مقالات ترجمه شده دانشگاهی ایران

لغات حسابداری بخش 32

در این قسمت  لغات حسابداری بخش 32 عرضه شده است.

 

لغات حسابداری صفحه اصلی – کلیک کنید

خرید لغات حسابداری / مجموع لغات در کل رشته ها / لغات بر حسب گروه بندی چند رشته

 

لغات حسابداری - ایران ترجمه

لغات حسابداری بخش 32
method of least squares
روش حداقل مجذورات، روش کمترین مربعات
method of linearization
روش خطی سازی
method of paired comparison
روش مقایسه مزدوج
method of penalty
روش جریمه
method of pivot selection
روش انتخاب پاشنه
method of quadrature in differential equations
روش حل معادله های دیفرانسیل با انتگرال گیری
method of shells
روش غشاء ها
method of successive approximation
روش تقریب متوالی
method of successive approximations
روش تقریب های پیاپی
method of successive bisection
روش دو نیم سازی متوالی
method of successive bisections
روش تنصیفات متوالی
method of successive iteration
روش تکرار متوالی
method of the auxiliary hypothesis
روش فرض کمکی
method of undetermined coefficients
روش ضرایب نامعین، روش ضرایب مبهم، روش ضرایب نامعلوم
method of variation of constants
روش تغییرات مقادیر ثابت
method of variation of parameters
روش تغییر اعداد ثابت، روش تغییر پارامتر ها
method of washers
روش واشر ها
method study
مطالعه روش
methodology
روش شناسی
methods analysis
تحلیل روش ها
methods engineering
مهندسی روش ها
methods improvement
بهبود روش ها
methods study
مطالعه روش ها، بررسی روش ها
meteorite
سنگ آسمانی
meter
متر
metric
متریک، سنجه ای، فاصله ای، تابع فاصله، متری
metric geometry
هندسه متری، هندسه متریک
metric invariant
ناوردای متریک
metric space
فضای متری، فضای فاصله ای، فضای متریک
metric subspace
زیرفضای متریک، زیرفضای فاصله ای
metric system
دستگاه فاصله ای، دستگاه متریک
metric tensor
تانسور متریک، تانسور اصلی
fundamental tensor
تانسور متریک، تانسور اصلی
metric theory of function
تئوری متریک تابع
metric value
اندازه کمی
metric vector space
فضای برداری متریک
metric Vernier caliper
کلیس ارتفاع سنج
metrizable
متریک پذیر، متری پذیر
metrizable space
فضای فاصله پذیر، فضای متری شدنی، فضای متریک پذیر
metrization theorem
قضیه متریک سازی
metrology
تخصص اندازه گیری، علم اندازه گیری، سنجه شناسی
micro
جزء، خرد، پیشوندی به معنی یک میلیونیم
micro structure
ساختمان ذره ای، ریز ساختمان
microcomputer
ریزکامپیوتر، خردکامپیوتر، ریزرایانه، ریزرایانگر
microeconomics
اقتصاد خرد
Micro-economy
اقتصاد خرد، اقتصاد میکرو
Micro-hardness
ریز سختی، سختی ریز
micrometer
ریزسنج
micrometer caliper
ریز سنج، میکرومتر، اندازه گیر میکرومتر
micrometer depth gage
میکرومتر عمق سنج، عمق سنج میکرومتری
micron
یک هزارم میلیمتر، میکرون
microprocessor
خردآما، داده پرداز، ظریف، ریزپردازنده، میکرو پروسسور
microstructure
ساختمان ذره ای
microwave
موج ریز
mid
پیشوندی به معنی وسط
mid line
خط واصل اوساط، دو ساق ذوزنقه، خط میانه
mid point
نقطه وسط، نقطه میانی
mid range
میان دامنه، میان برد
midyear population
جمعیت وسط سال
middle
میانی، میان، وسط
middle management
مدیریت میانی، مدیران میانی
middle manager
مدیر واسطه
middle point
میانگاه، وسط
middle term
حد اوسط، حد وسط
middling
میانی
middlingly
به طور میانی
midland
بین النواحی
midmost
دقیقا واقع شده در وسط، وسط ترین
Mid-perpendicular
عمودمنصف
midpoint
نقطه میانی
midpoint formula
فرمول نقطه میانی
midpoint of a line segment
وسط پاره خط
midpoint rule
قاعده میانگاهی
midrange
نیم دانه
midst
قسمت وسط
midway
وسط، نیمه راه
mile
واحد طول معادل 2580 فوت یا 1609 متر، میل، مایل
mileage
کرایه به میل، مسافت پیموده شده به میل
milestone
واقعه مهم، منزلگاه، شاخص کار، پایان نما، برهه
milestone event
رویداد شاخص
milestone network
شبکه شاخص
milky
شیری
milky way
راه شیری
Milky-way
راه شیری
mill
سنگ شکن، کارخانه، فرز، دستگاه پرداخت، آسیا
mille
هزار
milli
یک هزارم، پیشوندی به معنی یک هزارم
milliard
میلیارد، هزار میلیون، 109
Millin transform
تبدیل ملین
million
میلیون، هزار هزار، 106
mimic
تقلید کردن
min max technique
تکنیک مینیماکس
minding
تصور، انگاشت
mineur
اصغر
mineure
صغری
minheap
درخت حافظه پویای مینیمم
mini max approximation
تقریب مینی ماکس
mini maximum
مینی ماکسیمم
minimal rule
روش برازش
miniature
ظریف، کوچک
minicase
رخدادک
minicomputer
کامپیوتر کوچک، ریزکامپیوتر، مینی کامپیوتر
minima
حداقل
minimal
کمین، مینیمال، حداقل، کوچکتر، کهینه، اقل، کمینه
minimal basis
پایه مینیمال
minimal Boolean expression
عبارت بولی مینیمال
minimal cover
پوشش مینیمال
minimal curve
خم مینیمال
minimal element
کمترین عضو، عضو کمینال، عنصر مینیمال، عضو مینیمال
minimal equation
معادله مینیمال
minimal extension
توسیع کهین
minimal form
صورت مینیمال
minimal generating set
مجموعه تولید کننده کهین
minimal ideal
ایدآل مینیمال
minimal left ideal
ایده آل چپ مینیمال
minimal member
عضو مینیمال
minimal polynomial
چندجمله ای مینیمال، کثیرالجمله کهینه
minimal prime divisor
مقسوم علیه اول مینیمال
minimal prime ideal
ایده آل اول مینیمال
minimal right ideal
ایده آل راست مینیمال
minimal spanning tree
درخت فراگیر حداقل
minimal sufficiency
کیفیت مینیمال
minimal sum
مجموع مینیمال، حاصل جمع مینیمال
minimal sum form
صورت مجموع مینیمال
minimal sum of product form
صورت مجموع حاصل ضرب های مینیمال
minimal sums
حاصل جمع مینیمال
minimal surface
رویه مینیمال
minimal surface method
رویه کمترین مساحت
minimal tree
درخت مینیمال
minimality
کهینی
minimax
مینیماکس
minimax criterion
ملاک مینیماکس
minimax decision function
تابع تصمیم مینیماکس
minimax estimate
برآورد اقل اکثر
minimax point
نقطه زین اسبی
minimax property
خاصیت مینی ماکس
minimax regret
مینیمم حداکثر زیان
minimax rule
قاعده مینی ماکس
minimax solution
تابع تصمیم مینیماکس
minimax strategy
استراتژی مینیماکس، خط مشی مینیماکس
minimax technique
تکنیک مینیماکس، تقریب چبیشف، روش مینیماکس
minimax theorem
قضیه مینیماکس
minimax theory
نظریه مینی ماکس
minimization
کمینه سازی
minimum
مینیمم، حداقل، کمینه، کهین
minimum element
عنصر مینیمم، عنصر کمینه، عنصر کهینه
minimum height
حداقل ارتفاع
minimum modulus principle
اصل کالبد مینیمم
minimum moment
گشتاور حداقل
minimum path
کوتاهترین مسیر
minimum point
نقطه حداقل، نقطه مینیمم
minimum principle
اصل حداقل
minimum qualifications
حداقل شرایط لازم
minimum ratio test
آزمون مینیمم کسر
minimum requirements
حداقل شرایط لازم
minimum traveling time
حداقل زمان پیمایش
minimum variance estimator
برآورد کننده مینیمم
Murkowski reduction theory
نظریه تحویل مینکوفسکی
minor
کهاد، کوچک، کوچکتر، کهین، اقصر
minor a determinant
کهین یک دترمینان
minor arc
قوس اقصر، کمان کوچکتر
minor arc of a circle
قوس کوچکتر دایره
minor axis
محور اقصر
minor axis of an ellipse
قطر اقصر بیضی، محور اقصر بیضی
minor defect
عیب جزیی، نقص جزیی
minor determinant
دترمینان کهاد، دترمینان جزء، معین فرعی، دترمینان جزء، زیردترمینان
minor diameter
قطر کوچک
minor of a determinant
کهاد دترمینان
minor of a matrix
کهاد ماتریس
minor of an element in a determinant
کهین یک عنصر در دترمینان
minor of matrix
ماتریس جزء زیرماتریس، مینور ماتریس، کهین ماتریس
minor premise
صغرای قضیه، صغری
minor premises
صغری
minor sector
قطاع کوچکتر
minor segment
قطعه کوچکتر
minor term
جمله کوچک، حد اصغر
minorant
مادون، پائین، کهتر
minore
کمیده، کهین دار
minorer
کمیدن، فروبستن
minorized
کهتر شده، کهاد شده
minors of order r
مینور های مرتبه r
minterm
جمله مینیمم
minterm canonical form
صورت متعارف جمله مینیمم
minuend
مفروق منه
minus
منها، منفی
minus infinity
منهای بینهایت
minus label arrow
پیکان با برچسب منفی
minus sign
علامت منها
minus tolerance
تلرانس منفی
minute
یک شصتم ساعت، دقیقه، یک شصتم درجه
mirror finished surface
سطح صیقلی
mirror image
تصویر آیینه ای، تصویر آئینه گونه، قرینه تایی
mirroring
قرینه سازی
miscalculate
اشتباها محاسبه کردن
miscalculation
محاسبه غلط
miscast
اشتباه محاسبه کردن
miscellaneous
پراکنده، متفرقه، گوناگون
miscellaneous expenses
هزینه های فرعی
miscellaneous income
درآمد فرعی
miscellaneous problems
مسائل متفرقه
miscellaneous process
فرآیند فرعی، عملیات غیر دقیق
miscount
بد حساب کردن، بد شمردن
mismatching
جور نشدن، به هم نخوردن، عدم تقارن، مقطع
misoperate
اشتباهی مرتکب شدن
misprint
اشتباه چاپی
misshapen
ناجور
missing
از دست رفته
missing data
داده های گم شده
mission
هیئت، رسالت، مأموریت، هیئت اعزامی
mistake
اشتباه
mix
مخلوط کردن، آمیختن
mixed
مختلط، مرکب، مخلوط شده، آمیخته، مخلوط
mixed account
حساب مختلط، حساب مخلوط
mixed acquisition
خرید تعدادی از انواع دارایی ها به طور یکجا
mixed base number
عدد آمیخته پایه، عدد آمیخته مبنا
mixed central moments
گشتاور های مرکزی آمیخته، گشتاور های مختلط مرکزی
mixed cost
هزینه نیمه متغیر
mixed decimal
(عدد) دهدهی آمیخته، عدد اعشاری غیر صحیح
mixed decision
تصمیم آمیخته
mixed expense
هزینه مرکب
mixed expression
عبارت آمیخته
mixed ideal
ایدآل آمیخته
mixed integer problem
مسأله آمیخته با اعداد صحیح
mixed line
خط مختلط
mixed moment
گشتاور مختلط
mixed number
عدد کسری، عدد آمیخته
mixed partial derivative
مشتق جزئی مخلوط، مشتق پاره ای آمیخته، مشتق جزئی آمیخته
mixed partial derivatives of the second order
مشتقات جزئی مخلوط مرتبه دوم
mixed periodic
متناوب مرکب
mixed periodic fraction
کسر متناوب مرکب
mixed product
حاصل ضرب مختلط سه بردار، محصول ترکیبی، محصول مختلط
mixed radix number
عدد آمیخته-پایه، عدد آمیخته-مبنا
mixed base number
عدد آمیخته-پایه، عدد آمیخته-مبنا
mixed recurrent
متناوب مرکب
mixed recurrent fraction
کسر متناوب مرکب
mixed recurring
متناوب مرکب
mixed recurring continued fraction
کسر مسلسل بازگشتی آمیخته
mixed sample
نمونه مختلط
mixed sampling
نمونه گیری آمیخته
mixed strategy
استراتژی آمیخته
mixed system
نظام آمیخته
mixed tensor
تانسور آمیخته
mixer
مخلوط کننده، مخلوط کن، به هم زن
mixer chamber
محفظه اختلاط
mixture
آمیخته، اختلاط، ترکیب، آمیزه، مخلوط
mixture experiment
آزمایش مخلوط
mnemonic
نماد ساده
mobile
جسم متحرک، پویا، متحرک
mobile cathode
کاتد متحرک، کاتد جنبشی
mobility
پویایی، تحرک
Mobius band
نوار موبیوس
Mobius function
تابع موبیوس
Mobius geometry
هندسه موبیوس
Mobius strip
نوار موبیوس
Mobius transformation
تبدیل موبیوس
mod
باقیمانده، مانده
mod p quadratic residue
باقیمانده درجه دوم با کالبد p
modal logic
منطق موجه
modal proposition
قضیه موجه
modal sentence
گزاره موجه
modality
جهت
mode
روش، حالت، نما، نحوه، طریقه، طرز، مد
mode class
طبقه نما
mode of a distribution
نمای یک توزیع
mode of distribution
نمای یک بخش
mode of production
طرز تولید، نحوه تولید
model
سرمشق، شکل دادن، طرح، الگو، مدل، طرح ریختن، مدلسازی، نمونه، قالب
model building
ساخت مدل، مدلسازی
model theory
نظریه مدل ها
modeling
مدل بندی، مدل سازی، نمونه سازی، قالب سازی
modem
تلفیق و تفکیک کننده، دستگاه دادگان، مودم
modern
جدید، مدرن، نوین
modern algebra
جبر مدرن، جبر نوین
modernization
نو سازی
modification
تغییر، تغییر شکل، تعدیل، اصلاح، پیرایش
modified
اصلاح شده، به ساخته، پیراسته، اصلاح شده
modified Bessel
شبه بسل
modified Bessel function
تابع بسل تعدیل شده
modified cancellation law
قانون حذف اصلاح شده
modified Euler method
روش اویلر تعدیل یافته
modified limits
حدود تصحیح شده
modified martempering
مارتمپرینگ اصلاح شده
modified Mathieu function
تابع تبدیل یافته ماتیو
modified Mathieu functions
تابع های تیدبل یافته ماتیو
modified mean
میانگین تعدیل یافته
modified second
تفاضل های دوم اصلاح شده
modify
اصلاح کردن، پیراستن، تعدیل کردن، دگرگون کردن
modifying dual solution primal
جواب دوگان اصلاح شده
modular
قدرمطلقی، پیمانه ای، واحدی، تکه تکه، سیستم خودکفا
modular arithmetic
حساب پیمانه ای، حساب هم نهشتی، حساب هنگی
modular function
تابع مدولی
modular group
گروه مدولی
modular lattice
مشبّکه مدولی
modular law
قانون مدولی
module
سنج، مدول، هنگ، قطعه، اندازه، کالبد، ضریب، عکس، گام، مدول دنده، واحد، میزان، قدرنسبت
moduli
پیمانه ها
modulo
پیمانه
modulo m
به سنج m
modulo n
به پیمانه n
modulo n integer
عدد صحیح با کالبد n
modulus
کالبد
modulus of a complex number
قدر مطلق عدد مختلط
modulus of a congruence
پیمانه همنهشتی
modulus of a vector
نرم بردار، طول بردار
modulus of an elliptic integral
هنگ انتگرال بیضوی
modulus of continuity of a function
هنگ پیوستگی تابع
modulus of elasticity
ضریب ارتجاع، ضریب جهمندی، ضریب کشسانی، ضریب ارتجاعی
modulus of logarithms
ضریب تبدیل لگاریتم ها
modulus of rigidity
ضریب صلبیت
modulus of rupture
مدول پارگی، ضریب شکست، ضریب گسیختگی، ضریب پارگی
modulus of toughness
ضریب سفتی، ضریب چقرمگی
modus ponens
قیاس استثنایی
Mobius transformation
تبدیل موبیوس
moiety
نصفه
mold
شکل دادن، قالبریزی کردن، قالبگیری، قالب
mold ability
قابلیت قالبگیری
mold assembly
مونتاژ قالب
mold board
تخته زیر درجه
mold body
بدنه قالب
mold designer
طراح قالب
mold frame
چهارچوب قالب، قاب قالب
mold identification
مشخصه شناسایی قالب، مشخصات قالب
molding compound
ماده قالبگیری
mold maker
قالبساز
molten
مذاب، ذوب شو
moment
ممان، گشتاور، لختی
moment about the mean
گشتاور نسبت به میانگین، گشتاور حول میانگین
moment about the origin
گشتاور نسبت به مبدأ، گشتاور حول صفر
moment generating function
تابع مولد گشتاور
moment of a couple
گشتاور زوج
moment of a force
گشتاور نیرو
moment of couple
گشتاور زوج نیرو
moment of inertia
گشتاور لختی، ممان اینرسی، لنگر لختی، گشتاور ماند
moment of momentum
گشتاور اندازه حرکت
moment of the n th order
گشتاور مرتبه n ام
momental
گشتاوری
momentarily
برای لحظاتی، به طول لحظه ای
moments of different order
گشتاور های مرتبه های مختلف
moments of random variable
گشتاور های متغیر تصادفی
momentum
تکانه، اندازه حرکت، گشتاور
monic
تکین
monic polynomial
چندجمله ای تکین
monitor
پیگیر، بازرس، نمایشگر، دستگاه بازبینی، دستگاه کنترل، مواظبت کردن، کنترل کردن
monitoring
اصلاح کننده، هدایت کننده، پیگیری، نظارت، کنترل، دقت، تنظیم، مراقبت
monoaxial
تک محوری
monochromatic
تکرنگ، تکفام
monochromatic light
نور تک فام
monochrome
تکرنگ
monodirectional
یک سوئی، یک جهتی
monodromy
تک مقداری
monodromy matrix
ماتریس مداری
monogenic function
تابع تکژنی
monogram
منوگرام
monoid
تکوار، نیمگروه یکه دار، تکواره
monomer
تکپار، منومر
monomial
یک جمله ای، تک جمله ای، چندجمله ای، چندجمله ای تکین
monomial expression
عبارت تک جمله ای
monomorphic
تکدیسه، تکریخت، تکسان
monomorphism
تکریختی، تکسانی
monopolistic
انحصارگر
monopolistic firm
شرکت انحصارگر
monopoly
امتیاز انحصاری، انحصار، حق انحصار
monorail conveyor
نقاله تک ریلی
monosyllabic
تک هجایی
monotone
یکنواخت، یکنوا
monotone convergence theorem
قضیه همگرایی یکنوا
monotone decreasing function
تابع ناصعودی، تابع یکنوای نزولی
monotone function
تابع یکنوا
monotone increasing function
تابع نانزولی، تابع یکنوای صعودی
monotone mapping
نگاشت یکنوا
monotone operator
عملگر یکنوا
monotone property
خاصیت یکنوایی
monotone sequence
دنباله یکنوا
monotone system of sets
دستگاه یکنوای مجموعه ها
monotonic
یکنوا
monotonic case
حالت مونوتونیک
monotonic decreasing
صعودی، نزولی یکنواخت
monotonic decreasing quantity
کمیت نزولی یکنواخت
monotonic decreasing sequence
دنباله یکنوای نزولی
monotonic function
تابع یکنوا
monotonic increasing
صعودی، صعودی یکنواخت
monotonic increasing sequence
دنباله یکنوای صعودی
monotonic sequence
دنباله یکنوا
monotonic system of sets
دستگاه یکنوای مجموعه ها
monotonically decreasing sequence
دنباله نزولی یکنواخت، دنباله یکنوای نزولی
monotonically increasing sequence
دنباله یکنوای صعودی
monotonicity
یکنوایی
monotonicity law
قانون یکنواختی
monotonicity test
آزمون یکنوایی
monotonously
به طور یکنواخت
monotonous density
دانسیته یکنواخت
monotonous distribution
توزیع یکنواخت
monotony
یکنواختی
Monte Carlo method
روش مونت کارلو
Monte Carlo simulation
شبیه سازی مونت کارلو
month
یک دوازدهم سال، ماه
mood
ضریب
more
چند
more concisely
به صورت فشرده تر
more convenient
مناسب تر
more generally
به طور کلی
more over
علاوه بر این، به علاوه
more than
بزرگ تر از، بیشتر از
moreover
بعلاوه
Morera’s theorem
قضیه موررا
morphism
ریختار
morphisms
ریختی ها
morphologic set
مجموعه ریختی
Morse inequalities
نابرابری های مورس
Morse theory
نظریه مورس
mortality
میرایی
mortality function
تابع مرگ و میر، تابع فنا
mortgage payable
دیون رهنی
most
بیشترین
most applications
در بیشتر موارد
most efficient estimate
سود بخش ترین برآورد
most likely estimate
محتمل ترین براورد
most likely time estimate
برآورد زمانی محتمل
most optimistic time
حداکثر زمان خوشبینانه
most pessimistic time
حداکثر زمان بدبینانه
most powerful
تواناترین، قوی ترین
most powerful critical region
تواناترین ناحیه بحرانی
most powerful test
تواناترین آزمون
most probable number of occurrence of event
محتمل ترین تعداد وقوع حادثه
most probable parameter point
محتمل ترین نقطه پارامتری
most probable time
زمان با بیشترین احتمال وقوع، محتمل ترین زمان
most probable value
محتمل ترین مقدار
mothball evaporating
تبخیر گلوله نفتالین
mother population
جامعه مادر
motion
حرکت
motion analysis
تجزیه و تحلیل حرکات
motion and time study
حرکت و زمان سنجی
motion economy
اقتصاد حرکت
motion in a circle
حرکت دورانی، حرکت روی یک دایره
motion in a straight line
حرکت مستقیم الخط، حرکت روی یک خط راست
motion study
مطالعه حرکت، حرکت سنجی، بررسی حرکات، تحرک سنجی
motivate
انگیختن، برانگیختن
motivation
محرک، انگیزه، موجب، انگیزش
motive
انگیزه
mount
مونتاژ، نصب کردن، نمو کردن، صعود کردن، کار گذاشته شدنف متصل شدن، انباشتن، زیاد شدن، سوار شدن
mouse
ماوس، موش، موشواره
mouth
دهان، دهانه
movable
قابل حرکت، متحرک
movable launder
لاوک متحرک
move
جابجائی، حرکت، انتقال، بردن، حرکت دادن، نقل مکان کردن
move back and forth
رفت و برگشت کردن
move into
منتقل کردن به
move round
دور زدن
movement
تغییر مکان، جنبش، حرکت
movement detector
آشکارساز حرکت
moving
متحرک (حرکت)
moving average
معدل متحرک، میانگین متحرک
moving total
جمع متحرک
moving trihedral
سه وجهی متحرک
much
زیاد، بسیار
multatis mutandis
پس از تصرفات لازم
multi
پیشوندی به معنی چند، چند …
multi-channel queue
صف چند کانالی
multi column chart
نمودار چند ستونی
multi-dimensional distribution
قانون توزیع چند بعدی، قانون توزیع چند متغیره
multi-level continuous sampling plan
طرح نمونه گیری پیوسته چندسطحی
multi-purpose
چندمنظوری، چندهدفی، چندکاره
multi slide press
پرس چند کشویی
multi stage
چندمرحله ای، چندطبقه
multi stage sampling
نمونه برداری چند درجه ای، نمونه برداری چند مرحله ای، نمونه گیری چند مرحله ای
multi stage test
آزمون چند مرحله ای
multi type
چند گونه
multi valued function
تابع چند ارزشی
multi variable differential calculus
حساب دیفرانسیل چندمتغیره
multi variate distribution
توزیع چند بعدی، توزیع چند متغیره
multi variate distribution law
قانون توزیع چندبعدی، قانون توزیع چند متغیره
Multi-blade
چند پره، چند تیغه
multichannel
چندکانالی، چندکاناله
multichannel amplifier
تقویت کننده چند کاناله
Multi-collinearity
چند همخطی
Multi-commodity matrix
ماتریس چند منظوره
multidimensional
چندبعدی
multidimensional derivative
مشتق چندبعدی
multidimensional distribution
توزیع چند بعدی، توزیع چندمتغیره
multidimensional hypergeometric distribution
توزیع ابر هندسی چند بعدی
multidimensional normal distribution
توزیع نرمال چند بعدی
multidimensional random variable
کمیت تصادفی چند بعدی
multidivisional problem
مسأله چند بخشی
multiform
چندشکلی، چندصورتی
multiform function
گسترش چند ارزشی، تابع چندسانی، تابع چند فرمولی
multigraph
یال چندگانه
multilateral
چند وجهی، چندجنبه ای، چندضلعی
multilinear
چندخطی
multilinear algebra
جبر چند خطی
multilinear form
قرم چندخطی
multilinear function
تابع چندخطی
multilinear mapping
نگاشت چندخطی
multimodal
چندنمایی
multimodal distribution
توزیع چند مدی
multimodal
چند نمایی
multinomial
بسجمله ای
multinomial coefficient
ضریب چندجمله ای
multinomial coefficients
ضرائب چندجمله ای
multinomial distribution
توزیع چندجمله ای
multinomial expression
عبارت بسجمله ای
multinomial theorem
قضیه بسجمله ای
multinomial trials
امتحان های بسجمله ای
Multi-objective program matrix
برنامه ریزی خطی با چند تابع هدف
Multi-pass
چندراهه، چندگذره
Multi-pass weld
جوش چند راهه
multiple root
ریشه مکرر
multiple
مضاعف، مکرر، مضرب، چندگانه، چندتایی، مضروب، چند برابر، ضریب، متعدد
multiple acceptance sampling plan
طرح چند نمونه ای برای پذیرش
multiple branching
انشعاب چندگانه
multiple cavity
محفظه چندگانه
multiple cavity mold
قالب چندسوراخه
multiple choice
چند انتخابی
multiple classification
رده بندی چندگانه
multiple comparisons test
آزمون مقایسه ای چندگانه
multiple correlation
همبستگی چندتایی، همبستگی جامعه، همبستگی چندمتغیری، همبستگی چند جانبه
multiple correlation coefficient
ضریب همبستگی چندگانه
multiple critical paths
مسیر های چندگانه بحرانی، دارای چند مسیر بحرانی
multiple edge
یال چندگانه
multiple edge gate
مدخل لبه ای چندگانه
multiple electrode
الکترود چند تایی
multiple equation
معادله چندتایی
multiple integral
انتگرال چندگانه
multiple integration
انتگرال گیری چندگانه
multiple loop
حلقه چندگانه
multiple mathematical induction
استقرای چندگانه ریاضی
multiple point
نقطه چندگانه، نقطه مکرر، نقطه مضاعف، نقطه بستا، نقطه مکرر
multiple range test
تست چند دامنه
multiple reflection
انعکاس چندگانه
multiple reflection problem
مساله انعکاس چندگانه
multiple regression
برگشت چندگانه، رگرسیون چند متغیری، تابع برگشت چند متغیره، همگرایی مرکب، رگرسیون مرکب
multiple Riemann integral
انتگرال چندگانه ریمان، انتگرال ریمان چندگانه
multiple root
ریشه مکرر
multiple root of an equation
ریشه چندگانه یک معادله
multiple sample acceptance sampling plan
روش نمونه برداری چندمرحله ای
multiple sampling plan
طرح چند نمونه ای
multiple step income statement
سود خالص نهایی
multiple stratification
طبقه بندی چندگانه
multiple tangent
مماس چندگانه
multiple valued
چند مقداری، چند ارزشی
multiple valued function
تابع چند مقداری
multiple variable
چند متغیره
multiple zero
صفر مکرر
multiples
اضعاف، امثال
multipliable
قابل ضرب، ضرب شدنی
multiplicand
مضروب
multiplicative inverse
معکوس ضربی
multiplication
ضربی، ضرب
multiplication factor
ضریب تکثیر، عامل ضرب
multiplication function
تابع ضربی
multiplication group
گروه ضربی
multiplication identity
همانی ضربی، عضو خنثی ضربی
multiplication inverse
مکعوس ضربی، وارون ضربی
multiplication law
قانون حاصل ضرب
multiplication of a vector by a scalar
ضرب یک بردار در یک اسکالر
multiplication of determinants
ضرب دترمینان ها
multiplication of matrices
ضرب ماتریس ها، ضریب ماتریس ها، ضریب ماتریس
multiplication of series
ضرب سری ها
multiplication probability theorem
قضیه حاصل ضرب احتمالات
multiplication set
مجموعه حاصل ضرب
multiplication table
جدول ضرب
multiplication theorem
قضیه ضرب، قضیه حاصل ضرب
multiplicative
ضربی
multiplicative axiom
اصل متعارف ضربی
multiplicative congruence
همنهشتی ضربی
multiplicative congruential method
روش ضریب مبنا، روش تکثیر متجانس
multiplicative constant
ضریب ثابت
multiplicative functional
تابعک ضربی
multiplicative function
تابع ضربی
multiplicative functional
تابعک ضربی
multiplicative group
گروه ضربی
multiplicative identity
عضو همانی ضرب
multiplicative inverse
وارون ضربی، عکس ضربی، عکس
multiplicative law
قانون ضربی
multiplicative notation
نماد ضربی
multiplicative property
خاصیت ضربی، خاصیت ضرب پذیری
multiplicative semigroup
نیمگروه ضربی
multiplicative sequence
دنباله ضربی، دنباله ضرب پذیر
multiplicative system
دستگاه ضربپذیر
multiplicative valuation
ارزه ضربی
multiplicatively
به طور ضربی
multiplicator
مضروبٌ فیه
multiplicity
چند بارگی، مرتبه تکرار، تعدد، چندگانگی، تکرر، دفعات تکرار
multiplicity of a root
چندگانگی ریشه
multiplicity of a root of an equation
مرتبه تکرار ریشه یک معادله، تکرر ریشه یک معادله
multiplier
ضریب
multiplier effect
اثر ضریب
multiply
تابیدن، ضرب کردن
multiply by
ضرب در، ضرب کردن در
multiply connected
چند پارچه، همبند چندگانه
multiply connected domain
ناحیه چند پارچه، حوزه چندگانه همبند، حوزه همبند چندگانه، میدان چند پارچه
multiply connected set
مجموعه چندگانه همبند
multiply connected space
فضای چندگانه همبند
multiply connected
همبند چندگانه
multiply connected domain
قلمرو همبند چندگانه
multiply through
با ضرب دو طرف در
multiply transitive permutation group
گروه جایگشتی چندگانه ترایا
multipolar
چندقطبی
multipolar coordinates
مختصات چندقطبی
multipurpose survey
آمارگیری چندمنظوره
multistage
چند مرحله ای
multistage allocation process
فرآیند تخصیص چندمرحله ای
multistage sampling
نمونه گیری چند مرحله ای
multistep method
روش چندگامی
Multi-time period problem
مسأله چند دوره ای
multiuse
چند استفاده ای
multivalence
چند ارزی
multivalent
چند ارزی، چند ظرفیتی
multivalent function
تابع چند ارز
multivalued
چند مقداری، چند ارزشی، چند ارزی
multivalued function
تابع چند مقداری، تابع چند ارزشی
multivariable differential calculus
حساب دیفرانسیل چند متغیره
multivariate
چند وردائی، چند متغیری، چند متغیره
multivariate analysis
تحلیل چند متغیره
multivariate distribution
توزیع چند متغیره
multivariate distribution function
تابع توزیع چند متغیره
multivariate frequency function
تابع فراوانی توزیع چند متغیره
multivariate linear regression
رگرسیون چند متغیره خطی، رگرسیون خطی چند متغیره
multivariate normal distribution
توزیع نرمال چند متغیره
multivariate probability function
تابع احتمال چند متغیره
multivariate random variable
کمیت تصادفی چند متغیره
multivariate regression
رگرسیون چندمتغیره
Multi-vector
چندبرداره
must know that
باید مشخص کند که
mutation
تغییر اساسی و چشمگیر، تغییر بزرگ
mutual
دو جانبه، دو طرفه، متقابل، مشترک، دو سوئی، دو سره
mutuality
دو سره بودن، تقابل
mutuality exclusive
دوبدو ناسازگار
mutually
یکدیگر، مشترکا، دوبدو
mutually dependent variables
متغیر های دو به دو وابسته
dual variables
متغیر های دو به دو وابسته
mutually disjoint
دو به دو از هم جدا
mutually disjoint sets
مجموعه های دوبدو مجزا
mutually exclusive
دو به دو ناسازگار، ناسازگار، مانعةالجمع
mutually exclusive event
پیشامد دوبدو ناسازگار
mutually exclusive events
پیشامد های ناسازگار، حوادث ناسازگار، پیشامد های دوبدو ناسازگار، وقایع مانعةالجمع
mutually exclusive projects
طرح های ناسازگار
mutually orthogonal
دوبدو متعامد
mutually perpendicular
دو به دو عمود بر هم
muzzle
گریز
muzzle velocity
سرعت گریز
myriad
پیشوندی به معنی ده هزار
myriagram
ده هزار گرم
myrialiter
ده هزار لیتر
لغات حسابداری بخش 32
Irantarjomeh
لطفا به جای کپی مقالات با خرید آنها به قیمتی بسیار متناسب مشخص شده ما را در ارانه هر چه بیشتر مقالات و مضامین ترجمه شده علمی و بهبود محتویات سایت ایران ترجمه یاری دهید.