در این قسمت لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 21 عرضه شده است.
لغات زمین شناسی – جغرافی صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات زمین شناسی – جغرافی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 21
بهیرات، چاله مرطوب كه ته آن غیر قابل نفوذ است | BAHIRAT |
بیبر، از دوران های یخبندان دوران سوم | BIBER |
بیتونیت، یكی از اعضا گروه پلاژیوكلاز كه از 10 درصد آلبیت و70 تا 90 درصد آ نورتیت تشكیل یافته است | BYTOWNITE |
بیزیو، نوعی ماسه سنگی كه مواد سازنده آن را سنگریزه های گرد و مدور تشكیل داده و در دشت ها ودامنه ها دیده می شود | BIZIOT |
بیسمالیت، توده سنگ آذرین پلوتونیكی از تیپ لاكولیت | BYSMALITH |
بیسموت، علامت اختصاری شیمیائی Bi در رگه ها وسنگ های ماگمائی اسیدی یافت می شوند | BISMUTH |
بیسولیت | BYSSOLITE |
بیكت، یكی از اقسام سیلیس بوده كه اغلب تشكیل كالسدوئن را می دهد و به صورت توده های گرهك(كنگرسیون) دیده می شود و در بسیاری موارد بجای آهك در صدف ها دیده می شود | BEEKITE |
بیواستراتیگرافی | BIOSTRATIGRAPHY |
بیواستروما | BIOSTROMA |
بیوتوپ مكانی كه با شرایط داده های خاك مانند ارتفاع، موقعیت جغرافیایی، اقلیم، جنس خاك مطابقت دارد | BIOTOPE |
بیوتیت، میكای سیاه سیلیكات مركب كه دارای عناصر، پتاسیم، منیزیوم، آلومینیوم بوده بصورت ورقه های كوچك یافت می شود | BIOTITE |
بیوتیك روابط وتاثیر متقابل موجودات زنده با یكدیگر را گویند | BIOTIC |
بیورگزیستازی انگاره تفسیری بعضی از فرآیندهای رسوبی كه بر پایه پدیده های ناشی از تشكیلات خاكها و مواد تخریب ومتلاشی شده آنها در رابطه با تغییرات وتحولات پوشش نباتی قاره ها قرار دارند | BIORHEXISTA |
بیوژن، چیزی كه مسئله زیست را فراهم می آورد | BIOGENIC |
بیوشیمی، شیمی حیاتی | BIOCHEMISTRY |
بیوكلاست | BIOCLASTE |
بیومتری | BIOMETRY |
بیومتری | BIOMETRY |
بیوهرم | BIOHERME |
پتاس سیاه خاكستر آبشوئی شده گیاهان را گویند | BLACK POTASH |
پرتگاه، كوچك صخره ای | BAUSSET |
پرتگاه های صخره ای نوك تیز | BARACNA |
پرتگاه های آهك دار | BANNE |
پرچرب، متراكم و فشرده | BIEFFEUX |
پرندگان، گروهی از مهره داران كه به علت داشتن دو پا و دو بال از سایر مهره داران مشخص می شوند، بیشتر تخمگذراند | BIRDS |
پسروی آب پائین رودخانه یا نهر | BACKING UP OF THE TAIL WATER |
پسوند یا پیشوندیونانی بوده و به معنی شكوفه، جوانه، یاخته، نطفه است | BLASTO |
پشته یك چین | BACKS OF A FOLD |
پلاژ | BEACH SHORE |
پله ساحلی وكناری:گونه تراس های هموار وافقی تغییر شكل یافته ای كه در حاشیه های ساحلی سمت های مرتفع دریاها دیده می شود | BERM |
پیشین، افق شخم زده خورده | BEFORE PRESENT |
تپه، كوه در زبان ایرلندی bri گفته می شود | BRAN |
تپه های شنی منفرد و جدا از یكدیگر درمناطق صحرایی را گویند | BARKHANE |
تخته سنگ هائی كه از اجتماع و بهم پیوستن گل ولای سیاه تشكیل یافته و جزیره های كوچك را تولید می كند | BEHIN |
تخته سنگ های موجود در خاك كه از تخریب آهنگهای درز وشكاف دار به وجود می آید و به صورت صفحات ولوحه های كوچك سنگی كه میانگین تخته سنگ های موجود در زمین است واندازه آنها 10 تا 30 سانتیمتر است | BENCH |
تخته سنگ های بزرگ سنگی | BELION |
تخته سنگ های جنگلی | BENCG FOREST |
تخته سنگ های سفیدی كه در مارن های سیاه آكسفوردین قرار داشته و در ساختن قالب كوره های گنبد شكل از آن استفاده می كنند | BOOUSSOUN |
تخته، صفحه، لوحه | BOARD |
تراس آبرفتی | BUILT TERRACE |
تراس سكوئی | BENCH TERRACE |
تراس های دراز | BANCEL |
تشكیلاتی كه كف دریاها را بوجود می آورد | BENTHOGENE |
تفاله قلیائی، تفاله فسفات | BASIC SLAG PHOSPHATIC SLAG |
تكتونیك زیرین | BOTTOM TECTONIC |
تكتونیك شكننده، تكتونیكی كه اساساً از گسله ها واز چگونگی پیدایش وشكستگی انها بحث می كند | BRITTLE TECTONIC |
تكمه، تكمه زدن | BUTTONING |
تكه پاره های ماسه سنگی كه به دوره ائوسن تعلق دارد وبرای سنگفرش كوچه ها وخیابان ها مورد استفاده قرار می گیرد | BISETTE |
تكه سنگ واحد اندازه گیری معادن | BOQUET |
تلفظ جنوبی واژه bauche پوشش گیاهی مناطق مرطوب | BAUQUE |
تمشك زار، بوته زار | BRAMBLED |
توالی زیستی | BIOSEQUENCE |
توپاز برزیلی | BRAZILIAN TOPAZ |
توپاز سوزان، توپاز، سوخته | BRUNT TOPAZ |
توده واریزهای سنگی | BRECCIA |
توده واریزهای سنگی | BROCKRAM |
تورب باتلاقی، تورب های مردابی را گویند | BOG PEAT |
تورب خره دار قهوه ای | BROWN MOSS PEAT |
تورب خزه دار، خزه های بسیار آبدوست | BRYO PEAT |
تورب زار | BOULHAT |
تورب زار برجسته | BULGED PEATERY |
تورب زار قلیائی | BASICLINE PEATE |
تورب زارهای كف دره ها | BLACK TURBARY |
تورب زارهای كف دره ها | BLACK PEATERY |
تورب سیاه | BLACK PEAT |
تورم، افزایش حجم | BULKING |
توف بازالتی | BASALT TUFF |
تیغه، سد زیردریائی | BAR |
جائی كه مرطوب و باتلاقی است | BOTTEER |
جابجائی خاك های مرطوب | BROBE |
جاده سازی | BINDER |
جای سنگریزه دار | BORROW PIT |
جریان كوچك آب | BEZ |
جزیره رودخانه ای ه | BELA |
جغرافیای زیستی | BIOGEOGRAPHY |
جویباری كه به وسیله آن آب را به مزرعه هدایت می كنند | BAINI |
چاله، گودال | BESSA |
چاله، گودال | BARADE |
چاله ای كه جهت تصفیه مورد بهره برداری قرار می گیرد | BERRET |
چاله و فرورفتگی كوچك | BAISSETTA |
چاله، سوراخ، بركه، مرداب | BAWE |
چاله، گودال، فرورفتگی | BESSE |
چاه گمانه، حفره ای را گویند كه در زمین بوسیله عمل حفاری ایجاد می شود | BORE HOLE |
چاهی كه در زمین آبده ضخیمی كه از قلوه سنگ، قطعه سنگ و شن تشكیل یافته است. | BOULDER WELL |
چرم ساروج داری كه پس از كوبیدن و سفت كردن در زیرزمینی با خاك می پوشانند | BATTUN |
چشم پرنده، توده های نامنظم كوچك را گویند | BIRD EYES |
چشمه موجود در مزرعه | BIGNON |
چگالی سنج بویوكوس | BOUYOUCOS DENSIMETRY |
چمن زار باتلاقی | BLACHERE |
چیزی كه مقاوم و پایدار بوده و سنگینی جسمی را تحمل می كند | BASE |
چین زیرین، چین خوردگی عمقی | BOTTOM FOLD |
حاشیه كناری، حاشیه ساحلی | BACKSHORE |
حاشیه و كناره های ساحلی شیب دار | BOLON |
حدود، كناره | BOUNDING |
حفاری بوسیله سرمته، حفاری مته ای | BORING WITH THE BIT |
حفاری جهت استخراج نفت، | BORING FOR OIL |
حفاری دورانی | BORING BY ROTATION |
حفاری ضربه ای | BORING BY PERCUSSION |
حوضه، چاله | BASIN |
خاك | BUEDEM |
خاك | BOTTEM |
خاك گلوله ای، خاك های حبه ای | BOWL FORM SOIL |
خاك آجری، خاك هایی كه از آنها آجر تهیه می شود | BRICK EARTH CURF |
خاك بژ كنگرسیون دار، خاك های بژ سنگالی | BEIGE CONCRETION SOIL |
خاك بودزولی قهوه ای | BROWN PODZOLIC SOIL |
خاك بوكاروس، نوعی رس گل اخرائی كه در اسپانیا تهیه می شود و بر روی آتش تولید رنگ قرمز زیبائی را می كند | BUCAROS EARTH |
خاك تل شده، تراكم خاك | BYNDEL |
خاك تلخ، خاك تند، خاك شور | BITTER EARTH |
خاك تلخ، خاك تند، خاك شور | BITTER SOIL |
خاك خزه ای، خاك های خزه دار | BRYOPHYTA EARTH |
خاك رسی | BOLAR EARTH |
خاك رسی پلاستیكی | BARABOTINE |
خاك سفالگری خاك كوزه گری، خاك سوزان | BURNING EARTH |
خاك سفید، این اصطلاح اولین بار بوسیله كوبینا متداول شده است | BLEACHED SOIL |
خاك سیاه، این خاك تركیبی از خاك های مناطق باتلاقی ماسه ورس وسرشار از مواد هوموسی بوده و در ردیف بهترین خاك های زراعی محسوب می شده است | BALCK SOIL |
خاك سیاه استوائی | BLACK TROPICAL SOIL |
خاك سیاه چمنی، خاك رس دار به رنگ خاكستری | BLACK TURF SOIL |
خاك سیلیكات دار گرد و مدور | BOLUS LIKE SILICATE SOIL |
خاك قلیایی سیاه | BLACK ALCALI SOIL |
خاك قهوه ای، خاك های قهوه ای | BROWN SOIL |
خاك قهوه ای كه بیرون از محدوده های كناره دریائی است | BENE |
خاك قهوه ای لاتریتی | BROWN LATERITIC SOIL |
خاك قهوه ای لس دار | BROWN PODOZOLIC SOIL |
خاك قهوه ای، بر روی سنگ های بازالتی یا گرانیتی یا ساختار آگرگاتی را گویند | BROWN EARTH |
خاك كوبیده، خاك غلطك خورده | BEATEN EARTH |
خاك گل طاووس دار | BROOM EARTH |
خاك نخلستان، خاك ها، ، باغچه | BATIR |
خاك های آبرفتی رودخانه ای وجنگلی كه سطح آن را گلی فراگرفته است | BRUCHWALBODEN |
خاك های بی ارزش | BOUSSENIE |
خاك های پشته ای | BACK TO BACK |
خاك های پودزولی | BIELICOWANIE |
خاك های پودزولی، خاك های رنگ پریده | BLEACHED EARTH |
خاك های چرنوزیوم دار دگرسان و تجزیه شده كه قابل استفاده نمی باشد | BIELICO CZARNOZIOM |
خاك های خرمائی كه از آهك های قرمز غنی از رس بوجود آمده است | BOLO |
خاك های خنثی | BATARDE ERATH |
خاك های رسی | BOURNAS |
خاك های رسی صابونی مانند كه برای گرفتن مواد چربی مورد بهره برداری قرار می گیرد | BATAN TIERRA DE |
خاك های رسی قرمز | BOULUSSE |
خاك های رسی، غیر آبرفتی را گویند كه برای كشف مفید می باشد. | BASHENDI |
خاك های غنی از رس | BOLLBODEN |
خاك های قهوه ای روشن | BUROZEM |
خاك های قیراندود وبیتومینوزدار را گویند | BEKES |
خاك های كنكرسیون دار لاتریتی ثانوی كه مشابه ماسه های كاذب می باشد | BIEN HOA |
خاك های ماسه ای با رس های خاكستری وقهوه ای كه در بسیاری از موارد چنین خاك هائی در نتیجه تجزیه و تخریب ماسه سنگ های رس داردوره میوسن، پلیوسن بوجود می آید | BACOFING |
خاك های مخصوص سفالگری | BIEUF |
خاكهای خاكستری و سرد با زمینه خاكهای رسی و سنگهای ماسه ای | BLUZ |
خاكهای رسی متراكم و عمیق | BOURAIS |
خانه كوچك، كلبه ای كه كلا از سنگ ساخته می شود | BORIE |
خرك، پایه | BENT |
خس وخاشاك | BARTHE |
خط پایه- اثر جزر و مد در ساحل دریا | BASE LINE |
خلیج كوچك، دهانه | BAY |
دارای تپه های فراوان، پوشیده از تپه | BUTTEUX |
دارای لایه بندی | BANDING |
در اصطلاح كانی شناسی و فلز شناسی، كمپلكس بلند، پیریت، گالن، كالكوپیریت | B.P.G.C |
در جنوب غرب :نهشته های طغیانی رودخانه ای را گویند | BARTHE |
در زبان Azer به رنگ قرمز گویند | BARA DUMBE |
در كوهی، آبی كوراتز كبود یاقوت كبود كاذب، نوعی كوارتز شفاف و كبود رنگ است | BLUE QUARTZ |
در مصب رودخانه ها پوشش گیاهی چمنی جگن ها به وسیله جزر ومدهای ناشی از آب دریا | BATTURE |
در نیمرخ منحنی شكل و خمیده كه متوجه بالادست رودخانه است | BENCH PROFILE |
درجه اشباع بازی خاك | BASE SATURATION OF SOIL |
درختان توسكا | BETULA |
درز و شكاف موجود در سنگ ها را گویند | BASCHT |
دركشاورزی، ضریب باروری شیمیائی بودن خاك | BARBIER MORGAN |
دره كوچك | BAISSATE |
دره كور، دره بی روزنه | BLINING VALLEY |
دریابار، كناره دریا در امتداد | BATEN |
دریابن، عمق اقیانوس، كفزی | BENTHIC |
دریاچه سدی | BARRIER LAKE |
دستگاهی كه اندازه كربناتها در خاك وسنگ ها را مورد بررسی قرار می دهد. | BERNARD CALCIMETER |
دستگاهی كه بوسیله آن دانه ها وذرات ماسه وشنی كه 100 تا 200 میكرون قطر دارند از یكدیگر جدا می كنند | BERTHOIS SEPARATOR |
دشت كشت نشده | BERE |
دشت كم جمعیت | BERRIE |
دشت های نیمه صحرائی با خاك های سفت وسخت لاتریتی كه دارای پوشش ساوانی ثانوی است | BOWAL |
دشته تخته سنگی | BLOCK FIELDS |
دگرسانی وتجزیه میكای سیاه كه در اثر برخورد میكا با اتمسفر دگرسان می شود | BAUERITIZATION |
دلو، سطل، مقدار مایعی كه یك سطل در خود نگه می دارد | BUCKET |
دم آهنگری، فانوس دوربین عكاسی | BELLOWS |
دو حجره ای | BIOCULAIRE |
دوره پروهنس، از تقسیمات ژئوكرونولوژی كواترنر | BRUHNES EPOCH |
دوكفه ایها | BIVALVES |
دیاگرام سطری یا ستونی | BAR CHART |
ذرات خس وخاشاك پراكنده در هوا | BOLBO |
راش، ممرز، آلش زار | BEECH BEECHEN |
راندزین سیاه | BALCK RENDZINA |
راندزین سیاه | BLACK RENDZINE |
راه های سوراخ دار | BARIGNON |
راه های گل آلود راه های خیس و پر از گل لای | BOULANGER |
رب النوع زمین خدایان | BAOU |
رد پای حیوانات بر سطح خاك و نبات كه به صورت گرد ومدور می باشد. | BATELE |
رس | BWOB |
رس، سیمان، ملاط | BUZTIN |
رس، مرداب، گل لای | BROUBA |
رس آبدار | BOUETTE |
رس های الوان كه اغلب به رنگ های قرمز وسفید بوده وسرشار از تركیبات كونكرسیون آهن دار بوده و در جوار سنگ ها دیده می شود | BIAGARNOISE |
رس، به اراضی زراعی گفته می شود كه آب باران بقدر كافی مزرعه را سیراب كرده و برای كشت وبذرافشانی مناسب است | BROU |
رسیف سدی، رسیف های سدی | BARRIER REEF |
رگه لایه ای، رگه های لایه ای | BED VIEN SILL |
رگه های زغال سنگی نازا | BARREN COALMEASURES |
روانه های خاك | BAULIERA |
رودخانه بریده بریده، رودخانه شاخه شاخه | BRAIDED RIVER |
رودخانه بریده شده | BEHEADED RIVER |
روش بورگر، متد بورگر | BURGER METHOD |
روش بوسینو | BOUSSINGAULT METHOD |
روش حوضچه ای با روش آب بندان غرقابی | BASIN METHOD PERCOLUTION BASINMETHOD |
ریخت بیولوژیكی، طرح وپیكر گیاهی را گویند | BIOLOGICAL FORM |
ریشه های كوچك درختی كه در سطح خاك ظاهر می شود و قسمتی از پوست آن آكنده شده است | BILLON |
ریگ، سنگریزه | BATOU |
ریمای، برگ شروند | BERGSCHRUND |
زارع، كشاورز | BOUHIER |
زبر جد آتشین، یاقوت درخشان | BURNT TOPAZ |
زغال قیری را گویند كه از جلبك های دریاچه ای بوجود آمده است | BOGHEAD |
زمین آیش، زمین كشت نشده | BOUZIGE |
زمین باتلاقی ولجن زار | BARDACO |
زمین بارخیز | BAUCA TERRA |
زمین بایر و كشت نشده | BOUIGE |
زمین بایر و لم یزرع | BARINA-EARTH |
زمین چمن زار | BAUQUIERO |
زمین چمنزار و مرطوب | BAUCAGI |
زمین رسی به رنگ خاكستری یا مایل به قرمز كه اغلب در كنار ویا زیر خاك های تپه های ماسه ای قدیم قرار گرفته است و ممكن است افق متراكم وفشرده ای را تشكیل دهد | BINITE |
زمین رسی حاصلخیر كه در موقع خشكسالی یا فصلهای خشك سخت می گردد | BAUCHE |
زمین رسی كه از خاك های رسی ماسه سنگ دارتشكیل یافته است | BARDIAL |
زمین سفت و سخت رسی | BANN |
زمین سوخته و غیر قابل كشت | BUCLA |
زمین سیاه | BLACK EARTH |
زمین صاف وهموار | BONNO TERRO |
زمین عقیم و نازا | BARRENLAND |
زمین غیر نمكی شامل: ماسه، رس | BENDE |
زمین كشت نشده | BODICA |
زمین های خشك و سوزان | BURNING |
زمین های خشك و سوزان | BLAZING |
زمین های رس، سیلیسی تحول یافته | BOUHEL |
زمین های رسی كم ژرف غرقابی آبی رنگ | BRI |
زمین های فقیر و بدی را گویند كه بر روی ماسه های درشت رس دار وآهنی سیدرولیت دار قرار دارد | BRENNE |
زمین های كلوخه دار كه به وسیله خیش زیرو روشده است | BLOSTE |
زمین های ماسه ای | BISGA |
زمین های مردابی | BRASC |
زمین های مرطوب ونمور | BOLLION |
زمین های مرطوب، بركه ها و مرداب ها، گل لای و ضخیم | BORBE |
زمین های نمك دار زمین های مرده و لم یزرع، اراضی عقیم | BOYDE |
زمین های نیمه عمیق كه لسی یا رسی هستند | BOI |
زمینی كه پوشیده از گل های طاووسی و درختچه و بوته می باشد | BARTO |
زون بینوف، منطقه بینوف | BENIOFF ZONE |
زهكش چهارگوش | BOX DRAIN |
زیست بخشی | BIOCHORE |
زیست خاك شناسی | BIOPEDOLOGY |
ژرفاسنج، باتومتر | BATHOMETER |
ژیزمان، رگه | BED DEPOSIT |
ساحل، شن دار | BEACH |