تاثیر داوطلبانه حسابرسی کنترل داخلی بر روی هزینه سرمایه
تاثیر داوطلبانه حسابرسی کنترل داخلی بر روی هزینه سرمایه – ایران ترجمه – Irantarjomeh
مقالات ترجمه شده آماده گروه حسابداری
مقالات ترجمه شده آماده کل گروه های دانشگاهی
مقالات
قیمت
قیمت این مقاله: 58000 تومان (ایران ترجمه - Irantarjomeh)
توضیح
بخش زیادی از این مقاله بصورت رایگان ذیلا قابل مطالعه می باشد.
شماره | ۴۷ |
کد مقاله | ACC47 |
مترجم | گروه مترجمین ایران ترجمه – irantarjomeh |
نام فارسی | تاثیر داوطلبانه حسابرسی کنترل داخلی بر روی هزینه سرمایه |
نام انگلیسی | The Effect of Voluntary Internal Control Audits on the Cost of Capital |
تعداد صفحه به فارسی | ۵۳ |
تعداد صفحه به انگلیسی | ۴۷ |
کلمات کلیدی به فارسی | مفاد قانونی ۴۰۴ Sarbanes-Oxley، کنترل داخلی، هزینه سرمایه، حسابرسی / ممیزی داوطلبانه، افشای داوطلبانه، شرکتهای با ارزش بازاری زیر ۷۰ میلیون دلار (non-accelerated filers) |
کلمات کلیدی به انگلیسی | Sarbanes-Oxley ActSection 404; internal control; cost of capital; voluntary audit; voluntary disclosure; non-accelerated filers |
مرجع به فارسی | کالج حسابداری – مدیریت تجاری ، دانشگاه آرکانساسکالج مدیریت، دانشگاه نیویورکایالات متحده |
مرجع به انگلیسی | Accounting – State University of New York at Binghamton; School of Management |
کشور | ایالات متحده |
تاثیر داوطلبانه حسابرسی کنترل داخلی بر روی هزینه سرمایه
چکیده
در این مقاله ما این موضوع را مورد بررسی قرار میدهیم که آیا آن دسته از شرکتهایی که خود را بصورت داوطلبانه منطبق با قانون بخش ۴۰۴ (ب)- Sarbanes-Oxley سال ۲۰۰۲ ساختهاند از یک هزینه سرمایه کمتر بهره مند گردیدهاند یا خیر. بخش ۴۰۴ (ب) نیازمند گزارش تاییدیه یک شرکت حسابرسی خارجی از ارزیابی مدیریت شرکتی در باب کنترل های داخلی شرکت خود از گزارش دهی مالی میباشد. در عین آنکه چندین سالی است که شرکتهای با ارزش بازاری بالا (بیش از ۷۰ میلیون دلار) (accelerated filers) ملزم به انطباق با مفاد بخش ۴۰۴ (ب) شده اند، انطباق آن دسته از شرکتهایی که از ارزش بازاری کمتری برخوردار میباشند (non-accelerated filer) تنها بصورت داوطلبانه خواهد بود. با استفاده از نمونهای از شرکتهایی که بصورت داوطلبانه امر حسابرسی کنترل داخلی خود را بوسیله حسابرسان خارجی انجام میدهند و یک گروه شاهد از شرکتهایی که توان قابل توجهی را در زمینه کنترل داخلی از خود نشان میدهند، اما از تایید مدیریتی در این مبحث برخوردار نیستند، در ابتدا اقدام به مدلسازی عوامل تعیین کننده انطباق داوطلبانه مینماییم. ما در می یابیم که شرکتهایی که اقدام به صدور یا اعلام میزان دارایی یا سهم سهام و دیون های خود مینمایند و آن دسته از شرکتهایی که از مکانیزمهای قدرتمندتری برخوردار هستند (همانند حسابرسان Big 4 و مالکیت سازمانی سطح بالاتر) به احتمال بیشتری به صورت داوطلبانه سعی در تطابق خود با بخش ۴۰۴ (ب) خواهند نمود. در وهله بعد، ما این نکته را مورد بررسی قرار میدهیم که آیا شرکتهایی که بصورت داوطلبانه خود را در مطابقت با این قاعده به روز رسانی کردهاند از یک هزینه کمتر سرمایهای در مقایسه با شرکتهای دیگری که در تطابق با بخش ۴۰۴ (ب) نیستند بهره مند گردیدهاند یا خیر و آنکه آیا تطابق داوطلبانه شرکتها سبب بهره مندی آنها از کاهش در هزینه سرمایه در سال اول مطابقت گردیده است. ما درمی یابیم که هزینه سرمایه و هزینه سرمایه استقراضی به میزان قابل توجهی برای آن دسته از شرکتهایی که امر حسابرسی کنترلهای داخلی خود را پذیرا شده و بصورت داوطلبانه مطابقت خود را با این قاعده اعلام کردهاند کمتر میباشد و بر این مبنا آنها از یک کاهش هزینه سرمایه و هزینه استقراضی در سال اول مطابقت داوطلبانه خود بهره گرفته اند. یافته های ما مهم تلقی میگردند چرا که آنها نشان دهنده مزیت معنی داری می باشند که بر مبنای آن شرکتهای کوچک میتوانند از خرید سیستم های حسابرسی کنترل داخلی بهره جویند.
کلمات کلیدی : مفاد قانونی ۴۰۴ Sarbanes-Oxley، کنترل داخلی، هزینه سرمایه، حسابرسی / ممیزی داوطلبانه، افشای داوطلبانه، شرکتهای با ارزش بازاری زیر ۷۰ میلیون دلار (non-accelerated filers)
تاثیر داوطلبانه حسابرسی کنترل داخلی بر روی هزینه سرمایه
۱- مقدمه
بخش ۳۰۲ و ۴۰۴ (الف) از قانون Sarbanes-Oxley سال ۲۰۰۲ (SOX) از مدیران درخواست مینماید تا مسئولیت خود را برای استقرار و حفظ یک سیستم کنترل داخلی مؤثر و کارا اجرا نموده و بصورت مقطعی اقدام به اعمال ارزیابی و گزارشدهی در زمینه میزان کارایی سیستم های کنترلی داخلی شرکت خود نمایند. کلیه شرکتها در ایالات متحده، بدون توجه به اندازه، میبایست خود را با این مفاد مشخصه منطبق سازند. شرکتهایی که از ارزش بازاری بالایی (بیش از ۷۰ میلیون دلار) برخوردار نمیباشند، از این قاعده مشخص شده در بخش ۴۰۴ (ب) قانون (SOX) مستثنی میباشند و بر این مبنا الزامی جهت ارائه گزارشات مربوطه و ارزیابی مدیریت در زمینه کنترل داخلی شرکت در گزارشات مالی خود ندارند.
با وجود آنکه بخش ۴۰۴ (ب) هرگز برای شرکتهایی که از ارزش بازاری بالایی برخوردار نمی باشند الزامی نبوده است، تعدادی از این شرکتها انطباق داوطلبانه خود را با این مفاد اعلام داشتهاند. در این مقاله، ما اقدام به بررسی ویژگیهای آن دسته از شرکتهایی خواهیم نمود که بصورت داوطلبانه با بخش ۴۰۴ (ب) منطبق گردیده و همچنین این موضوع را مورد کنکاش قرار خواهیم داد که آیا هرگونه هزینه سرمایهای، مرتبط با مزیتهای وابسته به چنین تطابق اختیاری، وجود داشته است یا خیر.
کمیته تبادل ارز و اوراق بهادار ایالات متحده (SEC) اقدام به مشخص نمودن و اعمال قوانینی در ارتباط با ضروریات SOX نموده است. قواعد اولیه SEC مشخص میسازند که شرکتهایی که از ارزش بازاری بالایی برخوردار نیستند میبایست خود را در انطباق با بخش ۴۰۴ برای سالهای مالی در محدوده انتهایی یا پس از ۱۵ آوریل ۲۰۰۵ درآورند. پس از چندین الحاقیه، انطباق اینگونه شرکتها با بخش ۴۰۴ (الف) تنها برای سالهای مالی انتهایی یا پس از ۱۵ دسامبر ۲۰۰۷ مشخص گردید. SEC همچنین بصورت پیوسته مواردی از الحاقیه را به بخش ۴۰۴ (ب) برای این دسته از شرکتها اضافه نمود. آخرین الحاقیه در اکتبر ۲۰۰۹ صادر شده یا پس از ۱۵ ژوئن ۲۰۱۰٫ بر این مبنا، با وجود آنکه تاریخ حقیقی اجرای بخش ۴۰۴ (ب) بر مبنای این دسته از تاریخهای مشخص شده قطعی نبوده است، پیشبینی میشود که شرکتهایی که از ارزش بازاری بالایی برخوردار نمیباشند نیز در نهایت بصورت الزامی خود را در انطابق با این قانون هماهنگ سازند.
ادامه این مبحث به شرح ذیل طبقهبندی میگردد. ما تحقیقات قبلی را مورد بحث قرار داده و فرضیههای خود را در بخش ۲ مطرح مینماییم. بخش ۳ ارائه دهنده تشریحی در زمینه دادهها و روش تجربی بکار گرفته شده جهت تست این فرضیهها میباشد. ما نتایج اولیه و تستهای قابل توجه خود را در بخش ۴ ارائه مینماییم. بخش آخر نیز خلاصه کننده نتایج کلیدی و نتیجهگیری این مقاله خواهد بود.
تاثیر داوطلبانه حسابرسی کنترل داخلی بر روی هزینه سرمایه
۲- مباحث قبلی و ارائه فرضیه
کمیته سازمانهای اسپانسر (COSO) اقدام به تعریف کنترل داخلی به شرح ذیل نموده است: «فرآیندی که تحت تأثیر هویت اعضای هیئت مدیره، مدیریت و دیگر پرسنل قرار داشته و جهت فراهم آوردن اطمینان منطقی با توجه به حصول اهداف در موارد دستهبندی ذیل طراحی گردیده است: ۱)کارایی و مؤثر بودن عملیات، ۲) اطمینان به گزارشدهی مالی و ۳) تطابق با قوانین اجرایی و مقررات مربوطه». اجرای SOX بطور قابل توجهی بر روی مسئولیتهای شرکتها در ارتباط با استقرار، مستندسازی و ارزیابی مکانیزمهای کنترل داخلی تأثیرگذار میباشد.SOX همچنین قابلیت افزایش میزانی را دارد که بر مبنای آن شرکتها میبایست اقدام به افشای اطلاعات در زمینه مکانیزمهای کنترل داخلی خود نمایند و این اطلاعات را در اختیار سرمایهگذاران و دیگر سهامداران قرار دهند.
همانگونه که در بالا بحث شد، قوانین الزامی تحت SOX بصورت یکنواخت برای کل شرکتهای دارای اندازههای مختلف اجرا نگردیده (و اجرا نیز نخواهد شد). علیالرغم شواهد قابل توجهی که مشخص کننده آن هستند که هزینههای انطباق با بخش ۴۰۴ (ب) قابل توجه و اساساً زیاد میباشند، مخصوصاً برای شرکتهای کوچک، تعدادی از آن دسته از شرکتهایی که از ارزش بازاری کمتری هستند بصورت داوطلبانه اقدام به ارزیابی این موضوع یعنی بخش ۴۰۴ (ب) نمودهاند. ما از این شواهد استنباط مینماییم که مزیتهای مورد انتظار مطابقت نیز میبایست برای این دسته از شرکتها اساسی باشد. ما بررسی خود را بر روی چنین مزیتهایی تمرکز داده – که شامل کاهش در هزینه سرمایه خواهد شد. اظهارات اخیر حاصله بوسیله شرکتهای حسابرسی در نامههای ارائه شده به SEC در خصوص پیادهسازی SOX مؤکد پشتیبانی برای پیشبینیهای ما می باشند. بطور مثال، در یک نامه به سال ۲۰۰۵، Ernst و Young اظهار میدارند که : «ما عقیده داریم که پیاده سازی کارا و مؤثر بخش ۴۰۴ سبب حصول مزیت در مبحث سرمایهگذاری عمومی به شکلی مطمئنتر خواهد شد و نتیجه آن بروز گزارشات مالی شفافتر میباشد و خود سبب اطمینان فزاینده سرمایهگذاران گردیده و هزینه سرمایه برای این اشخاص را کمتر کرده و ریسک کاهش یافتهای را در مبحث مسائل و مشکلات و موارد تقلب شرکتی را حاصل خواهد نمود. بعلاوه، نقطه نظرات ارائه شده بوسیله Deloitte و Touche (2005) و KPMG (2005) نیز مؤکد مزیتهای مورد انتظار هزینه سرمایهای حاصله از انطباق با بخش ۴۰۴ میباشد.
تاثیر داوطلبانه حسابرسی کنترل داخلی بر روی هزینه سرمایه
۳- مدلهای تجربی، برآوردهای متغیر و دادهها
۱-۳٫ عوامل تأثیرگذار برروی بخش ۴۰۴ (ب) SOX و انطباق داوطلبانه.
از آنجائیکه شرکتهای نمونه ما نیازی به داشتن حسابرسی کنترل داخلی ندارند، ما در ابتدا اقدام به مدلسازی عوامل تعیینکننده تصمیمگیری در زمینه تطابق داوطلبانه با SOX 404 (ب) مینماییم. اولین مرحله مدل انتخاب ما به شرح ذیل خواهد بود :
۲-۳٫ تأثیر انطباق اختیاری SOX بخش ۴۰۴ (ب) بر روی هزینهای سرمایهای سهام
۱-۲-۳٫ برآورد هزینهای سرمایهای سهام
ما از دو پارامتر برآوردی هزینه ex ante cost و سرمایه سهام (rmpeg و ravg) در آزمایشات خود استفاده مینماییم. هزینه ex ante cost سرمایه سهام بعنوان موردی ترجیحی در مقایسه با برآوردهای ex post مدنظر خواهد بود (همانند مواردی که بر مبنای بهرههای مشخص شده هستند) چراکه برآوردهای ex post از مشکلات ارزیابی در رنج میباشند (Fama و French، ۱۹۹۷) و ارتباطی با ویژگیهای ریسک مشتری، همانگونه که انتظار میرود، نخواهند داشت (Gebhardt و همکاران ۲۰۰۱). تعدادی از مدلها جهت ارزیابی ex ante cost شرکتی در زمینه هزینه سرمایهای سهام توسعه یافتهاند. این مدلها قابلیت حصول هزینه سرمایه سهام ex ante cost از طریق درج تحلیل درآمدها برحسب سهام (EPS) و پیش بینیهای آن، سود سهام، ارزش دفتری سرمایه سهام و دادههای مربوط به قیمت سهام در معادلات مختلف ارزیابی را خواهند داشت. هزینه برآورد شده ex ante cost وابسته به سرمایه سهام بصورت یک نرخ تخفیف مطرح میباشد که مساوی با قیمت سهام جاری با ارزش جاری درآمدهای غیرعادی مورد انتظار آتی است. از آنجائیکه این مباحث ادامه دارد و برحسب آن مشخص میسازد که کدامیک از مدلها قابلیت حصول بهترین هزینه ارزیابی سرمایه را خواهند داشت، ما آزمایشاتی را با استفاده از دو رویه سنجشی انجام میدهیم. علیالخصوص، ما اقدام به محاسبه rmpeg با استفاده از PEG (مدل قیمت – درآمد به رشد) همانگونه که بوسیله Easton (2004) تشریح شده است مینماییم و همچنین مدل ارائه شده بوسیله Dhaliwal و همکاران (۲۰۰۶) را نیز مورد محاسبه قرار داده و بعلاوه اقدام به محاسبه ravg بعنوان میانگین هزینه ex ante cost ارزیابیهای سرمایه سهام مینماییم که از مدلهای توسعه یافته بوسیله Gebhardt و همکاران (۲۰۰۱)، Claus و Thomas (2001)، Gode و Mohanram (2003) و Easton (2004) حاصل آمدهاند.
تاثیر داوطلبانه حسابرسی کنترل داخلی بر روی هزینه سرمایه
۲-۲-۳٫ مدل تجربی
جهت بررسی فرضیه ۱، ما اقدام به ارزیابی مدل ذیل مینماییم:
COE = هزینه ex ante cost سرمایهای سهام (rmpeg یا ravg) برآورده شده در انتهای سال میباشد.
BETA = بتای سهام محاسبه شده در خلال ۳۶ ماه انتهایی سال مالی.
VAR = تغییرپذیری درآمدها، برآورد شده بعنوان انحراف معیار تحلیل EPS یک ساله و پیشبینیهای مرتبط با آن.
BTM = لگاریتم طبیعی نسبت دفتری به بازاری, برآورد شده در انتهای سال.
E(GROWTH = رشد قابل انتظار، برآورد شده در انتهای سال به عنوان تفاوت بین میانگین تحلیلهای دو و یک ساله در ارتباط با درآمدهای مرتبط با سهام (EPS) و پیش بینی های آن تقسیم بر میانگین یک ساله پیش بینی EPS بزرگ آنها.
۳-۳٫ تأثیر SOX بخش ۴۰۴ و انتخاب داوطلبانه آن بر روی هزینه سرمایه ای بدهی
۱-۳-۳٫ برآورد هزینه سرمایه بدهی
برآورد ما در زمینه هزینه سرمایه بدهی، COD برحسب استاندارد و نرخ اعتبار صادرکننده خانگی طویل المدت Standard و Poor (S&P) بر مبنای اظهارات Minton و Schrand (1999)، Ahmed و همکاران (۲۰۰۲) و Jiang (2008) می باشد. این برآورد در محدوده از ۲ الی ۲۷ می باشد که در آن مقادیر پایین تر معرف نرخهای اعتباری مطلوبتری است. بطور مثال، نرخ اعتباری ۲ معرف یک سطح سرمایه گذاری AAA می باشد، در حالیکه نرخ اعتباری ۲۷ معرف سرمایه گذاری سطح D است. بر این مبنا، رتبه بندیهای اعتباری پایین تر مؤکد یک هزینه پایین تر سرمایه استقراضی می باشند.
۲-۳-۳٫ مدل تجربی
برای بررسی فرضیه ۳، ما مدل ذیل را مورد ارزیابی قرار می دهیم:
COD مساوی هزینه استقراضی برآورد شده با استفاده از نرخ اعتبار صادر کننده خانگی طویل المدت Standard و Poor (S&P) می باشد.
TENURE = تعداد سالهای پیاپی که در طی آن شرکت توانسته است حسابرس جاری خود را حفظ کند.
SPR_AVG = پراکندگی بین BAA و AAA شاخصهای پیوند شرکتی (از فدرال ریزرو و داده های اقتصادی مربوطه به …).
COVERAGE = درآمد عملیاتی پس از استحلاق (داده های COMPUSTAT همراه با اقلام OIADP حاصل آمده از طریق هزینه بهره (اقلام داده ای XINT) و
کلیه متغیرهای دیگر که قبلاً تعریف گردیده اند.
تاثیر داوطلبانه حسابرسی کنترل داخلی بر روی هزینه سرمایه
۴- نتایج
۱-۴٫ عوامل تعیین کننده انطباق داوطلبانه با SOX بخش ۴۰۴ (ب)
۱-۱-۴٫ آمارهای تشریحی
در جدول ۲، ما توزیع شرکتهای نمونه خود در خلال زمان از طریق انتخاب وضعیت تطابق ۴۰۴ (ب) را ارائه نمودیم. در یک مدل یا حالت نزدیک به منوتونیک یا تک حالته در دوره نمونه ما. مشخصاً، کمتر از ۱ درصد از شرکتهای نمونه ترکیب شده با ضروریات بخش ۴۰۴ (ب) در سال ۲۰۰۴ با ۰/۱۷ درصد از شرکتهای نمونه در سال ۲۰۰۹ مقایسه شدند. نتایج مؤکد آن هستند که تطابق داوطلبانه با بخش ۴۰۴ (ب) با توجه به نزدیک شدن تاریخ پذیرش اجباری بخش ۴۰۴ (ب) افزایش یافته است و آنها از شامل شده تأثیرات ثابت سالیانه (YEAR_FE) در مدل ۱ پشتیبانی می کنند.
آمارهای تشریحی برای تطابق اختیاری با بخش ۴۰۴ (ب) و عوامل تأثیرگذار برحسب مدل ۱ در جدول ۳، پانل الف مشخص شده اند. در اینجا، ما ویژگیهای شرکتهایی که بصورت داوطلبانه خود را منطبق با بخش ۴۰۴ (ب) می سازند در مقایسه با آن دسته از شرکتهایی که چنین تطابقی را اعمال نمی نمایند را مشخص می سازیم. آزمایشات تک متغیره معرف آن هستند که شرکتهای دارای تطابق اختیاری به احتمال کمتری اقدام به گزارش نمودن مشکلات کنترل داخلی خود در طی سال جاری (DC_302t) می نمایند، اما هیچگونه تفاوتی در این احتمال که مشکلات کنترل داخلی در طی سال قبلی (DC_302t-1) گزارش شده اند وجود ندارد. شرکتهایی که دارای مطابقت اختیاری هستند به احتمال بیشتری با حسابرس Big 4 (BIG4) درگیر کار می شوند و به احتمال بیشتری اقدام به گزارش نمودن زیانها (AGG_LOSS)، درآمد تبادلات ارزی (FOR_TRAN) و هزینه های تجدید ساختار (RESTRUCTURE) می نمایند. شرکتهایی که دارای تطابق اختیاری می باشند همچنین به احتمال بیشتری اقدام به صدور مشخصه های بدهی یا سرمایه سهام (OFFERING) خود می نمایند و از نرخ مالکیت سازمانی بالاتر (INST_OWN) برخوردار می باشند.
۲-۱-۴٫ نتایج چند متغیری
نتایج ارزیابی برای مدل ۱ در جدول ۴ ارائه شده است. از آنجائیکه نمونه ما شامل مشاهدات متعددی برای برخی از شرکتهای نمونه می باشد، ما کلیه خطاهای معیار را از طریق کنترل شرکتی همبستگی سری زمانی دسته بندی نمودیم. ما دریافتیم که ضریب DC_302t منفی و در سطح (p = 0.050) معنی دار می باشد و ضریب DC_302t-1 مثبت و در سطح (p = 0.057) معنی دار است. بنابراین، نتایج چند متغیره ما معرف آن می باشد که شرکتهایی که دارای افشاهای ضعف بخش ۳۰۲ سال جاری هستند به احتمال کمتری در انطباق با بخش ۴۰۴ (ب) خواهند بود، در حالیکه شرکتهایی که دارای افشاهای ضعف بخش ۳۰۲ سال قبلی هستند به احتمال بیشتری در انطباق با بخش ۴۰۴ (ب) می باشند. ما در می یابیم که ضریب BIG4 مثبت و در سطح (p = 0.000) معنادار است، که خود مؤکد آن است که شرکتهایی که در زمینه حسابرسی Big 4 فعالیت دارند احتمال بیشتری بصورت داوطلبانه در انطباق با بخش ۴۰۴ (ب) خواهند بود. بعلاوه ما دریافتیم که شرکتهایی که اقدام به گزارش دهی زیانها (AGG_LOSS) و هزینه تجدید ساختار (RESTRUCTURE) می نمایند به احتمال بیشتری بصورت داوطلبانه منطبق با بخش ۴۰۴ (ب) همراه با سطح امنیت p = 0.000 و ۰٫۰۰۰ به ترتیب قرار می گیرند.
۲-۴٫ تأثیر تطابق داوطلبانه با SOX بخش ۴۰۴ (ب) بر روی هزینه سرمایه سود سهام
۱-۲-۴٫ آمارهای تشریحی
آماریهای تشریحی برای هزینه مدل سرمایه سود سهام (مدل ۲) در جدول ۳، پانل B مشخص می باشد. مجدداً، ما ویژگیهای تطابق داوطلبانه با بخش ۴۰۴ (ب) با آن دسته از شرکتهایی که از این تطابق برخوردار نیستند را مشخص می سازیم. آزمایشات تک متغیره ما هیچگونه تفاوت معنی داری را در هزینه (rmpeg یا ravg) برآوردهای سرمایه ای سهام (…) برای شرکتهای دارای تطابق داوطلبانه، در برابر شرکتهایی که از این تطابق برخوردار نیستند را نشان نمی دهد. با این وجود، در می یابیم که شرکتهای دارای تطابق داوطلبانه دارای ضرایب بالاتر ارزش دفتری به بازاری (lnBTM) هستند.
۲-۲-۴٫ نتایج چند متغیره
ما نتایج ارزیابی برای مدل ۲ را در جدول ۵ و ۶ ارائه می نماییم. جدول ۵ معرف نتایج برای سطوح مشخص مدل ۲ است که ما جهت تست فرضیه ۱ از آن استفاده می نماییم و جدول ۶ معرف نتایج مشخصه های تغییرات مدل ۲ می باشد که از آن جهت تست فرضیه ۲ بهره می جوییم. هر دو این جداول، خطاهای معیاری را گزارش نموده که بصورت همبسته (بوسیله شرکت) دسته بندی شده تا آنکه قابلیت کنترل همبستگی سری زمانی وجود داشته باشد.
۳-۴٫ تأثیر تطابق اختیاری با بخش ۴۰۴ (ب)SOX بر روی هزینه بدهی
۱-۳-۴٫ آمار تشریحی
ما نسبت به ارائه آماره تشریحی برای هزینه مدل بدهی (مدل ۳) در جدول ۳، پانل C اقدام می نماییم. آزمایشات تک متغیره معرف آن می باشند که انطباق داوطلبانه با بخش ۴۰۴ (ب) شرکتها دارای هزینه بالاتر بدهی (COD) در مقایسه با شرکتهایی هستند که در تطابق با این بخش قرار ندارند. با این وجود، از آنجائیکه آماره های تک متغیره همچنین معرف آن هستند که تطابق داوطلبانه شرکتها دارای OSCORE و LEVERAGE بالاتری می باشد (و هر دوی این عوامل به نظر به صورت مثبت در ارتباط با هزینه استقراضی هستند)، بررسی ارتباط بین تطابق داوطلبانه بخش ۴۰۴ (ب) و هزینه استقراضی در مجموعه چند متغیره مهم خواهد بود.
۲-۳-۴٫ نتایج چند متغیره
ما نتایج ارزیابی برای مدل ۳ را در جداول ۷ و ۸ ارائه می نماییم. جدول ۷ معرف نتایج مشخصه سطوح مدل ۳ می باشد که ما جهت آزمایش فرضیه ۳ از آن استفاده نمودیم و جدول ۸ نیز معرف نتایج برای مشخصه تغییرات مدل ۳ است که از آن جهت تست فرضیه ۴ بهره گرفتیم. در هر دوی این جداول، خطاهای معیار گزارش شده بصورت اصلاح شده خوشه ای (بوسیله شرکت) جهت کنترل همبستگی سری زمانی می باشد. در جدول ۷، ضریب منفی و معنی دار بر روی متغیر بهره ما (VOL404) معرف آن است که هزینه استقراضی برای آن دسته از شرکتهایی که بصورت داوطلبانه کنترلهای داخلی خود را تحت ممیزی قرار داده اند، در مقایسه با آن دسته از شرکتهایی که در تطابق با بخش ۴۰۴ (ب) نمی باشند، کمتر است (p = 0.003). بنابراین، نتایج جدول ۷ مؤکد پشتیبانی برای فرضیه ۳ می باشد. بعلاوه، ما یک ارتباط منفی را بین BIG4، TENURE، lnAGE، SIZE و COVERAGE همراه با هزینه استقراضی مشخص نمودیم و علاوه بر این یک ارتباط مثبت را بین OSCORE و SPR_AVG همراه با هزینه استقراضی تعیین نمودیم.
تاثیر داوطلبانه حسابرسی کنترل داخلی بر روی هزینه سرمایه