فرار از مالیات توسعه مالی و تورم
فرار از مالیات توسعه مالی و تورم – ایران ترجمه – Irantarjomeh
مقالات ترجمه شده آماده گروه مدیریت – بازرگانی
مقالات ترجمه شده آماده کل گروه های دانشگاهی
مقالات
قیمت
قیمت این مقاله: 88000 تومان (ایران ترجمه - Irantarjomeh)
توضیح
بخش زیادی از این مقاله بصورت رایگان ذیلا قابل مطالعه می باشد.
فرار از مالیات توسعه مالی و تورم
شماره | ۱۸۳ |
کد مقاله | MNG183 |
مترجم | گروه مترجمین ایران ترجمه – irantarjomeh |
نام فارسی | فرار از مالیات، توسعه مالی و تورم: شواهد تئوریکی و تجربی |
نام انگلیسی | Tax evasion, financial development and inflation: Theory and empirical evidence |
تعداد صفحه به فارسی | ۷۱ |
تعداد صفحه به انگلیسی | ۱۵ |
کلمات کلیدی به فارسی | اقتصاد غیر رسمی, توسعه مالی, تورم |
کلمات کلیدی به انگلیسی | Informal economy, Financial development, Inflation |
مرجع به فارسی | ژورنال بانکداری و امور مالیدپارتمان اقتصاد، دانشگاه پروتوریا، آفریقای جنوبیالزویر |
مرجع به انگلیسی | Journal of Banking & Finance; Department of Economics, University of Pretoria, Pretoria, South Africa; Elsevier |
کشور | آفریقای جنوبی |
فرار از مالیات توسعه مالی و تورم
فرار از مالیات، توسعه مالی و تورم: شواهد تئوریکی و تجربی
چکیده
با استفاده از نسل های همپوشان استاندارد، با توجه بدانکه اقتصاد تولید پول با پدیده مشخص شده درون زاد فرار از مالیات بوسیله کارگزاران یا عامل های ناهمگن موجود در اقتصاد روبرو می باشد، ما اقدام به ارائه یک مدل تئوریکی نمودیم که معرف آن می باشد که هر دو سطوح کمتر (بیشتر) توسعه مالی و بیشتر (کمتر) تورم منجر به ایجاد یک اقتصاد سایه بزرگتر (کوچکتر) می شود. این یافته ها بصورت تجربی در داخل یک چارچوب اقتصاد سنجی پانلی با استفاده از داده های حاصله از ۱۵۰ کشور در خلال سالیان ۱۹۸۰ الی ۲۰۰۹ گردآوری شده تا ویژگی های کلی نتایج در این زمینه حاصل گردد. نتایج حاصله، حتی پس از بحساب آوردن تفاوت ها در سطوح توسعه اقتصادی، سطح کیفیت سازمانی، شامل ویژگیهای مختلف مالیاتی و چارچوب های قانونی، سطح مشارکت بانک مرکزی در اقتصاد و همچنین خط مش های مختلف اقتصاد کلان، از این مدل تئوریکی توسعه یافته پشتیبانی می کنند.
کلمات کلیدی: اقتصاد غیر رسمی، توسعه مالی، تورم
فرار از مالیات توسعه مالی و تورم
۱- مقدمه
«تفکر در مقوله سایه، تفکری جدی است» – ویکتورهوگو
شواهد تجربی اخیر که بوسیله Bose و همکاران (۲۰۱۲) فراهم آمده است نشان دهنده آن است که نوعی رابطه بین توسعه بخش بانکداری از یک طرف و حصول اقتصاد سایه کوچکتر از طرف دیگر وجود دارد. یافته های Bose و همکاران (۲۰۱۲) در تعامل با نتایج تئوریکی که بصورت نمادی تعیین و بوسیله Blackburn و همکاران (۲۰۱۰) ارائه شده است مشخص کننده آن هستند که وجود بخش مالی کمتر توسعه یافته خود موکد وجود اقتصاد سایه بزرگتری می باشد. Blackburn و همکاران (۲۰۱۰) ارتباط بین اقتصاد زیرزمینی و توسعه مالی در یک مدل فرار مالیاتی و مداخله بانکی را مورد بررسی قرار دادند. در مدل آنها، کارگزاران یا عامل های دارای مهارت های ناهمگن به منظور انجام پروژه های سرمایه گذاری پرمخاطره در جستجوی وام می باشند، در حالی که اطلاعات نامتقارن بین وام دهندگان و وام گیرندگان خود موکد لیستی از قراردادهای مختلف وام می باشد که سبب القای نوعی فرآیند خود گزینی در یک حالت موازنه منفک می گردد. با توجه به این قراردادها، کارگزاران می بایست مشخص سازند که میزان درآمد اعلامی آنها با توجه به نیاز به تعیین وثیقه از یک طرف و تبعیت ناخواسته از مقرارت مالیاتی از طرف دیگر تا چه اندازه است. نکته ضروری این تحلیل آن است که مزیت خالص و نهایی افشای درآمد سبب افزایش سطح توسعه مالی خواهد شد. بنابراین، بر اساس مشاهدات تجربی بوسیله Bose و همکاران (۲۰۱۲) این مقاله معرف آن است که هرچه که مرحله چنین توسعه ای کمتر باشد، میزان فرار از مالیات نیز بیشتر بوده و بنابر این اندازه اقتصاد زیرزمینی بزرگتر خواهد بود. بعلاوه، Gupta و Ziramba (2010) با استفاده از یک مدل رشد درون زای پولی نسل های همپوشان (OLG) نشان می دهند که تورم – علیرغم موارد متعارف شک برانگیز نظیر خط مشی های مالی (Dabla-Norris و Feltenstein، ۲۰۰۵)، نرخ جریمه (Schneider، ۱۹۹۴)، احتمال تشخیص (Schneider و Enste، ۲۰۰۰) و میزان فساد (Cerqueti و Coppier، ۲۰۱۱) – بر روی میزان فرار از مالیات نیز تاثیرگذار خواهد بود. در این زمینه، آنها مخصوصا نوعی ارتباط منفی بین تورم و کسری از درآمد گزارش شده را مشخص نمودند.
ادامه این مقاله به شرح ذیل سازماندهی شده است: بخش ۲ تشریح کننده ویژگی های اقتصادی تحلیل ما می باشد. بخش ۳ الی ۵ به ترتیب مشخص کننده موازنه رقابتی، ارائه راه حلی برای مدل میزان بهینه اقتصاد سایه، بحث پیرامون شواهد تجربی حاصله از مجموعه اطلاعاتی ما در مقایسه با سوابق جاری در ارتباط با اقتصاد سایه می باشند و نهایتا بخش ۵ ارائه دهنده نتیجه گیری های این مبحث خواهد بود.
فرار از مالیات توسعه مالی و تورم
۲- محیط اقتصادی
زمان به بخش های گسسته ای تقسیم گردیده و بوسیله t = 1, 2, … شاخص بندی شده است. فعالیت های اصلی اقتصادی عبارتند از: (۱) کارآفرینانی که برای دو دوره به فعالیت خود ادامه می دهند قابلیت حصول سود جوان سالی W1 و مصرف آن به هنگام کهنسالی را خواهند داشت. به هنگامی که هزینه پروژه های سرمایه گذاری فراتر از درآمدهای کنونی کارآفرینان گردد، آنها نیازمند بودجه اضافه خواهند بود. جهت دسترسی بیشتر به بودجه، کارآفرینان می بایست نسبت به تامین وثیقه برای بانک ها اقدام نموده و بنابراین باید در ارتباط با اعلام بخشی از درآمد و عایدات خود به منظور بیشتر نمودن احتمال دسترسی به منابع مالی تصمیم گیری نمایند. این مبلغ مالی اضافه بوسیله بانک ها برحسب شرایط و مفاد مرتبط با قرار دادهای بهینه وام تامین خواهد شد (۲). هر کدام از سپرده گذاران نسل های همپوشان که در دو دوره زندگی نموده اند یک سود جوان سالی و یک سود کهنسالی را دریافت می دارند. سپرده گذاران اقدام به مصرف سود در دو دوره خواهند نمود. مشتری جوان سال بخشی از تعهدات مالیاتی خود را پنهان می نماید، و بنابراین لازم تا است تا قابلیت تعیین ویژگیهای فرار از مالیات بصورت داخلی وجود داشته باشد تا مطلوبت به حداکثر رسیده و مبلغ باقیمانده نیز می بایست یا برای مصرف جوان سالی اختصاص یافته و یا آنکه در بانک ها بصورت سپرده، برای مصرف آتی در دوران کهنسالی، نگهداری شوند. (۳) بانک ها در یک محیط رقابتی عمل نموده و از طریق جمع آوری سپرده ها از سوی مشتریان و وام دادن آنها به کارآفرینان پس از اکتساب میزان ضروری اندوخته نقدی الزامی به فعالیت خود ادامه می دهند. در نهایت (۴) یک دولت تلفیقی با عمر بی نهایت وجود دارد که هزینه مسلوب المنفعه خود را از طریق درآمدهای مالیاتی به دست می آورد، و از این طریق اقدام به ایجاد درآمد از طریق حق الضرب / حق ویژه نموده و جریمه ای را نیز برای تخلفات مالیاتی تعیین می نمایید. دولت همچنین دو ابزار اصلی سیاست خود را کنترل می نماید که عمدتا شامل نرخ رشد پول و مقدار ودیعه مالی بانک ها نزد بانک مرکزی می باشد. دولت برمبنای یک بازه دوره تا دوره اقدام به تراز بودجه خود می نماید. بر این مبنا نوعی پیوستار مرتبط با هر نوع از کارگزاران اقتصادی با توجه به واحد مشخص وجود خواهد داشت.
۲-۱٫ کارآفرینان
کارآفرینان با دو دوره فعالیت سود W1 را حاصل و متعاقبا با سرمایه گذاری مصرف آن را برای دوره دوم در نظر می گیرند. آنها به یک فن آوری سرمایه گذاری ساده دسترسی داشته بگونه ای که از طریق سرمایه گذاری، یک واحد کالای مصرفی در t، یا واحدهای در t + 1 با احتمال q تولید، یا آنکه واحدهای ۰ با احتمال ۱ – q تولید خواهند شد. سرمایه گذاری ثابت انجام شده بوسیله کارآفرینان، Kt، بواسطه مسئله دسترسی به بودجه کافی محدود خواهد شد. بنابراین:
۲-۲٫ سپرده گذاران
کلیه سپرده گذاران دارای ترجیحات یکسانی هستند، بنابراین یک کارگزار شاخص در هر دوره وجود خواهد داشت. سپرده گذاران به ترتیب سود جوان سالی اولیه W2 خود همراه با سود کهنسالی W3 را دریافت می نمایند. هر دوی این عایدات مرتبط با سال منطبق با ، می باشد، و ما را نیز در نظر می گیریم. بنابراین در نقطه زمانی t، دو نسل از سپرده گذاران جوان سال و کهنسال در کنار یکدیگر زیست می نمایند. N فرد در هر نقطه زمانی t = 1 متولد می شود. در نقطه زمانی t = 1، N شخص در اقتصاد وجود خواهد داشت که تحت عنوان پیر اولیه خوانده می شود، که وی تنها برای یک دوره زیست / فعالیت می نماید و در هر نقطه زمانی t = 1، N شخص متولد گردیده (نسل جوان) و N شخص دوره دوم زندگی خود را شروع می کنند (نسل پیر). توجه داشته باشید که جمعیت N در اینجا بصورت ثابت در نظر گرفته شده است، بنابراین N به ۱ نرمالیده می گردد.
۲-۳٫ واسطه های مالی
تعداد محدودی از بانک های ریسک خنثی در بخش اقتصادی وجود دارند که به نظر دارای رفتار رقابتی بوده و همگی آنها در معرض نوعی ضرورت اجباری اندوخته نقدی، ، هستند که بوسیله دولت مشخص شده است. این فرضیه در نظر می گیرد که کلیه بانک ها اقدام به مشخص سازی و وصول هزینه های یکسانی در ارتباط با وام های ارائه شده خود می نمایند، نرخ بهره اسمی ناخالص . در هر دوره t، بانک ها اقدام به پذیرش سپرده ها نموده و برمبنای آن نسبت به ارائه وام به کارآفرینان ریسک خنثی، با توجه به ، با هدف به حداکثر رسانی سود خود، اقدام می نمایند. یک فرض ساده که بر مبنای آن سپرده ها بعنوان قراردادهای یک دوره ای هستند، سبب تصمیم یک نرخ سپرده اسمی ناخالص می شود. درآمد حاصله از وصول بهره به واسطه وام های اعطاء شده به کارآفرینان سبب کسب سود بانک ها شده و بنابر این بانک ها نیز در انتهای دوره تعهدات خود در برابر سپرده گذاران را عملی می سازند. از آنجاییکه کارآفرینان حتی در صورتی که پروژه های سرمایه گذاری آنها بصورت موفقیت آمیزی اعمال شده باشد از این انگیزه برخوردار هستند تا خود را ورشکسته اعلام نمایند، بانک ها با مشکل تعیین میزان حقیقی سود و زیان که پرهزینه نیز می باشد روبرو بوده و بنابراین نوعی از قرارداد مالی را برای کارآفرینان پیشنهاد می نمایند که حاوی شرایط واسطه ای می باشد. بخشی از این شرایط آن است که رویه های کنترل و نظارت در صورت اعلام ورشکستگی اجرا خواهد شد. این مورد فرض می گردد که بانک ها نوعی فن آوری نظارتی تصادفی، تحت عنوان آنچه Bernanke و Gertler (1989) اعلام داشته، را در نظر گیرند.
۲-۴٫ دولت
یک دولت یکپارچه با توجه به زندگی – نامحدود اقدام به خرید gt واحد کالاهای مصرفی می نماید و هزینه دولت نیز بصورت مسلوب المنفعه مدنظر می باشد. دولت اقدام به تامین بودجه هزینه مصرفی خود از طریق جمع آوری مالیات، حق الضرب پول و جریمه می نماید که بر روی سپرده گذاران ناموفقی وضع می نماید که اقدام به فرار از مالیات نموده اند. محدودیت بودجه دولتی بطور رسمی به شرح ذیل مشخص می شود:
فرار از مالیات توسعه مالی و تورم
۳- موازنه
یک موازنه رقابتی برای چنین اقتصادی بعنوان توالی قیمت های ، تخصیص های و همچنین متغیرهای خط مشی بگونه ای تعریف می شوند که:
۴- حل این مدل با توجه به میزان یکنواخت اقتصاد سایه
با توجه به شرایط موازنه برای این ویژگیهای اقتصادی و تحمیل حالت یکنواخت بر روی اقتصاد، بنابراین هیچگونه رشدی در اقتصاد وجود نخواهد داشت، ما به دولت اجازه دنبال نمودن خط مشی های ثابت زمانی را داده بگونه ای که و در خلال زمان بصورت ثابت باشند و همچنین مشخص گردد که موازنه حاصل شود، یا آنکه نرخ رشد پول مساوی با نرخ تورم باشد، بر این مبنا ما یکسری از معادلات را مدنظر قرار می دهیم که به ما اجازه حل مدل یکنواخت را خواهد داد.
فرار از مالیات توسعه مالی و تورم
۵- ویژگی های تجربی
مطالعات تجربی اخیر غالبا بر روی عوامل حقیقی بعنوان عوامل تاثیرگذار بر روی اندازه اقتصاد سایه تمرکز داشته اند. Fishlow و Friedman (1994) دریافتند که به هنگامی که درآمد جاری کاهش می یابد، تبعیت مالیاتی نیز کاهش یافته و از اینرو اندازه اقتصاد سایه افزایش خواهد یافت. Schneider (1994) نشان می دهد که چگونه نرخ تحمیلی جریمه منجر به ممانعت از اقتصاد سایه خواهد شد، در عین حال Schneider و Enste (2000) این بحث را مطرح می سازند که احتمال تشخیص داده شدن بر روی اندازه اقتصاد سایه تاثیرگذار خواهد بود. Dabla-Norris و Feltenstein(2005) نشان می دهند که نرخ بهینه مالیات منجر به ایجاد اقتصاد سایه بزرگتری می شود.
۵-۱٫ داده ها
مجموعه داده ها استفاده شده در طی دوره های ۱۹۸۰ الی ۲۰۰۹ جمع آوری شده که متشکل از ۱۵۰ کشور بوده و بوجود آورنده یک مجموعه داده های پانلی هستند که در آن N = 150 و T = 30 می باشد. این دوره بر مبنای دسترسی به داده ها برای کلیه متغیرهای کلیدی انتخاب شده و همچنین در بردارنده حداقل یک دوره سطح بالا و تورمی نامنظم می باشد که در داده های پانلی سال ۱۹۸۰ الی ۱۹۹۰ ما، با توجه به تحلیل تجربی انجام شده در این مبحث، مشترک هستند. متغیرهای اصلی مورد نظر بطور خلاصه مورد بحث قرار می گیرند، اما توصیف جزئیات این مورد را در جدول ۶ و ضمیمه الف برای راحتی رجوع ارائه خواهیم نمود.
۵-۲٫ روش تجربی بکار گرفته شده
از آنجاییکه ما دارای یک پانل غیر متوازن مشاهدات از کشورهای (N = 150) در خلال سالیان (T = 30) می باشیم و بعلاوه این موضوع آشکار می باشد که مداومت هایی در برخی از متغییرهای مورد علاقه ما مشهود است، ما از آنالیز داده های پانل دینامیک (سری زمانی) استفاده می نماییم. روش پانل دینامیکی به ما اجازه تعامل موثرتری با مشکلات اقتصاد اقتصاد سنجی همانند مسائل غیر ثابت، آمارهای مشترک و ویژگی های درون زایی اقتصادی، سوگیری هم زمانی بالقوه، تاثیرات نادیده خاص کشوری که ممکن است بر روی سوگیری متغیر حذف شده تاثیرگذار باشد و مهم تر خطای اندازه گیری را خواهد داد. ما اقدام به تحلیل اقتصاد نادیده نموده و بنابراین خطای برآورد در این زمینه مدنظر خواهد بود. این روش همچنین قابلیت بررسی اطلاعات اضافه شده از بعد زمانی به منظور حاصل آوردن برآوردهای دقیق تر و مطلع تر را دارد. در پی مباحث Aghion و همکاران (۲۰۰۹)، ما از روش کلی زمانی ارزیاب داده پانل دینامیکی (GMM) که در مبحث Arellano و Bond (1991)، Arellano و Bover (1995) و علی الخصوص برآورد کننده GMM سیستمی ارائه شده بوسیله Blundell و Bond (1998) استفاده نمودیم.
۵-۲-۱٫ ارزیابی GMM پانل دینامیکی
با شامل نمودن متغیر وابسته تاخیری در (۲۶)، همبستگی بین متغیرهای توصیفی و عامل خطا مشخص می گردد. علت این امر درج وابستگی های اقتصاد سایه تاخیری بر uit-1 می باشد که حاوی تاثیرات خاص کشوری و خاص زمانی می باشد. این امر متعاقبا از انتخاب برآورد کننده ترجیحی ما که بوسیله Blundell و Bond (1998) ارائه شده است پشتیبانی می نماید، که بطور اساسی برحسب تفاوت های مدل سعی در کنار گذاشتن تاثیرات خاص کشوری و متغیر خاص کشوری زمان ثابت دارد.
۵-۳٫ نتایج تجربی
نتایج سیستم دو مرحله ای GMM گزارش شده در جدول ۳ فراهم آورنده پشتیبانی قابل توجهی برای چندین مدل تئوریکی توسعه یافته می باشند. توصیه های Roodman (2009) پیگیری شده و جزئیات تشریحی مشخصه های مختلف و مجموعه های ابزاری گوناگون در ابتدا قبل از آنکه نتایج مورد بحث قرار گیرند ارائه می شوند. برای نتایج مشخص شده در جدول ۳، ما از تعداد حداکثری ابزارهایی استفاده می نماییم که رویه GMM اجازه کاربرد آنها را داده و همچنین در مجموعه اطلاعاتی موجود می باشند.
فرار از مالیات توسعه مالی و تورم
۶- نتیجه گیری
ما با استفاده از چارچوب CSV متشکل از سپرده گذاران، کارآفرینان، بانک ها و دولت یک مدل تئوریکی را ارائه نمودیم که قابلیت تحلیل ارتباط بین مبحث فرار از مالیات بصورت درون زا بعنوان یک شاخص اندازه اقتصاد سایه، و همچنین ویژگی های توسعه مالی و تورم را خواهد داشت. توسعه مالی از طریق ارائه یک مشکل CSV که بانک ها بعنوان وام دهندگان به کارآفرینان در اقتصاد با آن مواجه هستند تعریف می گردد. این مشکل CSV بانک ها را مجبور می سازد تا نسبت به بکارگیری فن آوری نظارتی اقدام نموده و در این راستا هزینه های نظارتی به منظور ملاحظه نتایج یکسان همانند کارآفرینان را پذیرا باشند که خود سبب افزایش تابع هزینه بانک ها گردیده و منجر به کاهش نرخ حقیقی بهره بر روی سپرده های نگهداری شده در بانک ها می شود. در پی مباحث گسترده مطرح شده، جوامع دارای سطح بالاتر (پایین تر) توسعه مالی دارای هزینه پایین تر (بالاتر) در ارتباط با تعیین سود و زیان و هزینه های سرمایه پذیر می باشند. کارآفرینان بصورت درون زاد قابلیت تعیین بخشی از درآمد خود به منظور گزارش دهی نادرست یا اعلام کمتر آن به بانک ها را داشته، اما در این زمینه با هزینه انجام این کار در قالب هزینه های بالاتر دسترسی به اعتبار و شرایط مربوط به حصول اعتبار روبرو می باشند. این هزینه های بالاتر، یا نرخ حقیقی کمتر سپرده ها و در نتیجه سطح پایین تر توسعه مالی، سبب می شود تا سپرده گذاران سعی در یافتن راهکارهایی برای فرار از مالیات نمایند چرا که سود نهایی فرار از مالیات حداقل مساوی با هزینه نهایی این مورد می باشد.
نتایج تجربی فراهم آورنده پشتیبانی پایدار برای یافته های تئوریکی در این زمینه می باشند. به هنگامی که سطح توسعه اقتصادی و کیفیت سازمانی مدنظر باشد، همراه با اندازه بانک مرکزی و همچنین قابلیت آن جهت تداخل در اقتصاد، برآوردهای گزارش شده بعنوان شواهدی دال بر این حقیقت مطرح می باشند که سطوح پایین تر (بالاتر) توسعه مالی و بالاتر (پایین تر) تورم سبب بروز اقتصاد سایه بزرگتر (کوچکتر) می شود. بنابراین از نقطه نظر سیاست، نقش توسعه مالی و نرخ های پایین تر تورم در ارتباط با کاهش اندازه اقتصاد سایه از اهمیت فراوانی برخودار می باشد.
فرار از مالیات توسعه مالی و تورم