكسید كننده در سطح آن تشكیل می شود | CALAMINE |
كالاوریت، نام نوعی از كانی است | CALAVERITE |
كالاون آون، چاه های طبیعی مناطق كارستی با دیواره های تند و خشن را گویند | CALAVEN |
كالدرا، فرورفتگی آتشفشانی | CHALDERA |
كالدریا، فرورفتگی آتشفشانی | CALDERA |
كالسدوئن (فیبری، كلیه ای، چكیده ای لایه ای می باشد ) | CHALCEDONY |
كالسدوئن قرمز رنگ، رنگ آن در اثر وجود تركیبات اكسید آهن است | CARNELIAN |
كالسی رودیت، سنگ آهكی كه از تجمع قطعات شكسته شده جانوران بوجود می آید | CALCIRUDITE |
كالسی مورف، خاكهای غنی از كربنات كلسیم دار را می گویند | CALCIMORPHIC |
كالكرت در خاك شناسی به نوعی از كنگلومرائی گفته می شود كه بوسیله سیمانی از آهك و تحت تاثیر آب های نفوذی تشكیل یافته و اغلب دارای روبان و پوسته های آهكی است | CALCRETE |
كالكوپیریت | CHALCOPYRITE |
كالكوپیریت | COPPER PYRITES |
كالكوفیل به عناصر شیمیایی گفته می شود كه به آسانی گوگرد را در خود حل می كنند | CHALCOPHILLITE |
كالكولیت، با سیستم مربعی | CHALCOLITE |
كالكونیتر، كود دانه ای متمایل به سبز مخروط با كربنات كلسیم و نیترات آمونیوم | CALCONITRE |
كالونه، نوعی پوشش گیاهی اریكاسه ها | CALLUNAIE |
كالیپونل ها | CALPIONELLAE |
كامبرین، یكی از سیستم های دوران اول می باشد | CAMBRIAN |
كامپانین، یكی از آشكوب های كرتاسه بالائی | CAMPANIAN |
كامفیت، جوانه هوائی گیاهانی كه از سطح خاك كمتر از 25 سانتیمتر بلندی دارند | CHAMEPHYTE |
كانادائی، خاكی كه از واریزه های مواد آلی تشكیل یافته است | CUMULOSE |
كانال، نهرسازی، ایجاد كانال كردن | CANALIZE |
كانال انحرافی | CHANTEPLEURE |
كانال كوچك، مجرای باریك | CANALICULUS |
كانال، ترعه | CHANNEL |
كانت یا مجرای بستر زهكش، گودال كوچك كه اغلب سنگفرش شده است | CUNETTE |
كانتون، پیشوند نام بسیاری از مكان هائی كه پرندگان و سایر حیوانات در آن مشغول آوازه خانی هستند | CANTON |
كانسنگ مركب، كانسنگ مركب | COMPLEX ORE |
كانسنگ های كربنات دار، كانسنگ آهك دار | CARBONATE ORE |
كانیون های زیردریائی | CANYON SUB MARINE |
كاو، مقعر، فرورفتگی | CONCAVE |
كاهش حجم با افزایش واحد فشار یكسان | COMPRESSIBILITY |
كبالت، فلزی است سفید چكش خوار، بصورت خالص یافت نمی شود | COBALT |
كپه سنگ های انباشته در مزرعه | CAYDE |
كتوژن | CHTHOGENE |
كتونیوس | CHTHONIOS |
كد استوالد، رمز استوالد | CODE OF (OSTWALD) |
كراتوژن، محدوده جابجائی امروزی زمین به وسیله كراتون ها | CRATOGENE |
كراتون، بخش های وسیع وثابت قلمروهای قاره ای كه در نقطه مقابل مناطق غیر ثابت و ناپایدار زمین قرار دارند | CRATON |
كرئودونت، فسیل، پستانداران گوشتخواری كه اجداد گربه سانان وسگ سانان امروزی بودند | CREODONTE |
كربن، یكی از عناصر بوده جرم اتمی آن 12 وتشكیل كربن خالص والماس را در طبیعت می كند | CARBON |
كربن 14 ایزوتوپ سنگین ورادیواكتیو كربن كه جرم اتمی آن 14 بوده و در مطالعات دیرینه شناسی وزمین شناسی سن مواد را از روی آن تعیین می كنند | CARBON 14 |
كربن دار | CARBONACEOUS |
كربنات | CARBONATE |
كربنات های قلیائی | CARBONATE ALKALI |
كربناته شدن | CARBONATION |
كربناته شدن | CARBONATATION |
كربناتیت، سنگ های كربنات دار كه دارای منشاء آتشفشانی می باشند | CARBONATITE |
كربنیزه شدن، تبدیل یك ماده كربن دار به كربن بوسیله اجزا تشكیل دهنده آن | CARBONIZATION CHARRING |
كرتاسه، در زمین شناسی به آخرین دوره دوران دوم گفته می شود. | CRETACEOUS |
كرم علامت اختصاری cr | CHROME |
كرم علامت اختصاری cr | CHROMIUM |
كرومیت، از گروه اسپینل ها كه می تواند محتوی منیزیوم نیز باشد | CHROMITE |
كرون سدیت، از انواع كائولینیت | CHRONSTEDITE |
كرونوپدولوژی، بررسی دانش خاك شناسی در رابطه با عامل زمان | CHRONOPEDOLOGY |
كرونوزون | CHRNOZONE |
كرونوسكانس، سری خاك های گوناگونی كه هر یك نتیجه تكامل ژنتیكی سال های مختلفی است | CHRONOSEQUENCE |
كرونولوژی، زمان سنجی، تاریخ شماری | CHRNOLOGY |
كرونوواستراگرافی، مجموعه طبقاتی كه هر كدام معرف دوران های تاریخی معینی می باشند، چینه نگاری تاریخی | CHRONOSTRATIGRAPHY |
كریپتوكریستالین، پنهان بلورین | CRYPTOCRYSTALLINE |
كریستالوگرافی، مطالعه اشكال و ساختمان و ویژگی های بلور | CRYSTALLOGRAPHY |
كریستوبالیت، از كانی های كاذب مكعبی و یكی از اشكال بلورین سیلیس sio2 واغلب در سنگ های آتشفشانی وجود دارد | CRISTOBALITE |
كریسوپراز | CHRYSOPRASE |
كریسوتیل | CHRYSOTILE |
كریوپدومتر، دستگاهی كه توسط آن اندازه گیری عمق و ارتفاع خاك های یخ بسته در مكان های مشخص و ثابت امكان پذیر است | CRYOPEDOMETRE |
كریوتورباسیون، جنبش ها وحركات ماده ای در درون خاك ها را گویند | CRYOTURBATION |
كریوستاتیك، موضوعی كه رابطه مستقیم با بزرگترین جریان های سرد سطح زمین را دارد | CRYOSTATIC |
كریوكارست، درزها و شكاف های زیرزمینی | CRYOKARST |
كریوكونیت، گرد خاك بسیار ریزی كه بر روی یخچالها دیده می شود و رنگ آن تمایل به سیاه است | CRYOCONITE |
كریومورف، فرم وحالتی كه در نتیجه عمل یخ بستن و آب شدن یخ ها حادث می شود | CRYOMORPHE |
كشت اراضی زراعی | CULTIVATION |
كشت حفاظتی | CONSERVATION FARMING |
كشت در جنگل های تخریب شده | CROPPING IN DESTROED FOREST |
كشت روشن | CULTURAL CLEARING |
كشت سطحی، در جنگلداری روش كشت سطحی را گویند | CROCHETAGE |
كشت گیاهان وجینی | CLEANTILLED CROPS |
كشت نواری در امتداد خطوط تراز | CONTOUR TERRACE |
كشت نهال در زمین بارخیز كه بافت خاك از دیدگاه شیمیایی مغایر با سنگ مادر است | COLONIASATRICE |
كشت های سطحی خاك | CRUTCH KEY |
كشتزار پهن وگسترده | COULOUMINE |
كشتزارهای سنگلاخی با خاك های ضعیف | CORROILLAS |
كشیدن گاو آهن در خاك، شخم زدن | CHARUER |
كك سازی | COKIG |
كلاستیك، آواری | CLASTIC |
كلاكسونیان | CALCTIONIAN |
كلامیدومورفیك، خرد ساختمان یا میكرواستروكتوری كه در آن هر ذره كانی موجود در خاك بوسیله یك حبه كلوئیدی احاطه شده است | CHLAMYDOMORPHIC |
كلانودیا گونه گلسنگی كه باعث تثبیت شن شده و خاك های بسیار دانه ریز را تولید می كند | CLADONIA |
كلاهك، درپوش، پوشش | CAP |
كلر | CHLORINE |
كلرلا، جلبك سبز | CHLORELLA |
كلرور آهك | CHLORIDE OF LIME |
كلرور پتاسیم | CHILORURE DE POTASIUAM |
كلرور سدیم | COMMON SALT |
كلرور كلسیم | CHLORIDE OF CALCIUM |
كلروفیسه ها، جلبك های سبز | CHLORPHYCES |
كلریت | CHLORITE |
كلریت، این كانی از سیلیس و سیلیكات های آلومینیوم فقیر بوده به رنگ سفید بی شكل وآمورف وغنی از اكسید آلومینیوم می باشد | COLLYRITE |
كلریتی شدن، یكی از انواع طرق تجزیه و دگرسانی كانی های سیلیكات موجود در سنگهای آذرین است | CHLORITISATION |
كلستریدیوم، از انواع باكتری های كه عامل تثبیت ازت هوا در خاك است | CLOSTRIDIUM |
كلسیت، كربنات كلسیم | CALCITE |
كلسیم | CALCIUM |
كلمین، از انواع پابرسران ( آمونوئیده ها) كه فقط در دوونین بالایی شناخته شده | CLYMENIA |
كلوئید | COLLOID |
كلوئیدی، چیزی كه خاصیت كلوئیدی دارد | COLLOIDAL |
كلوخ، خاك | CLOD |
كلوخ، خاك | CLUMP |
كلوخه، ماده ای كه تولید كلوخه می كند | CLUMP |
كلوخه دار، كلوخه هائی كه اندازه قطعات 2 تا 10 سانتیمتر می باشند | CLUMPY |
كلیپاستر، از انواع خارپوستان كه پیدایش آن در ائوسن بالائی بوده ومخصوصاً در میوسن و پلیوسن نواحی مدیترانه نقش مهمی دارا بوده است | CLYPEASTER |
كلیپنا | CLYPEINA |
كلیماكس | CLIMAX |
كلیماكسیك، محیطی كه در رابطه با كلیماكس است | CLIMAXIC |
كلینكر، فرآورده هایی كه در موقع تهیه سیمان پرتلند حاصل می شود | CLINCKER |
كلینوزوئیست | CLINOZOISITE |
كلینوسكانس، سری خاك های متنوعی كه تكامل یكنواخت داشته و در دامنه های مختلف دیده می شود | CLINOSEQUENCE |
كلینوكلر | CLINOCHLORE |
كلیواژ، رخ | CLEAVAGE |
كم شدن یك ماده غذایی، نارسائی، فقدان | CARENCE |
كمپلكس شارنوكیتی | CHARNOKITIC COMPLEX |
كمپلكس، مجتمع | COMPLEX |
كمربند زغالی | COAL BELT |
كناره ساحل، ناحیه ساحلی | COAST COAT |
كناره های مزرعه را گویند كه شخم نمی شود | CHAMBORD |
كنتاكت، تماس، عملی كه موجب تماس بین دو تشكیلات زمین شناسی می شود. | CONTACT |
كنتاكت زاویه ای | CONTACT OF ANGLE |
كنترل كردن، كاربری | CONTROL |
كنكرسیون، تجمع موضعی بعضی از مواد بعضی از مواد شیمیائی از قبیل كربنات یا كلسیم با تركیبات آهن كه به شكل گره ها و دانه های سختی به ابعاد و شكل های گوناگون با رنگ های مختلف دیده می شود | CONCRETION |
كنگرسیون های بزرگ آهك در خاك های چرنوزیوم كه بیشتر در اراضی كه حیوانات جونده مانند موش كور و یا آبدزدك زندگی می كنند تشكیل می گردد | CROTOVINAS |