در این قسمت لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 2 عرضه شده است.
لغات زمین شناسی – جغرافی صفحه اصلی – کلیک کنید
خرید لغات زمین شناسی – جغرافی / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته
لغات زمین شناسی – جغرافی بخش 2
بریدگی- پرتگاه و یا صخره ای كه دارای جبهه ای قائم باشد | Bluff |
خلاش ،زمین اسفنجی، مرطوب و نرمی که عمدتاً مرکب از خزه تخریب شده یا در حال تخریب و سایر مواد نباتی می باشد آن غالباً در دریاچه ها یا مخازن راکد کم عمق تشکیل می شود و بیشتر بوسیله خزه اسفاگنام ایجاد می شود پدیده اخیر از سواحل انتشار می یابد که شناور در سطح است و نهشتی از مواد نباتی در روی کف می دهد | Bog |
بغاز واژه صربستانی، به معنای منطقه ای آهکی که به مرور بوسیله تخلیه و جابجایی آبهای سطحی شسته و بصورت باریکه ای از آب، دو دریا را بهم متصل کرده باشد. مانند بغازهای بسفرو داردانل | Bogaz |
نقطه جوش یا نقطه غلیان هر مایع دمای معینی است که در آن دما، مایع در فشار 76 سانتیمتر جیوه به جوش می آید . | Boiling point |
تابش سنج- دستگاه برقی حساسی برای اندازه گیری تشعشعات حرارتی بكار رود. از این وسیله برای آشكار ساختن دمای سطح ستارگان و بررسی ناحیه زیر قرمز طیف استفاده می شود | Bolometer |
مرز خط یا نواری که در حد فاصل میان دو کشور یا دو سرزمین مختلف واقع شده باشد . | Border |
اشترک موجی از آب که در مد به صورت دیواری از آب در دهانه رودخانه های باریکی که به دریا می ریزند، دیده می شود. | Bore |
مرز، محدوده- خط جداكننده واحد سیاسی از واحد دیگر | boundary |
موج شکن دیوار یا سدی از بتون مسلح که برای جلوگیری از نیروی امواج آب در دریا ساخته شده و منطقه آرامی را در پناه خود بوجود آورده باشد . | Breakwater |
نسیم عبارت از هوایی که خیلی آرام جریان یابد و شدت جریان هوا به اندازه ای است که تولید باد نمی کند . | Breeze |
پل طاقی که با مصالح ساختمانی بر روی رودخانه یا دره می سازند که از روی آن عبور کنند. | Bridge |
پهناب- سطح پهناوری از آب یك رودخانه واقع در دهانۀ آن(منظور از دهانه محلی است كه رودخانه به دریا می پیوندد) | Broad |
جوی رود کوچک، مجرایی که آب را جهت مشروب کردن زمین از آن عبور دهند. | Brook |
بودجه- برنامۀ مالی دولت برای یك سال مالی كه شامل پیش بینی درآمدها و سایر منابع تأمین اعتبار و برآورد هزینه ها برای دستیابی به اهداف دولت می باشد | Budget |
بوران باد شدیدی که معمولا در تمام فصل های سال در آسیای مرکزی می وزد. وزش این باد در زمستان زندگی را صاقت فرسا ساخته و به توفان برف سرد مبدل می گردد. | Buran |
نقب راه باریک زیرزمینی | Burrow |
بات، تل، تپه | Butte |
اتوبان کمربندی، بزرگراه بین شهری کمربندی،اگر آزادراه شهرهای سرراه خود را دور بزند آزادراه کمربندی نمایده شده و دارای تمام مشخصات آزاد راه است. | by pass freeway |
تقویم گاهنامه | Calendar |
یخزائی تشکیل یک کوه یخ شناور از راه خرد شدن توده یخی که از زبانه یک یخچال واقع در دریا یا یک دیواره یخی جدا شده باشد . | Calving |
آبراهه الف-مجرایی که بطور مصنوعی برای حمل ونقل آبی کنده شده. ب – رشته های باریک آب یا جویباری که دو دریای مجاور را بهم بپیوندد. پ-مجرایی که بمنظور آبیاری مناطق کشاورزی ایجاد شده. | Canal / waterway |
کنف گیاهی از تیره پنیرکیان که مانند کتان از الیاف آن جهت تهیه طناب و گونی و پارچه های ضخیم استفاده میکنند . | Cannabis |
بخش،حوزه،یکی از واحدهای تقسیمات کشوری در برخی از کشورهای اروپایی،بخش در تقسیمات سیاسی -اداری ایران،محدوده جغرافیایی معینی که از به هم پیوستن چند دهستان تشکیل می شود که در آن عوامل طبیعی و اوضاع اجتماعی -اقتصادی فرهنگی واحد همگنی بوجود می آورند. | canton |
کانیون دره ژرفی که دیواره های آن دارای شیب تند بوده و معمولا رودخانه ای در کف آن جریان داشته باشد . | Canyon |
پوشنگ چینه مقاومی از جنس سنگ که لبه یا پای آبشارهای بزرگ را تشکیل می دهد و یا توده سنگهایی که روی یک معدن را پوشانیده باشد و یا بصورت لایه غیرقابل نفوذی روی یک چینه آبزا را بپوشاند، اطلاق می شود. | Cap rock |
ظرفیت گنجایش یک ظرف یا مخزن از نظر حجم مایع یا گازی که در آن جای می گیرد . | Capacity |
دماغه | Cape |
پایتخت | capital |
سرمایه داری- نظام اقتصادی كه در آن مالكیت خصوصی وسایل تولید در دست طبقه ای متمركز شده است كه فقط بخش كمی از افراد جامعه را تشكیل می دهند و در برابر این طبقه، طبقه انبوه و فقیر كارگر قرار دارد كه تنها منبع درآمد برای ادامه حیاتش ارزش كار اوست كه مانند یك كالا در بازار عرضه و تقاضا به فروش گذاشته می شود | Capitalism |
کاپیتولاسیون اتباع دولت زورمند پس از ورود به قلمرو دولت ناتوان تحت حاکمیت محاکم دول متبوع خود باقی می مانند و محاکم کشور ضعیف حق محاکمه آنها را ندراند . | Capitulation |
جَدی دهمین صورت فلکی در منطقه البروج و دهمین برج. | Capricorn |
جهات اربعه ←چهار جهت اصلی | Cardinal points |
فرقه گروهی از مردم با یک سری آداب و رسوم سنتی و موروثی که افراد آن از لحظه تولد تا دم مرگ شدیداً خود را وابسته به آن دانسته و در رعایت آداب مربوطه مقید و محدود باشند . | Caste |
جبر محیطی- توجیه كنندۀ خطاها بوده به طوری كه تكلیف و مسئولیت را از انسان سلب می نماید | Casual determinism |
آبریز- زمینی كه آب باران كلیه اراضی اطراف به آن وارد گردد و آبهای جمع شده فقط به وسیلۀ یك رودخانه یا یك رشته جوی از آن خارج و به دریا، یا دریاچه وارد شود | Catchment area |
حوضه آبریز ،ناحیه ای که تمام آب بارانی که در آن فرو می ریزد سوای انچه که تبخیر می شود به داخل رودخانه یا نهری تخلیه می شود که سپس این رودخانه آب را به طرف دریا یا دریاچه ای هدایت می کند | Catchment Basin |
غارنشین ساکنان غار و انسان هایی که در پناهگاههای طبیعی زندگی می کنند. | Cave dweller |
زاغه- سوراخی كه در كوه، تپه، و بیابان برای استراحت چارپایان آماده كنند | Cave/ hut |
زاغه سوراخی که در کوه، تپه و یا بیابان برای استراحت چارپایان آماده کنند. | Cave/hut |
غار- فضای خالی زیرزمینی كه بطور طبیعی بوجود آمده و با فضاهای خارج پوسته زمین بوسیله روزنه یا دهانه ای پیوستگی داشته باشد | Cavern / cave |
غار فضای خالی زیرزمینی که بطور طبیعی بوجود آمده و با فضای خارج پوسته زمین بوسیله روزنه یا دهانه ای پیوستگی داشته باشد . | Cavern/cave |
یاخته کوچکترین واحد زنده بدن موجودات زنده که از دو قسمت مهم سیتوپلاسم و هسته تشکیل یافته است . | Cell |
سرداب اطاقی در زیر زمین که برای استفاده از خنکی هوا در تابستان ساخته شود. | Cellar |
آتوماتای سلولی یکی از سیستم های پشتیبانی برنامه ریزی شهری می باشد. تاکنون چند رساله دکتری تخصصی در گروه های علوم جغرافیایی جهان در طی سالهای اخیر در این مورد کار شده است. در ایران دکتر اکبر کیانی دانش آموخته دکتری تخصصی دانشگاه تربیت مدرس توانست آتوماتای سلولی را با سنسورهای هوشمند ترکیب نماید و ضمن ارائه قابلیتهای این سیستم برای اولین بار ایده ابرنقشه الکترونیکی دوطرفه را ثبت نماید. | Cellular Automata |
سیمان – مواد آهنی یا سیلیسی و یا آهکی که بوسیله آب روان ته نشین شده و در نتیجه آمیختن با رسوبات سستی چون شن و ماسه و آمیزه سخت و بهم فشرده ای را بوجود آورده باشد. | Cement |
سرشماری | census |
شهر مركزی- شهری كه بازار اصلی و مركز خدماتی در برخی از نواحی تجاری بزرگتر است و مكانی مركزی است | Central city |
مكان مركزی- مركز شهر یا آبادی كه كاركرد اولیۀ آن، فراهم آوردن كالاها و خدمات برای جامعۀ مصرف كنندۀ پیرامون آن است | Central place |
نظریۀ مكان مركزی- نظریه ای كه از سوی \”والتر كریستالر\” بین سالهای 1893-1969 میلادی پیشنهاد شد. وی كوشید تا اندازه و پراكنشهای آبادی را با توجه به كالاها و خدماتی مورد مطالعه قرار دهد كه یك شهر برای روستاهای پراكنده پیرامون فراهم می كند | Central place theory |
مرکزیت محلی که نسبت به پیرامون خود دارای اهمیت خاصی باشد . | Centrality |
تمرکز | centralization |
برنامه ریزی متمرکز،نظامی که در آن دولت تعیین می کند چه باید تولید شود و چگونه عوامل تولیدی بین مصارف مختلف توزیع شوند. | centralized planning |
قرن | century |
قیفاووس صورت فلکی نیمکره شمالی. | Cepheus |
غلاّت آن دسته از دانه های گیاهی مانند گندم ،جو، چاودار،ذرت،برنج ،ارزن و امثال آن که خوراک اصلی انسان را تشکیل می دهند . | Cereals |
گواهینامه | certificate |
سلسله کوه +رشته کوه | Chain/range of mountain |
تنگه- باریكه ای از آب كه دو دریای مجاور را بطور طبیعی به یكدیگر متصل سازد. به این عارضه با ب نیز می گویند | Channel /strait |
تنگاب- جوی و یا نهر و رودخانه ای كه در یك بستر نسبتا عمیق و باریك و تنگ جریان داشته باشد | Channel flow |
سیل بند- دیواره ای كه روی رودخانه های سیلابی ساخته می شود تا از جریان سیل جلوگیری كند | Channel storage |
خط مجموعه نشانه هایی که برای تحریر در یک زبان بکار می رود. | Character |
زغال ماده ای که بیشتر آن کربن خالص است و از تقطیر تخریبی چوب، مواد حیوانی و یا قند بدست می آید و معمولا سوختنی و حرارت زا هستند. | Charcoal |
نقشه، نمودار | chart |
خاك چرنوزیوم- خاك حاصلخیز پربار و مرغوبی، برنگ سیاه یا قهوه ای تیره كه سرزمین پهناوری واقع در جنوب اتحاد جماهیر شوروی و شمال دریای سیاه را فراگرفته و همچنین قسمتهایی از كشورهای مجارستان و رومانی را نیز زیر پوشش قرار داده | Chernozem |
بچه | child |
چینوك- باد گرم و خشك از نوع فون كه در امتداد شرقی كوههای راكی در كانادا و ایالات متحده می وزد | Chinook |
گاهشماری علم تاریخگذاری از راه تعیین ادوار و تقسیمات زمان و تعیین زمان رویداد حوادث تاریخی در ادوار و تفسیمات مذکور. | Chronology |
دایره روشنایی- دایره عظیمه مرز میان قسمت های روشن و تاریك زمین را دایره روشنایی می نامند كه در واقع حد میان شب و روز را روی كره زمین مشخص می سازد | Circle of light |
محیط کره زمین محیط استوایی برابر با 40073 کیلومتر و محیط نصف النهاری 39944 کیلومتر است . | Circumference of Earth |
شهروند | citizen |
تابعیت- رعایای یك كشور و یك دولت بودن، تبعه مملكتی بودن | Citizenship |
مرکبات درختان همیشه سبزی مانند لیمو، پرتقال، توسرح،گریپ فروت، نارنج و لیموترش که به میزان گسترده و فراوانی در مناطقی با آب و هوای مدیترانه ای می رویند . | Citrus fruits |
شهر | city |
حریم شهر(استحفاظی)- آن قسمت از مناطق خارج از محدودۀ قانونی شهر كه در آن كنترل فعالیتهای عمرانی از قبیل تفكیك اراضی، احداث و تعریض معابر و ایجاد ساختمان باید بنا به دلایلی زیر نظر شهرداری بوده و بر اساس قوانین مربوط به شهرداری انجام شود. | City exclusion |
سلسله مراتب شهری-یك شبكۀ شهری كه به تبع شرایط جغرافیایی با نظم خاصی شكل گرفته است | City hierarchy |
شبكۀ شهری- به مجموعه ای از شهرها گفته می شود كه از فضای جغرافیایی نواحی مانند حلقه های زنجیر به هم پیوسته شكل گرفته اند و به علت رشد ناهماهنگ، پرتو افشانی متفاوتی بر ناحیه دارند | City network |
دولتشهر- منظور از دولتشهر آن نظامهای سیاسی است كه در آنها فعالیت سیاسی و رهبری در شهری واحد متمركز باشد و این تمركز، نمودار كمال مطلوب سازمان اجتماعی پنداشته می شود | City state |
جنگ داخلی | civil war |
تمدن | civilization |
برخورد تمدنها- عنوان نظریه ای كه در سال 1993 میلادب توسط ساموئل هانتینگتون استاد علوم سیاسی دانشگاه هاوارد مطرح شد. | Clash of civilizations |
طبقه بندی | classification |
تندان صخره یا پرتگاهی از سنگ ه راست و بلند قرار گرفته باشد | Cliff |
آب و هوا | climate |
مناطق آب و هوایی برخی از جغرافیدانان کره زمین را از نظر آب و هوا به چهار منطقه عمده حاره، معتدله و قطبی تقسیم می کنند . | Climatic region |
آب و هوا شناسی- دانشی است كه پدیده هائی را كه سبب پیدایش آب و هواهای گوناگون گشته مورد مطالعه قرار داده و تاثیر آنها را بر زندگی روی كرۀ زمین بررسی می كند | climatology |
کلوخ گل خشک شده، خاک بهم چسبیده و سخت شده . | Clod |
جبهه سرد- مرز میان یك توده هوای گرم و یك توده هوای سرد پیش رونده ای كه توده هوای گرم را به طرف بالا براند. با ایجاد چنین وضعیتی درجه حرارت به مقدار قابل ملاحظه ای افت كرده و با افزایش فشار جو موجبات تغییر جهت بادها را فراهم ساخته و رگبار شدید توام با باد و توفان را بهمراه دارد | Clod front |
ابر- توده ای از ذرات خیلی ریز آب به قطر2% تا 6% میلیمتر كه گاه یخ بسته و اغلب با گرد و غبار و دود و سایر مواد موجود در جو همراه بوده و دارای بار الكتریسیته منفی است | Cloud |
رگبار، ریزش باران فوق العاده شدیدی، معمولا همراه با یک طوفان تندری، رگبارها امکان دارد هرجایی که باران ریزش می کند پدید آیند ولی از همه بیشتر در نواحی کوهستانی ریزش می کنند | Cloudburst |
خوشه ها دسته هایی از ستارگان که دارای خواص مشترکی از نظر فاصله از زمین و سرعت و جهت حرکت یکسان هستند و ظاهرا\” دارای منشاء مشترکی می باشند. | Clusters |
زغال سنگ- ماده ای معدنی، از بقایای گیاهان پدید آمده و دارای مقداری كربن و مقداری تركیبات آلی و مقداری آب است | Coal |
ساحل | coast |
جلگه ساحلی ←دشت ساحلی | Coastal plain |
ضریب انبساط – نسبت ازدیاد طول یا سطح یا حجم یک جسم بازاء یک درجه افزایش دما به طول یا سطج و یا حجم اولیه آن | Coefficient of expansion |
همزیستی با هم زندگی کردن – زندگانی مردم دو یا چند کشور با کمکهای اقتصادی و سیاسی به یکدیگر. | Coexistence |
جبهه سرد،خط مرزی در سطح زمین بین یک توده هوای سرد در حال پیشروی و یک توده هوای گرم که در زیر آن هوای سرد به مانند یک گوه فشار می آورد | Cold Front |
باد صرصر باد شدید و سرد را گویند. | Cold wind |
جمع آوری | collection |
مستعمره | Colony |
همکاری اصطلاحی در جغرافیای شهری و عبارت از نوعی پیوستگی که میان واحدهای صنفی یک منطقه که عهده دار یک نوع کار هستند وجود داشته باشد . | Commensalism |
خردشدگی خرد و کوچک شدن تدریجی مواد سنگی بر اثر عواملی مانند آب و هوا و فرسایش و یا جنبش های زمینی. | Comminution |
مشترک المنافع مجموعه کشورهای مرکب از بریتانیا و مستملکات سابق وکنونی آن که تشکیل یک واحد داده اند . | Commonwealth |
کمونیسم نظام و مکتبی اجتماعی و مخالف رژیم سرمایه داری . | Communism |
جامعه | Community |
جامعه-1:گروه مردم یك شهر، یك كشور، جهان و یا صنفی از مردم 2: دسته ای از گیاهان كه با ویژگی های مشابه در یك منطقۀ مخصوص روییده باشند | Community /society |
مقایسه کردن | Compare |
نیروهای فشاری | compression |
تمركز- در پراكنش مكانی، تجمع پدیده ها پیرامون یك محل مركزی را گویند | Concentration |
کنفدراسیون عنوان جامعه ای از جند کشور که به منظور همکار ی متقابل و اقدام مشترک در امور دفاعی با یکدیگر متحد می شوند اما بر شهروندان کشورهای عضو حکومت مستقیم ندارد . | Confederation |
ناحیۀ متراكم- ناحیه ای كه در آن بر اثر تراكم خودروها و افراد پیاده، رفت و آمد دشوار و كند و با فشار صورت می گیرد | Congested area |