مقالات ترجمه شده دانشگاهی ایران

لغات حقوق – بخش 6

در این قسمت  لغات حقوق بخش 6 عرضه شده است.

لغات حقوق صفحه اصلی – کلیک کنید

خرید لغات حقوق / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته

 

لغات حقوق - ایران ترجمه - irantarjomeh

لغات حقوق بخش 6
حفظ
Protect
انتخاب
Adopted
شدید
Aggravated
قصد
Intending
به وسیله آن
Thereby
به خطر انداختن
Endanger
عمدتا“
Essentially
علاوه بر
Addition
ایجاد حریق عمدی
Arson
شروع به جرم
Attempt
تحریک
Incitement
توطئه
Conspiracy
اصلی
Principal
فرعی
Secondary
مجرمین، مرتکبین
Offenders
مقدماتی
Preliminary
نامیدن
Called
جرائم ناقص
Inchoate offences
مربوط
Concern
مقدمات
Preparation
تحریک
Instigation
مطلوب
Desirable
اختیار دادن، قادر ساختن
Enables
دخالت
Intervene
ممانعت
Prevent
طراحی شده
Planned
شروع به جرم
Attempt
تدارک
Preparatory
اختصاری
Summary
فرعی
Secondary
مشمول
Covered
صرف
Mere
شروع کردن، مبادرت
Embarked
مناسب
Proper
در نهایت
Ultimately
موضوعی
Question
تصمیم گیری
Decide
قانون
Act
محکومیت
Convicted
جرم تام
Full offence
جیب بر
Pickpocket
خالی
Empty
نسبتا
Somewhat
شگفت آور
Bizarrely
سریعا
Rapidly
برگشت پذیر، نقض شد
Reversed
پیرامون
Surrounding
تحریک، اغوا
Incitement
تحریک کردن
Incite
انگیختن
Instigate
مشاوره
Advice
تشویق
Encouragement
وادار کردن
Persuasion
اجبار
Compulsion
نوشتاری
Writing
گفتاری
Speech
واقع شدن
Carried
تباهی، جریحه دار کردن
Outrage
عفت عمومی
Decency
اعمال
Pursue
هماهنگی
Accordance
عمل، امر
Fact
توطئه گر
Conspirator
دست یافتن
Reached
حداقل
At least
چرخ وار
Wheel
زنجیره ای
Chain
همسر
Spouse
مشارکت
Participation
ارتکاب
Commit
مجرمان اصلی
Principal offenders
مشارکت
Contribution
تهیه کننده
Supplies
اسلحه
Gun
سرقت
Robbery
مجرمین فرعی، تبعی
Secondary offenders
معاونان
Accessories
شریکان
Abettors
اصلاح شده
Amended
کمک کردن
Aids
معاونت کردن
Abets
مشورت کردن
Counsels
تهیه وتدارک کردن
Procures
جرم قابل تعقیب
Indictable offence
محاکمه
Tried
مجازات
Punished
بر خلاف
Unlike
جرائم مقدماتی
Preliminary offences
تهیه و تدارک
Procuring
معاونت
Aiding
شرط
Provision
اساسی
Material
کمک
Assistance
آگاه
Aware
نا شناخته
Unknown
به اشتباه انداختن
Trips
مأمور پلیس
Police officer
مداخله
Intervene
مشارکت
Abetting
داد زدن
Shouts
حمله
Assaulting
مشورت، مشاوره
Counseling
قبل
Prior
تدارک
Procuring
الکل اضافی
Excess alcohol
قادر
Capable
داخل شدن
Engaged
محدوده
Range
مورد نظر
Contemplated
نگهداری، توافق
Keeping
مزاحم شدن
Disturbed
جریان
Course
خشونت
Violence
نوع
Type
درجه
Degree
معاونت
Assistance
تشویق
Encouragement
روشن
Unequivocal
خنثی، سیاست بی طرفی
Neutralize
سیستم عدالت کیفری
Criminal justice system
تشخیص، شناسایی
Identify
اهداف
Aims
مجازات
Punishment
دیدگاه
Approach
محکومیت
Sentencing
ارزیابی
Evaluate
تأثیر
Effectiveness
دست یافتن
Achieving
جلوگیری
Discourage
ارضاء کردن
Satisfy
درگیر شدن، متعهد کردن
Engage
سزاوار بودن
Deserve
صحیح
Correct
نتیجه
Outcome
اقدام جنایی
Criminal activity
کیفر، جزا
Retribution
انتقام
Revenge
سزاوار بودن
Deserves
اصلاح کننده ای
Cathartic
کیفری
Retributive
کاهش یافتن
Declined
ویژه
Particularly
جرائم هولناک
Horrifying crimes
قصد داشتن
Intended
جلوگیری
Discourage
بیشتر
Further
جنبه
Aspects
بازدارندگی فردی
Individual deterrence
امید بخش
Hoped
بازداشتن، ترساندن
Deter
تکرار جرم
Re-offending
هیجان
Heat
لحظه ای
Moment
مستی
Intoxicated
فرصت طلب
Opportunistic
ملاحظه کردن
Considered
تأکید زیاد
Over – Emphasis
چگونگی
Quality
ملاحظه کردن
View
احتمال
Likelihood
حصول
Caught
طراحی شدن
Designed
جلوگیری
Discourage
اعاده وضع
Rehabilitating
روند کلی قانون مند اجتماعی
Law- abiding mainstream of society
شخصیت
Character
مشخص
Identifiable
رژیم
Regime
شناسایی
Addresses
رفتار
Behavior
تناسب
Proportionality
ترکیب کردن
Incorporated
شدت
Severity
توجیه شدن
Justified
تقصیر
Fault
منعکس کردن
Reflect
در نظر گرفتن
Perceived
به حد افراط
Excessively
خشن
Harsh
اکراه، بی میلی
Reluctance
تعقیب
Prosecute
محکوم کردن
Convict
بی اعتبار
Disrepute
تناسب
Proportionality
جلوگیری، ترساندن
Deter
ضروری
Essential
حفظ اعتماد عمومی
Maintaining public confidence
ضمنی
Implicit
عادلانه
Just
کیفر
Retribution
قطعی تر
More certain
جنبه، انتظار
Prospect
قوی تر
Stronger
بازدارندگی
Deterrent
شدید
Severe
بعید بودن
Unlikely
استدلال
Argue
سرمایه گذاری
Investment
برقراری نظم در جامعه
Policing
جلوگیری
Prevention
راهبردها
Strategies
اعلام عمومی
Publicity
آگاهی دادن
Informing
سیستم آموزش
Education system
ضروری
Vital
موفقیت
Success
آگاهی
Enhances
فوریت
Promptness
کارایی
Efficient
کشف
Detection
پیوستگی
Association
در میان
Amongst
دیدگاه
Approach
دادگاه ها
Courts
نظارت کردن
Governed
اساسا“
Primarily
اختیارات
Powers
مجرمین بزرگسال
Adult offenders
مطرح کردن
Refers
مجازات توقیفی
Custodial sentences
صادر کردن
Pass
جدی، مهم
Serious
خشونت
Violent
محافظت
Protect
ارزیابی
Assessment
در نظر گرفتن
Account
مشدده
Aggravating
مخففه
Mitigating
محکومیت های قبلی
Previous convictions
مدت
Length
متناسب
Commensurate
مدت طولانی تر
Longer term
اظهار داشت
Stated
اساسا“
Primarily
عبارت
Phrase
تناسب
Proportionality
اصلی
Central
رویه جاری
Current practice
مجازات اجتماعی
Community sentences
قابل توجیه
Justified
تعلیق
Probation
محدودیت
Restriction
قائل شدن
Liberty
جریمه
Fines
راه دیگر اینکه
Alternatively
علاوه بر
Addition
منعکس کردن
Reflect
مالی
Financial
مجازات های گوناگون
Miscellaneous sanctions
علاوه بر
Addition
گزینه
Options
جریمه، مجازات مالی
Sanction
خسارت
Compensate
جرائم مواد مخدر
Drugs offences
مصادره
Confiscate
دارایی
Assets
به دست آمده
Gained
مجرمان جوان ومجرمان روانی
Youth offenders and Mentally offenders
بازداشت
Detention
آموزش
Training
موسسات
Institutions
زندان بزرگسالان
Adult prison
دریافت کردن، به دست آوردن
Obtain
رژیم درمانی
Treatment regime
مجازات های حداقل و اجباری
Minimum and Mandatory Sentences
اجباری
Mandatory

 

لغات حقوق بخش 6
Irantarjomeh
لطفا به جای کپی مقالات با خرید آنها به قیمتی بسیار متناسب مشخص شده ما را در ارانه هر چه بیشتر مقالات و مضامین ترجمه شده علمی و بهبود محتویات سایت ایران ترجمه یاری دهید.